ناترازی در دانشگاه یعنی کارآمدی!
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران این حوزه ازجمله غلامرضا ظریفیان، دانشگاه برای ایفای نقش واقعی خود در رفع ناترازیها به بستری خاص نیاز دارند. مواردی ازجمله استقلال دانشگاه، سرشت جهانی داشتن، منتقد بودن، آزادی آکادمیک، پرسشگری و... بخشی از نیازهایی است که دانشجو و دانشگاه برای ایفای نقش موثر در توسعه کشور به آن نیاز دارند. البته پس از رخدادهای سال ۱۴۰۱ دانشگاه نشان داد که حضور فعالی در جامعه دارد و نیازهای مردم را میشناسد.
شناختی که به قیمت ستارهدار شدن بسیاری از دانشجویان و اخراج اساتید منتقد شکل گرفت. دولت چهاردهم، اما با پایان دادن به نظام ستارهدار کردن دانشجویان و بازگشت اساتید اخراجی، راهبرد تازهای را در این زمینه آغاز کرده است. «اعتماد» در این پرونده از دل گفتوگو با چهرههایی، چون تقی آزاد ارمکی و غلامرضا ظریفیان تلاش کرده روایتهایی از روز دانشجو و نیازهای نهاد علم برای مخاطبان فراهم کند.
طی سالهای اخیر نهاد علم و دانشگاه در تهران مشکلات عدیدهای را پشت سر گذاشته است. خوب است در ابتدا نگاهی به مسیر طی شده دانشگاه و نهاد علم در ایران انداخته شود.
۱۶ آذر نماد تعهد اجتماعی دانشگاه و دانشجو است. با اینکه احزاب به شکل حرفهای باید نقش اصلی خود را در عرصه سیاستورزی اعمال کنند، اما به دلیل ضعف نهادهای مدنی مانند احزاب و سندیکاها، دانشگاهها در ایران از بدو تاسیس خود که مرتبط با سال ۱۳۱۳ و تاسیس دانشگاه تهران است کنشگری در این بخش را آغاز کردهاند. در سال ۱۳۱۳ و بلافاصله پس از آغاز به کار دانشگاه تهران، دانشگاهیان در تحصنهای مربوط به استیفای حقوق معلمان حضور پیدا کردند. در واقع دانشگاههای ایران، علاوه بر ماموریت اصلی خود که تولید و توزیع علم و پژوهش در عرصههای مختلف زیست بشری است، مسوولیت خطیرتر و بزرگتری را نیز به سرانجام رساندهاند.
دانشگاهیان هر زمان که لازم بوده از حقوق اساسی ملت دفاع کرده، پرچم عدالتخواهی، مبارزه با سلطه بیگانه و... را برافراشته نگه داشته و در کل در کنار مردم با استبداد، خودکامگی و انحصارگری مقابله کرده است. این ویژگی دانشگاههای ایران، تداوم یافت تا اینکه دانشجویان در جریان ملی شدن صنعت نفت در دفاع از دولت ملی مصدق نقش برجستهای را ایفا کردند. کار به جایی رسید که در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به ساحت دانشگاه تهران حمله شد و بر اثر آن ۳ دانشجوی ایرانی به شهادت رسیدند. این رخداد به نماد روز دانشجو، دفاع دانشگاه از جامعه و تعهد اجتماعی دانشگاه بدل شد. پس از این دوران در سالهای بعد هم دانشگاه همواره در روزهای منتهی به انقلاب، جنگ ۸ ساله و سایر رخدادهای کشورمان نقش برجستهای را ایفا کرد.
مسیری که دانشگاه و دانشجو در ایران طی کرده چه نسبتی با فراز و فرود نهاد علم در جهان داشته است؟ آیا میتوان ارتباطی میان تحولات دانشگاهها در ایران و دانشگاههای سایر نقاط جهان مشاهده کرد؟
دانشگاه علاوه بر نقش سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و جامعهپذیری دانشجو، همواره یک کانون نهاد علم و توسعهگر در جهان بوده است. دانشگاه در همه جهان یک پدیده جهانی، ملی و محلی است. نقش جوهری دانشگاه هم طرح مساله و ارایه راهحل به شکل روشمند است. اساسا مهمترین پایگاه توسعه پایدار در جوامع دانشگاه است. اگر روند توسعه در کشورهای مختلف مورد بررسی قرار گیرد، نقش دانشگاه در توسعه کشورها یک نفش کمنظیر بوده است.
این نقش زمانی میتواند محقق شود که دانشگاه از چند امتیاز برخوردار شود. در واقع دانشگاهی میتواند نقش توسعه دهنده خود را به خوبی ایفا کند که چند ویژگی داشته باشد. نخست) استقلال و خودگردانی دانشگاه است. از آنجا که دانشگاه محل اجتماع نخبگان است، این جمع پذیرفتهاند که میتوانند ضوابط حکمرانی و ادارهاش را خود تنظیم کند. اینکه چه دروسی تدریس شوند، چه مواردی در لیست پژوهشها قرار گیرد و چگونه سیستم خودگردانی را اجرایی سازد؟ از جمله این موارد است.
دومین ویژگی دانشگاه، آزادی آکادمیک است. دانشگاه محل پرسشگری است و هیچ مانعی نباید در مسیر پرسشگری دانشگاه و دانشجو ایجاد شود، بنابراین دانشگاهها، این صلاحیت را دارند که از آزادی آکادمیک در مورد موضوعات مختلف برخوردار شوند. سومین ویژگی دانشگاه سرشت جهانیاش است. دانشگاه باید نقش اساسی در توسعه ملی داشته باشد. در عرصههای تصمیمسازی، تعیین استراتژی، سیاستگذاری و... دانشگاه باید به رسمیت شناخته شود. این اصولی است که دانشگاه بر آن بنا شده است. در همه جهان با توجه به این نقش توسعهای تلاش میشود، دانشگاه به محل امنی برای دانشجویان و نخبگان بدل شود، نه یک محیط امنیتی.
تحولاتی که باعث شده دانشگاه یک چنین نقشی را در جوامع بازی کند شامل چه مواردی است؟
دانشگاه برای انجام ماموریت مهم خود، طی ۲ قرن اخیر دستخوش تحولات جدی شده است. در قرن ۱۷ تا ۱۹ با دانشگاه آموزشمحور روبهرو بودیم. نسل دوم دانشگاهها از اوایل قرن ۱۹ تا اواسط قرن ۲۰ شکل گرفتند و علاوه بر آموزش سراغ پژوهش نیز رفتند. نسل سوم دانشگاهها، دانشگاه کارآفرین است. محصولات دانشگاهها در حوزههای مهندسی، ریاضی، علوم تجربی و علوم انسانی جدای از رفع نیازهای دانشگاه، باید برای جامعه هم اشتغال-کار ایجاد کند. نسل چهارم دانشگاهها که از ۱۹۸۰ میلادی وارد صحنه شده، دانشگاه جامعهمحور است. یعنی وظیفه اصلی دانشگاه این است که مسائل جامعه را در همه ابعاد بررسی کرده و برای آن راهحل ارایه کند.
مثلا امروز جامعه ایرانی با معضلاتی، چون ناترازی انرژی، مسائل زیستمحیطی، اشتغال، فقر، فاصله طبقاتی، آسیبهای اجتماعی و... روبهرو است. وظیفه دانشگاه این است که این مسائل را رصد کند و به دلیل ارتباطی که میان توسعه ملی و توسعه علمی وجود دارد، راهحل هم ارایه کند. مسوولیت اجتماعی دانشگاه علاوه بر بحثهای علمی فعالیتهای اجتماعی است، اما امروز حتی در فعالیتهای علمی هم این نقش را دارد که مسائل مبتلا به جامعه را استخراج کند و سپس با تکیه بر رویکرد نظام حکمرانی به حل مشکلات جامعه اقدام کند. نسل پنجم دانشگاهها هم دانشگاههای دیجیتال و هوش مصنوعی است.
اما این چرخه در جامعه ایرانی شکل نگرفته است. یعنی ارتباط معقولی میان دانشگاهها و بخشهای صنعتی، دانشگاهها و بخشهای سیاستگذار، دانشگاهها و بخشهای تصمیمساز و... ایجاد نشده است. چرا؟
مشکلی که در کشورمان وجود دارد و با ادبیات ناترازی (از ناترازی انرژی، بودجهای و...) از آن یاد میشود، در واقع نوعی ناکارآمدی است که به ناترازی ترجمه شده است. اما باید توجه داشت که این مشکلات تنها مختص ایران نیست و بسیاری از کشورها با آن دست به گریبان بودهاند، اما باید دید سایر کشورها چگونه توانستهاند از این بحرانها عبور کنند؟ اگر به دادههای مستند در کرهجنوبی، هند، مالزی، عربستان، چین و... رجوع کنیم متوجه میشویم که این کشورها هم با شرایط بحرانی مواجه بودهاند، اما به این نتیجه رسیدهاند که اگر اقتصاد و توسعهشان دانشبنیان نشود و به دانشگاه مراجعه نکنند، مسائلشان حل نمیشود، بنابراین با یک اهتمام ویژه با توجه به گزارههای یاد شده که شامل مواردی، چون استقلال دانشگاه، آزادی آکادمیک دانشگاه، سرشت جهانی دانشگاه و پیوند خوردن دانشگاهها با توسعه ملی به دانشگاههایشان تکیه کردند و توانستند بسیاری از ناترازیهای خود را حل کنند.
به نظرم ایران در این زمینه با مشکلات عدیدهای روبهرو است. نباید دست و بال دانشگاهها بسته شود. هر جا دست و بال دانشگاهها باز شده در حوزههایی، چون پزشکی، عرصههای نظامی، انرژی صلحآمیز هستهای و... دستاوردهای قابلتوجهی خلق شده است. اگر دست و بال دانشگاهها در سایر عرصهها نیز باز شود و دانشگاههای جامعهمحور به رسمیت شناخته شوند ایران طی یک الی دو برنامه میتواند بسیاری از مشکلات فعلیاش و ناترازیهایش را رفع کند. لازمه این امر آن است که دانشگاه و قواعد آن را، اقتضائات و نحوه حکمرانی آن را به رسمیت بشناسیم.
ایران امروز با تهدیدات قابلتوجهی در عرصه منطقهای روبهرو است. ایران با تحریم و تهدید نظامی و فشار حداکثری مواجه است. چگونه میتوان از نهاد علم و دانشگاهها برای رفع این تهدیدات استفاده کرد؟
سهم پژوهش بخشی از کشورهایی که در نوک پیکان خصومت با ایران هستند، از تولیدات ناخالص داخلیشان حداقل ۵.۵ درصد است. اما سهم پژوهش ایران با ۸۰ هزار استاد دانشگاه و ۱۴ میلیون فارغالتحصیل، ۳.۵ میلیون دانشجو و صدها پارک فناوری و... زیر نیم درصد است! روشن است وقتی بسیاری از امور جامعهای به این بزرگی با پژوهش و دانشگاه پیوند نمیخورد، ناترازی و نامنی و مشکل ایجاد میشود.
دانشگاه و دانشجو در ایران ثابت کرده که به هویت ملی، هویت دینی و خدمت به مردم خود اعتقاد دارد. اگر این اقتضائات دانشگاه به رسمیت شناخته شود، ماجرای مهاجرت ۱۲ هزار استاد دانشگاهی و مهاجرت بسیاری از دانشجویان و نخبگان ظهور پیدا نمیکند. امروز که روز ۱۶ آذر و روز تعهد اجتماعی دانشگاه است، فرصتی است تا نوع مناسبات و نگاه به دانشگاه تغییر پیدا کند. توسعه ملی ایران میتواند به سمت توسعه دانش بنیان حرکت کند. دانشگاه میتواند بسیاری از مشکلات و ناترازیهای امروز ایران را رفع کند و مهمتر از آن با رشد و توسعه سدی در برابر زیادهخواهی دشمنان ایجاد کند.