روزگاری برای این عده استفاده از شبکههای اجتماعی نمونهای بود از جرم وفساد، آدمهایی هم که ازآن استفاده میکردند فاسد و غرب زده بودند....فیس بوک محلی بود که نباید باشد... ماهواره هم که اصلا حرفش را نزن (!)... کسانی که دنبال این ابزارها میرفتند هم باید به راه راست هدایت میشدند(!).... این شد که بساط فیلترشکنها و قایمکی رفتن دنبال اینگونه رسانهها داغ شد... کمکم که زمان گذشت آنهایی که میگفتند رسانههای
مجازی هرگز (!) به این نتیجه رسیدند که جلوی شبکههای اجتماعی را نمیشود گرفت چرا که اگر سدی هم جلویش بگذاری مردم، آن را دور میزنند... این شد که با آمدن شبکههای بیشتر و بیشتر، دیگر کمتر کسی از این دست مخالفین، به فکر سد درست کردن افتاد. گویی آنها دریافتند که اگر همین طور ادامه دهند آنها در جریان اطلاعات غرق خواهند شد؛ برای همین، درجهت مقابله با چیزی که آنها زمانی آن را جزو ابزار فساد تلقی میکردند تصمیمی جدید گرفته شد؛ اینکه اینبار به جای آنکه به فکر حذف این شبکهها باشند، خود نیز وارد بازی دنیای مجازی شوند...
حالا خیلی از مسئولین تندرویی که هرازگاهی صدای دلواپسی اشان گوش فلک را در پشت میکروفنها کر میکند، از اینستاگرام برای بیان حرف هایشان استفاده میکنند یا اینکه طیفهای مختلف اصولگرا میل به آن دارند تااز طریق گروهها و شبکهها حرفهایشان را به منصه ظهور برسانند... به نظر میآید برخلاف چند سال گذشته که رسانههای اینچنینی
بیشتر مختص به قشر جوان یا ترقی خواه کشور بود اینبار فراگیری اش آنقدر شده است که سرسخت ترین مخالفان این رسانهها هم با همین ابزار به جنگ با عقاید آمده اند... شاید تشکیل کمپینی مثل کمپین «من یک روستایی هستم» یکی از همین استفادههای طیف تندرو در استفاده از فضای مجازی برای حمله به کسی مثل آیت اله هاشمی رفسنجانی باشد... و البته در کنار آن ابزاری خوب برای پیشبرد اهداف اصولگرایان تندرو در حمله به دولت، و یا مواردی از این دست... اما سوال اینجاست که آیا همین افرادی که امروز خود از ابزار شبکههای اجتماعی علیه جریانات سیاسی و یا اجتماعی مخالف عقیده اشان استفاده میکنند هنوز هم همان عقاید چند سال پیش را در باره فاسد بودن این شبکهها دارند و یا معتقدند که این شبکهها و رسانهها زمانی حلال خواهد بود که تنها آنها از آن استفاده کنند؟!!!....
اینکه چرا باید هنوز بعد از گذشت دههها در کشور شاهد این دوگانگی رفتاری از سوی تندروها باشیم سوالی است که به این سادگیها نمیتوان به آن پاسخ داد... اما شاید به راستی، نظر این گروه راجع به اینگونه رسانههای درگذشته فاسد(!)تغییر کرده باشد...
به آنها بپیوندید!
صادق زیباکلام استاد دانشگاه و فعال سیاسی در باره این تغییر رویکرد و روآوری تندروها به عصر مدرن ارتباطات برای مبارزه سیاسی اشان، به آفتاب یزد پاسخ میدهد: "یک اصطلاحی در زبان انگلیسی است که میگوید اگر نمیتوانید از پس آنها بربیایید به آنها بپیوندید.این جمله در زمانی که کمونیستها برو بیا داشتند استفاده میشد با تغییر شرایط، بعدهاهمین افراد گفتند اگر نمیتوانیم از پس نظام سرمایهداری بربیاییم پس به آن بپیوندیم و آن را به نفع خودمان مصادره کنیم، حال به نظر میرسد که محافظهکاران، اصولگرایان وسنتیها که در ابتدا علیه شبکههای اجتماعی، ماهواره و اینترنت بودند، مصداق همین داستان هستند. آنها متوجه شدهاند که نمیتوانند از پس این انقلابی که در ارتباطات به وجود آمده است بربیایند و تصمیم گرفتند تا این ابزار جدید را به نفع خودشان مصادره کنند، آنها به جای جنگ با اینترنت، ماهواره و شبکههای اجتماعی، تغییر استراتژیک دادند."
وی اضافه میکند:" آنها خوب میدانند که دیگر جمع کردن ماهوارهها بی فایده است، بنابراین سعی میکنند تا شبکههای ماهوارهای را از آن خود کنند و همین الان هم میبینیم که دیگر به جای تلاش برای فیلترکردن سایر شبکههای اجتماعی، خود به این شبکهها پیوستهاند تا در کنار هیئتهای مذهبی و تریبونها از این ابزار هم صدای خودشان را به مردم برسانند یعنی علاوه بر وسایل ارتباط جمعی سنتی خودشان از این ابزار جدید هم استفاده کنند."
زیباکلام ادامه میدهد: "سالها قبل از اینکه اصولگرایان تندرو به نتیجه امروز برسند، افراطیون در جهان چنین میکردند، به هر حال نمیشود همه استفادههای اینترنتی را مثبت ارزیابی کرد، چرا که از سالها قبل، "القاعده" استاد به کارگیری اینترنت برای عضوگیری بود و اروپاییها بارها در این باره که چه کنیم تا آنها از این ابزار استفاده نکنند بحث و تلاش کردند اما فضای مجازی مثل کبوتری میماند که آن را در آسمان رها میکنید! میشد آن کبوتر را رها نکرد ولی وقتی رها شد نمیتوانید مسیر حرکت کبوتر را کنترل کنید،و یا بگویید این کبوتر با کدام کبوترها بگردد."
عامل کفر و فساد!
اما احمد شیرزاد رییس کمیسیون آموزش مجلس ششم در باره رویکرد جدید اصولگرایان تندرو در استفاده از رسانهها یی که زمانی با آن مخالف بودند و حالا به عنوان یک اسلحه سیاسی از آن بهره میبرند به آفتاب یزد میگوید:" کمونیستها میگفتند که هدف وسیله را توجیه میکند، این آقایان هم بسته به اینکه از یک گفتار چه نتیجهگیری قرار است بکنند عین گوسفندی که یک شقهاش حلال میشود و یک شقهاش حرام برایشان شبکههای اجتماعی هم همین حالت را پیدا کرده است. "
وی اضافه میکند:"تندروها به خوبی متوجه شدند که ابزار به تنهایی هیچ رنگ و باری ندارد، آنچه که به ابزار معنا میدهد محتوایی است که روی آن سوار میشود به همین دلیل دست به دامن شبکههای اجتماعی شدند."
شیرزاد تاکید میکند: "البته اینکه این عده برای تبلیغاتشان به شبکههای اجتماعی روی آوردند به معنای گستردگی پهنای مخاطبانشان نیست، بلکه مثل آرایشگرهایی که موقع بیکاری سریکدیگر را اصلاح میکنند، مرتب در یک حجم محدودی اطلاعاتشان دست به دست میشود و عامه مردم از آن استقبال نمیکنند. اما چون سرمایه آزاد از منابع نامعلوم در اختیار این آقایان است مکرر از ابزارهای مختلف استفاده میکنند، شبکه میزنند، خبرنگار استخدام میکنند، حقوق میدهند و اخبار مورد علاقهاشان را پخش میکنند".
این نماینده سابق مجلس ادامه میدهد: "طبیعتا این عده اگر با شبکههای اجتماعی مخالفت هم بکنند فایدهای ندارد، وقتی میبینیم که خیلی از مسئولان از فیسبوک استفاده میکنند -هر چند برای من و شما فیلتر است!- در واقع نشان از آن دارد که با ورود خود این افراد به این شبکهها، این صحبت آنها، که این ابزار عامل کفر و فساد است دیگر خریداری ندارد."
خریدار دارد؟!
در این میان شاید این مطلب که حرفهای تندروها تا چه میزان میتواند در فضای مجازی بین عامه مردم خریدار داشته باشد سوال دیگری است که باید به آن پاسخ داد، شاید اگر به عنوان مثال نگاهی به برخی از اینستاگرامهای اصولگرایان تندرو کنید و میزان " لایک "های این افراد را با اشخاص اصلاح طلب بررسی کنید خود نشان از این داشته باشد که برخلاف تلاشهای این گروه، حرف این افراد تندرو چندان علاقهمند ندارد، اما در کنار این فعالیتهای فردی آنها، تلاشهای جمعی اشان چه طور؟ تشکیل کمپینهایی چون من یک روستایی هستم تا چه میزان میتواند روی افکار عمومی تاثیرگذار باشد این سوالی است که احمد شیرزاد اینگونه به آن پاسخ میدهد: " قبل از انقلاب به یاد دارم که یک کاغذ اعلامیه به زحمت تهیه و تکثیر میشد در آن موقع یک برگ اعلامیه را همه میخواندند، اما هم اکنون علی رغم پولهایی که به وفور دست این آقایان است و از رسانههای مختلف در راه مقاصد سیاسی اشان استفاده میکنند تلاششان مثل این میماند که میلیونها اعلامیه را در خیابان پخش کنند چه اتفاقی جز اینکه اعلامیهها به زیر پا بیفتد، روی میدهد؟ پس پیامهای آنها به هر شکلی که باشد شنیده نمیشود، انتخابات سال 92 نشان داد مجموع این طیف در بهترین حالت همان چند میلیون نفر را بیشتر نمیتواند جذب کند. "
دوگانگی
اما صادق زیبا کلام هم در باره دوگانگی رفتار اصولگرایان با رسانهها گلایه دارد و در اینباره به آفتاب یزد میگوید: "اصولگرایان از یکسو از واتسآپ و فیسبوک و ماهواره و... استفاده میکنند ولی روی فلان شبکه ماهوارهای پارازیت میفرستند، ولی در عین حال شبکههایی مثل پرس تی وی، العالم و... را هم با تمام وجود روی «ایر» میفرستند، یا اینکه خودشان خبرگزاریهایی دارند که در تمام دنیا دفتر دارد و از انواع و اقسام امکانات برخوردار هستند اما بعضا اجازه داده نمیشود فلان خبرگزاری خارجی اینجادفتر داشته باشد، این رفتارها دوگانه است ولی راه به جایی نخواهدبرد. "
زیباکلام ادامه میدهد: "با همه این رفتارها ی دوگانه و تلاشها، در این چند سال میبینیم که رسانههای خارج از کشور و ماهواره، چه قدر باعث ریزش مخاطبان صداو سیما شده است این نشان میدهد که نمیتوان جلوی فضای آزاد رسانهها و شبکههای اجتماعی را با رفتار دوگانه گرفت، بلکه این مخاطبین هستند که از میان تمام اطلاعات، این رسانهها را انتخاب میکنند."
چه رفتار تندروها را دوگانه بدانیم چه ندانیم، با همه این احوال این روزها طیف اصولگرایان از لحاظ قیاسی با آنچه که در گذشته بوده است فعالیتهای سیاسی خود را در فضای مجازی چند برابر کرده است تا جاییکه دنیای اینترنت را به جولانگاهی برای رسیدن به مقاصدشان تبدیل کرده اند... مقاصدی که هرچند طرفدارانی
نخواهد داشت، چه در زمانی که این عده در پای تریبونهایشان موعظه کنند و چه زمانی که همراه با تکنولوژی از ابزارهای گذشته، مشتاقانه بهره جویند.