بازگشت به احمدي‌نژاد خطاي بزرگ اصولگرايان است | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۰
کد خبر: ۱۹۲۲۱۵
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۵ - ۱۷ فروردين ۱۳۹۵

اگر‌چه نتايج انتخابات هفتم اسفند ماه در تهران حرف‌هاي بسيار دارد اما آنچه در درون جريان اصولگرايي موجبات شكست اين جناح سياسي را فراهم كرد هنوز مورد توافق فعالان سياسي آن نيست و هنوز به تحليل واحدي دست نيافته‌اند. ابوالقاسم رئوفيان، دبيركل حزب اسلامي ايران زمين اما دلايل متعددي براي آن بر مي‌شمارد. از تماميت‌خواهي برخي در شوراي ائتلاف و مهندسي غلط ليست اصولگرايي و دادن عنان كار به دست پايداري‌ها تا بي‌توجهي به توصيه‌هاي موحدي كرماني. او البته معتقد است كه اين بي‌توجهي به توصيه‌هاي بزرگان جناح راست در زمان آيت‌الله مهدوي‌كني هم سابقه داشت و اميدوار است كساني كه خوش‌باورانه در كنار پايداري‌ها قرار گرفتند از اين اتفاق درس بگيرند.

   پس از اتفاقي كه در هفتم اسفند افتاد و شكست اصولگرايان در تهران به عقيده شما بزرگان اين جناح براي ساماندهي و سازماندهي دوباره اين جريان سياسي چه استراتژي و سياست‌هايي را بايد در دستور كار خود قرار دهند؟
مهم‌ترين تغييري كه بايد رخ دهد اين است كه برخي اصولگرايي را مصادره به مطلوب نكنند و خود را متولي جبهه بزرگ اصولگرايي ندانند. تحولي كه لازم است در اين جبهه صورت گيرد، ايجاد نگاه بسيطي است كه در يك نظر اجمالي و كلي به همه جوانب قضيه جبهه اصولگرايي را باز‌تعريف كند. تكيه بر نظر تعداد معدودي از افراد و تصميمات متاثر از اين نگاه بسته اشتباه و خطاي استراتژيكي است كه در گذشته صورت گرفت و نتيجه تلخي را هم به بار آورد. لذا بايد تمامي كساني كه طيف‌هاي مختلف جبهه اصولگرايي را مديريت مي‌كنند در تصميمات مشاركت كنند و اين مشاركت مي‌تواند به نتايج بهتر مورد حمايت همه‌جانبه طيف‌هاي اصولگرايي منجر شود. لذا اگر اين تحول اساسي رخ دهد و تعداد انگشت شماري خودشان را صاحب اختيار و متولي اين حوزه وسيع اصولگرايي ندانند و همه دست‌اندركاران، دبيران كل احزاب و گروه‌هاي سياسي و فعالان سياسي حقيقي كه داراي جايگاه هستند در تصميم‌گيري‌ها مشاركت دهند و همه احساس كنند كه خودشان از نزديك دستي در آتش دارند، تصميمات پخته‌تر خواهد بود. حمايت‌هاي همه‌جانبه از آن تصميمات صورت خواهد گرفت و نتايج بهتري را در پي خواهد داشت. اميدوارم كه شكست اصولگرايان در پايتخت كه شكست مطلقي بود تلنگر و هشداري براي تصميمات آتي باشد و با اتخاذ استراتژي مشاركت قريب به اتفاق متوليان طيف‌هاي اصولگرايي برنامه‌ريزي‌ها صورت بگيرد و طعم شيرين پيروزي و موفقيت را بعد از شكست تلخي كه در پايتخت خوردند، احساس كنند. البته من فكر مي‌كنم برخي از اصلاح‌طلبان نيز به خاطر پيروزي پايتخت دچار غرور شدند. در بين اظهارات يكي از آنها كاملا اين غرور را احساس كردم. او گفته بود اگر علي مطهري در فهرست اصلاح‌طلبان نبود نفر شصتم مي‌شد. اين برداشت كاملا اشتباه است و نشان از غرور دارد و اگر بخواهند با همين تصور پيش روند در آينده نمي‌توانند چنين پيروزي داشته باشند. اميدواريم كه هر دو جناح مطرح كشور مشي اعتدال را در پيش بگيرند و بتوانند با اتخاذ چنين روشي نتايجي را كه مفيد حال كشور و نظام است به دست آورند.
   آيا در حال حاضر جامعتين قدرت يك دهه پيش خود را در بين اصولگرايان دارد؟ اتفاقي كه در انتخابات در ارايه ليست خبرگان بر سر قرار گرفتن آقاي هاشمي در ليست افتاد نشان‌دهنده نوعي اختلاف بين اين دو تشكل بود. همچنين انتخابات مجلس نشان داد حتي اصولگرايان توجهي به خواسته‌هاي جامعتين ندارد. از اين منظر فكر مي‌كنيد جامعتين در حال حاضر چه جايگاهي در جريان اصولگرايي دارد؟
جامعتين بايد بازنگري جدي در فرآيند تصميم‌گيري خود داشته باشد. البته در انتخابات مجلس شوراي اسلامي اين جامعتين نيستند كه محوريت قرار مي‌گيرند، بلكه جامعه روحانيت مبارز است. در انتخابات خبرگان نيز جامعه مدرسين هم ورود مي‌كند. در انتخابات خبرگان به نظر مي‌آيد كه بيشتر بايد جامعيتن نظر دهند و ديگر فعالان سياسي، احزاب و گروه‌ها در معرفي نامزدها براي مجلس خبرگان از آن تبعيت كنند اما در مجلس شوراي اسلامي من چندان معتقد نيستم كه جامعتين محور قرار گيرد. حتي معتقد نيستم جامعه روحانيت مبارز محور قرار گيرد. به اين دليل كه براي انتخاب نماينده مجلس شوراي اسلامي، احزاب و گروه‌هاي سياسي به عنوان نهادهاي فعال و نهادهاي مدني بهتر مي‌توانند تشخيص دهند چه كساني براي مجلس شوراي اسلامي و شوراهاي شهر شايسته‌تر هستند. اين تشخيص به نظر من در تخصص احزاب و گروه‌هاي سياسي است. در خبرگان رهبري تشخيص اينكه چه كساني اصلح هستند توسط جامعتين بهتر انجام مي‌شود. حوزه علميه، جامعه روحانيت و جامعه مدرسين براي اين تشخيص شايسته‌تر هستند. ما بايد اين دو را يكسان نبينيم.
   پس از آيت‌الله مهدوي كني و آقاي عسگراولادي كه نقش مهمي در وحدت اصولگرايان داشتند، در حال حاضر در جريان اصولگرايي كدام حزب و گروه پتانسيل بيشتري براي مديريت اين جريان دارد؟
فقدان شخصيت‌هاي تاثيرگذاري مثل مرحوم آيت‌الله مهدوي كني و مرحوم عسگر اولادي دليلي براي نتيجه انتخابات اسفند ٩٤ بود. دو چهره‌اي كه سوابق درخشاني داشتند و مورد پذيرش طيف‌هاي اصولگرا بودند و مشي اعتدالي داشتند. مرحوم عسگراولادي شخصيت كم نظيري بود كه اگر چه در كسوت روحانيت نبود اما به عنوان يك پيشكسوت مي‌توانست تاثير مثبتي در حفظ اعتدال حزب موتلفه داشته باشد و هم به عنوان رييس جبهه پيروان خط امام و رهبري مي‌توانست تعادل بين احزاب عضو جبهه را حفظ كند و به عنوان عضو تاثيرگذار در شوراي هماهنگي و مجموعه طيف‌هاي اصولگرايي تعامل موثر و توازن برقرار كند. در گذشته نظرات اين بزرگواران مي‌توانست در تنظيم ليست و اينكه چه كساني صلاحيت قرار گرفتن در ليست دارند موثر باشد. حاصل خلأ وجودي اين دو نتيجه انتخابات مجلس شوراي اسلامي در تهران بود. اگر چه در گذشته اگر آيت‌الله مهدوي كني محوريت قابل قبول و نقش مثبتي را شوراي ائتلاف بر عهده داشت خيلي از منويات و توصيه‌هاي او ناديده گرفته مي‌شد. كساني كه در شوراي ائتلاف اصولگرايان تماميت خواهي مي‌كردند و اصولگرايي را مصادره به مطلوب كرده بودند و زياده خواهي‌هاي آنها كار به دست اصولگرايان داد آنها به توصيه‌ها توجه نمي‌كردند. متاسفانه برخي كه فكر مي‌كردند فهرست نهايي شده در تهران اكثريت كرسي‌هاي نمايندگي شوراي اسلامي را در اختيار خواهد گرفت دچار برداشتي نادرست بودند. اين افراد واقعيت را ناديده گرفته بودند و حرف‌هاي ديگران را گوش نمي‌دادند. شوراي ائتلاف توصيه‌هاي آيت‌الله موحدي كرماني را ناديده مي‌گرفتند. خودشان نهايتا به غلط مهندسي كردند و نتيجه آن را نيز ديدند. اين تلخكامي كه به وجود آمد نتيجه تماميت‌خواهي و زياده‌خواهي كساني بود كه در شوراي ائتلاف بودند و خودشان را نيز پيروز مي‌ديدند، اميدواريم درس گرفته باشند. شايد لازم بود خيلي از افرادي كه در فهرست اصولگرايان قرار گرفتند يا سر ليست اصولگرايان شدند مثل باهنر عمل مي‌كردند. اين درست نيست كه برخي فكر مي‌كنند مادام العمر بايد نماينده مجلس باشند. ايرادي ندارد كه جا را براي افراد جديد خالي كنند.
   با توجه به روندي كه اصولگرايان در پيش گرفته‌اند آيا ممكن است در ادوار انتخاباتي آتي دوباره به آقاي احمدي‌نژاد رجوع كنند و براي نجات جريان سياسي خود از او كمك بگيرند؟
احمدي‌نژاد اگر سر حرف خود كه خود را از مجموعه اصولگرايان نمي‌دانست، بماند و اين مردانگي را داشته باشد، در اين صورت طبيعي است كه او حاضر نخواهد شد از ناحيه اصولگرايان به عنوان نامزد پيشنهادي در معرض راي مردم قرار گيرد. اگر هم بخواهد زير حرفش بزند و تصور كند كه زير چتر حمايتي اصولگرايان مي‌تواند بيايد، تنها عده‌اي از اصولگرايان تماميت خواه از او حمايت خواهند كرد. از جمله پايداري‌ها، ايثارگران و رهپويان ممكن است از او حمايت كنند. اگر چه اين حمايت را نيز بعيد مي‌دانم.
   اين طيفي كه اشاره مي‌كنيد در فهرست اصولگرايان وزن سنگيني داشتند. چه تضميني وجود دارد كه اين طيف در دوره بعدي انتخابات باز هم نقش پررنگي نداشته باشد؟
كساني كه خوش باورانه اجازه دادند پايداري‌ها در كنار آنها قرار گيرد و به بهانه ائتلاف به يك فهرست برسند، اميدوارم به اشتباه خود پي برده باشند و در ادوار بعدي انتخابات ديگر اين اشتباه را تكرار نكنند. پايداري‌ها همواره موجب خسارت و آسيب به فهرست بودند. برخي دوستان خوش باورانه فكر كردند كه در صورتي كه در كنار هم قرار گيرند ائتلاف واقعي و جدي پديد مي‌آيد و مي‌توانند تعداد قابل توجهي از ٣٠ كرسي نمايندگي مجلس را در پايتخت از آن خودشان كنند. آنها به تذكرات توجه نكردند. هر زمان ما نسبت به اين مساله اعتراض كرديم گفتند كه اين حرف مخالفت با وحدت است و توصيه‌ها و تذكرات كسي را بر نتابيدند و نهايتا چوب آن را نيز خوردند. متاسفانه اين آسيب متوجه يك نفر نشد و به تمام جبهه اصولگرايي وارد شد. فكر مي‌كنم پايداري‌ها در آينده از ناحيه همه طيف‌هاي اصولگرايي مورد پذيرش قرار نگيرند اما اگر اين اشتباه تكرار شود طبيعي است كه مردم ما يك بار احمدي‌نژاد را تجربه كرده‌اند. احمدي‌نژاد در دو دوره دولت‌هاي نهم و دهم بزرگ‌ترين آسيب را به كشور وارد كرد. اگر بخواهد اين تجربه تكرار شود اين خسارت‌ها فاجعه بار مي‌شود. همچنين بعيد مي‌دانم كه شوراي نگهبان احمدي‌نژاد را تاييد صلاحيت كند و اجازه ورود به عرصه رقابت را براي بار سوم به كسي كه امتحانش را در هشت سال پس داده بدهد. اميدواريم اين اشتباه را نه شوراي نگهبان و نه اصولگرايان مرتكب شوند.

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز