در روزهای آخر سال، شهرداری خیابانهای تهران را فروخت!
فراز دیلی: تعداد زیاد دستفروشها در خیابانها و میدانهای تهران در آستانه نوروز، توجه همه جلب میکند. اغراق نیست اگر بگوییم امسال وضعیت بسیاری از معابر عمومی پایتخت برای رهگذران، کاسبان و ساکنان آنها آزارنده شده است.
پیادهروهای خیابانها و میدانهای اصلی تهران در آستانه نوروزی جای سوزن انداختن ندارد. اگر بخواهید قدمی بزنید و حال و هوای اسفندی شهر را تماشا کنید یا نه، کاری، خریدی، قراری داشته باشید و بخواهید از مسیری بگذرید و به مقصد برسید، حسابی به مشکل میخورید. قدم زدن و عبور کردن از میان انبوه جمعیت فروشندهها و خریدارها و بساطهایی که کف پیادهرو و خیابان پهن شدهاند، دشوار است. شاید مجبور شوید برای طی مسیر به سوارهرو بروید و خطر برخورد با موتور یا ماشین را به جان بخرید.
تهران بزرگ یا بزرگترین بساط؟
تا چند سال پیش فقط بعضی میدانها و خیابانهای تهران و بسیاری از شهرهای دیگر محل حضور و فعالیت دستفروشها بود. مثلا در خیابانهای اطراف بازار بزرگ تهران، بخشهایی از میدان هفتتیر یا میدان تجریش، انقلاب، ولیعصر و...
هر چه زمان پیش رفت، تعداد دستفروشها بیشتر شد و محل حضورشان از میدانها به خیابانهای اطراف کشیده شد و امتداد پیدا کرد. هر سال در آستانهی نوروز تعداد دستفروشها در تمامی مناطق و محلهها و خیابانها بیشتر شد. غیر از آنها که سبزه و ماهی و بساط هفتسین میفروشند، عدهای هم وسایل و لباسها و اجناس مرتبط و بیربط با عید و تعطیلات را به خیابان آوردند تا از شور و هیجان روزهای آخر سال سود کم یا زیادی نصیبشان شود.
اغراق نیست اگر بگوییم امسال وضعیت میدانها و خیابانهای اصلی تهران غیرقابل تحمل شده است. فلکه اول تا دوم صادقیه، تمام پیادهروهای میدان هفتتیر، فاصلهی ونک تا میرداماد، تمامی پیادهروهای چهارراه ولیعصر، از چهارراه تا میدان انقلاب، میدان تجریش تا قدس، میدان شهرک غرب و... هر چه زمان از ظهر میگذرد و به شب نزدیکتر شویم، تعداد دستفروشها و جمعیت خریداران بیشتر و راه رفتن و عبور سختتر میشود.
شهرداری هم از این روزها و این تلاش شب عیدی، نهایت سود را برده و هر جا که توانسته است از بلوارها و پیادهراهها تا فضاهای سبز و پارکها، داربست و ستون زده و برزنت و چادر کشیده و به اسم غرفه نوروزی اجاره داده است.
شهرداری و مافیا علیه اقتصاد فروشگاهها
تقریبا کسی نیست که نداند شهرداریها، نه فقط برای غرفهها و چادرهایی که به مناسبتهای مختلف برپا میکنند، برای اشغال پیادهروها و خیابانها هم اجارههای بالا و هنگفتی از دستفروشان میگیرند. بهعنوان مثال اجاره غرفههای محلهی صادقیه حداقل ۴۰ میلیون تومان و غرفههای اطراف پارک لاله ۶۰ میلیون تومان برای چند روز منتهی به پایان سال است.
«بستگی به محل داره، اجارهی هر موزاییک برای دستفروشی روزی ۵۰۰ هزار تا ۲ میلیون تومنه» این جمله را همشهری آنلاین از قول شاگرد یکی از مغازهدارهای چهارراه ولیعصر نوشته است؛ یکی از مناطقی که تمام روزها و ماههای سال محل حضور و کاسبی تعداد زیادی دستفروش است. فعالیت ۵۰۰۰ دستفروش در تهران به درآمد ماهانهی ۸۰۰ میلیارد تومانی مافیای دستفروشی منجر شده است که به نظر میرسد تاثیر بهسزایی بر ادامهی وضعیت فعلی شهرها دارد.
این شرایط و شلوغی زیاد پیادهروها و سوارهروها، روی اقتصاد و کسبوکار، مغازهدارها و فروشگاههای این مناطق و محلهها اثر منفی دارد؛ از یک سو در روزهای پایانی سال به دلیل ازدحام زیاد میتواند خریداران را از حضور در مراکز خرید منصرف کند. از سوی دیگر عرضهی کالاها و اجناس مشابه در بساط دستفروشی میتواند آنها را به مشتری دستفروشها تبدیل کند؛ بهویژه با این تصور که خرید از دستفروش ارزانتر و بهصرفه است.
در کشورهای اروپایی و شهرهای اصلی آمریکا، دستفروشها فقط در محلهای مشخصی امکان حضور و فعالیت دارند و بازارهای ویژهای برای آنها در نظر گرفته میشود ولی در تهران و بیشتر شهرهای بزرگ ایران، دستفروشها اطراف مراکز تجاری، فروشگاهها، بازارهای اصلی و هر جا که مرکز خرید است، بساط میکنند؛ جایی که به قول معروف پاخور خوب و بالایی دارد.
با اینکه مسئولان شهری بارها از ساماندهی دستفروشها گفتهاند، وعدههایشان هیچ وقت عملی نشده است. هرازگاهی برخورد شدید و خشونتآمیز ماموران و پیمانکاران شهرداری با بعضی دستفروشها، خبرساز و جنجالی میشود. بعضی روزها هم بساط یک دستفروش بدشانس که خودش میگوید حق حساب نداده یا زیر بار زور نرفته است، جمع میشود ولی در عمل شهرداری ترجیح میدهد از اجارهی پیادهروها کسب درآمد کند.
دوگانهی حق شهروندی و اقتصاد بحرانی
دستفروشی در ایران به شغلی غیررسمی ولی بسیار پرتعداد تبدیل شده است و هر روز بر تعداد اضافه میشود، محدودیت سنی و جنسیتی و قشری هم ندارد. کودک، نوجوان، پیر و جوان و سالمند، دختر و پسر، زن و مرد، افرادی از اقشار ضعیف تا زنان و دخترانی که پوشاک گرانقیمت پوشیدهاند، به دستفروشی روی آوردهاند؛ به عنوان شغل اصلی یا دوم و فرعی.
در سالهای اخیر، افزایش تورم و تناسب نداشتن حداقل حقوق و دستمزد با نیازهای حداقلی و نیز تعطیلی کسبوکارها، باعث شده است تعداد بیشتری از افراد به دستفروشی روی بیاورند. آنها که سرمایهای ندارند، در مترو بیسگویت و خودکار و فال میفروشند و آنها که سرمایه و توانایی دارند، سراغ اجناس پرسود میروند. در هر صورت نمیتوان این وضعیت را از شرایط بد اقتصادی جدا کرد.
با این حال افزایش بیش از حد تعداد دستفروشها چه در قطارها و ایستگاههای مترو، چه در پیادهروها و میدانهای شهری، عملا نقض حقوق سایر شهروندان است و باعث آزار و اذیت کاسبان، رهگذران و ساکنان میشود. همچنین شهرداری بهعنوان نهادی که مسئولیت نگهداری و بهسازی شهر و تامین رفاه شهری را دارد، با اجاره دادن پیادهروها و غرفهها، از فضای عمومی شهری کسب درآمد میکند و همزمان حق و حقوق شهروندان را نیز تضییع میکند.
راه حل این وضعیت شناخته شده است، تامین و تخصیص مکانهای خاص برای دستفروشان و برای کشوری با شرایط اقتصادی ما، تعیین زمانهای خاص و محدود برای دستفروشی؛ راهحلی که شهرداریها ترجیح میدهند دنبال نکنند و درآمد بالای اجاره دادن پیادهروها و میدانها و پارکها را از دست ندهند.