با روي كارآمدن دولت تدبير، اميد براي گشايش در فضاي سياسي كشور به وجود آمد. اگر بخواهيم گشايش سياسي به وجود آمده در دو سال اخير را تحليل و بررسي كنيم بايد نمره مطلوبي به دولت بدهيم. در بخش اقتصادي نيز دولت توانسته است آرامش نسبي در اقتصاد به وجود آورد و با حل و فصل پرونده هستهاي، اميد براي گشايش در اقتصاد ايران بيش از گذشته به وجود آمده است. از سوي ديگر دو جريان اصلاحطلب و اصولگرا شروع به ساماندهيهاي درون تشكيلاتي كردهاند تا بتوانند از اين طريق براي شركت در انتخابات مجلس آماده شوند. اصلاحطلبان تا به اينجا از مكانيزمهاي وحدتآفرين استفاده كردهاند و به نتايج مطلوبي رسيدهاند. اصولگرايان نيز در تكاپو هستند تا براي اجماع به ائتلافهاي دروني خود سامان دهند. البته در ميان اصولگرايان، تندروها سعي دارند كه ميداندار شوند و ميانهروها را مرعوب خود سازند. حال بايد ديد در چند ماه باقي مانده تا انتخابات فضاي سياسي كشور به نفع كدام يك از جناحهاي سياسي خواهد چرخيد. به بهانه بررسي عملكرد دولت روحاني و موضع اصلاحطلبان در حمايت از دولت، «آرمان» با وليا... شجاعپوريان عضو شوراي شهر به گفتوگو پرداخته است كه در ادامه ميخوانيد:
بيش از دو سال است كه از روي كارآمدن دولت روحاني ميگذرد. بهيقين مردم بر اساس خواستههايي به آقاي روحاني راي دادهاند. دولت تا چه اندازه توانسته به خواستههاي مردم و اصلاحطلبان در زمينههای اقتصادي، سياسي و بينالمللي جامه عمل بپوشاند؟
براي ارزيابي عملكرد و تحقق شعارهاي دولت روحاني بايد توجه داشته باشيم دولت يازدهم در چه شرايط روي كار آمد. اگر شما به حافظه تاريخي خودتان رجوع كنيد حتما به ياد داريد كه مخصوصا در دو سال پاياني دولت قبل، كشور با مسائل زيادي در عرصههاي اقتصادي، بينالمللي و حتي سياست داخلي مواجه بود كه نتيجه آن بيكاري، گراني و تورم افسارگسيخته بود كه جامعه را در برگرفته بود. خوشبختانه آقاي روحاني با درك واقعبينانهاي كه از شرايط داشتند، شعارها و وعدههاي مناسبي را به جامعه دادند و فكر ميكنم بعد از دو سال در تحقق آن وعدهها تا حدود زيادي موفق بودهاند. مهمترين وعده آقاي روحاني حل و فصل پرونده هستهاي ايران بود كه خوشبختانه با همت دولت يازدهم و درايت آقاي دكتر ظريف و همكارانشان اين پرونده به سرانجام رسيد. دولت روحاني وقتي روي كار آمد اوضاع اقتصادي كشور با بحرانهاي پيچيدهاي روبهرو بود. نوسان شديد قيمت ارز، توليدكنندگان و مصرفكنندگان را با التهاب و سردرگمي مواجه كرده بود كه دولت توانست در مدتي كوتاه آرامش را به فضاي اقتصادي كشور تزريق كند. هرچند هنوز در برخي عرصهها مشکلاتی وجود دارد اما دور از انصاف است اگر بگوييم اوضاع اقتصادي كشور نسبت به سالهاي گذشته بهتر نشده است؛ در فضاي سياست داخلي، وعدههاي دولت درباره آزادي احزاب، آزادي بيان، حمايت از اهالي هنر و فرهنگ و تشكلها تحقق يافته و بخشي ديگر در حال پيگيري است و البته تحقق برخي از اين مطالبات نيز فراتر از حيطه اختيارات رئيسجمهوري است و همه بايد همكاري كنند.
اصلاحطلبان به دنبال يافتن گفتماني براي حضور موثرتر در فضای سیاسی هستند، تا چه اندازه امكان اين گفتوگو وجود دارد؟
متاسفانه در طول هشت سال دولت احمدينژاد فضا براي فعاليت اصلاحطلبان بهشدت محدود شده بود و جناح مقابل اجازه هيچ حضوري را به اصلاحطلبان نميداد. در واقع قواعد فعاليت مدني و سياسي رعايت نميشد و اكثر تريبونها در اختيار يك جريان قرار گرفته بود تا يكطرفه به تخريب جريان اصلاحطلب بپردازند؛ اما عملا شاهد بوديم با وجود این تخریبها، مردم اقبال خوبي نسبت به چهرههاي اصلاحطلب در انتخابات داشتند و با وجود اينكه آقاي روحاني داعيه اصلاحطلب بودن نداشت، اما مردم به خاطر حمايت چهرههاي شاخص اصلاحطلب از آقاي روحاني به سمت ايشان آمدند و ثابت كردند كه تفكر اصلاحطلبي حتي با محدوديت نيز در حال گسترش و ترويج است. البته جناح ناكام در انتخابات 92 بعد از انتخابات هم تلاش كرد تا فضا را براي فعاليت اصلاحطلبان سخت كند؛ اما واقعيت اين است كه نميتوان پايگاه گسترده اجتماعي اصلاحطلبان را ناديده گرفت و بايد اين واقعيت را پذيرفت كه بخش زيادي از جامعه با تفكر اصلاحطلبي هماهنگ است.
اصلاحطلبان در دوران اصلاحات نقدهاي زيادي به رئيس دولت اصلاحات داشتند ولي به نظر ميرسد كه آنها اين روزها نقدي به دولت روحاني ندارند، حال اينكه عملكرد روحاني در حوزه اقتصاد حداقل بر اساس آمارهاي رسمي كشور مثبت نيست. چرا اصلاحطلبان به نقد برنامههاي دولت بيتوجه هستند؟
گفتمان اصلاحطلبي فارغ از نقد درونگفتماني نيست. در واقع، نقدپذيري و انتقاد از اركان اصلي گفتمان اصلاحات است و اگر روزي مديريت اجرايي در اختيار جناح اصلاحطلب باشد، اصلاحطلبان خود را موظف به نقد ميدانند؛ اين طور نيست كه بگوييم اصلاحطلبان تا خارج از دايره هستند، خود را در جايگاه منتقد قرار دهند و چون اركان قدرت را در اختيار گرفتند، نقد را كنار بگذارند. نمونه آن مجلس ششم بود كه بيشترين سوال و تذكر را به دولت اصلاحات داشت و وزير آن را استيضاح و عزل كرد. اصولا جريان اصلاحطلب يعني نقد مداوم و تلاش براي بازسازي گفتمان اصلاحطلب؛ اگر اصلاحطلبان روزي نقدپذيري و حتي خودانتقادي را كنار بگذارند از مفهوم واقعي اصلاحطلبي فاصله گرفتهاند، چرا كه ما معتقديم نقد بايد هميشگي، دائم و با نيت خيرخواهانه و اصلاح باشد و هيچ زماني دولت نميتواند فضاي نقد را در جامعه محدود كند حتي وقتي مديريت در دست اصلاحطلبان باشد؛ لذا نقد اصلاحطلبان به دولت اصلاحات موضعگيري در برابر آن نبود، بلكه ماهيت اصلاحطلبي نقادي است و اينكه دولت اصلاحات توسط خود اصلاحطلبان نقد بشود، موضوع عجيبي نيست؛ اما اينكه چرا در دولت فعلي اصلاحطلبان نسبت به برنامههاي دولت بيتوجه هستند، بايد بگويم اين برداشت درست نيست، اما بالاخره واقعيتهايي وجود دارد و اصلاحطلبان حيطه اختيارات دولت، فضاي سياست داخلي، شرايط بينالمللي كشور و بسياري از مولفههای ديگر را مدنظر قرار ميدهند و بر اساس آن انتظاراتي از دولت دارند. اصلاحطلبان عملكرد دولت روحاني را رصد ميكنند و هر جايي كه نياز به نقد باشد، وارد ميشوند. البته اين نكته را بگوييم كه حجم هجمهها عليه روحاني به حدي است كه جايي براي ما باقي نميگذارد.
آرايش سياسي مجلس آينده از نظر اصلاحطلبان چگونه بايد باشد كه دولت بتواند ضمن استفاده از قدرت قانونگذاري مجلس از نقد برنامههاي دولت توسط مجلس بيبهره نباشد؟
آرايش سياسي مجلس آينده موضوعي نيست كه ما بخواهيم با مهندسي انتخابات به آن برسيم؛ چه اين مهندسي از سوي دولت يا اصلاحطلبان باشد و چه ازسوی اصولگرايان. ما اعتقاد داريم مجلس بايد تجلي افكار و اعتقادات جامعه باشد و طيفهاي مختلف در چارچوب قانون بايد شانس يكسان براي ورود به مجلس را داشته باشند. لذا اصلاحطلبان به هر آرايشي كه برآمده از بطن جامعه باشد، احترام ميگذارند. ما مطمئنيم اگر محدوديتها از كانديداهاي اصلاحطلب برداشته شود، شاهد مجلسي خواهيم بود كه اصلاحطلبان در آن وزن بالايي خواهند داشت. اساسا مجلسي كه يك طيف سياسي در آن فاقد ابزار لازم براي تاثيرگذاري باشد و همچون چند دوره گذشته تك صدايي بر آن حاكم باشد، مطلوب ما نيست، بلكه بايد فضايي فراهم باشد تا همه جناحها در بستر قانون در مجلس حضور داشته باشند؛ لذا معتقدم حتي اگر مجلسي با اكثريت اصلاحطلبان تشكيل شود، باز هم شاهد نقد برنامههاي دولت توسط مجلس خواهيم بود، چرا كه معتقديم نقد، كليدواژه جريان اصلاحطلب است.
اگرمجلس آينده از اصلاحطلبان و ميانهروها تشكيل شود آنگاه چه ميزان احتمال تغيير در كابينه آقاي روحاني وجود دارد؟
واقعيت اين است كه آقاي روحاني كابينه خود را بر اساس مقتضيات مجلس نهم معرفي كردند و چه بسا شكلگيري مجلس اصلاحطلبان اين موقعيت را در اختيار روحاني بگذارد كه از نيروهاي قويتر در كابينه استفاده كند؛ بعيد نيست آقاي روحاني در برخي از وزارتخانهها داراي گزينههايي باشد كه اگر مجلس هماهنگتري با دولت شكل بگيرد شاهد تغييراتي در برخي وزارتخانهها باشيم.
اين روزها جريان تندروي اصولگرا صحنه را براي جريان ميانهروي اصولگرا تنگ كردهاند، چرا اصولگرايان ميانهرو مرعوب اصولگرايان تندرو شدهاند؟
متاسفانه در چند سال اخير تندروها فضاي مساعدي براي فعاليت داشتهاند و به هيچ كس هم پاسخگو نبودهاند؛ آنها در دولت گذشته عادت كرده بودند كه هر حرفي را ميخواهند بدون استناد و بازخواهي مطرح كنند، آنها حتي به چهرههاي معتدل اصولگرا هم رحم نميكنند و هركس نظر مخالفي با آنها داشته باشد مورد هجمه رسانههاي زنجيرهاي آنها قرار میگیرد. برای مثال آقاي ناطق در شرایط فعلی سيبل هجمه آنها شدهاند. در واقع، حيات اين افراد در تندروي است و چون توان پاسخگويي را در خود نميبينند ترجيح ميدهند فضا را به سمت تندروي پيش ببرند تا با استفاده از تاكتيك تخريب و تهديد به اهداف و مطامع سياسي و جناحي و بعضا شخصي خود دست يابند. چهرههاي ميانهروی اصولگرا از قبيل آقاي لاريجاني، ناطق نوري، توكلي و مطهري چهرههايي هستند كه چند دهه سابقه فعاليت سياسي دارند و در وهله اول اخلاق سياسي را رعايت ميكنند ولي متاسفانه طيف تندرو در سالهاي اخير در فضاي سياسي حضور پررنگ داشته كه مهمترين شاخصه آن بياخلاقي سياسي و توجيه هر ابزاري براي رسيدن به هدف است؛ در چنين فضايي ميبينيم تندروها حتي تحمل شنيدن نظرات چهرههايي كه بيشترين قرابت انديشهاي با آنها دارند را ندارند.
استراتژي اصلاحطلبان در انتخابات مجلس از نظر تشكيلاتي چيست؟ اصلاحطلبان تا چه ميزان ميتوانند به مجلس راه پيدا كنند؟
خوشبختانه تجربه انتخابات 92 باعث شد كه اصلاحطلبان از اين انتخابات درس بگيرند و واقعبينانهتر و با عقلانيت بيشتري استراتژي انتخاباتي خود را بر اساس اجماع و پرهيز از انشقاق دنبال كنند. احزاب مختلف اصلاحطلب همگي خود را مطيع بزرگان جناح اصلاحطلب ميدانند و هر تصميمي كه از سوي آنها گرفته شود بهحتم از سوي همه جريانهاي اصلاحطلب مورد استقبال قرار ميگيرد. اينكه امكان موفقيت اصلاحطلبان در مجلس تا چه حدي است بستگي به برخي عوامل بيرون از حيطه فعاليتها و تصميمگيريهاي اصلاحطلبان دارد. اصلاحطلبان با تمام قوا در انتخابات مجلس حاضر ميشوند و موفقيت آنها تا حدود زيادي بستگي به عملكرد نهادهاي نظارتي انتخابات دارد. اگر شرايط مساعدي براي حضور چهرههاي اصلي اصلاحطلبان در انتخابات فراهم باشد، موفقيت اصلاحطلبان در مجلس دور از دسترس نيست.