مشکلات مادران در کنار آلودگی هوا آموزش مجازی هم اضافه شد!
در شرایطی که در آن قرار گرفتهایم، صد عیب وجود دارد که برخی از آنها زیرپوستی پیش میروند و خطرش را شاید کمتر ببینیم، اما وجود دارند. اغلب اعلام تعطیلی یا مجازی بودن مدارس بهصورت روزانه رخ میدهد. فارغ از دلایل آن، بیایید این تصمیم کارگروه اضطرار آلودگی هوا را در یک خانه و خانواده بررسی کنیم.
به گزارش روز نو وقتی تمام یک بعدازظهر مشخص نیست صبح فردا قرار است بچه خانواده به مدرسه برود یا نه، امکان برنامهریزی از آن خانواده سلب میشود. رفتوآمد دانشآموز، استفاده از سرویس یا رفتوآمد با پدر یا مادر، استفاده از ناهار مدرسه {که هزینه هنگفتی ابتدای سال تحصیلی بر دوش والدین میگذارد} و از همه مهمتر، همراهی یکی از والدین با فرزند در هنگام حضور در کلاس آنلاین همه موضوعاتی است که بعد از اعلام کمیته باید در خانواده در موردش تصمیمگیری شود.
بدون شک خانوادههای کمی راضیاند فرزند خردسالشان را در خانه تنها بگذارند و به سر کار بروند. پس مجبورند یا از گزینه مرخصی استفاده کنند یا به پدربزرگ و مادربزرگ یا دیگر بستگان زحمت بدهند. چرا پدربزرگ و مادربزرگ، آنهم در سن بالا، باید یکبار دیگر متحمل سختی و مشقت مدرسه و بزرگکردن یک فرزند دیگر شوند؟ در شرایطی که تعداد زیادی از بانوان درآمدی کمتر از مردان دارند، اغلب زن خانواده مجبور به حضور در خانه و همراهی با فرزندش میشود.
بیایید تصور کنیم رئیسجمهور فعلی مسئول بخش قلب بیمارستانی خصوصی است و یکی از اصلیترین معاونان بیمارستان یا سرپرستار این بیمارستان، خانمی است که فرزندی در مقطع ابتدایی دارد. هر روز با اعلام مجازیبودن مدرسه، سرپرستار محترم باید از مافوقش که آقای دکتر پزشکیان در موقعیت فرضی، مرخصی بگیرد تا فرزندش در زمان کلاس تنها نباشد. در یک موقعیت واقعی چند روز با مرخصی روزانه او موافقت میشود؟ یک مادر شاغل چطور میتواند هر روز عصر بعد از اعلام مجازیشدن مدرسه فرزندش از مقام مافوق درخواست مرخصی کند؟ بهفرض و در بهترین شرایط که مقام مافوق درنهایت همراهی با مرخصی او موافقت کند، جایگاه شغلی آن زن چقدر در خطر قرار میگیرد؟ آنهم با توجه به فرهنگ عجیب و غریبی که در سیستم اداری ایران وجود دارد.
علاوهبراین، وقتی این بازی تکراری هرساله است، بهانهای میشود برای ندادن سمتهای مهم و کلیدی به زنان، بیشتر از قبل. به بهانه مرخصی زایمان و شیردادن بچه که تاکنون سقفی شیشهای برای تصدی مشاغل حساس برای زنان ایجاد میکرد، بهانه مرخصی بهدلیل آلودگی هوا هم اضافه میشود.
حضور اجتماعی زنان همین حالا هم با، اما و اگرهای فراوانی مواجه است که حتی قوانین حمایتی به ضد کارکرد خود تبدیل میشوند. در این شرایط، گذاشتن بار آلودگی هوا هم روی شانههای زنان شاغل نهایت بیانصافی است.
دستکم اگر اعلام مجازی بودن مدارس بهصورت روزانه صورت نمیگرفت، زنان امکان مدیریت بیشتر شرایط خود را مییافتند. مراجعه به پزشک، گذاشتن یک جلسه کاری یا حتی یک ملاقات دوستانه، برای یک زن دارای فرزند مستلزم این است که او فرزندش را در یک موقعیت مشخص مانند مهد یا مدرسه یا هر جای دیگری مستقر کند تا بهقول معروف، خیالش راحت باشد. اما در شرایط فعلی حتی امکان برنامهریزی سادهترین کارها از زنان گرفته میشود و بعید است زنان زیادی بدون داشتن یک نمای کامل کاری از هفتهای که در آن قرار دارند، بتوانند بدون اضطراب هفته خود را سر کنند. اکنون تحقیقات زیادی نشان داده اضطرابهای روزمره تا چه میزان برای بدن انسان مضر است، بهویژه آنکه در زنان میتواند موجب بیماریهای خودایمنی شود.
نکته مهم این است که حاکمیت عاقلانه در هر کشوری باید بتواند شرایط مساعدی برای اشتغال و بهرهوری نیروی انسانی فراهم کند، نه آنکه با مشکلات روزانه، بخش زیادی از بدنه اجتماعی جامعه را از حضور در جامعه منصرف کند. هر تصمیمی میتواند مانند یک گوی غلتان، مشکلاتی برای جامعه ایجاد کند یا از مشکلاتی بکاهد. اینکه بهای آلودگی هوا را زنان با ازدستدادن امنیت شغلی و روانی خود پرداخت کنند، واقعاً هزینه گزافی است. وقتی نه دولت و نه سیستم حملونقل عمومی و نه نیروگاهها و کیفیت بنزین تولید داخل و… هیچکدام مورد مؤاخذه قرار نمیگیرند و خانوادهها و زنان و کودکان هزینه این بیتدبیری را میدهند، هر چه اسمش باشد، انصاف نیست.