ایران آماده مذاکره هستهای؟
ایشان گفتند: «اینکه بعضی از دولتهای قلدر ــ واقعاً بنده هیچ تعبیری مناسبتر برای بعضی از شخصیّتها و رؤسای خارجی، جز همین کلمهی «قلدر» سراغ ندارم ــ اصرار به مذاکره میکنند، مذاکرهی آنها برای حلّ مسائل نیست، برای تحکّم است. [میگویند] مذاکره کنیم تا آنچه را که میخواهیم، بر طرف مذاکره ــ که آن طرف میز نشسته ــ تحمیل کنیم؛ اگر قبول کرد که چه بهتر، اگر قبول نکرد جنجال راه بیندازیم که اینها از میز مذاکره فاصله گرفتند، از پای میز بلند شدند! این تحکّم است. مذاکره برای آنها راهی است، مسیری است برای طرح توقّعات جدید.»
رهبری افزودند: «مسئله فقط مسئلهی هستهای نیست که حالا راجع به مسائل هستهای صحبت کنند؛ توقّعات جدیدی را مطرح میکنند که این توقّعات جدید از طرف ایران قطعاً برآورده نخواهد شد؛ [مثلاً] راجع به امکان دفاعی کشور، راجع به تواناییهای بینالمللی کشور، که فلان کار را نکنید، فلان کس را نبینید، فلان جا نروید، فلان چیز را تولید نکنید، برد موشکتان از آن فلان قدر بیشتر نباشد! مگر کسی میتواند اینها را قبول کند؟ مذاکره برای این چیزها است و البتّه اسم مذاکره را هم تکرار میکنند برای اینکه حالا در افکار عمومی یک فشاری ایجاد کنند که بله، [این] طرف حاضر است برای مذاکره، شما چرا حاضر نیستید؟ [این] مذاکره نیست؛ تحکّم است، تحمیل است. علاوهی بر جهات دیگری، که حالا جای بحثش اینجا نیست و بنده هم امروز قصد ورود در این مسئله ندارم؛ حالا یک وقتی ممکن است در یک جاهایی بحث کنیم؛ لکن اجمالاً مسئله این است.»
با توجه به عدم نفی مذاکره در موضوع هستهای از سوی رهبر انقلاب و همچنین دیگر مواضع رسمی کشور، تحلیلگران بر این باورند که آیتالله خامنهای تا حدودی خطوط و چارچوب مذاکره با طرف مقابل را ترسیم کردند.
روز گذشته، نسخه کامل مصاحبه دونالد ترامپ با شبکه فاکسنیوز که در آن برای نخستین بار مدعی ارسال نامه به رهبر ایران شده بود، منتشر شد. ترامپ در این گفتوگو مدعی شد: «هفتم اکتبر نیز رخ نمیداد زیرا ایران فقیر بود و آنها پولی برای دادن به حماس و حزبالله نداشتند.»
او ضمن تکرار تهدیدهای پیشین خود علیه ایران، ادعا کرد: «واشنگتن خواستار دستیابی به توافق با ایران درباره برنامه هستهای آن است. اما زمان در حال پایان است.»
او ادامه داد: «اگر مجبور به مداخله نظامی در مورد ایران شویم، برای آنها وحشتناک خواهد بود.من ترجیح میدهم که با ایران مذاکره کنم و مطمئن نیستم که همه با من موافق باشند.»
زیر سایه شمشیر مذاکره نخواهیم کرد
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس در بخش پایانی نطق دیروز خود در صحن علنی، به این موضوع پرداخت. قالیباف گفت: «در پایان درباره ادعای رئیسجمهور آمریکا مبنی بر مذاکره با ایران، باید گفت رفتارهای رئیسجمهور آمریکا با دیگر کشورها به روشنی نشان میدهد، این اظهارات صرفاً فریب «مذاکرهنمایی» با هدف تحمیل خلع سلاح ایران است که وی در «سند سیاستی» آمریکا آن را امضا کرده است، اینیک امر بدیهی است که هیچ مذاکرهای زیر سایه شمشیر تهدید با دستورکار تحمیل امتیازخواهیهای جدید به رفع تحریم منجر نمیشود و به نتیجهای نمیرسد، مگر تحقیر ملت عزتمند ایران. امروز بیش از هر زمان دیگر روشنشده است که رفع تحریم از مسیر قوی شدن ایران و خنثیسازی تحریم امکانپذیر است لذا ما منتظر هیچ نامهای از سوی آمریکا نمیمانیم و معتقدیم با استفاده از ظرفیتهای عظیم داخلی و فرصتهای توسعه روابط خارجی با دیگر کشورها میتوان به چنان جایگاهی رسید که دشمن چارهای جز رفع تحریمها در قالب ادامه مذاکرات با کشورهای باقیمانده در برجام نداشته باشد.»
مذاکره درباره برچیدن برنامه هستهای شکل نمیگیرد
نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل عصر دیروز به وقت تهران، در پستی کوتاه نوشت: «اگر مقصود از مذاکره، دستیابی به هدف رفع نگرانی از احتمال نظامیشدن برنامه هستهای ایران باشد، قابل بررسی است؛ اما اگر برچیدن برنامه صلحآمیز هستهای ایران باشد که گفته شود کاری که اوباما نتوانست انجام دهد را ما انجام دادیم، چنین مذاکرهای هیچوقت شکل نخواهد گرفت.»
پای ایران در میان است
احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی و مشاور هممیهن در تحلیل شرایط فعلی کشور نوشت: «لی سونگ نماینده چین در آژانس بینالمللی انرژی اتمی: «تأکید میکنیم آمریکا به عنوان عامل اصلی تخریب برجام، باید هرچه سریعتر گامهای عملی برداشته، به تلاشهای دیپلماتیک بینالمللی بازگردد و با ایران وارد گفتگو شود.»
پیش از این دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا آمادگی خود را برای گفتوگو با جمهوری اسلامی اعلام کرده است. بنابراین، روی سخن مقام چینی به طور غیرمستقیم به سمت تهران است تا با آمریکا وارد گفتوگو شود. روسها هم به صراحت گفتهاند که اختلافات ایران و آمریکا باید از طریق گفتوگو و مذاکره حل شود. سیاست «نفی مذاکره و گفتوگو» بین دو کشور معمولاً در سطح جهان طرفداری ندارد و ظاهراً به همین دلیل، دولت ترامپ برای مذاکره با جمهوری اسلامی پیشقدم شده است تا از این جهت ایران را طرفِ «لجباز» در ماجرای تنش بین دو کشور نشان دهد و به انزوا بکشاند.
این نکتهای است که رهبر جمهوری اسلامی نیز در سخنان روز شنبه خود به آن اشاره کرد. احتمالاً به همین علت، وی به جای نفی صریح مذاکره بر عدم تسلیم در برابر خواست آمریکا تأکید کرد. به هر حال، حفظ سنگر «عدم مذاکره» در دنیای امروز بسیار سختتر و پرهزینهتر از ورود به مذاکره است. به نظرم به زودی اجماعی جهانی دربارۀ ضرورت مذاکره ایران و آمریکا شکل خواهد گرفت. همانطور که بارها تأکید کردهام، مذاکره در دنیای سیاست صرفاً یک ابزار برای حل اختلاف و فصل تخاصم است و به خودی خود معجزهای نیست که کور کند یا شفا دهد.
اصلِ موضوع، چیزی است که دو طرف مذاکره روی میز میگذارند و تا مذاکره آغاز نشود، نمیتوان به دقایق آن پی برد. تا این لحظه، هنوز آنچه آمریکا و ایران برای حل اختلافات بین خود از یکدیگر طلب میکنند، در هالهای از ابهام قرار دارد. بنابراین، تمام آنچه این روزها در رسانهها و یا از زبان برخی افراد مطرح میشود، از دقت لازم برخوردار نیست.
واقعیت این است که خواستهای طرف ایرانی از آمریکا ابهام بیشتری دارد. دولت و نظام جمهوری اسلامی هنوز مشخص نکردهاند که در چه شرایطی حاضرند از دایره خصومت با ایالات متحده خارج شوند و در برابر رفع تحریمهای اقتصادی کشور، چه امتیازات مشخصی ارائه دهند. طرف آمریکایی نیز گرچه کمی صریحتر بوده اما هنوز چارچوب مشخصی را مطرح نکرده است. از فحوای کلام مقامهای آمریکایی چنین برمیآید که آنان خواهان قطع کمک جمهوری اسلامی به گروههای متحدش در خاورمیانه، ایجاد حد و مرزی برای برد موشکهای بالستیک و برچیدن چرخه غنیسازی اورانیوم در ایران هستند.
در مقابل، آنان ظاهراً حاضرند که تحریمهای اقتصادی ایران را رفع کنند و راه سرمایهگذاری خارجی و تجارت آزاد ایران با دنیا را بگشایند. جزئیاتِ هر کدام از این موارد اما روشن نیست. با این حال، ترامپ چنین معاملهای را برای هر دو طرف بسیار سودمند میداند و آن را بهخصوص سبب جلوگیری از بروز جنگ و برخورد نظامی قلمداد میکند، حال آنکه برخی محافل داخلی ایران، آن را «خلع سلاح» و یا «تسلیم» ایران در برابر آمریکا توصیف میکنند. ارزش سلاح چه از نوع متعارف و چه غیرمتعارف آن برای هر کشور، قدرت بازدارندگی آن از بروز جنگ و یا غلبه آن در صورت بروز جنگ است وگرنه کارکرد لازم را ندارد.
برای من تا این لحظه مشخص نیست که آیا مقامهای جمهوری اسلامی قدرت تسلیحاتی کشور را برای بازدارندگی در مقابل بروز جنگ، کافی و وافی میدانند و اطمینان دارند که در هر صورت جنگی در انتظار کشور نیست؟ یا اینکه جنگ را محتمل میدانند اما خود را طرف پیروز آن به شمار میآورند؟ یا اینکه شانس پیروزی را بالا نمیدانند و در عوض روی وارد کردن ضربه و آسیب متقابل شرطبندی میکنند؟ اینها پرسشهایی است که باید با بیطرفی علمی و دقت فراوان مورد بررسی قرار گیرند. داستان را نباید ساده فرض کرد. پای ایران در میان است.»
لزوم حفظ فضای گفتوگو
سیدقائم موسوی، تحلیلگر سیاست خارجی نیز در یادداشتی نوشت: «در صحبتهای امروز رهبری نشانی از انسداد مطلق مذاکره وجود نداشته است. هرچند چینش شخصیتهای راست و چپ ایشان و همچنین آیه پشت سرشان حاوی پیام واضحی بود. چینش افراد و نشانههای بصری نیز حامل پیامهای خاصی بودند. معمولاً این جزئیات در سخنرانیهای رسمی بیدلیل انتخاب نمیشوند و میتوانند نشانههایی از سیاستگذاری کلی باشند. این پیام به صورت واضح نشان میداد که با مذاکره به هر صورتی موافق نیستند؛ اما ادبیات و فحوای سخنان برخلاف سخنان قبلی از بار دیپلماتیک پروزنی برخوردار بود. این سخنان به صورت حرفهای از این مضمون برخوردار بود که اگر مذاکره حولوحوش مناقشه هستهای باشد، با آن مشکلی وجود ندارد؛ ولی مذاکرات گسترده و بیضابطه که مبتنی بر توقعات فزاینده باشد، مورد قبول واقع نخواهد شد. بهعلاوه، یک ملاحظه دیگری هم وجود داشت و آن استفاده از اهرم مذاکرات برای نیل به مقاصد پس از آن است. آنجا که ترامپ عملاً با بیشینهسازی انتظارات شرایط را برای پسامذاکرات فراهم نماید. به عبارتی، شکست در مذاکرات را برعهده طرف ایرانی بگذارد تا زمینه زدوخورد جنگی را مهیا کند.»
تماس میان ایران و آمریکا باید برقرار شود
کوروش احمدی، دیپلمات پیشین ایران در نیویورک در تحلیل مواضع مقامات کشور درباره مسئله مذاکرات هستهای به هممیهن گفت: «برداشت من از صحبتهای آقای (آیة ا...) خامنهای در جلسه شنبه این بود که مذاکرات هستهای را به طور کامل و تحت شرایطی رد نکردند. گفتند در مورد مسائل منطقه و برنامه موشکی حاضر به مذاکره نیستیم اما موضوع هستهای را مسکوت گذاشتند. بنابراین، راه بسته نیست. آنچه آقای قالیباف در نطق روز یکشنبه گفت و همچنین پستی که نمایندگی ایران در سازمان ملل، در شبکه توئیتر منتشر کرد در همین جهت است.»
وی افزود: «توجه به این نکته مهم است که اظهارات علنی و به اصطلاح پشت بلندگویی مقامات کشورها بهطور عام، هیچوقت نمیتواند مبنای تصمیمگیری برای طرفهای کاری و همتایانشان در کشورهای دیگر باشد. مثلاً زمانی که ترامپ صحبت میکند، در آنِ واحد چند مخاطب را در نظر میگیرد و متناسب با وضعیت سیاسی داخلی و کشورهای متحد خود و البته پیامهایی که باید به آنها منتقل شود، صحبت میکند. بنابراین، با قطعیت نمیتوان از اظهارات شفاهی رهبران کشورها متوجه شد که موضوع اصلی و واقعی مدنظرشان چیست. این نظرات واقعی فقط در جلسات گفتوگو، مذاکره و تماس قابل احراز است. در غیر این صورت، میشود آن را به حساب لفاظی، سیاستبازی و راضی کردن مخاطبهای مختلف و پایگاه رایشان گذاشت. بنابراین، تا زمانی که دو طرف همدیگر را نبینند – نه اینکه الزاماً مذاکره کنند – نمیتوانند بفهمند در ذهن طرف مقابل چه میگذرد.»
او تاکید کرد: «کشورهایی موضعی دارند که به آن، موضع مذاکراتی میگویند. این موضع، موضعی است که مطرح میشود برای اینکه روی آن چانهزنی صورت بگیرد. کشورهای درگیر یک مذاکره، در جلسات ابتدایی این موضع را مطرح میکنند و چانهزنی میکنند و هر کدام با گرفتن امتیازاتی به تدریج تا جایی عقب میروند که دیگر امکان عبور از آن را ندارند. جلسات متعددی لازم است که دو یا چند طرف یک مذاکره، به این نقطه برسند. بستگی به سختی و حساسیت کار، ممکن است جلسات مذاکرات متعددی شکل بگیرد تا به حد یقف واقعی برسند. در نتیجه اصلاً نمیتوان روی اظهارات شفاهی حساب کرد. در نتیجه ما میتوانیم مبنا را بر این قرار بدهیم که اگر ایران موافقت کند، میشود در تماسهای اولیه مشخص کرد که طرف مقابل از ایران چه میخواهد، ایران از آنها چه میخواهد و کار به همین شکل پیش برود؛ با توجه به اینکه فرصت زیادی در پیش نیست و با توجه به اینکه حدود این پنجره باز را مکانیسم ماشه مشخص میکند.»
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در توضیح اینکه مذاکره الزاماً به معنی توافق نیست، یادآور شد: «این یکی از مسلمات روابط بینالملل است. کشورها با یکدیگر گفتوگو میکنند و اگر به توافق نرسیدند، از هم جدا میشوند. این فرض بیمعنی است که ما تصور کنیم اگر نمایندگان کشوری وارد یک اتاق شدند، متنی مقابل آنها و یک اسلحه روی شقیقهشان میگذارند که آن را امضا کنند. اگر امضا نکنند، نمیتوانند از اتاق خارج شوند. اگر نتیجه این مذاکرات به توافق منجر شد که چه بهتر، اگر هم نه گفتوگو به پایان میرسد. بعد از آن هم میتوانند با توجه به سیاستی که دارند، به رسانهها توضیح دهند که چرا مذاکرات به نتیجه نرسید، تفاهم حاصل نشد یا هر آنچه که رخ داد. یک نمونه همین اتفاقی بود که میان زلنسکی و ترامپ در واشنگتن رخ داد. زلنسکی رفته بود که توافق کند اما این اتفاق نیفتاد و ترامپ و معاونش جی.دیونس تصمیم گرفته بودند رئیسجمهور اوکراین را مقابل خبرنگارها تحقیر کنند اما زلنسکی واکنش نشان داد و ماجرا برعکس شد. ترامپ و معاونش بیآبرو شدند و تمام دولتها غیر از روسیه حق را به زلنسکی دادند. حالا اوکراین و آمریکا دنبال این هستند که بار دیگر مذاکره کنند و در نهایت به نتیجه برسند. بنابراین، این تصوری که اگر وارد مذاکره شدیم حتماً باید توافق کنیم، درست نیست. صدها نمونه میتوان برای مذاکرات موفق و ناموفق مثال زد. ویتنامیها از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵ با آمریکاییها در پاریس مذاکره کردند اما به نتیجه نرسیدند. مذاکرات را ادامه دادند تا در نهایت آمریکا شکست خورد و از ویتنام فرار کرد. بنابراین، نفس مذاکره یعنی گفتوگو میان دو یا چند طرف امری بسیار عادی و روتین در روابط بینالملل است.»
ایران با توافق محدود موافق است
رحمن قهرمانپور، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی نیز به هممیهن گفت: «اظهارات مقامهای مختلف ایرانی به معنای نفی مذاکره نیست، در واقع یک اقدام تاکتیکی است برای اینکه آمریکا فکر نکند ایران در موضع ضعف قرار دارد و مجبور است که امتیازات زیادی بدهد. به لحاظ استراتژیک هم که نگاه کنیم، ایران دنبال مذاکره است. مذاکرهای که محدود به مسئله هستهای باشد. اظهارات روز شنبه رهبری نیز ناظر بر همین است که مسئله موشکی و منطقه نباید روی میز باشد. به نظر میرسد چارچوب مورد نظر جمهوری اسلامی برای مذاکره در حال شفافتر شدن است. ایران میخواهد که آمریکا مقداری از فشارش کم کند و مقاماتش از اظهارات تند علیه ایران خودداری کنند و هم اینکه مذاکرات فقط مربوط به مسئله هستهای باشد.»
او درباره مسئله برچیدن برنامه هستهای که از سوی طرف مقابل مطرح میشود و در پست نمایندگی ایران در سازمان ملل نیز به آن اشاره شده بود، گفت: «این اصطلاح مربوط به ادبیات کنترل تسلیحات است. در سال ۲۰۰۵ یا ۲۰۰۶ این موضوع مطرح شد و یک مبنای فنی داشت. دولت جورج بوش پسر پیشنهاد کرد کشورها در ازای کنار گذاشتن چرخه سوخت هستهای، از یک بانک سوخت هستهای بینالمللی اورانیوم استفاده کنند. حتی آمریکاییها این پیشنهاد را به آژانس دادند که یک بانک بینالمللی سوخت هستهای ایجاد شود. چیزی شبیه یورودیف در اروپا که کارخانه غنیسازی اورانیوم است و کشورهایی مثل هلند و آلمان در آن عضویت دارند و اساساً دارای سلاح هستهای نیستند، اما دانش هستهای دارند. آن زمان بحث تشکیل یک تشکیلات مانند یورودیف مطرح بود. این پیشنهاد عملی نشد. نه آمریکا توانست چنین بانکی را بسازد نه کشورها مشارکت کردند. بنابراین، مسئله برچیدن برنامه هستهای از دستور کار خارج شد.»
او یادآور شد: «شاید برخی اندیشکدههای طرفدار ترامپ از برچیدن برنامه هستهای حرف بزنند اما این موضوع از نظر فنی جدی گرفته نمیشود. بنابراین به نظرم مسئله برچیدن برنامه هستهای از دستور کار خارج است. آن چیزی که رهبری اشاره کردند و گفتند توقعات جدید را نمیپذیریم، به نظرم معنایش این است ایران برجام را به عنوان یک مبنا و پایه اولیه برای مذاکرات قبول دارد و میخواهد بر اساس آن حرکت کند.»
قهرمانپور در تحلیل سناریوهای دوگانهای که ترامپ مطرح میکند، گفت: «به نظرم ما در حال حرکت به سمت یک توافق محدود هستیم. به این معنی که ایران اولویتش این است که جلوی تشدید تحریمها و بازگشت مکانیسم ماشه را بگیرد. اما الزاماً به دنبال یک توافق جامع که باعث حل مشکلات بین ایران و غرب یا ایران و آمریکا بشود، نیست. آن را در شرایط فعلی به نفع خودش نمیداند. تلقی این است که یک توافق جامع، باعث انشقاق سیاسی بین اصلاحطلب و اصولگرا از یک طرف و بدنه اجتماعی حاکمیت از طرف دیگر میشود. لذا با توجه به اظهاراتی که مقامات مختلف مطرح میکنند، به نظر میرسد که ایران با یک توافق محدود در تلاش است جلوی مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را بگیرد و از سمت دیگر تعهدات سخت و سنگین نیز به تهران تحمیل نشود. با چنین توافق محدودی به نظرم موافق هستند.»
او ادامه داد: «در حال حاضر مسئله این است که آیا ترامپ چنین توافقی را میپذیرد یا نه. این موضوع مقداری در ابهام است. به این معنا که اگر ترامپ در پرونده اوکراین موفق شود توافقی به دست بیاورد که اروپا، اوکراین و متحدانش راضی باشند، فشار بر ایران را مضاعف خواهد کرد. اگر موفقیتی در این موضوع به دست نیاورد، ممکن است از خواستههای حداکثری خود کوتاه بیاید. همین موضوع در خصوص غزه نیز وجود دارد. در این صورت ممکن است با این توافق محدود موافق باشد. ضمن اینکه میتواند این توافق محدود را در داخل آمریکا یک توافق خوب جلوه دهد. چون کابینه گوش به فرمان اوست و کنگره نیز با او همراه است. بنابراین، تا شهریور ۱۴۰۴ (پیش از اکتبر 2025 و پایان برجام) گزینه اقدام نظامی را محتمل نمیبینم. چون اسرائیل برای انجام این کار باید از آمریکا رضایت بگیرد و ترامپ راحت به این کار رضایت نمیدهد. چون در آن زمان دستور کارش به هم میخورد. مثل قضیه نتانیاهو و بایدن میشود و مجبور است همان سیاستهای پیشین را ادامه دهد. ترامپ نمیخواهد این کار را انجام دهد. اگر ترامپ به این نتیجه قطعی برسد که ایران اساساً توافقی نمیخواهد و به این جمعبندی برسد که واکنش ایران در مقابل اقدام نظامی محدود خواهد شد، به نظرم بعد از فعال شدن مکانیسم ماشه گزینه نظامی ممکن است خیلی جدی شود.»