یکی از مطالبات جدی و اساسی هر جریان سیاسی در آستانه انتخابات شورایی نظیر مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و شوراهای شهر و و روستا این است که تمامی نامزدهای خود را راهی نهادهای تصمیمسازی کنند که در آن داشتن اکثریت آرا در پیشبرد اهداف و برنامهها حرف اول و آخر را میزند. بر این اساس است که گروهها و جریانهای فکری مختلف پیش از ورود به عرصه رقابت تلاش میکنند با همراه کردن حداکثر نیروها و منسجم کردن توان مادی و معنوی خود در چارچوب «ائتلاف»ها شانس توفیق و پیروزی خود را بالا ببرند. به این ترتیب، شریانهای اصلی سیاسی، قوای خود را نخست در قالب فهرستی واحد متمرکز میکنند و در گام دوم پایگاه اجتماعی خود را دعوت میکنند تا به صدر تا ذیل این فهرست رأی بدهند. هر چند میتوان اصرار و ابرام «نامزدهای فهرستی» و لیدرها و پشتیبانان آنان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری برای رأی دادن به تمامی یک فهرست را از همین منظر نگریست، اما به اعتقاد ناظران انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری که روز جمعه به صورت همزمان برگزار میشود، از مختصات ویژهای برخوردار است که موضوع را در برخی کلانشهرها متفاوت میکند. موضوعی که بیش از هر جا در تهران نمود پیدا کرده است؛ چرا که تهران بزرگترین حوزه انتخابیه کشور محسوب میشود که 30 نماینده در مجلس شورای اسلامی و 16 نماینده در مجلس خبرگان دارد. تهران همچنین با 1121 نامزد و 8 میلیون فرد حائز شرایط رأی دادن، بالاترین میزان کاندیدا و رأی دهندگان را داراست. از طرف دیگر برخلاف شهرستانها که بیشتر مطالبات، شعارها و انتخابها «بومی» و «منطقهای» است، در تهران مؤلفههای سیاسی بر هدایت آرا تأثیرگذار است. به اعتقاد ناظران، «زاویه» تفاوت جدی محتوای افکار، آرا، برنامهها و عملکرد «نامزدهای فهرستی» انتخابات امسال هم مزید بر علت و سبب شده تا طرفین رقابت، توان خود را مصروف بالابردن شانس پیروزی فهرست تحت حمایتشان کنند. اما در این میان موارد دیگری هم هست که از سوی کارشناسان محل توجه قرار گرفته است.
دهقان: دوقطبی نبودن فضا و غیبت چهرهها دلایل اصلی است غلامعلی دهقان، سخنگوی حزب اعتدال و توسعه در گفتوگو با «ایران» تنوع و تکثر نامزدها و فهرستها در تهران را یادآور شده و میگوید: در هر یک از لیستهای انتخاباتی شهر تهران، چهرههای شاخصی وجود دارند که نزد افکار عمومی اعم از تودهها و خواص شناخته شده هستند. البته بسامد این چهرهها در فهرستهای موجود یکسان نیست و میبینیم چهرههای شاخص فهرست حامیان دولت و اصلاحطلبان به زحمت به 10 نفر میرسد. از آنجایی که در مجلس آینده هر کدام از دو جناح تلاش خواهند کرد در فرآیند قانونگذاری نقش مؤثری داشته باشند، قطعاً به نصاب عددی قابل توجهی نیاز دارند. وی با بیان اینکه «وقتی جامعه سیاسی دوقطبی نشود، این چهرههای سیاسی هستند که بیشتر مورد نظر تودهها و خواص قرار میگیرند» افزود: به نظر میرسد جامعه به دلایل مختلف حالت دوقطبی پیدا نکرده است و اگر بخواهیم شبیهسازی کنیم، وضعیت فعلی تا حدودی شبیه انتخابات شوراهای چهارم است که در آن هر کدام از جناحها، تقریباً نیمی از کرسیها را به خود اختصاص داد که در مراحل بعدی چالشهای جدی به وجود آورد. بنابراین به اعتقاد بنده، نبودن فضای دوقطبی همچنین حضور نداشتن چهرههای شاخص در برخی فهرستها از جمله فهرست اصلاح طلبان، باعث شده است فعالان سیاسی به تبعات آن فکر کرده و خواهان رأی دادن به تمام یک فهرست شوند. دهقان در ادامه به تلاش مشابه شورای ائتلاف اصولگرایان برای فرستادن تمام نامزدهای فهرست خود به مجلس اشاره کرده و در تحلیل آن میگوید: به نظر میرسد این تأکید در میان اصولگرایان به معنای داشتن دست بالا در انتخابات است تا اگر در بعضی حوزههای دیگر نتوانند افراد شاخص خود را در مجلس ببینند، دستکم در حوزههایی مثل تهران بتوانند نیروهای وفادار به خود را داشته باشند. زیرا شواهد نشان میدهد این انتخابات نه مانند مجلس ششم خواهد بود- که یک جناح اکثریت عددی را داشت- و نه مجلس هفتم که جناح اصولگرا در آن دست بالا را داشت. به اعتقاد سخنگوی حزب اعتدال و توسعه «انتخابات در این دوره به صورت بینابین خواهد بود و تا حدودی شبیه مجلس پنجم میشود و بنابراین جریانهای سیاسی تلاش میکنند چهرههای خود را به مجلس آینده بفرستند تا در رأی دادن به لوایح و طرحها دست بالا را داشته باشند.» دهقان همچنین تلاش ائتلافهای مستقر در مرکز برای تأثیر گذاشتن در سایر حوزههای انتخابیه را یادآور شده و میگوید: درست است که رأی دادن به یک فهرست در شهرهای کوچک- که بحثهای قومیتی مطرح است- معنایی ندارد و کارکرد نماینده پیشین بسیار تأثیر دارد؛ اما اینکه جریانها تلاش میکنند برای اقصی نقاط کشور چهرههایی را معرفی کنند، حاکی از این است که میخواهند در مجلس آینده، تصمیمگیر اصلی باشند. ترقی: یک دست صدا ندارد حمیدرضا ترقی، عضو ارشد حزب مؤتلفه اسلامی از زاویهای دیگر به موضوع مینگرد. وی در گفتوگو با «ایران» به خطر سرشکن شدن آرا میان نامزدهای یک اردوگاه اشاره کرده و میگوید: اگر رأی دهندگان به جای فهرست به افراد رأی دهند، احتمال کاسته شدن از سبد آرای نامزدها وجود دارد که دو پیامد خواهد داشت. در این حالت در مرحله اول افراد کمتری به مجلس وارد میشوند و برگزاری انتخابات دوم نیز زحمات خود را هم برای مردم، هم جریانهای سیاسی و هم دستاندرکاران برگزاری انتخابات دارد. از سوی دیگر رأی دادن به افراد به جای فهرست، طبیعتاً به نفع رقیب تمام میشود. به اعتقاد ترقی، «این استدلال که رأی دادن به یک فهرست منجر به تشکیل مجلسی جناحی میشود، توجیه تخلف تشکیلاتی مطرح کنندگان آن است.» عضو حزب مؤتلفه اسلامی با بیان اینکه «یک دست، صدا ندارد و افراد تکرو در مجلس، کاری نمیتوانند انجام دهند» ادامه داد: هر لایحه و طرحی که قرار باشد در مجلس مطرح شود فقط برای طرح نیاز به حداقل 10 امضا دارد. این در حالی است برای پیاده کردن هر برنامه در مجلس نیاز به اکثریتی است که بتواند آن برنامه را به مرحله قانون درآورده و عملیاتی کنند. بنابراین اصولاً تبدیل مجلس به گروههای 10 نفره، هیچ نفعی برای جامعه ندارد و آن را از کارآیی میاندازد. خانجانی: رأی به فهرست، ترازوی سنجش محبوبیت است جهانبخش خانجانی، عضو حزب کارگزاران سازندگی رمز پیروزی و پیشرفت در یک فرآیند سیاسی را به همگرایی جریانات فکری، سیاسی و اجتماعی در درون مجلس منوط دانسته و به «ایران» میگوید: باید عناصری به مجلس وارد شوند که همگرا و یکدیگر باشند و این مهم زمانی روی میدهد که یک فهرست رأی بیاورد. سخنگوی وزارت کشور در دولت اصلاحات رأی آوردن یک فهرست را نشاندهنده وضعیت کلان اجتماعی-سیاسی در جامعه و میزان اقبال مردم به آن تفکر دانسته و میافزاید: تهران، برآیند افکار کل کشور است و از کل اقوام و سلایق در تهران حضور دارند. انتخابات تهران یک انتخابات سیاسی و نشان دهنده تفوق یک جریان سیاسی است و اینکه مردم به کدام جریان سیاسی بیشتر تمایل دارند. انتقاد رئوفیان از دعوت به رأی دادن لیستی ابوالقاسم رئوفیان، دبیر حزب «ایران زمین» و عضو جبهه ایستادگی اما از اساس با دعوت مردم به رأی دادن به فهرستها مخالف و بر این باور است که اصلاحطلبان و اصولگرایان، مایل به واگذاری کرسیهای مجلس به جناح دیگر نیستند و هر دو طیف میخواهند مجلس را جناحی کنند. وی با بیان اینکه «مجلس خانه ملت است و مردم دارای رویکردهای سیاسی متفاوتی هستند» به «ایران» میگوید: اصولگرایان، اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و حتی مستقلین دارای پایگاه اجتماعی مختص به خود هستند؛ بنابراین اصرار بر سوق دادن مجلس به سمت یک جناح، به دور از پشتوانه عقلانی و منطقی است؛ خانه ملت باید دربرگیرنده نمایندگان ملت با رویکردهای سیاسی متعدد و مستقلین باشد، منتها آن نامزد باید شاخصهای لازم برای احراز پست نمایندگی مجلس را دارا باشد. رئوفیان اصرار بر این موضوع را فاقد توجیه منطقی، اجتماعی و ملی ارزیابی کرده و میگوید: حتی در احکام شرعی نیز، اینکه همه مراجع عظام در رابطه با موضوعات مختلف یک رویکرد داشته باشند، امکانپذیر نیست. طبیعی است در مسائل اجتماعی نیز نمیتوان وحدت نظر همگانی را انتظار داشت. به گفته وی، «مردم میتوانند از میان فهرستها، افراد شایسته را برگزینند. اینکه افرادی در یک مجموعه مینشینند و تصمیم میگیرند و بعد به دیگران تکلیف میکنند که باید به این افراد رأی بدهند و حق ندارند از این دایره خارج بشوند، با مبانی دینی و ادله عقلایی، مخالف است؛ چرا که در فهرست همه جناحها افرادی حضور دارند که شایستگی حضور در مجلس را دارندو از سوی دیگر هستند افرادی که شایستگی بیشتری دارند اما در فهرستها قرار نگرفتند و بیرون از این دایره فعالیت میکنند.» شیرزاد: آرای پراکنده تأثیر ندارد احمد شیرزاد، فعال سیاسی در واکنش به این سؤال که چرا جریانهای سیاسی اصرار دارند که حامیان شان به فهرست کامل نامزدها ی آنان رأی داده شود، پیامدهای رأی ندادن فهرستی را یادآور شده و میگوید: به نظر می رسد کسانی می خواهند کلکسیونی تهیه کرده و به تعبیری از هر چمن گلی بچینند تا یک دسته گل تهیه کنند؛ ایراد این شیوه آنجاست که مشخص نیست افراد تا چهاندازه بتوانند بهاندازه کسانی که لیستها را تهیه کردهاند، درباره نامزدها تحقیق و بررسی کرده یا از نزدیک آنها را بشناسند، در ثانی اگر کسی بتواند با انتخاب نامزدها از فهرستهای مختلف برای خود فهرستی شخصی تهیه کرده و به آن رأی دهد عملاً سهم رأی خود را از بین میبرد؛ زیرا معمولاً آرای پراکنده راه به جایی نمی برد. بنابراین فکر می کنم در این انتخابات، اگر یکجا به یک لیست –چه اصلاح طلب و حامی دولت و چه اصولگرا- رای داده شود، مؤثرتر خواهد بود. به گفته وی «کنار هم قرار دادن چهره های متفرق، به هیچ اجماعی نمی انجامد و بسیار بعید است که چهره های منفردی داشته باشیم که بتوانند با احزاب و جریان های سیاسی رقابت داشته باشند، مثلاً شخص باید هنرمند یا ورزشکار معروفی باشد و در کنار این شهرت، مردم را مجاب کند که در عین حال میتواند نماینده خوبی هم باشد که این کار بسیار سختی است؛ ممکن است این اتفاق در رابطه با شورای شهر به نتیجه برسد ولی در انتخابات مجلس شورای اسلامی، این امکان وجود ندارد.».