مدت زمان زیادی نمانده که زمین بلیعده شود!
نیمهشب پنجشنبه حوالی ساعت ۲۳ بود که زمین در خیابان «ولدخانی» شهرک ولیعصر منطقه ۱۸ تهران ناگهان فرو نشست. این حادثه ۱۰ مترمربع از سطح زمین را بلعید و سه خودرو را درگیر کرد.
به گزارش روز نو حادثهای که تلفات جانی به بار نیاورد، اما میتوانست خطرآفرینتر باشد. چند سالی است همزمان با صحبت از بحران آب در کشور، بحث پدیدهای بهنام «فرونشست زمین» هم به میان میآید؛ پدیدهای که براساس گزارشهای کارشناسی یکباره ایجاد نشده و روزبهروز در حال افزایش است و علاوهبر تأسیسات و اماکن، جان شهروندان را هم تهدید میکند.
«جهش دوباره فرونشست اصفهان» و «فرونشست ۱۸ سانتیمتری در قلب مشهد» عنوان دو گزارشی بود که هفته گذشته «علیبیتالهی»، رئیس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، در کانال اطلاعرسانیاش منتشر کرد. براساس این گزارشها، وسعت پهنه فرونشست تجمعی بیش از ۱۰ سانتیمتر در اصفهان طی ۹ سال از ۳۰۰ به ۸۵۰ کیلومترمربع رسیده؛ یعنی افزایشی ۲.۸ برابری. همچنین، گزارش منتشرشده در مورد کلانشهر مشهد نیز عنوان میکرد براساس پردازش تصاویر سنجش از دور مربوط به دوره زمانی ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۳، نرخ فرونشست در برخی نقاط مشهد به ۱۸ سانتیمتر در سال نیز میرسد. بررسی روند هفت ساله نشان میدهد حدود ۶۷ کیلومترمربع از محدوده شهری مشهد درگیر فرونشست شده و این محدوده هر ساله بهسمت مرکز شهر پیشروی میکند. بیتالهی که بهعنوان یک کارشناس شاید بیشترین هشدار و تحلیل را در مورد خطر فزاینده فرونشست در مناطق گوناگون کشور طی سالهای اخیر بیان کرده، در گفتوگو با «پیام ما» ابعاد متعددی از این پدیده را واکاوی میکند.
کدام نقاط در کشور بیشتر با پدیده فرونشست درگیرند؟
با توجه به افت سطح آب زیرزمینی، ناشی از برداشتهای بیرویه آب، از ۳۱ استان کشور، در ۳۰ استان این پدیده شناسایی و نقشههای آن تدوین شده است. برایناساس، از نظر وسعت پهنههای فرونشستی و همینطور میزان کاهش آب (که کاملاً با هم ارتباط دارند) استان خراسانرضوی با اختلاف قابلملاحظهای نسبت به سایر استانها در رتبه نخست قرار دارد و در ادامه استانهای فارس، اصفهان و تهران. این رتبهبندی از نظر مساحت زونهای دچار فرونشست است. فقط استان گیلان (به دلیل میزان بارندگی) درگیر با این پدیده نیست.
حتی استان مازندران هم دچار فرونشست زمین از سمت جلگه آمل تا منتهیالیه شرقی استان در گلوگاه شده است. دلیل آنهم عمدتاً مربوط به کشتهای پاییزه است که آب آن از طریق چاهها تأمین میشود. در این استان چاههای نیمهعمیق و چاههای فاقد مجوز بسیار زیادی وجود دارد. علاوهبرآن، در ارتفاعات که تغذیهکننده مشرف به دشتها و جلگههای ساحلی است، متأسفانه ویلاسازیهای لجامگسیخته اتفاق افتاده که برای تأمین آب مورد نیاز اقدام به حفر چاه کردهاند. بنابراین، رگ آبهای تغذیهکننده که مانند مویرگ محیط را سیراب میکردند، قطع شده است.
در استان گلستان هم یکی از بزرگترین پهنههای فرونشستی ایران وجود دارد. در محدوده رفسنجان، حوالی بهرمان، عدد فرونشست زمین به ۴۰ سانتیمتر در سال میرسد. این عدد، بسیار بزرگ است. متأسفانه بعد از این ناحیه در مجاورت تهران، جنوب استان البزر قرار دارد که در محدوده دشت هشتگرد و قشلاق و مناطقی در امتداد شهریار (بهسمت جنوب استان البرز و دشت قزوین) از نظر عددی، عدد بسیار بالای ۳۵ سانتیمتر را دارد.
بهطور کلی، در ۱۸ استان کشور عدد فرونشست زمین به بالای ۱۰ سانتیمتر در سال میرسد. در کل دنیا پهنههای فرونشستی شناختهشده حدود ۳ تا ۵ درصد بالای ۱۰ سانتیمتر در سال فرونشست دارند؛ این عدد را مقایسه کنید با آن ۱۸ استان ما. از نظر جایگاه فرونشست زمین در دنیا، از نظر کسری منابع آب و وسعت پهنههای فرونشستی، سومین کشور دنیا هستیم. از نظر کسری آب، چین و آمریکا بالاتر از ما و از نظر وسعت فرونشست، چین و اندونزی بالاتر از ما قرار دارند. اما از نظر تعدد پهنههای فرونشستی با نرخ بالا، کشور ایران رتبه نخست را داراست. در هیچ کشوری این سطح تنوع فرونشست وجود ندارد.
از نظر جمعیتی کدام منطقه در کشور بیشتر در خطر قرار دارد؟
آنچه ترسیم کردم عمده مناطق مرغوب ما را در بر میگیرد. در کوهستانها و کویر بهدلیل نبود امکان برداشت آب زیرزمینی، امکان ایجاد فرونشست وجود ندارد یا بسیار بسیار اندک است. به این موضوع دقت کنید این پدیده انسانساخت است و یک مخاطره طبیعی مانند آتشفشان یا زلزله نیست. نزدیک به ۷۵۰ شهر و بهویژه شهرهای بزرگ ما روی پهنههای فرونشستی قرار دارد؛ تخمین زده میشود، نزدیک به ۴۰ میلیون نفر از جمعیت ایران روی این پهنهها یا در مجاورت این پهنهها زیست میکنند. فقط در تهران، سه میلیون نفر روی پهنه فرونشستی زندگی میکنند.
از خصلتهای فرونشست زمین در ایران این است که این پهنهها در مکانهای با تراکم جمعیتی بالا بیشتر توسعه پیدا میکنند؛ چون تمرکز بیشتر جمعیت نیاز آبی بیشتری خلق میکند. این نیاز آبی فقط آب شرب و بهداشت نیست. بلکه بخش قابلتوجهی از آن مربوط به تأمین غذاست. تأمین این نیازها عموماً به همان محیط اطراف تحمیل میشود. بههمین دلیل، ما میبینیم جنوبغرب تهران وسیعترین پهنه فرونشست کشور است، شمالغرب مشهد فرونشست گستردهای بهسمت مرکز شهر رخ میدهد و در جنوبشرق شیراز از سمت دریاچه مهارلو (که بهدلیل کمآبی پسروی میکند) فرونشست بهسمت مرکز شهر پیشروی میکند. در اصفهان همه محدوده شهری بهدلیل قطع آب زایندهرود دچار فرونشست است. این مناطق کانونهای بزرگ جمعیتی کشور هستند.
۱۰ نقطه را مطالعه کردهایم که حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور در آن مستقر هستند. عمده تمرکز این جمعیت در این مناطق بهدلیل اقتصاد، معیشت و شغل است. صنایع هم در اطراف این کلانشهرها دقیقاً بهدلیل همین جمعیت ایجاد شده؛ یعنی یک دور باطل. براساس مطالعه ما در سال ۱۴۳۰، با همین روند رشد جمعیت کنونی (که منفی هم است) در شش استان جمعیت (بهدلیل مهاجرت، نبود شغل و مشکلات محیطزیستی و شرایط اقلیمی) نسبت به جمعیت فعلی کمتر خواهد شد. تمرکز جمعیت در مناطق مقصد نیاز به آب را بیشتر میکند. وقتی زمین نشست میکند، علاوهبر اینکه آبخوان متراکم میشود و از دست میرود که اصطلاحاً به آن مرگ آبخوان میگوییم، دیگر آب امکان ورود به زمین را نخواهد داشت؛ روی زمین روان میشود و مواد مغذی خاک را میشوید و اراضی حاصلخیز را به بیابان تبدیل میکند. علاوهبراین، تمام مستحدثات سطح زمین هم پایین میروند.
آیا میتوانیم رفتار فرونشست را پیشبینی کنیم؟
بله، این رفتار قابل پیشبینی است. بهعنوان مثال، اگر یک لوله را خم کنید تا حدی تابآور است، یعنی تغییر شکل میدهد. میگوییم تغییر شکل تدریجی داده است و تصورمان هم این است که تا ابد میتواند تغییر شکل دهد. اما این اتفاق نمیافتد، بلکه تا حدی خم میشود و بعد میشکند. در همین شهر اصفهان چندین فروچاله یا فروریزش را در زونهای فرونشستی مشاهده میکنیم که میگویند لوله آب ترکیده. خب چرا این لوله ترکیده؟ وقتی زمین نشست میکند، این لوله میشکند و آب زیر سطح زمین را میشوید و حفره ایجاد میکند، بنابراین فروریزش اتفاق میافتد.
در مناطقی که فرونشست داریم و هنوز حادثهای اتفاق نیافته، همچنان میتوان زونهای خطر را مشخص کرد و مانند نقشه خطر زلزله آن را به نقشه درآورد. دقیقاً یکی از خواستههای ما از دولت این است که ضوابطی برای توسعه پایدار کشور با توجه به خطر فرونشست زمین تدوین شود؛ با وجود مشخص بودن پهنههای فرونشستی، ضوابط مشخصی برای توسعه در این مناطق وجود ندارد. ما همچنان در آن مناطق زیرساختها و ساختارها را مستقر میکنیم؛ مثلاً خط لوله گاز قرار میدهیم. اداره یا دستگاه اجرایی تخلف نمیکند؛ چون قانونی برای ممنوعیت این اقدام وجود ندارد یا محدودیتی برای توسعه در این مناطق وجود ندارد. بهعنوان مثال، در پای نقشرستم شکاف عجیب فرونشستی میراث ارزشمند ما را تهدید میکند، اما درست چسبیده به محوطه این اثر، کشاورزی آببر در حال انجام است. آیا نمیتوان ضوابطی تدوین کرد که نوع آبیاری و نوع کشت و زرع علیه فرونشست یا مصرف بیشازحد آب نباشد؟
این یک معادله پیچیده نیست، اما نبود ضابطه موجب میشود نتوانیم این نظام را مستقر کنیم. در کل مقررات فنی کشور یک سطر بند الزامآور در مورد فرونشست نداریم. یعنی در همان پهنهای که ۴۰ سانتیمتر در سال فرونشست داریم، همان محصولاتی را میتوانیم بکاریم که در پهنهای بدون فرونشست.
آیا میتوان گفت مقررات بخش آب هم حتی برای کنترل فرونشست کافی نیست؟
بله، کاملاً. کافی نیست و همچنین منطبق بر پهنههای فرونشستی هم نیست. برنامه سازگاری با کمآبی شاید مانند یک اقیانوس بزرگ بسیاری چیزها را در برگیرد. البته رویکرد این قانون هم کنترل فرونشست نیست، بلکه میگوید، چون آب کم است، تقسیم آن را چگونه انجام دهم. اما صحبت ما در موضوع فرونشست این است، این لکههای موجود در استانهای خراسان، اصفهان یا در مجموع هر استان درگیر، نباید مقارن با عبور خط راهآهن، ساخت فرودگاه یا ساختمان مانند سایر نقاط باشد، بلکه باید همه این امور طبق الگوی متفاوتی انجام شود. مسلماً این موارد از نظر فنی با هم متفاوت است. مثلاً در دشت توکیو از لولههایی با فرم آکاردئونی استفاده میشود تا انعطاف کافی داشته باشند. یا در مناطقی با تغییر نوع کشت فرونشست را کنترل کردهاند. آیا نمیشود در ایران هم برای نفوذپذیر کردن سطوح شهرها یا استفاده از آب خاکستری یا تزریق آب باران به سفرهها و مانند این اقدامات ضوابطی تعیین کرد؟
این اقدامات هیچکدام از جنس کارهای بسیار پرهزینه نیستند، بلکه فقط حدودی را مشخص میکنند. دقت کنیم یک خصلت دیگر پدیده فرونشست بدون توقف بودن آن است؛ یعنی مخاطرهای از جنس زلزله نیست. هر روز زمین به این شکل پایین میرود و گاه بهدلیل نیازهای آبی ما، نوع و آهنگ فرو رفتن زمین تشدید پیدا کرده است. یک نمونه بارز تغییر رفتار، در منطقه ۱۸ تهران اتفاق افتاده است. بهدلیل تأمین آب شرب چند حلقه چاه از چاههای موجود کاربری شرب پیدا میکند. چاههای زراعتی حالت استراحت دارند و اینطور نیست که در تمام فصول و۲۴ ساعت یک روز آبدهی داشته باشند و پمپاژ در آنها انجام شود. اما آب شرب اینطور نیست؛ چاه آب شرب ۲۴ ساعت و در تمام روزهای سال در حال پمپاژ آب است. بنابراین، بهصورت لکهای این مخاطره (فرونشست) را ایجاد میکند.
متأسفانه در دو سال اخیر، یعنی دو سال منتهی به ۱۴۰۴ عدد فرونشست ما در نزدیکی پارک بانون نرگس و پارک قائم در منطقه ۱۸ که اتفاقاً مسیر عبور راهآهن تهران به تبریز است، آهنگ فرونشست زمین سه برابر بیشتر شده، در مناطق دیگر هم همین است. در اصفهان در بالادست زایندهرود و ارتفاعات بسیار پرشیب باغهای شلیل و هلو و ... را توسعه دادهایم. از حدود ۱۵ هزار هکتار این باغات، فقط در یک قسمت به بیش از ۶۰ هزار هکتار رسیده. آب این باغات از کجا تأمین میشده؟ همان آبی است که به سد زایندهرود میآمد. اما امروز این آب به سد زایندهرود هم نمیآید بلکه آب با پمپهای بسیار قوی بهسمت باغات در ارتفاعات پمپاژ میشود. بخشی از آب ورودی به زایندهرود اینجا برداشت میشود، بخشی به صنایع و بخش دیگری به سمت یزد میرود، حجمی از این آب هم در خود اصفهان استفاده میشود، طبیعتاً زایندهرود دیگر آب ندارد. ۵۰ درصد تغذیه آبخوان اصفهان از زایندهرود بود و وقتی خشک میشود، همزمان چاههای آب هم مدام در حال کشیدن آب از زمین هستند، انتظار داریم زمین رفتاری جز فرونشست نشان دهد؟! حالا این موضوع یک تهدید جدی است.
علاوهبر تأسیسات مسکونی و مستحدثات، از حدود ۶۳ اثر تاریخی ثبت جهانی کشور، ۲۷ اثر تاریخی روی پهنههای فرونشستی قرار دارند؛ نیمی از بافتهای تاریخی کشور، در تمام استانها، روی پهنههای فرونشستی قرار دارند. همه این موارد هم از سال ۱۳۹۵ تشدید شده است. مسئولیت ما نگهداری از این میراث است.
شما تاریخی بهعنوان زنگ خطر زمان غیرقابل جبران مشخص کردهاید؛ ۱۴۳۰. آیا تا رسیدن به این زمان امکان توقف فرونشست، امکان نجات آبخوانها و درحقیقت نجات زیستپذیری سرزمینمان را داریم؟
ایمان دارم این کار قابلانجام است؛ اگر فکر میکردیم دیگر کار از کار گذشته، این میزان هشدار نمیدادیم. در سال ۱۹۶۵ در دشت توکیو ژاپن نرخ فرونشست زمین، ۱۲ سانتیمتر در سال بود. در سال ۲۰۰۳ گزارشی منتشر شد که نشان میداد فرونشست زمین در این محدوده متوقف شده. در شانگهای چین، از سال ۱۹۲۲، این پدیده شناسایی شده بود، طی ۲۰ سال، با اقدامات انجامشده سطح زمین نهتنها پایین نمیرود، بلکه بالا میآید. در تگزاس آمریکا، اندونزی و تایوان هم این اتفاق رخ داده است. این را هم بگویم که این اقدامات براساس تکنولوژی و دانش پیچیده موفق نبودهاند، بلکه عزم مدیریتی این مناطق را موفق کرد. این نکته مهمی است ما در نیشابوری که بزرگترین شکاف فرونشستی شناختهشده کشور را داریم، مجوز احداث کارخانه آببر فولاد را میدهیم. در یزد هم همین کار را میکنیم. صنایع آببر ما بدون توجه به ظرفیتهای اکولوژیکی توزیع شدهاند.
مسیری در راهآهن ابهر به زنجان را پایش میکردیم. درست در مجاور این ریل جدیدی که قرار است احداث کنند، یک شکاف طولی فرونشست وجود دارد، شکافی تازهشکلگرفته. حدود ۵۰۰ متر آن طرفتر یک مجموعه عظیم فولادی در دست احداث است. این مجموعه با دو لوله به قطر حدود یک متر، آب را برای تأمین نیاز به این کارخانه منتقل میکرد و میکند. آنهم جایی که رودخانه جاری نداریم. یعنی این آب از زیرزمین از همین منطقه فرونشتی تأمین میشود. اگر فقط مکانیابی این صنایع براساس ضابطه باشد، چنین مخاطراتی تشدید میشود؟
اگر ظرفیتهای کشور را بهنحو عادلانه توزیع و استفاده کنیم، چنین اتفاقاتی رخ نخواهد داد. اما این موضوع عزم جدی میخواهد. این مخاطره یک پدیده انسانساخت است و دخالتهای مثبت انسان میتواند این پدیده را کنترل و مهار و متوقف کند. از دیدگاه من، بیشترین اقدامی که باید انجام شود، مدیریت و قانونگذاری است: یعنی تدوین ضوابط و مقررات، آنهم بهشکل لازملاجرا.