کد خبر: ۶۸۲۳۴۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۰ - ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

دولت پزشکیان در چه شرایطی به پایان سال ۱۴۰۳ رسیده است؟

روزنو :​شاید این ادعا بیراه و غلوآمیز نباشد، اگر بگوییم سال۱۴۰۳ در سپهر سیاست ایرانی و مسائل مبتلابه حکمرانی و چالش‌های ریز و درشت داخلی و خارجی یکی از عجیب‌ترین، غریب‌ترین و پرحادثه‌ترین سال‌های چند دهه اخیر کشور را تجربه کرده و از حیث تنوع و گستره تکانه‌های سپری‌شده در سطوح و لایه‌های مختلف و متکثر سالی پر از فرازونشیب و فراتر از نرم‌ها و روندهای معمول و متداول و حتی می‌توان گفت؛ شاخص و متمایز را از سر گذراندیم.

روزنامه هم‌میهن: شاید این ادعا بیراه و غلوآمیز نباشد، اگر بگوییم سال۱۴۰۳ در سپهر سیاست ایرانی و مسائل مبتلابه حکمرانی و چالش‌های ریز و درشت داخلی و خارجی یکی از عجیب‌ترین، غریب‌ترین و پرحادثه‌ترین سال‌های چند دهه اخیر کشور را تجربه کرده و از حیث تنوع و گستره تکانه‌های سپری‌شده در سطوح و لایه‌های مختلف و متکثر سالی پر از فرازونشیب و فراتر از نرم‌ها و روندهای معمول و متداول و حتی می‌توان گفت؛ شاخص و متمایز را از سر گذراندیم.

۱- در ابتدای سال و با گذشت نزدیک به هفت ماه از عملیات طوفان‌الاقصی، اولین شوک تحمیلی به ساختار حاکمیتی جمهوری اسلامی، جسارت رژیم صهیونیستی در هدف‌گیری اماکن دیپلماتیک ایران، فراتر از موازات مرسوم چنددهه‌ای و حتی چندساله حملات به نیروهای مستشاری ایران بود که به‌مثابه عبور از تمامی خطوط قرمز به حساب آمده و چاره‌ای جز پاسخگویی را برای بازگشت موازنه به میز منازعه باقی نمی‌گذاشت.

ایران هم بالاخره خرق عادت کرد و از عمق سرزمینی خود اهدافی در خاک اسرائیل را هدف حملات موشکی قرار داد، هنوز تب‌وتاب ماجرای عملیات وعده صادق به پایان نرسیده بود که بعد از ۴۵سال، عالی‌ترین مقام اجرایی کشور به همراه وزیر امورخارجه، آن‌هم در میانه همه این غوغاها، در حادثه‌ای غریب از ذهن و ناگهانی دارفانی را وداع گفت و یک خلأ سیاسی جدی رخ نمایاند.

حالا علاوه بر تب‌وتاب منطقه‌ای و شرایط شبه‌جنگی، ثبات‌زدایی سیاسی نیز به چالش‌های روز حکمرانی افزوده شده بود و این‌همه را به وضعیت ناخوشایند اقتصادی و فشارهای روبه‌تزاید معیشتی و شکاف‌های طبقاتی و ناخشنودی‌های اجتماعی پس از حوادث ۱۴۰۱ باید افزود تا بازگوکننده شرایط آن روزهای کشور باشد.

۲- در چنین وضعیتی، برگزاری یک انتخابات غیرمنتظره و ناگهانی هم بنابر الزام قانونی به ساختار حکمرانی تحمیل شد. آن‌هم در وضعیتی که اندکی شرح آن رفت و در پیامد برگزاری چند انتخابات سرد و کم‌رونق و صحنه‌آرایی جریان خالص‌ساز در رابطه توأمان علت و معلولی با آن چند دوره انتخابات، سپهر سیاسی و اجتماعی را در شرایطی قرار داده بود که برگزاری یک انتخابات استاندارد و متعارف را دچار شک و تردید می‌کرد؛ چه رسد به آنکه در پیامد برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، شاهد برون‌رفتی ملموس و محسوس و خوش‌نمایه و آتیه را نویدبخش باشد اما در کمتر از دو ماه، چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری با مشارکتی فراتر از انتظارات و برخلاف رویه چند دور انتخابات اخیر از سال۱۳۹۸ برگزار و شور و تحرک و رقابتی جدی را رقم زد و نشان داد که رشد و بلوغ سیاسی در لایه‌های مختلف و متکثر جامعه برخلاف منویات و اغراض جریان خالص‌ساز و اهتمام چندین‌ساله آنان و نیز تبلیغات و پروپاگاندا و سیاه‌نمایی و یأس‌آفرینی جریانات معارض خارج از اتمسفر داخلی، به شکلی رقم خورده که می‌توان با همه تلاطم‌ها و فرازونشیب‌های سپری‌شده، انتظار بهبود و تغییر شرایط را داشت. شاید چیزی عطف به سخنان مرحوم هاشمی‌رفسنجانی که بعد از انتخابات سال۱۳۹۴، گفت که اکنون اگر بمیرم، خیالم راحت است که مردم آگاه شده‌اند...

۳- دولت چهاردهم در رأس هرم خود مردی را داشت که نه برآمده از مبارزان و نقش‌آفرینان موثر در پیروزی انقلاب بود، نه خاستگاه حزبی داشت و نه شعارهای پرطمطراق و پوپولیستی می‌داد. ناآشنا به سیاست نبود؛ اما در چارچوب یک سیاستمدار مجرب و کاریزماتیک نمی‌گنجید. اقتصاددان نبود؛ اما سخن از نگاه کارشناسی و رجوع به متخصصان می‌زد، بر لزوم رواداری فرهنگی و هم‌پذیری سیاسی و اجتماعی و فرهنگی تاکید می‌کرد و از همه مهمتر، می‌گفت که برای دعوا وجاروجنجال نیامده و به‌دنبال تنازع‌طلبی با ارکان ساختاری و حتی منتقدان و مخالفان خود نیست.

او در طول حیات سیاسی خود، از حق و عدالت و انصاف دم زده بود و اکنون می‌گفت که صادقانه آمده است تا عطف به این مرام و مشی اخلاقی و باورهای اعتقادی خود کاری کند و برای حرف‌هایش رگ گردن گرو می‌گذارد.

مانیفست مختصر و مجمل او و پارادایم طراحی‌شده‌اش هم نظر نخبگان سیاسی خسته از پروژه خالص‌سازی و آینده تیره‌وتاریک پشت این ذهنیت را به خود معطوف کرد و هم قشرهای محروم، عدالت‌خواه و نابرخوردار جامعه را به خود مجذوب ساخت و آنی شد که شاید کمتر کسی در فردای حادثه رخ‌داده برای رئیس‌جمهوری فقید انتظارش را داشت.

شاید بر بسیاری از ما به‌واسطه آنکه در دل این تحولات شتابان و پرهیاهو قرار داشتیم، درک آنچه در آن روزها گذشت و ابعاد کار و اتفاق بزرگی که رخ داد تا هنوز هم مکشوف نباشد.

به‌خصوص که بلافاصله بعد از انتخابات نیز مجال تنفس و آرامش نداشتیم و تحولات شتابان داخلی و خارجی روی دور تند قرار داشت و از همین حیث، از کار بزرگی که رقم زدیم و زمینه و فرصت تغییر و اصلاح وضعیتی که محقق کردیم، غافل شدیم؛ یا بهتر است بگوییم نتوانستیم شهد شیرین این اهتمام آگاهانه و ملی را نوش جان کنیم.

۴- هنوز در اولین گام‌های استقرار دولت تازه بودیم که در روز تحلیف، اسماعیل هنیه (از رهبران حماس) را در دل تهران ترور کردند و ابعاد منازعه را به سطحی بالاتر سوق دادند. در بحبوحه همه این تلاطم‌ها اما مسعود پزشکیان با شعار «وفاق‌ملی» به‌عنوان راهبرد اصلی دولت پای به میدان سیاست گذاشت؛ شعاری که هدف آن ایجاد همگرایی و همنوایی میان لایه‌های مختلف و متکثر مردم با دولت بود و شق دیگر ایجاد وفاق درون‌ساختاری با ارکان حاکمیتی و شق سومش ترک منازعه و حرکت در مسیر وحدت در عین تکثر با مخالفان و رقبای سیاسی.

هدف‌گذاری که اگر به نحو احسن انجام می‌پذیرفت، می‌توانست با انسجام‌سازی داخلی بهترین دستمایه برای مواجهه با چالش‌های بیرونی باشد؛ چه از نوع منازعه‌طلبی نظامی مدل نتانیاهو و زیاده‌طلبی سیاسی مدل ترامپ یا حتی متقاعد کردن دشمنان خارجی به پذیرش قدرت سخت و نرم جمهوری اسلامی با عبور از سخت‌ترین چالش‌های یک سال اخیر سپری‌شده. در این مسیر، راهبرد وفاق دولت پزشکیان در سه سطح ظهور و بروز یافت:

الف/ وفاق در سطح کلان: وفاق‌گرایی در شاکله و ساخت قدرت سیاسی و میان ارکان ساختاری، موفق و نتیجه‌بخش بود. در رای‌اعتماد به کل وزرای پیشنهادی کابینه، عملیات «وعده‌صادق٢» و مواجهه با چالش‌های منطقه‌ای رخ‌داده در سوریه و لبنان و… همچنین در ماجرای رفع فیلترینگ و توقف ابلاغ قانون حجاب و حتی در هماهنگی در مواجهه با بروز ناترازی‌ها در حوزه انرژی و از همه مهمتر در مواجهه با ترامپ رخ نمایاند و نماد بارز و مشخص آن در چند سخنرانی اخیر رهبری مشهود است و می‌توان گفت شاید در طول ۳۰سال اخیر چنین همگرایی میان رئیس‌جمهوری و رهبری کم‌سابقه و حتی بی‌سابقه بوده است.

ب/ وفاق در سطح قدرت: اما وفاق‌گرایی در قالب «پروژه شرکت سهامی سیاسی» میان اقطار و اضلاع مختلف و مخالف، به‌نوعی با شکست مطلق و تمام‌عیار روبه‌رو شد. دولت بسیاری از گلوگاه‌های حیاتی و اقتصادی و مواضع و جایگاه‌های سیاسی را برخلاف عرف جهانی و انتظارات حامیان سیاسی و نیز منافع ساختاری دولت، به رقبای سیاسی واگذاشت؛ اما آنان نه‌تنها فتیله مخالفت با دولت را پایین نکشیدند که بعد از اندک فرصتی، تمام‌عیار و با توپخانه پر به میدان آمدند و بعد از حذف چند چهره کلیدی دولت چهاردهم و مخالف‌خوانی با هر تلطیف فضایی از جمله در ماجرای فیلترینگ، اکنون با مانور میدانی روی ماجرای عدم ابلاغ قانون حجاب درصدد تنش‌آفرینی، دوقطبی‌سازی و چالش‌افزایی برای دولت مستقر هستند. البته که سرریز وفاق‌گرایی با ارکان و ساخت قدرت سیاسی، در اردوگاه تندروها اختلاف و شکاف انداخته و بسیاری از چهره‌های شاخص این جریان نه‌تنها حاضر به همراهی با جماعت مدعی همیشه طلبکار نیستند که حتی به خود جسارت مخالفت و تبری از آنها را نیز می‌دهند و این می‌تواند در آینده به دولت کمک کند.

ج/ وفاق در سطح جامعه: اما شق سوم وفاق ملی که من از آن با عنوان «وفاق با سرمایه اجتماعی» یاد می‌کنم نیز نتوانست توفیق ملموس و محسوسی ایجاد کند که حتی شاهد ریزش و ناخشنودی نیز در میان بخشی از حامیان دولت شده است. انتصابات عجیب و غریب از میان شخصیت‌هایی که برای مردم شناخته‌شده نبودند یا عقبه سیاسی آنان توأم با رضایتمندی عمومی نبوده، حذف چهره‌های شاخص و مورداعتنا از قطار دولت و میدان‌داری کسانی که حضورشان توأم با خاطرات خوش و اطمینان‌بخش عمومی نبوده است، استفاده از چهره‌های غیرمتخصص و ناآشنا با حوزه‌های تخصصی و حساسیت‌برانگیز از رسانه و اطلاع‌رسانی گرفته تا نهادهای اقتصادی مهم و استراتژیک، سخنان ناپخته برخی از اجزای دولت و نیز عدم جدیت و پافشاری رئیس دولت در حفظ و صیانت از یاران و همراهان قدیمی و مورد وثوق مردم و… به‌نوعی شق سوم وفاق‌گرایی را که شاید مهمترین آن نیز باشد، سترون و عقیم ساخته است.

به هر تقدیر، سالی را که سپری کردیم توأم با مخاطرات بسیار و توفیقات تاثیرگذار بود. اما سیر تحولات شتابان مانع از آن شد که بتوانیم توفیقات را دستمایه ثبات‌زایی داخلی و ساختارسازی در قالب رضایتمندی عمومی و در راستای خیر جمعی کنیم و نهاد دولت-ملت را آنگونه که بایسته و شایسته است، قوام و استحکام دهیم.  اکنون در شرایطی پای به سال جدید می‌گذاریم که دولت چهاردهم باید تکلیف خود را با راهبرد اصلی و استراتژی کانونی خود یعنی وفاق ملی مشخص کند و با توجه به شرایط سپری‌شده، تغییرات لازم را برای توانمندسازی و انسجام‌سازی داخلی به انجام رساند تا بتواند در مواجهه با طرف خارجی نیز از موضع قدرت پای به میدان بگذارد تا اگر خدا بخواهد در انتهای سال آینده به شرط حیات بنویسیم؛ سالی که گذشت نه سالی عجیب و سخت که سالی مطلوب و خاطره‌انگیز با طعم گذر از چالش‌ها به سمت ثبات‌زایی برای مردم صبور و رنجور ایران بود.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید