برخي رسانههاي داخلي اخباري را درباره نامه فدريكا موگريني، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا به محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه درباره برجام منتشر كرده بودند؛ نامهاي كه از سوي وزارت خارجه ايران و اتحاديه اروپا تكذيب شد. حال كه هم وزارت امور خارجه ايران و هم دفتر خانم موگريني وجود چنين نامهاي را تكذيب كردند، چنين ادعايي نه با اخلاق و نه با رسالت حرفهاي رسانهاي نسبتي ندارد. اين اقدام حتي مخالف با فعاليتهاي سالم سياسي و رقابتهاي بين جناحي است. آن دسته از افرادي كه بر وجود چنين نامهاي اصرار دارند، ميتوانند از دفتر خانم موگريني استعلام كنند. اين مساله پيچيدهاي نيست. درعين حال محتواي كذب چنين نامهاي گوياي آن است كه چنين افرادي درصدد اثبات چنين ادعايي هستند كه «كلاه سر ايران رفته است.» اين مساله دور از اخلاق است. اگر به فرض چنين ادعايي از سوي خانم موگريني مطرح شده، بايد اين ادعا مورد نقد قرار گيرد. حال كه چنين چيزي نبوده و يك دروغ است. ادعاي اين رسانهها، چنين است كه براي نشان دادن اختلافات سياسي و جناحي خود حاضرند به هر روشي متوسل شوند. اما پرسش اين است كه چرا بايد چنين مطالبي در برخي رسانهها مطرح شود؟ پاسخ اين پرسش به اقدامات وزارت امور خارجه و همچنين اختلافات جناحي و گروهي در داخل ايران مربوط ميشود. وزارت امور خارجه ايران مسئول بوده و بايد در راستاي تنوير افكار عمومي درباره برجام بيشتر تلاش كند. به نظر ميرسد، آن طور كه بايد و شايد مساله برجام براي افكار عمومي بهويژه نخبگان واكاوي نشده است. در اين راستا نيازمند برگزاري سمینارهاي علمي به دور از جوسازيها و همچنين نوشتن مقالات و كتابهاي بيشتر هستيم. وزارت امور خارجه بايد چنين توافق مهمي را براي افكار عمومي تبيين كند. در اين راستا شبهات متعددي مطرح ميشود كه اين شبهات پاسخ دقيق داشته اما ملاحظاتي درباره آن وجود دارد. ديگر آنكه برخي تصور ميكنند به هر شكلي بايد برجام زير سوال برود؛ زيرا معتقدند برجام خيانت به ملت ايران است. آنها به جنبهها و زواياي مختلف برجام توجه نميكنند. براي مثال فكر ميكنند چون گفته شد اگر برجام اجرايي شود، مشكلات ايران حل يا كاهش پيدا ميكند، پس بايد همه مشكلات اقتصادي ايران با برجام برطرف شود. در حالي كه همه ميدانستند كه مشكلات اقتصادي ايران ساختاري بوده و از دهه ۵۰ تاكنون اين مشكلات تغيير نكرده است. مهرماه ۵۶ جمشيد آموزگار هنگام سخنراني در مجلس شوراي ملي براي تبيين برنامههاي خود، اعلام كرد بايد با مساله تورم، بيكاري، رشوه خواري و فساد مقابله كرده و اقدام به جذب سرمايهگذاري خارجي كرد. بنابراين مساله تورم، بيكاري، فساد و... از قبل از انقلاب وجود داشته و ارتباطي به برجام ندارد. هدف برجام، جلوگيري از يك بحران بزرگ براي كشور بود. بحران بزرگي كه از سوي كشورهاي عليه ايران ساخته شده بود. كشورهايي كه عليه ايران توطئه و پروندهسازي كرده بودند. برجام پروندهسازي عليه ايران را متوقف كرد. طي سالهاي گذشته، ۶ قطعنامه ذيل فصل هفتم منشور شوراي امنيت سازمان ملل، ۱۲ قطعنامه از سوي شوراي حكام، و حدود ۵۰ گزارش از سوي آقاي البرادعي و آمانوعليه ايران تنظيم شده بود. اما در داخل كشور به اين مساله توجه نميشود و صرفا بر مساله اقتصاد و تجارت تمركز كردهاند. آنها مكررا ميگويند كه برجام بايد مشكل بانكداري در ايران را حل كند. يكي از برنامههاي دولت نهم و دهم، تحول در نظام بانكي كشور بود. دولت قبل بر اين باور بود كه بايد انقلابي در نظام بانكي به دليل مشكلات موجود ايجاد شود و اين مساله ربطي به برجام نداشته و پيش از تحريمها مطرح بود. بنابراين مشكلات بانكي ما به پيش از تحريمها باز ميگردد. متاسفانه افرادي كه اقدام به انتشار مطالب جعلي ميكنند، به چنين مسائلي توجه نميكنند. اگر قرار است اقداماتي صورت گيرد، باز همين افراد ميگويند وابستگي به جهان سرمايه داري را به همراه خواهد داشت. اگر هم قرار بر جذب سرمايهگذاري خارجي شود، باز ميگويند موجب نفوذ دشمن ميشود. بايد تكليف را روشن كرد كه آيا سرمايهگذاري خارجي صورت گيرد يا نه؟ اگر خواهان سرمايهگذاري خارجي هستيم، شرايط چيست؟ اينها موضوعات مهمي است كه بايد درباره آنها بحث شود، نه انتشار نامهاي جعلي.