وزیر ارشاد: دغدغه برخی منتقدان فرهنگ نیست آنها به دنبال تخریب هر نوع فعالیت دولت هستند/از آمدن به وزارت ارشاد امتناع می کردم
روزنو :صندوق حمایتی وزارت ارشاد که براساس قانون تشکیل شده است مختص سه گروه روزنامهنگاران، نویسندگان و هنرمندان است و وظیفه آن هم این بوده که ضمن اینکه سه گروه مذکور هنرمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه را بیمه سلامت کند، کمکهای حاشیهای نیز برای معیشت آنها، پیگیری کارهای هنری، اقدامات یا نوشتههایشان فراهم آورد.
از اولینباری که رودرروی آقای وزیر برای مصاحبه نشستم هفت ماه میگذرد، اگر روز اول میخواستم او را بیشتر بشناسم و نگرانیام ابهامی بود که در سابقه فرهنگی علی جنتی میدیدم، حالا عملکرد چندین ماهه او را همانند کارنامهای پیش رویم دارم! تا اینجای کار او شایستگیهایش را نشان داده، اگرچه در ابتدای وزارتش از سوی هنرمندان و اصحاب قلم با او مخالفت شد اما حالا حمایت آنان را با خود دارد و با امیدی که در دل اهالی فرهنگ و هنر ایجاد کرده نویدبخش روزهای بهتری است. دغدغه این مصاحبه نه شناخت او بود و نه حرفها و شایعاتی که این روزها در محافل مخالف دولت برای تخریب زده میشود و احیانا سوالاتی که مجلس از وزیر فرهنگ خواهد پرسید!
حتی تهدیداتی چون استیضاح و... هم از مدار مصاحبه دور بود چراکه به جایگاه حساس این وزارتخانه که همواره آن را به کانون توجهات مبدل میکند آشنا هستم. در اولین مصاحبه اگر سوالم درباره تعطیل شدن مطبوعات بود حالا دو سه روزنامه تعطیل شدهاند، اگر چند و چون رایزنی و استفاده از فقه در حل مشکلات موسیقی کشور را میخواستم بدانم، برخورد و عملکرد افراطیون را دیدم که حتی نظرات فقهی مخالف با خود را برنمیتابند، و اگر خیلی چیزهای دیگر را توقع داشتم حالا به واقعیات دیگری دست یافتهام که در سراسر مصاحبه سعی کردهام آن را نشان دهم. شاید اگر رفتار مجلسیان بهخصوص اصولگرایان تندرو موسوم به جبهه پایداری را در روز 17 دیماه سال گذشته با آقای وزیر ندیده بودم که چگونه بدون داشتن سندی او را متهم میکردند، امروز درخصوص جوسازیها و تحرکات منفی علیه او میپرسیدم تا بدانم پاسخ وزیر چیست. اما قدم که به محیط وزارتخانه میگذارم و خبری از گیت کنترل، دستگاه ایکسری و لایههای متعدد نگهبانی سابق را نمیبینم، مطمئن میشوم تصمیم درستی گرفتهام. در اتاق علی جنتی که باز میشود شخص آقای وزیر ما را به داخل دعوت میکند تا مصاحبه را شروع کنیم. برخی سوالات را به درخواست او و درک شرایط فعلی مسکوت گذاشتیم تا شاید وقتی دیگر. پاسخهای وزیر به پرسشهای خبرنگار فرهیختگان پیش روی شماست.
عیادت شما از استاد محمدرضا لطفی حرکت مثبتی بود که هنرمندان و هنردوستان را به تحسین واداشت و نشان داد که اعتماد هنرمندان به دولت آقای روحانی و وزیر فرهنگ او درست و بجا بوده است. در ضرورت حمایت از هنرمندان، نویسندگان و روزنامهنگاران مساله اول بیمه آنهاست و باتوجه به بدهی هنگفت 20 میلیاردی به ارث رسیده از گذشته، هنرمندان و روزنامهنگارانی که اخیرا به عضویت خانه سینما و... درمیآیند تحت پوشش صندوق حمایتی وزارت ارشاد و بیمه تامین اجتماعی قرار نمیگیرند. چه راهکاری برای حل این معضل اندیشیدهاید و تا چه زمانی امیدوار باشیم که این مهم تحقق یابد چراکه هزینههای درمان بسیار بالاست؟
صندوق حمایتی وزارت ارشاد که براساس قانون تشکیل شده است مختص سه گروه روزنامهنگاران، نویسندگان و هنرمندان است و وظیفه آن هم این بوده که ضمن اینکه سه گروه مذکور هنرمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه را بیمه سلامت کند، کمکهای حاشیهای نیز برای معیشت آنها، پیگیری کارهای هنری، اقدامات یا نوشتههایشان فراهم آورد. فلسفه اصلی صندوق همین بوده اما مقدار زیادی از مدار خارج شده است. در مقطعی تعداد قابلتوجهی از اعضای کانونهای فرهنگی هنری مساجد را نیز به این صندوق ملحق کردند و در مقطع دیگری تعدادی از اعضای مجامع قرآنی در کشور را هم به عضویت صندوق درآوردهاند و این صندوق حمایتی بهگونهای متورم شده است که اکنون نزدیک به 60 هزار عضو دارد یعنی 60 هزار خانواده را تحت پوشش قرار داده است. ضمنا با این افزایش قرار بود که دولت از محل هدفمندی یارانهها کمک کند تا همه آنها بیمه شوند. مدتی هم تامین کردهاند ولی بعد رها ساختهاند و تعهداتش برای صندوق باقی مانده است. تلاش صندوق هم این بوده که سازمان تامین اجتماعی خدماتش را قطع نکند. بنابراین همچنان صندوق حمایتی همکاری با سازمان تامین اجتماعی را ادامه داده است بدون آنکه پرداختی قابل توجهی به آن داشته باشد و بدهی انباشتهای پیدا کرده و طبیعی است که در این شرایط صندوق نمیتواند عضو جدیدی بپذیرد!
اما اعضای جدید اغلب هنرمندان و روزنامهنگاران جوان هستند که امیدوارند دولتی که با حمایت آنها سر کار آمده است، بتواند خدماترسانی مفیدی به آنها داشته باشد.
وقتی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمدم شرایط صندوق را ارزیابی و راهحلهای مختلفی را بررسی کردیم. اولین مساله، مدیریت صندوق بود که اگر میخواهیم تحولی در آن ایجاد شود باید مدیریتش تقویت شود. لذا هیاتامنای صندوق را از بین تعدادی از بانکداران و اقتصاددانان بزرگ کشور انتخاب کردیم چراکه نگاه ما به این صندوق باید بیش از آنکه حمایتی باشد همانند یک موسسه اعتباری- اقتصادی باشد که بتواند درآمدزا باشد تا بعدا حمایت کند. چراکه اگر درآمدزا نباشد و بخواهد تنها به دولت متکی باشد، طبیعتا همین وضعی میشود که الان پیش آمده و دولت هم نمیتواند حمایت کافی کند. ضمنا در هیاتمدیره نیز همین موارد را لحاظ کردیم و اکنون عموما افرادی در هیاتمدیره هستند که دارای سابقه طولانی و تجربه بسیارخوب و ارزندهای در بازار سرمایه، بورس، بانکداری و مالی هستند. دلیل این انتخاب این بوده که از امکانات بانکها استفاده کنیم تا آنها خودشان سرمایهگذاری کنند یا وامهای بدون بهرهای در اختیار قرار بدهند و هیات مدیره با این مشخصات بتواند سرمایهها را در فعالیتهای اقتصادی سودآور بهکار گیرد تا بتوانیم از هنرمندان حمایت جدی کنیم.
این تحول چندماهی بیشتر نیست که رخ داده و وضعیت تغییر کرده است و امیدوار هستیم که تحولی در وضعیت خدماترسانی صندوق پیدا شود. اگر توانستیم مشکلات صندوق را حل کنیم حتما میتوانیم متقاضیان جدید را عضو کنیم. پس از آن برای اعضایی که طبق قانون عضو رسمی صندوق محسوب نمیشوند باید فکر دیگری کنیم تا صندوق دیگری، در جای دیگری تشکیل بدهند، چراکه این صندوق تنها مختص روزنامهنگاران، نویسندگان و هنرمندان است. درباره خدمات تامین اجتماعی نیز صحبتهای زیادی داشتهایم که دقیقا بدانیم طی این مدت چه خدماتی ارائه دادهاند که براساس آن خدمات بتوانیم تعهدات خودمان را ایفا کنیم. چراکه ما نمیدانیم آیا واقعا همه اعضای صندوق خدماتی ارائه دادهاند یا خیر؟ با آنها نیز در حال حل و فصل مسائل هستیم. من بسیار به آینده صندوق امیدوار هستم که بتوانیم آن را به یک موسسه اعتباری تبدیل کنیم که هم بتواند فعالیت اقتصادی کند و هم حمایت جدی انجام دهد.
باتوجه به ابهام در شرایط اقتصادی امسال آیا کارهای اقتصادی سودآور برای صندوق در سال جاری به ثمر مینشیند و هنرمندان و نویسندگان میتوانند از آن بهرهمند شوند؟
از نظر اقتصادی هماکنون دچار رکود هستیم اما در همین شرایط هم در کشور فعالیتهای سودآور زیادی در حال انجام است. فعالان تجاری، بازرگانی و حتی تولیدی داریم که خوب کار میکنند. این افراد حرفهای هستند و میدانند سرمایه را چگونه بهکار گیرند که به سودآوری برسد.
برای امسال قول میدهید که فعالیتها به سودآوری برسد و آیا صندوق حمایتی به وعدههایش عمل خواهد کرد؟ چراکه اگر این مهم امکانپذیر نباشد دلگرمی هنرمندان به وزیر را مخدوش خواهد کرد.
بله، اما بالاخره باید روندی را طی کند که امیدوارم زودتر به نتیجه برسد. به هر روی این مسائل حل خواهد شد و اکنون نیز همه اعضای تحت پوشش، در حال دریافت خدمات هستند و ما تمام سعیمان بر این بوده که این خدمات برقرار باشد.
ورود علی جنتی به حوزه فرهنگ با توجه به سابقه سیاسیاش در آغاز از سوی برخی از هنرمندان با دیده تردید نگریسته شد و آنها گزینههای دیگری را برای این مسند پیشنهاد داده بودند اما عملکرد هفت ماه گذشته شما رضایت نسبی را بین اهالی فرهنگ و هنر به وجود آورده است. با توجه به جایگاه خانوادگی و شخصیت شما بهعنوان یک فرد سیاسی و دیپلماتیک انتظار میرفت عملکردتان مورد رضایت بخشهای محافظهکار جامعه قرار گیرد اما در حال حاضر بیشترین انتقادها از سوی محافظهکاران و جبهه موسوم به پایداری صورت میگیرد که نشریه آنها «9 دی» اخیرا توقیف شده است. خودتان فکر میکردید مقاومتها بیشتر از چه ناحیهای باشد؟ آیا این همه مخالفت را پیشبینی میکردید؟
اینها را از قبل پیشبینی میکردم، چراکه قبلا شش سال در حوزه بینالملل وزارت ارشاد فعالیت داشتم. ماهیت کار در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را کاملا میشناسم و با آگاهی کامل نیز مسئولیت پذیرفتم و میدانستم به کجا میآیم و به همین دلیل هم از آمدن، بسیار امتناع میکردم. یعنی اگر وزارتخانه دیگری را به من پیشنهاد میکردند آمادگی داشتم بروم ولی این وزارت را به اصرار آقای رئیسجمهور پذیرفتم. اما کسانیکه انتقاد میکنند دو دسته هستند: یک گروه کسانی هستند که بیشتر عناصر فرهنگیاند و براساس دیدگاهها و سلیقههای فرهنگی یا اعتقادیشان انتقاد میکنند و عموما افرادی بیغرض هستند. بهطور مثال فکر میکنند کتاب یا نشریهای که منتشر میشود مقدسات را زیرپا میگذارد و احیانا اعتقادات دینی را کمرنگ میکند و از روی احساس مسئولیت انتقادهایی را مطرح میکنند، مثل انتقاداتی که از طریق برخی از حوزههای علمیه مطرح میشود یا بعضی شخصیتهای فرهنگی دیگر که نگرانی و دغدغههای فرهنگی دارند که ما از این نوع انتقادها استقبال میکنیم و مشکلی در این نوع انتقادها نمیبینیم و سعی میکنیم اگر در جایی انتقادی بر ما وارد است خودمان را اصلاح کنیم. بالاخره در کشور عقیدههای مختلفی وجود دارد و این هم سلیقه و عقیدهای است. اما مجموعهای از گروههای سیاسی هستند که دغدغه آنها اغلب بحث فرهنگ نیست؛ آنها دنبال عیبجویی و تخریب هر نوع فعالیتی هستند که این دولت انجام میدهد. به این دلیل که با دولت مخالف هستند و چیز دیگری وجود ندارد. بسیاری از آنها در انتخابات کاندیداهای دیگری داشتند که رای نیاورده است و از اینکه این دولت رای آورده ناراحت هستند و لذا اصلا کاری ندارند که اگر سخنی، اظهارنظری گفته میشود، کتابی منتشر یا نشریهای چاپ میشود حق است یا باطل؟ آنها وظیفه دارند حتما تخریب کنند! متاسفانه این گروهها، اظهارات مسئولان وزارت ارشاد را تحریف میکنند، یا با آن گزینشی برخورد میکنند و متاسفانه در برخی موارد نیز جعل میکنند. متاسفانه تمام تلاششان این است که ما را گرفتار حاشیهها کنند تا از کارهای اصلی و برنامههایی که تدوین کردهایم باز بمانیم. ما نیز در بسیاری از مواقع سعی میکنیم آن را به سکوت برگزار کنیم و از کنارش بگذریم برای اینکه به حاشیهها مشغول نشویم. به هر روی اینها هم گروهی هستند که متاسفانه بسیار مغرضانه دارند عمل میکنند و بسیار مغرضانه اظهارات را تحریف میکنند.
چیزیکه وجود ندارد را به شما نسبت دادهاند، بهطور مثال بحث حضور شما در مجلس تکخوانی زنان که اصلا اتفاق نیفتاده بود اما در مجلس آنقدر به شایعات بها داده بودند که از شما پاسخ خواستند!
بله، موارد زیادی از این قبیل بوده که ما هر روز مجبوریم تکذیب کنیم.
مدافع عملکرد نشریه «9دی» نیستم اما سوالی که مطرح میشود این است که آیا هیچ نشریهای حق انتقاد درخصوص ژنو را ندارد؟انتقادی که در دولت قبلی هم بارها مطرح شد.
اصلا این حرفها مطرح نیست و هیچ منعی برای انتقاد به دولت وجود ندارد؛ یعنی نه از نظر قانون منعی وجود دارد و نه از نظر سیاستهایی که ما دنبال میکنیم. روزانه دهها نقد در برخی روزنامههای مخالف دولت منتشر میشود و هیچ کسی هم مانع آنها نیست. به هر روی مذاکراتی دارد صورت میگیرد و ممکن است بعضیها روی ناآگاهی و عدم اطلاع از ماهیت و جزئیات مذاکرات و برخی هم کاملا آگاهانه مساله را زیر سوال ببرند که مانعی ندارد. اما درخصوص مساله توقیف، بارها گفتهام توقیف آخرین راه است یعنی تا آنجا که میشود از طرق دیگر قانونی باید با تخلفات برخورد کنیم. وقتی ما نشریهای را توقیف میکنیم نهتنها مدیرمسئول آن نشریه را تنبیه کردهایم بلکه تمام کارکنان آن نشریه را نیز تنبیه کردهایم و به دلیل اشتباهی که در یک روزنامه یا نشریه رخ داده خانوادهای150 یا 200 نفره را یک مرتبه با تعطیل کردن نشریه بیکار کردهایم و امنیت شغلی آنها را از بین بردهایم و آنها نمیدانند چه کاری کنند! اشتباهی که مطابق قانون مسئولیتش با مدیرمسئول است.
لیکن به دلیل اینکه در قانون توقیف نشریه یا لغو پروانه ذکر شده است هیات نظارت اگر تخلفاتی را مصداق قانون ببیند مجبور است که توقیف یا مجازاتهای دیگری اعمال کند ولیکن گرایش عمومی در هیات نظارت بر مطبوعات این است که حتیالامکان نشریهای توقیف نشود. در مورد نشریه 9 دی همینگونه بوده است. این نشریه در گذشته یکبار توقیف و به دادگاه ارجاع شده بود که آنجا هم در هیات بدوی محکوم به توقیف شده است اما مقامات قضایی تصمیم گرفتهاند که به صورت موقت به کارش ادامه دهد که در یکی، دو سال گذشته هم آنها به کارشان ادامه دادهاند. اما از ابتدای فعالیت این دولت ما شاهد فضاسازی، سیاهنمایی و تخلفاتی که قطعا به توقیف میانجامد بودهایم مثل توهین به رئیسجمهور. رئیسجمهور هر کسی که میخواهد باشد. در قانون آمده هر نشریهای که به رئیسجمهور توهین کند مجازات خواهد شد و این نشریه موارد متعددی از این دست داشته و در طول سال گذشته حداقل پنج مورد تذکر کتبی و شفاهی گرفته است.
این نشریه نمونه بسیار رقیقی از سایر روزنامههای تندرو و دژهای پولادین بود. چرا با آنها برخورد نمیشود؟ در مذاکرات ژنو هم این روزنامهها پرچمدار مخالفان در سیاهنمایی بودند.
در مورد 9دی موارد متعددی اتفاق افتاده است. هرگونه اقدامی برای نشریات در هیات نظارت تصمیمگیری میشود از اعطای مجوز فعالیت نشریه تا لغو آن و حداقل برای هر اقدام باید چهار رای هیات نظارت وجود داشته باشد و اینگونه نیست که تنها یک دستگاه مسئول باشد بلکه مسئولیت جمعی است. روزنامه کیهان تا امروز مواردی به این صورت نداشته است. به دلیل آشنایی آنها با قانون و تجربه و سابقهای که در این زمینه دارند، مراقبت میکنند که مستقیما مرتکب تخلف قانونی نشوند. در این دوره شش، هفت ماه گذشته تخلفی از کیهان به هیات نظارت گزارش نشدهاست.
آقای وزیر موفقترین عملکرد خود را در این هفت ماه گذشته کدام میداند؟ در بخشهایی که موفقیت حاصل شده لطفا نام ببرید و بفرمایید در تعامل با هنرمندان و اهالی فرهنگ چه نکاتی از دید وزیر قابل ذکر است.
نمیتوانم مورد خاصی را نام ببرم. اما درحوزههای مختلف موفقیتهایی حاصل شده که در برخی حوزهها بیشتر و در بعضی کمتر بوده است. اما از بارزترین اقدامات، بازگشایی خانه سینما بوده است. هنگامیکه من به ارشاد آمدم اختلافات شدیدی بین سینماگران وجود داشت و خانه سینما بسته بود. بسیاری از سینماگران با وزارت ارشاد قهر کرده بودند و اصلا پایشان به وزارت ارشاد نمیرسید. ما سعی کردیم این فضا را تلطیف و آنها را دور هم جمع و ایجاد الفت کنیم. خانه سینما بازگشایی شد و روحیه امیدی در دل سینماگران پیدا شد. بسیاری از پیشکسوتان سینما شروع به فعالیت کردند. ارج نهادن به خدمات آنها باعث شده که اکنون با دلگرمی کار کنند. در حوزههای هنری دیگر از جمله در حوزه موسیقی و هنرهای نمایشی نیز چنین وضعیتی را میبینیم.
کسانیکه در گذشته با دلسردی و دلخوری کار میکردند الان روحیه امید در آنها زنده شده است. حتی در حوزه اهل قلم و کتاب، که گاهی افرادی تالیفی داشتند سابقا دو سال در راهروهای وزارت ارشاد رفت و آمد میکردند تا بتوانند مجوز کتابشان را بگیرند ولی اکنون تسهیلاتی ایجادشده و این کار به راحتی انجام میشود ضمن اینکه ما مقید هستیم قانون رعایت شود و آنچه را که در قانون در حوزه کتاب و مطبوعات آمده دقیقا رعایت کنیم. اما کارها سریع درحال انجام است و خیلی از کتابهایی که بدون علت مدتها منتظر مجوز مانده بود الان مجوز گرفتهاند. بسیاری از ناشرانی که در گذشته حق فعالیت نداشتند درحال فعالیت هستند. در حوزه مطبوعات مواردی از سال 85 تاکنون مانده بود که درخواست صدور مجوز انتشار روزنامه، ماهنامه یا هفتهنامه بود و همه آنها در طول اینمدت با تشکیل جلسات مداوم و فشرده تعیینتکلیف شده است و تا اوایل بهمن 92 همه موارد را پاسخ دادهایم و از آن به بعد در دست اقدام است. در حوزه موسسات فرهنگی بیشترین تسهیلات اعمال میشود. گاهی یک سال برای دریافت چنین مجوزی انتظار میکشیدند و اکنون ظرف یک هفته تا یک ماه آن را انجام میدهیم. زمان یک ماهه به دلیل آن است که بخشی از ارزیابیها و استعلامها از مقامات امنیتی به طول میانجامد ولیکن آنچه به وزارت ارشاد مربوط باشد سریع انجام میشود. این روحیه امید و نشاطی که در بین اهالی فرهنگ و هنر و قلم پیدا شده را شاید بتوان موفقیتی محسوب کرد.
به نظر میرسد معاونتهای وزیر فرهنگ از سلایق متفاوت انتخاب شده باشد که البته با توجه به جریانهای حامی دولت تا حدی طبیعی است ولی عملا سیاست یکپارچه را در وزارت ارشاد مشکل میکند بهطوریکه در بعضی از بخشها تکلیف مشخص نیست که با چه سیاستی روبهرو خواهیم بود و با سیاست اعلامی دولت هماهنگ نیست. آیا شما این چندسلیقگی را در نظر دارید و عملکرد آنها را موافق دولت تدبیر و امید ارزیابی میکنید؟
ارزیابی من با توجه به شناختی که از معاونان دارم چیز دیگری است. اولا همه آنها معتقد به سیاستهای دولت تدبیر و امید هستند یعنی دولت آقای دکتر روحانی را با سیاستهای اعتدالی که ایشان دنبال میکند همه معاونان وزارتخانه و روسای سازمانهای وابسته مثل حج و زیارت، فرهنگ و ارتباطات اسلامی و سازمان سینمایی همگی قبول دارند. علاوهبر این سیاستهایی را اینجانب به مجلس ارائه دادم اینها همه را قبول دارند. اگر قبول نداشتند که آنها را انتخاب نمیکردم گذشته از این هرکدام از مدیران با توجه به تخصص و تجربهای که در آن حوزه دارند انتخاب شدهاند؛ یعنی کاملا آگاهانه انتخاب شدهاند. اگر خاطرتان باشد معاون امور فرهنگی مدت زیادی طول کشید تا انتخاب شود شاید در حدود 16-15 گزینه را بررسی کردیم تا بالاخره به آقای دکتر صالحی رسیدیم. معاونت مطبوعاتی نیز کاملا در چارچوب سیاستهای دولت عمل میکند.
هنگامی که انجمن صنفی روزنامهنگاران در حال بازگشایی است و خبر آن نیز منتشر شده است چه اصراری است که موازیکاری کنیم و انجمن خبرنگاران حوزههای مختلف مثل حوزه نفت و رسانه را تشکیل بدهیم؟
انجمن صنفی روزنامهنگاران سازمانی غیردولتی است و روزنامهنگاران میتوانند سازمانهای غیردولتی متعددی را تشکیل بدهند. روزنامهنگاران سلیقههای متفاوتی دارند و همه یکجا با هم جمع نمیشوند. در نتیجه هر کدام در هر جایی جمع شدند مهم این است که دارای اساسنامهای باشند که دولت آن را به رسمیت بشناسد و بتواند به آنها کمک کند. درمورد انجمن صنفی روزنامهنگاران نیز میدانید که مجوزها را ما نمیدهیم و وزارت کار و امور اجتماعی آن را اعطا میکند، برخی مشکلات دیگر را که منجر به توقیف آن شده بود دنبال کردیم و وزارت اطلاعات شکایتش را پس گرفت. تا اینجا سعی کردیم کمک کنیم و بخشی از این تلاشها در حوزه معاونت مطبوعاتی انجام شده است. آنچه در حال حاضر صورت میگیرد برای ساماندهی تشکلهای موجود است.
درخصوص اختصاص اتاق به برخی از موسسات در معاونتها مثل موسسه نشرآوران در معاونت مطبوعاتی بفرمایید که چگونه از بودجه دولت فضایی در اختیار آنها قرارگرفته است؟
موسسه نشرآوران از قبل وجود داشته است و مربوط به امروز نیست. در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حدود 30 موسسه زیرمجموعه معاونتها فعالیت میکنند. هر کدام از معاونتها موسسات و بنیادهایی دارند که با آنها کار میکنند که عموما نیمهدولتی هستند. یعنی از نظر اساسنامه خصوصی محسوب میشوند ولی در عین حال تحت حمایت وزارتخانهای مثل بنیاد رودکی که یکی از این موسسات است قرار دارند. موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر و بنیاد اندیشه اسلامی زیرمجموعه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است. بیش از 30 موسسه وجود دارد که هر کدام به نوعی به یکی ازمعاونتها وابسته هستند ازجمله موسسه نشرآوران که به معاونت مطبوعاتی وابسته است. برای اینکه فعالیتهایی را که معاونت نمیخواهد مباشرتا انجام دهد چون کار ما تصدیگری نیست آنها کار تصدیگری را انجام میدهند.
با توجه به اینکه در یکی دو ماه گذشته انتقاداتی در حوزه فرهنگ از جانب طیفهای تندرو به دولت و وزارت ارشاد وارد شده است آیا سیاستهای فرهنگی کشور همه از جانب دولت صورت میپذیرد یا از جانب گروههای دیگری نیز اعمال میشود؟ با تداخل مسئولیتها در حوزه فرهنگ رویکرد شما چگونه است؟ آیا مطابق قانون نهادهای دیگری غیر از وزارت فرهنگ و ارشاد نیز متولی فرهنگ هستند؟ و آیا میتوانند باشند؟
مسئولیت بخش حاکمیتی سیاستهای فرهنگی کشور با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و ما خودمان تصدیگری نداریم. ما یکسری سیاستهایی را درحوزه کتاب، مطبوعات و رسانه، سینما و فعالیتهای هنری اعمال میکنیم و بهعنوان دستگاه حاکمیتی مجوز برای اینگونه فعالیتها صادر میکنیم اما دستگاههایی که مستقیما خودشان دستاندرکار فعالیتهای فرهنگی هستند بیشمارند. صداوسیمای جمهوری اسلامی بهعنوان رسانه ملی که بیش از 50 شبکه ملی و استانی دارد طبیعتا نقش موثری را در فرهنگ کشور دارد. برخی نهادهای فرهنگی مثل سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، حوزههای علمیه، واحدهای فرهنگی بسیاری از وزارتخانهها و حتی نهادها و موسسات فرهنگی خصوصی و... هستند که تعدادشان بیشتر از اینهاست؛ همگی نقشی در تحول فرهنگی کشور دارند. وزارت ارشاد کار فرهنگی انجام نمیدهد بلکه سیاستگذاری و اعمال حاکمیت میکند. اگر همه نهادها و دستگاههای اجرایی فرهنگی سیاستهای کلی نظام را عملی کنند هیچ مشکلی نیست و تداخلی وجود ندارد. سیاستهای نظام در شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین و ابلاغ میشود و همه موظفند آن سیاستها را اعمال کنند. مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی همانند قانون برای همه لازمالاتباع است و همه باید آن را دنبال کنند. عموما هم مشکلی نیست که به صورت موازی کار کنند. برای اینکه ما در حوزه فرهنگ آنقدر نیاز به کار داریم که اگر همه نیز فعالیت کنند باز کم است. مساله عمده و مهم این است که همه هماهنگ عمل کنند و هر کسی آهنگ خودش را ننوازد.
آیا در حال حاضر تمام این مراکز فرهنگی در عمل هماهنگ هستند؟
همه این مراکز مجموعا سیاستهای کلی نظام را دنبال میکنند. عموما سیاستهای شورای انقلاب فرهنگی یا سیاستهای اعلام شده از طرف مقام معظم رهبری را اجرا میکنند و حتی موسسات و نهادهای خصوصی هم به علت نظارتی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر آنها دارد سعی میکنند همین سیاستها را اجرا کنند. اما طبیعتا هر یک به اندازهای که اختیار دارد مسئولیت دارد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به امکانات و اختیارتی که در اختیارش هست در قبال تحولات فرهنگی جامعه مسئولیت دارد و بقیه مراکز نیز به همین ترتیب مسئولیت دارند. بد نیست این آمار را مورد توجه قرار دهیم؛ اعتباراتی که در سال جاری از طریق مجلس شورای اسلامی به نهادهای مختلف فرهنگی داده میشود عبارت است از: سهم حوزههای علمیه 9/36 درصد یعنی 37 درصد از کل اعتبارات فرهنگی کشور است و این تنها اعتبارات دولتی است. سهم صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از اعتبارات دولتی 26 درصد است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 5/16 درصد از مجموع اعتبارات فرهنگی کشور را در اختیار دارد و سازمان تبلیغات اسلامی 51/7 درصد بودجه فرهنگی دارد. حال اگر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را نیز جزیی از وزارت ارشاد بدانیم که آنها نیز 6 درصد بودجه فرهنگی را میگیرند مجموعا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حدود23 درصد کل اعتبارات فرهنگی کشور را در اختیار دارد. بقیه اعتبارات در اختیار دیگر نهادهای فرهنگی است که آنها هم به همان اندازه مسئول هستند. علاوهبر آن سایر دستگاهها و نهادها مثل شهرداریها، سپاه پاسداران و غیره نیز اعتبارات زیادی را در حوزه فرهنگ صرف میکنند.
با توجه به اینکه رئیسجمهور در اختتامیه جشنواره مطبوعات دولت را تنها متولی سیاستهای فرهنگی ندانست و در همانجا انتقاداتی با این مضمون عنوان داشت که همه امور فرهنگ و تمام بودجه فرهنگی در دست دولت نیست؛ مسئولیت یا عملکرد و پاسخگویی همه این نهادها با کجاست؟ آیا تداخلی در عملکرد فرهنگی دولت پیش نمیآید؟ و آیا اینگونه موازیکاریها ضرورت دارد وجود داشته باشد؟ و آیا موازیکاری موجب اتلاف بودجه بیتالمال نیست؟
اگر هماهنگ باشند اشکال ندارد اما گاهی ناهماهنگ عمل میشود یعنی دستگاهی سیاستی را دنبال میکند اما دستگاهی دیگر سیاستی در نقطه مقابل آن دارد، که در اینجا اشکال پیدا میشود. اگر همه میخواهند کار فرهنگی کنند و از هر جایی بودجهای تهیه کنند اشکالی ندارد اما اشکال درجایی پیدا میشود که نه یک خط موازی بلکه خط مخالفی را دنبال کنند؛ که ممکن است تاثیر سوئی در مسائل فرهنگی داشته باشد.
حوزههای علمیه که بیشترین بودجه دولتی فرهنگ را دارند چقدر در حوزه عملکرد فرهنگی تاثیرگذار هستند؟ چندین بار مقام معظم رهبری نسبت به عملکرد فرهنگی مسائلی را مطرح کردهاند؟
البته تاثیرگذار هستند و تاثیرات مثبت هم دارند. اما بحث این است که وقتی ما از برخی ناهنجاریها و نابسامانیهای فرهنگی نگرانی داریم نباید آن را تنها متوجه یک دستگاه کنیم و بگوییم همه مشکلات فرهنگی کشور متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است یا حتی دستگاه دیگری! بلکه تمام دستگاههایی که کار فرهنگی میکنند چه آنها که از دولت بودجه دریافت میکنند یا بودجههای غیردولتی دارند به نحوی سهیم هستند. مثلا بودجه فرهنگی شهرداری تهران بسیار بیشتر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. بالاخره آنها نیز در حوزه فرهنگ سهم دارند. فرقی نمیکند، درنقاط مثبت سهم دارند و اگر هم نابسامانی فرهنگی باشد در نقاط منفی نیز سهیم هستند. مهم این است که هر فرد یا نهادی را به اندازهای که در حوزه فرهنگ سهم دارد در مسئولیتها نیز مسئول بدانیم.
باتوجه به اینکه در روزهای آغازین وزارت خود در لزوم حمایت از هنرمندان حوزه تجسمی و نگارگری سخن گفتید و سخنان شما نشان میداد که با این امر آشنا هستید و شناخت خوبی نسبت به صنعت فرهنگ و بیزینس جهانی آن دارید، چه اقداماتی در مدت فعالیت خود جهت صنعت فرهنگ و جهانیسازی هنر ایرانی انجام دادهاید؟ لطفا درخصوص حضور در حراج کریستیز دوبی نیز توضیح دهید و ارتباط با شهرداری به کجا رسید که در راستای آشتی با اهالی فرهنگ و هنر مجسمههای پرویز تناولی را آنگونه 25 اسفند از خانهاش نبرند.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به هنرمندان در حوزه تجسمی کمک میکند تا روی پای خود بایستند و خوشبختانه تعدادی از هنرمندان برجسته حوزه خوشنویسی و نگارگری توانستهاند هنر خود را شکوفا کنند، بهطوریکه خریداران خوبی برای هنرشان در خارج از کشور و حتی داخل کشور پیدا کردهاند و فروش خوبی در حراجیهای داخلی داشتهاند. اگر هم معاونت امور هنری به حراجی کریستیز میرود صرفا برای بازدید است و وزارتخانه در این زمینه مطلقا کاری انجام نمیدهد، فقط برای این میروند که از نزدیک شاهد باشند چه اتفاقی درآنجا میافتد. از تعداد 40 تابلوی عرضه شده از سوی ایران طی دو شب 37 تابلو به فروش رسید. حضور معاونت هنری در مراسم حراج برای این است که مشخص شود سایر کشورها چه کالاهایی را آورده و عرضه میکنند.
وگرنه ما به هیچوجه نه کار خرید و فروش داریم و نه مطابق شأن خود میدانیم. اینها تصدیگریهایی است که ما همه آنها را رها میکنیم و هیچگاه این کارها در حوزه معاونت هنری انجام نمیشود. در زمینه صنایع فرهنگی که واژه آن هم جدید است، در حال مذاکره با وزارت صنعت و معدن و تجارت هستیم که در این حوزه وارد شوند و حمایت کنند تا بتوانیم این صنعت را در کشور رشد و ارتقا دهیم. این تفاهمنامه تقریبا مراحل نهایی خود را میگذراند. با شهرداری نیز تفاهمنامهای را نهایی کردهایم که منتظر امضا است و بیشتر در زمینه ایجاد فضاهای فرهنگی در شهر تهران و تقویت فرهنگسراها و مراکز فرهنگی است که از نظر محتوایی و تامین نیروهایی که بتوانند در آنجا برنامه اجرا کنند، در اختیار شهرداری است. وظیفه ماست که هنرمندان را معرفی کنیم. کارهای مفیدی در حال انجام است. از عمر این دولت زیاد نگذشته و خوشبختانه اغلب کارها در این سه، چهارماه گذشته انجام شده است. چراکه نسبت به مقولات مختلف شناخت پیداکردهایم و در حال سازماندهی هستیم که از امسال بتوانیم پرواز کنیم؛ تاکنون خود را آماده پرواز میکردیم.
در روزهای نزدیک به نمایشگاه کتاب تهران هستیم، آیا بدهی 6 میلیون دلاری به ناشران خارجی مرتفع شده است؟ چراکه خبر از عدم تفاهم بانک مرکزی و بانک ملت از راهکار وزیر شنیده شده است.
نه، متاسفانه هنوز مشکل حل نشده است به دلیل اینکه اختلاف نظری بین بانک ملت و بانک مرکزی وجود دارد. به نظر میرسد باید جلسه مشترکی با بانک مرکزی و بانک ملت بگذاریم تا این مساله حل شود ولی خللی در کار نمایشگاه امسال به این دلیل به وجود نخواهد آمد.
اما بدنامی بین ناشران خارجی را برای ما به وجود آورده است.
بله، طبیعی است اما برای امسال این مسائل را نخواهیم داشت.
حضور امسال ناشران خارجی آیا مشکلات سالهای قبل را تکرار خواهد کرد یا تدبیری برای آن اندیشیده شده است؟ مشکلات ترخیص کتاب از گمرک در سال 92 مهمترین تهدیدکننده حضور کتاب خارجی در نمایشگاه بود. آیا این مساله مرتفع شده و همچنین اختصاص یارانه خرید کتب خارجی برای ناشران صورت پذیرفته است؟
امسال ناشران خارجی حضور دارند، گمرک ایران همکاری بسیار خوبی داشته و مسائلی که مطرح کردید حل شده است. مشکلات و بدهیها نیز مربوط به گذشته بوده است و امسال این مشکلات را نداریم.
درخصوص احیای کارخانههای تعطیل شده تولید کاغذ و سیاستهای دولت برای کاهش واردات آن چه تمهیداتی صورت گرفته است؟
کارخانه تعطیل شده نداریم اما تعدادی از آنها آسیبدیده و تولیداتشان کم شده است، مثل کارخانه کاغذ پارس. فرسودگی ماشینآلات باعث شده که از خارج کاغذ وارد کنیم. ما با جدیت دنبال تشویق بخش خصوصی هستیم که برای واردکردن ماشینآلات کاغذسازی سرمایهگذاری کنند و نیز مذاکراتی کردهایم که از صندوق توسعه ملی برایشان ارز تامین کنیم تا بتوانند این نیاز را در کشور برطرف کنند. راهحل این مشکل همین است. در حال حاضر در خوزستان کشت و صنعت نیشکر داریم. ماده باگاس که از نیشکر تولید میشود از مواد اولیه تولید کاغذ است که درحال حاضر از آن استفاده مناسبی نمیشود. این ماده زمینه خوبی برای کارخانه کاغذ است، دولت نمیخواهد خودش کارخانه وارد کند و مدیریت کارخانهها را نیز برعهده بگیرد؛بنابراین در حال کمک به بخش خصوصی هستیم که این کار را انجام دهد.
آیا راهکار کوتاهمدت برای حذف مشکل کاغذ مطبوعات دارید چراکه راهکار مطرح شده بلندمدت است؟ ضمنا مشکل کمبود کاغذ و گرانی آن را داریم، چراکه از ابتدای سال جدید، سه روزنامه تهران امروز، تابناک و خبر به علت مشکلاتی از این دست دیگر منتشر نمیشوند و به آنلاین بودن بسنده کردهاند. روزنامه خبر نزدیک به معاونت مطبوعاتی بود و انتظار میرفت وضعیت بهتری داشته باشد اما آن هم از انتشار بازماند.
راهکار ما در درازمدت نتیجه خواهد داد. تاجاییکه خبر دارم تعطیلی تهران امروز به علت مشکل کاغذ نیست بلکه مشکل مالی موجب تعطیلی شده است.
به هر روی کمبود کاغذ داخلی و گرانی کاغذ خارجی موجب عدم نشر روزنامهای شده است.
گرانی کاغذ برای همه است مگر بقیه روزنامهها چه میکنند؟ چه برنامهای برای قویسازی مطبوعات و بالابردن تیراژ آنها دارید؟ و آیا فکر میکنید دوره روزنامههای چاپی سرآمده و باید سراغ انتشار اینترنتی رفت؟
هرگز دوره نشریات کاغذی به سر نمیآید. ما هر قدر هم به دنیای مجازی وارد شویم کتاب و نشریات جای خودشان را دارند و حذف نمیشوند و حتما باید منتشر شوند. ما باید فرهنگ مطالعه و خواندن روزنامه و کتاب را در کشور تقویت کنیم. متاسفانه درصد روزنامهخوانها در کشور ما کم است و باید برای این مساله فکری کرد تا سطح فرهنگ کشور ارتقا یابد. اگر مردم احساس کنند که نشریات میتوانند آنها را تغذیه کنند بیشتر خریدار خواهند بود. مشکلی که مطبوعات ما در مقایسه با مطبوعات خارجی دارند این است که مطبوعات خارجی نسبتا جامع هستند؛ مثلا در حوزه اقتصاد غیر از اطلاعرسانی و خبر دهها تحلیل اقتصادی دارند.
در حوزههای سیاسی دهها مقاله سیاسی مفید و موثر که اطلاعات افراد را بالا میبرد منتشر میکنند. در حوزه سرگرمی آنقدر مطالب شیرین و خواندنی در روزنامهها هست یا در حوزه بهداشت و درمان و مسائلی که خانوادهها روزانه با آن درگیر هستند؛ حتی به دکوراسیون منازل هم میپردازند. یعنی تمام نیازهای فردی و اجتماعی مردم را برآورده میکنند و مشخص است که آن روزنامهها برای مردم جذاب هستند. در کشورهای حوزه خلیج فارس مخصوصا در کویت که جمعیت زیادی ندارد و رویهم رفته بیشتر از دو میلیون عرب ندارند؛ در ابتدا پنج روزنامه داشتند اما تعداد آنها پس از تغییر قانون مطبوعات بالا رفت و میانگین تیراژ روزنامهها متوسط 70 هزار نسخه در روز شد، آن هم در کشوری با دومیلیون جمعیت. حالا مقایسه کنید با کشور 77 میلیونی ما و تیراژ روزنامههایمان! چند نشریه تیراژ 70 هزارتایی دارند؟ اگر روزنامههای ما به حدی برسند که مجموعه نیازهای فکری و فرهنگی خوانندگان را برآورده سازند تیراژ آنها بالا میرود.
چرا روزنامههای ما در سطح بینالمللی نیستند؟ مشکلات ما برای مطرح شدن در عرصه بینالمللی چیست و شما چه برنامهای برای ارتقای سطوح آنها در منطقه و فراتر از آن دارید؟ مثلا روزنامه ایران چرا کانون توجهات جهانی نیست؟
هنگام تورق روزنامهها خبری را میبینیم که عینا در همه آنها یکسان نقل شده است بهگونهای که احساس میکنید همه از یک منبع خبر میگیرند. تحلیل بسیار کم مشاهده میکنیم. تحلیل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مقالات بسیار خوبی که میتواند از افراد صاحبنظر و اساتید گرفته و در روزنامهها منتشر شود، بسیار کم است و از این جهت احساس فقر زیادی میکنیم. اگر میخواهیم روزنامههایمان مورد توجه قرار گیرد باید به زبانهای دیگر هم آنها را منتشر کنیم.
ایران که منتشر میشود!
تنها ایراندیلی است که منتشر میشود و کافی نیست. به علت اینکه نمیتواند نیازهای خارجی را برآورده کند و عملا نقشی ندارد. یعنی در حوزه زبان انگلیسی شما صدها روزنامه در جهان دارید که پیشرو هستند؛ نیویورکتایمز و واشنگتنپست یا روزنامههایی که در فرانسه منتشر میشوند واقعا خوانندگان انگلیسیزبان یا فرانسهزبان را در دنیا اشباع میکنند. هنگامی که اینها را با روزنامههای داخلی یا روزنامههای عربزبان که در قاهره، بیروت و کویت منتشر میشوند مقایسه کنید، میبینید که هیچگاه کیهان عربی و الوفاق نمیتوانند با آنها برابری کنند.
اما شما بهعنوان وزیر فرهنگ عهدهدار تمام مسئولیتهای فرهنگی دولت هم هستید.
بله، به شرطی که نیروی آن را نیز داشته باشیم.
داریم آقای وزیر. دقت کنید که چه تعداد به رسانههای مختلف دنیا خبرنگار صادر کردهایم.
نداریم. نیروی انگلیسیزبان یا عربزبان که خودشان قلم بزنند و روزنامه وزینی را منتشر کنند نداریم.
چرا روزنامه ایران و خبرگزاری ایرنا را ارتقای بینالمللی نمیدهید؟
در خبرهای بینالمللی که دیگران بیشتر از ما در سراسر دنیا خبرنگار دارند و شاخکهای آنها بیشتر از ماست. در هر نقطهای با داشتن خبرنگار بهتر از ما آن را پوشش میدهند و ما چیزی بهتر از آن نمیتوانیم انجام دهیم. مهم آن است که خبرگزاری جمهوری اسلامی بتواند مجموعه مسائل کشور را با داشتن خبرنگارانی در سراسر کشور، شهرها و روستاها پوشش بدهد. این کار را باید انجام دهیم و در حد امکان هم دارد صورت میگیرد. حداقل در این دوره رشد و ارتقای خبرگزاری ایران را شاهد هستیم.
در مقوله اعتباردهی به مطبوعات داخلی بفرمایید چرا یک روزنامه ایرانی مثل فرهیختگان باید چندین ماه انتظار بکشد تا بتواند با وزیری مصاحبهای داشته باشد؛ اما مطبوعات و خبرگزاریهای خارجی به راحتی پذیرفته میشوند؟
اینگونه نیست چراکه تاکنون من تنها یک مصاحبه خارجی داشتهام.
در اینجا منظور رویکرد دولت در مصاحبههاست.
بنده از جانب دولت نمیتوانم نظر بدهم. البته رئیسجمهور نیز جز کنفرانس مطبوعاتی در ابتدای کار دیگر مصاحبهای با خارجیها نداشته است. من نیز مصاحبهای نداشتم.
باتوجه به اینکه در گذشته مجوز خبرگزاریهای زیادی اعطا شده است، به نظر شما کشور به این همه خبرگزاری ریز و درشت دولتی و وابسته به نهادهای دیگر یا سایتهای خبری نیاز دارد؟ برای ساماندهی آنها چه خواهید کرد؟
خبرگزاری تا به حال تعریف درستی در کشور نداشته است و هر کسی با درخواستی برای خبرگزاری و داشتن تعدادی خبرنگار میتوانسته مجوز بگیرد. ما در حال بازتعریف اینها هستیم، به هر روی بین سایت خبری و خبرگزاری فرق است. خبرگزاری مفهومش این است که تعداد زیادی خبرنگار در جایجای کشور و حتی خارج از کشور داشته باشند تا بتوانند مرتب اطلاعات کسب کنند و اینها را در اختیار رسانههای دیگر قرار بدهند. در هیات نظارت بر مطبوعات در حال تصویب آییننامهای هستیم که هر کسی نتواند با داشتن یک سایت خبری مجوز خبرگزاری بگیرد.
درخصوص ارتباط دولت با رسانه ملی و پخش اخبار دولت از آن چه برنامهای دارید؟
طبق قانون اساسی رادیو و تلویزیون زیر نظر مقام معظم رهبری است و بخش خصوصی نیز نمیتواند رادیو و تلویزیون داشته باشد. ما رسانه ملی به نام صداوسیمای جمهوری اسلامی داریم بنابراین هیچ شبکه تلویزیونی و رادیویی نمیتواند فعالیت کند مگر اینکه قانون اساسی را تغییر دهیم یا بتواند از سازمان صداوسیما مجوز پخش بگیرد.
اما وقتی که تعاملی با دولت ندارد...
نمیشود گفت که مطلقا تعاملی ندارد؛ در برخی جاها تعامل دارد و در بعضی جاها ندارد. در بحث هدفمندی یارانهها چون یک حرکت ملی است و سیاست نظام هم بر این بوده که در این جهت همه دستبهدست هم بدهند تا کاری درست به انجام برسد، انصافا صداوسیما در این مورد عملکرد بسیار خوبی داشته است.
اتفاقا کارشناسان حوزه رسانه میگویندکه عملکرد صداوسیما و نحوه تبلیغات بازدارنده نبوده بلکه بیشتر ترغیب به ثبتنام دریافت یارانه بوده است.
نه! آنها ترویج انصراف از ثبتنام را به خوبی انجام دادهاند اما اینکه نتیجهاش چگونه از کار درآمده بحث دیگری است. گاهی ممکن است افراد نتیجه دیگری بگیرند. کاری که صداوسیما در این موضوع کرده ارزنده است. با استفاده از کلیپهای تبلیغاتی و تیزرها، مصاحبه با مقامات و کارشناسان سعی کرده که هدفمندی یارانهها را تبیین کند و ضرورتهای این امر را به همراه اشکالاتش از طریق نظرات کارشناسان مطرح کرده است. در عین حال تبیین کرده اگر افرادی که متمکن هستند و درآمد بالایی دارند انصراف بدهند طبعا دولت دست بازتری در ارائه خدمات بهداشت و درمانی خواهد داشت و بیشتر میتواند به رفع آلودگی محیطزیست اقدام کند. به نظرم در این مساله رسانه ملی خوب عمل کرده است. البته در برخی موارد طبق سلیقهای که رسانه ملی داشته همراهیاش با دولت کم بوده است ولی نمیشود گفت که مطلقا همراهی نداشته است. بحث هدفمندی نمونه همکاری خوب رسانه ملی است.
مقام معظم رهبری در سخنان نوروز امسال بررویکرد فرهنگی و دعوت از گروهها به خودداری از تهمتزنی، جنجالآفرینی و تکفیر، تاکید کردند. آیا شما فکر میکنید اصرار طیف افراطی اصولگرایان رویکرد تخریبی نسبت به عملکرد فرهنگی دولت با خطمشی مقام معظم رهبری و نظام سازگار است، بهویژه اینکه این گروههای افراطی معمولا برای پیشبرد اهداف خود از نظام هزینه میکنند و منویات واقعی خود را پشت شعارهای ارزشی پنهان میکنند؟
همه اصولگرایان اینگونه نیستند و اصولگرایان معتدل به دنبال تخریب دولت نیستند. اما بخشی از جریانات مخالف سیاسی دولت هستند که متاسفانه حرکت آنها تخریبی است و دقیقا هم مغایر دیدگاههایی است که مقام معظم رهبری اعلام و توصیه کردهاند و برخلاف آن توصیهها عمل میکنند و متاسفانه برخی از آنها خود را تحت پوشش ارزشیبودن پنهان میکنند و بهگونهای مسائل را مطرح میکنند که گویا دیگران هیچگونه مسائل ارزشی دینی و ملی را قبول ندارند. احساسم این است که اگر در فرمایشات مقــام معظم رهبری دقت کنیم متوجه میشویم اینها دقیقا مغایر آن عمل میکنند. مقــام معظم رهبری نیز قطعا مایل نیستند که دولتی که با رای مردم بر سرکار آمده و نوپا نیز هست و قرار است مجموعه فعالیتهایی را برای بهبود وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشور انجام دهد، اینگونه مورد هجمه قرار گیرد.
حتی تهدیداتی چون استیضاح و... هم از مدار مصاحبه دور بود چراکه به جایگاه حساس این وزارتخانه که همواره آن را به کانون توجهات مبدل میکند آشنا هستم. در اولین مصاحبه اگر سوالم درباره تعطیل شدن مطبوعات بود حالا دو سه روزنامه تعطیل شدهاند، اگر چند و چون رایزنی و استفاده از فقه در حل مشکلات موسیقی کشور را میخواستم بدانم، برخورد و عملکرد افراطیون را دیدم که حتی نظرات فقهی مخالف با خود را برنمیتابند، و اگر خیلی چیزهای دیگر را توقع داشتم حالا به واقعیات دیگری دست یافتهام که در سراسر مصاحبه سعی کردهام آن را نشان دهم. شاید اگر رفتار مجلسیان بهخصوص اصولگرایان تندرو موسوم به جبهه پایداری را در روز 17 دیماه سال گذشته با آقای وزیر ندیده بودم که چگونه بدون داشتن سندی او را متهم میکردند، امروز درخصوص جوسازیها و تحرکات منفی علیه او میپرسیدم تا بدانم پاسخ وزیر چیست. اما قدم که به محیط وزارتخانه میگذارم و خبری از گیت کنترل، دستگاه ایکسری و لایههای متعدد نگهبانی سابق را نمیبینم، مطمئن میشوم تصمیم درستی گرفتهام. در اتاق علی جنتی که باز میشود شخص آقای وزیر ما را به داخل دعوت میکند تا مصاحبه را شروع کنیم. برخی سوالات را به درخواست او و درک شرایط فعلی مسکوت گذاشتیم تا شاید وقتی دیگر. پاسخهای وزیر به پرسشهای خبرنگار فرهیختگان پیش روی شماست.
عیادت شما از استاد محمدرضا لطفی حرکت مثبتی بود که هنرمندان و هنردوستان را به تحسین واداشت و نشان داد که اعتماد هنرمندان به دولت آقای روحانی و وزیر فرهنگ او درست و بجا بوده است. در ضرورت حمایت از هنرمندان، نویسندگان و روزنامهنگاران مساله اول بیمه آنهاست و باتوجه به بدهی هنگفت 20 میلیاردی به ارث رسیده از گذشته، هنرمندان و روزنامهنگارانی که اخیرا به عضویت خانه سینما و... درمیآیند تحت پوشش صندوق حمایتی وزارت ارشاد و بیمه تامین اجتماعی قرار نمیگیرند. چه راهکاری برای حل این معضل اندیشیدهاید و تا چه زمانی امیدوار باشیم که این مهم تحقق یابد چراکه هزینههای درمان بسیار بالاست؟
صندوق حمایتی وزارت ارشاد که براساس قانون تشکیل شده است مختص سه گروه روزنامهنگاران، نویسندگان و هنرمندان است و وظیفه آن هم این بوده که ضمن اینکه سه گروه مذکور هنرمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه را بیمه سلامت کند، کمکهای حاشیهای نیز برای معیشت آنها، پیگیری کارهای هنری، اقدامات یا نوشتههایشان فراهم آورد. فلسفه اصلی صندوق همین بوده اما مقدار زیادی از مدار خارج شده است. در مقطعی تعداد قابلتوجهی از اعضای کانونهای فرهنگی هنری مساجد را نیز به این صندوق ملحق کردند و در مقطع دیگری تعدادی از اعضای مجامع قرآنی در کشور را هم به عضویت صندوق درآوردهاند و این صندوق حمایتی بهگونهای متورم شده است که اکنون نزدیک به 60 هزار عضو دارد یعنی 60 هزار خانواده را تحت پوشش قرار داده است. ضمنا با این افزایش قرار بود که دولت از محل هدفمندی یارانهها کمک کند تا همه آنها بیمه شوند. مدتی هم تامین کردهاند ولی بعد رها ساختهاند و تعهداتش برای صندوق باقی مانده است. تلاش صندوق هم این بوده که سازمان تامین اجتماعی خدماتش را قطع نکند. بنابراین همچنان صندوق حمایتی همکاری با سازمان تامین اجتماعی را ادامه داده است بدون آنکه پرداختی قابل توجهی به آن داشته باشد و بدهی انباشتهای پیدا کرده و طبیعی است که در این شرایط صندوق نمیتواند عضو جدیدی بپذیرد!
اما اعضای جدید اغلب هنرمندان و روزنامهنگاران جوان هستند که امیدوارند دولتی که با حمایت آنها سر کار آمده است، بتواند خدماترسانی مفیدی به آنها داشته باشد.
وقتی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمدم شرایط صندوق را ارزیابی و راهحلهای مختلفی را بررسی کردیم. اولین مساله، مدیریت صندوق بود که اگر میخواهیم تحولی در آن ایجاد شود باید مدیریتش تقویت شود. لذا هیاتامنای صندوق را از بین تعدادی از بانکداران و اقتصاددانان بزرگ کشور انتخاب کردیم چراکه نگاه ما به این صندوق باید بیش از آنکه حمایتی باشد همانند یک موسسه اعتباری- اقتصادی باشد که بتواند درآمدزا باشد تا بعدا حمایت کند. چراکه اگر درآمدزا نباشد و بخواهد تنها به دولت متکی باشد، طبیعتا همین وضعی میشود که الان پیش آمده و دولت هم نمیتواند حمایت کافی کند. ضمنا در هیاتمدیره نیز همین موارد را لحاظ کردیم و اکنون عموما افرادی در هیاتمدیره هستند که دارای سابقه طولانی و تجربه بسیارخوب و ارزندهای در بازار سرمایه، بورس، بانکداری و مالی هستند. دلیل این انتخاب این بوده که از امکانات بانکها استفاده کنیم تا آنها خودشان سرمایهگذاری کنند یا وامهای بدون بهرهای در اختیار قرار بدهند و هیات مدیره با این مشخصات بتواند سرمایهها را در فعالیتهای اقتصادی سودآور بهکار گیرد تا بتوانیم از هنرمندان حمایت جدی کنیم.
این تحول چندماهی بیشتر نیست که رخ داده و وضعیت تغییر کرده است و امیدوار هستیم که تحولی در وضعیت خدماترسانی صندوق پیدا شود. اگر توانستیم مشکلات صندوق را حل کنیم حتما میتوانیم متقاضیان جدید را عضو کنیم. پس از آن برای اعضایی که طبق قانون عضو رسمی صندوق محسوب نمیشوند باید فکر دیگری کنیم تا صندوق دیگری، در جای دیگری تشکیل بدهند، چراکه این صندوق تنها مختص روزنامهنگاران، نویسندگان و هنرمندان است. درباره خدمات تامین اجتماعی نیز صحبتهای زیادی داشتهایم که دقیقا بدانیم طی این مدت چه خدماتی ارائه دادهاند که براساس آن خدمات بتوانیم تعهدات خودمان را ایفا کنیم. چراکه ما نمیدانیم آیا واقعا همه اعضای صندوق خدماتی ارائه دادهاند یا خیر؟ با آنها نیز در حال حل و فصل مسائل هستیم. من بسیار به آینده صندوق امیدوار هستم که بتوانیم آن را به یک موسسه اعتباری تبدیل کنیم که هم بتواند فعالیت اقتصادی کند و هم حمایت جدی انجام دهد.
باتوجه به ابهام در شرایط اقتصادی امسال آیا کارهای اقتصادی سودآور برای صندوق در سال جاری به ثمر مینشیند و هنرمندان و نویسندگان میتوانند از آن بهرهمند شوند؟
از نظر اقتصادی هماکنون دچار رکود هستیم اما در همین شرایط هم در کشور فعالیتهای سودآور زیادی در حال انجام است. فعالان تجاری، بازرگانی و حتی تولیدی داریم که خوب کار میکنند. این افراد حرفهای هستند و میدانند سرمایه را چگونه بهکار گیرند که به سودآوری برسد.
برای امسال قول میدهید که فعالیتها به سودآوری برسد و آیا صندوق حمایتی به وعدههایش عمل خواهد کرد؟ چراکه اگر این مهم امکانپذیر نباشد دلگرمی هنرمندان به وزیر را مخدوش خواهد کرد.
بله، اما بالاخره باید روندی را طی کند که امیدوارم زودتر به نتیجه برسد. به هر روی این مسائل حل خواهد شد و اکنون نیز همه اعضای تحت پوشش، در حال دریافت خدمات هستند و ما تمام سعیمان بر این بوده که این خدمات برقرار باشد.
ورود علی جنتی به حوزه فرهنگ با توجه به سابقه سیاسیاش در آغاز از سوی برخی از هنرمندان با دیده تردید نگریسته شد و آنها گزینههای دیگری را برای این مسند پیشنهاد داده بودند اما عملکرد هفت ماه گذشته شما رضایت نسبی را بین اهالی فرهنگ و هنر به وجود آورده است. با توجه به جایگاه خانوادگی و شخصیت شما بهعنوان یک فرد سیاسی و دیپلماتیک انتظار میرفت عملکردتان مورد رضایت بخشهای محافظهکار جامعه قرار گیرد اما در حال حاضر بیشترین انتقادها از سوی محافظهکاران و جبهه موسوم به پایداری صورت میگیرد که نشریه آنها «9 دی» اخیرا توقیف شده است. خودتان فکر میکردید مقاومتها بیشتر از چه ناحیهای باشد؟ آیا این همه مخالفت را پیشبینی میکردید؟
اینها را از قبل پیشبینی میکردم، چراکه قبلا شش سال در حوزه بینالملل وزارت ارشاد فعالیت داشتم. ماهیت کار در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را کاملا میشناسم و با آگاهی کامل نیز مسئولیت پذیرفتم و میدانستم به کجا میآیم و به همین دلیل هم از آمدن، بسیار امتناع میکردم. یعنی اگر وزارتخانه دیگری را به من پیشنهاد میکردند آمادگی داشتم بروم ولی این وزارت را به اصرار آقای رئیسجمهور پذیرفتم. اما کسانیکه انتقاد میکنند دو دسته هستند: یک گروه کسانی هستند که بیشتر عناصر فرهنگیاند و براساس دیدگاهها و سلیقههای فرهنگی یا اعتقادیشان انتقاد میکنند و عموما افرادی بیغرض هستند. بهطور مثال فکر میکنند کتاب یا نشریهای که منتشر میشود مقدسات را زیرپا میگذارد و احیانا اعتقادات دینی را کمرنگ میکند و از روی احساس مسئولیت انتقادهایی را مطرح میکنند، مثل انتقاداتی که از طریق برخی از حوزههای علمیه مطرح میشود یا بعضی شخصیتهای فرهنگی دیگر که نگرانی و دغدغههای فرهنگی دارند که ما از این نوع انتقادها استقبال میکنیم و مشکلی در این نوع انتقادها نمیبینیم و سعی میکنیم اگر در جایی انتقادی بر ما وارد است خودمان را اصلاح کنیم. بالاخره در کشور عقیدههای مختلفی وجود دارد و این هم سلیقه و عقیدهای است. اما مجموعهای از گروههای سیاسی هستند که دغدغه آنها اغلب بحث فرهنگ نیست؛ آنها دنبال عیبجویی و تخریب هر نوع فعالیتی هستند که این دولت انجام میدهد. به این دلیل که با دولت مخالف هستند و چیز دیگری وجود ندارد. بسیاری از آنها در انتخابات کاندیداهای دیگری داشتند که رای نیاورده است و از اینکه این دولت رای آورده ناراحت هستند و لذا اصلا کاری ندارند که اگر سخنی، اظهارنظری گفته میشود، کتابی منتشر یا نشریهای چاپ میشود حق است یا باطل؟ آنها وظیفه دارند حتما تخریب کنند! متاسفانه این گروهها، اظهارات مسئولان وزارت ارشاد را تحریف میکنند، یا با آن گزینشی برخورد میکنند و متاسفانه در برخی موارد نیز جعل میکنند. متاسفانه تمام تلاششان این است که ما را گرفتار حاشیهها کنند تا از کارهای اصلی و برنامههایی که تدوین کردهایم باز بمانیم. ما نیز در بسیاری از مواقع سعی میکنیم آن را به سکوت برگزار کنیم و از کنارش بگذریم برای اینکه به حاشیهها مشغول نشویم. به هر روی اینها هم گروهی هستند که متاسفانه بسیار مغرضانه دارند عمل میکنند و بسیار مغرضانه اظهارات را تحریف میکنند.
چیزیکه وجود ندارد را به شما نسبت دادهاند، بهطور مثال بحث حضور شما در مجلس تکخوانی زنان که اصلا اتفاق نیفتاده بود اما در مجلس آنقدر به شایعات بها داده بودند که از شما پاسخ خواستند!
بله، موارد زیادی از این قبیل بوده که ما هر روز مجبوریم تکذیب کنیم.
مدافع عملکرد نشریه «9دی» نیستم اما سوالی که مطرح میشود این است که آیا هیچ نشریهای حق انتقاد درخصوص ژنو را ندارد؟انتقادی که در دولت قبلی هم بارها مطرح شد.
اصلا این حرفها مطرح نیست و هیچ منعی برای انتقاد به دولت وجود ندارد؛ یعنی نه از نظر قانون منعی وجود دارد و نه از نظر سیاستهایی که ما دنبال میکنیم. روزانه دهها نقد در برخی روزنامههای مخالف دولت منتشر میشود و هیچ کسی هم مانع آنها نیست. به هر روی مذاکراتی دارد صورت میگیرد و ممکن است بعضیها روی ناآگاهی و عدم اطلاع از ماهیت و جزئیات مذاکرات و برخی هم کاملا آگاهانه مساله را زیر سوال ببرند که مانعی ندارد. اما درخصوص مساله توقیف، بارها گفتهام توقیف آخرین راه است یعنی تا آنجا که میشود از طرق دیگر قانونی باید با تخلفات برخورد کنیم. وقتی ما نشریهای را توقیف میکنیم نهتنها مدیرمسئول آن نشریه را تنبیه کردهایم بلکه تمام کارکنان آن نشریه را نیز تنبیه کردهایم و به دلیل اشتباهی که در یک روزنامه یا نشریه رخ داده خانوادهای150 یا 200 نفره را یک مرتبه با تعطیل کردن نشریه بیکار کردهایم و امنیت شغلی آنها را از بین بردهایم و آنها نمیدانند چه کاری کنند! اشتباهی که مطابق قانون مسئولیتش با مدیرمسئول است.
لیکن به دلیل اینکه در قانون توقیف نشریه یا لغو پروانه ذکر شده است هیات نظارت اگر تخلفاتی را مصداق قانون ببیند مجبور است که توقیف یا مجازاتهای دیگری اعمال کند ولیکن گرایش عمومی در هیات نظارت بر مطبوعات این است که حتیالامکان نشریهای توقیف نشود. در مورد نشریه 9 دی همینگونه بوده است. این نشریه در گذشته یکبار توقیف و به دادگاه ارجاع شده بود که آنجا هم در هیات بدوی محکوم به توقیف شده است اما مقامات قضایی تصمیم گرفتهاند که به صورت موقت به کارش ادامه دهد که در یکی، دو سال گذشته هم آنها به کارشان ادامه دادهاند. اما از ابتدای فعالیت این دولت ما شاهد فضاسازی، سیاهنمایی و تخلفاتی که قطعا به توقیف میانجامد بودهایم مثل توهین به رئیسجمهور. رئیسجمهور هر کسی که میخواهد باشد. در قانون آمده هر نشریهای که به رئیسجمهور توهین کند مجازات خواهد شد و این نشریه موارد متعددی از این دست داشته و در طول سال گذشته حداقل پنج مورد تذکر کتبی و شفاهی گرفته است.
این نشریه نمونه بسیار رقیقی از سایر روزنامههای تندرو و دژهای پولادین بود. چرا با آنها برخورد نمیشود؟ در مذاکرات ژنو هم این روزنامهها پرچمدار مخالفان در سیاهنمایی بودند.
در مورد 9دی موارد متعددی اتفاق افتاده است. هرگونه اقدامی برای نشریات در هیات نظارت تصمیمگیری میشود از اعطای مجوز فعالیت نشریه تا لغو آن و حداقل برای هر اقدام باید چهار رای هیات نظارت وجود داشته باشد و اینگونه نیست که تنها یک دستگاه مسئول باشد بلکه مسئولیت جمعی است. روزنامه کیهان تا امروز مواردی به این صورت نداشته است. به دلیل آشنایی آنها با قانون و تجربه و سابقهای که در این زمینه دارند، مراقبت میکنند که مستقیما مرتکب تخلف قانونی نشوند. در این دوره شش، هفت ماه گذشته تخلفی از کیهان به هیات نظارت گزارش نشدهاست.
آقای وزیر موفقترین عملکرد خود را در این هفت ماه گذشته کدام میداند؟ در بخشهایی که موفقیت حاصل شده لطفا نام ببرید و بفرمایید در تعامل با هنرمندان و اهالی فرهنگ چه نکاتی از دید وزیر قابل ذکر است.
نمیتوانم مورد خاصی را نام ببرم. اما درحوزههای مختلف موفقیتهایی حاصل شده که در برخی حوزهها بیشتر و در بعضی کمتر بوده است. اما از بارزترین اقدامات، بازگشایی خانه سینما بوده است. هنگامیکه من به ارشاد آمدم اختلافات شدیدی بین سینماگران وجود داشت و خانه سینما بسته بود. بسیاری از سینماگران با وزارت ارشاد قهر کرده بودند و اصلا پایشان به وزارت ارشاد نمیرسید. ما سعی کردیم این فضا را تلطیف و آنها را دور هم جمع و ایجاد الفت کنیم. خانه سینما بازگشایی شد و روحیه امیدی در دل سینماگران پیدا شد. بسیاری از پیشکسوتان سینما شروع به فعالیت کردند. ارج نهادن به خدمات آنها باعث شده که اکنون با دلگرمی کار کنند. در حوزههای هنری دیگر از جمله در حوزه موسیقی و هنرهای نمایشی نیز چنین وضعیتی را میبینیم.
کسانیکه در گذشته با دلسردی و دلخوری کار میکردند الان روحیه امید در آنها زنده شده است. حتی در حوزه اهل قلم و کتاب، که گاهی افرادی تالیفی داشتند سابقا دو سال در راهروهای وزارت ارشاد رفت و آمد میکردند تا بتوانند مجوز کتابشان را بگیرند ولی اکنون تسهیلاتی ایجادشده و این کار به راحتی انجام میشود ضمن اینکه ما مقید هستیم قانون رعایت شود و آنچه را که در قانون در حوزه کتاب و مطبوعات آمده دقیقا رعایت کنیم. اما کارها سریع درحال انجام است و خیلی از کتابهایی که بدون علت مدتها منتظر مجوز مانده بود الان مجوز گرفتهاند. بسیاری از ناشرانی که در گذشته حق فعالیت نداشتند درحال فعالیت هستند. در حوزه مطبوعات مواردی از سال 85 تاکنون مانده بود که درخواست صدور مجوز انتشار روزنامه، ماهنامه یا هفتهنامه بود و همه آنها در طول اینمدت با تشکیل جلسات مداوم و فشرده تعیینتکلیف شده است و تا اوایل بهمن 92 همه موارد را پاسخ دادهایم و از آن به بعد در دست اقدام است. در حوزه موسسات فرهنگی بیشترین تسهیلات اعمال میشود. گاهی یک سال برای دریافت چنین مجوزی انتظار میکشیدند و اکنون ظرف یک هفته تا یک ماه آن را انجام میدهیم. زمان یک ماهه به دلیل آن است که بخشی از ارزیابیها و استعلامها از مقامات امنیتی به طول میانجامد ولیکن آنچه به وزارت ارشاد مربوط باشد سریع انجام میشود. این روحیه امید و نشاطی که در بین اهالی فرهنگ و هنر و قلم پیدا شده را شاید بتوان موفقیتی محسوب کرد.
به نظر میرسد معاونتهای وزیر فرهنگ از سلایق متفاوت انتخاب شده باشد که البته با توجه به جریانهای حامی دولت تا حدی طبیعی است ولی عملا سیاست یکپارچه را در وزارت ارشاد مشکل میکند بهطوریکه در بعضی از بخشها تکلیف مشخص نیست که با چه سیاستی روبهرو خواهیم بود و با سیاست اعلامی دولت هماهنگ نیست. آیا شما این چندسلیقگی را در نظر دارید و عملکرد آنها را موافق دولت تدبیر و امید ارزیابی میکنید؟
ارزیابی من با توجه به شناختی که از معاونان دارم چیز دیگری است. اولا همه آنها معتقد به سیاستهای دولت تدبیر و امید هستند یعنی دولت آقای دکتر روحانی را با سیاستهای اعتدالی که ایشان دنبال میکند همه معاونان وزارتخانه و روسای سازمانهای وابسته مثل حج و زیارت، فرهنگ و ارتباطات اسلامی و سازمان سینمایی همگی قبول دارند. علاوهبر این سیاستهایی را اینجانب به مجلس ارائه دادم اینها همه را قبول دارند. اگر قبول نداشتند که آنها را انتخاب نمیکردم گذشته از این هرکدام از مدیران با توجه به تخصص و تجربهای که در آن حوزه دارند انتخاب شدهاند؛ یعنی کاملا آگاهانه انتخاب شدهاند. اگر خاطرتان باشد معاون امور فرهنگی مدت زیادی طول کشید تا انتخاب شود شاید در حدود 16-15 گزینه را بررسی کردیم تا بالاخره به آقای دکتر صالحی رسیدیم. معاونت مطبوعاتی نیز کاملا در چارچوب سیاستهای دولت عمل میکند.
هنگامی که انجمن صنفی روزنامهنگاران در حال بازگشایی است و خبر آن نیز منتشر شده است چه اصراری است که موازیکاری کنیم و انجمن خبرنگاران حوزههای مختلف مثل حوزه نفت و رسانه را تشکیل بدهیم؟
انجمن صنفی روزنامهنگاران سازمانی غیردولتی است و روزنامهنگاران میتوانند سازمانهای غیردولتی متعددی را تشکیل بدهند. روزنامهنگاران سلیقههای متفاوتی دارند و همه یکجا با هم جمع نمیشوند. در نتیجه هر کدام در هر جایی جمع شدند مهم این است که دارای اساسنامهای باشند که دولت آن را به رسمیت بشناسد و بتواند به آنها کمک کند. درمورد انجمن صنفی روزنامهنگاران نیز میدانید که مجوزها را ما نمیدهیم و وزارت کار و امور اجتماعی آن را اعطا میکند، برخی مشکلات دیگر را که منجر به توقیف آن شده بود دنبال کردیم و وزارت اطلاعات شکایتش را پس گرفت. تا اینجا سعی کردیم کمک کنیم و بخشی از این تلاشها در حوزه معاونت مطبوعاتی انجام شده است. آنچه در حال حاضر صورت میگیرد برای ساماندهی تشکلهای موجود است.
درخصوص اختصاص اتاق به برخی از موسسات در معاونتها مثل موسسه نشرآوران در معاونت مطبوعاتی بفرمایید که چگونه از بودجه دولت فضایی در اختیار آنها قرارگرفته است؟
موسسه نشرآوران از قبل وجود داشته است و مربوط به امروز نیست. در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حدود 30 موسسه زیرمجموعه معاونتها فعالیت میکنند. هر کدام از معاونتها موسسات و بنیادهایی دارند که با آنها کار میکنند که عموما نیمهدولتی هستند. یعنی از نظر اساسنامه خصوصی محسوب میشوند ولی در عین حال تحت حمایت وزارتخانهای مثل بنیاد رودکی که یکی از این موسسات است قرار دارند. موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر و بنیاد اندیشه اسلامی زیرمجموعه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است. بیش از 30 موسسه وجود دارد که هر کدام به نوعی به یکی ازمعاونتها وابسته هستند ازجمله موسسه نشرآوران که به معاونت مطبوعاتی وابسته است. برای اینکه فعالیتهایی را که معاونت نمیخواهد مباشرتا انجام دهد چون کار ما تصدیگری نیست آنها کار تصدیگری را انجام میدهند.
با توجه به اینکه در یکی دو ماه گذشته انتقاداتی در حوزه فرهنگ از جانب طیفهای تندرو به دولت و وزارت ارشاد وارد شده است آیا سیاستهای فرهنگی کشور همه از جانب دولت صورت میپذیرد یا از جانب گروههای دیگری نیز اعمال میشود؟ با تداخل مسئولیتها در حوزه فرهنگ رویکرد شما چگونه است؟ آیا مطابق قانون نهادهای دیگری غیر از وزارت فرهنگ و ارشاد نیز متولی فرهنگ هستند؟ و آیا میتوانند باشند؟
مسئولیت بخش حاکمیتی سیاستهای فرهنگی کشور با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و ما خودمان تصدیگری نداریم. ما یکسری سیاستهایی را درحوزه کتاب، مطبوعات و رسانه، سینما و فعالیتهای هنری اعمال میکنیم و بهعنوان دستگاه حاکمیتی مجوز برای اینگونه فعالیتها صادر میکنیم اما دستگاههایی که مستقیما خودشان دستاندرکار فعالیتهای فرهنگی هستند بیشمارند. صداوسیمای جمهوری اسلامی بهعنوان رسانه ملی که بیش از 50 شبکه ملی و استانی دارد طبیعتا نقش موثری را در فرهنگ کشور دارد. برخی نهادهای فرهنگی مثل سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، حوزههای علمیه، واحدهای فرهنگی بسیاری از وزارتخانهها و حتی نهادها و موسسات فرهنگی خصوصی و... هستند که تعدادشان بیشتر از اینهاست؛ همگی نقشی در تحول فرهنگی کشور دارند. وزارت ارشاد کار فرهنگی انجام نمیدهد بلکه سیاستگذاری و اعمال حاکمیت میکند. اگر همه نهادها و دستگاههای اجرایی فرهنگی سیاستهای کلی نظام را عملی کنند هیچ مشکلی نیست و تداخلی وجود ندارد. سیاستهای نظام در شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین و ابلاغ میشود و همه موظفند آن سیاستها را اعمال کنند. مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی همانند قانون برای همه لازمالاتباع است و همه باید آن را دنبال کنند. عموما هم مشکلی نیست که به صورت موازی کار کنند. برای اینکه ما در حوزه فرهنگ آنقدر نیاز به کار داریم که اگر همه نیز فعالیت کنند باز کم است. مساله عمده و مهم این است که همه هماهنگ عمل کنند و هر کسی آهنگ خودش را ننوازد.
آیا در حال حاضر تمام این مراکز فرهنگی در عمل هماهنگ هستند؟
همه این مراکز مجموعا سیاستهای کلی نظام را دنبال میکنند. عموما سیاستهای شورای انقلاب فرهنگی یا سیاستهای اعلام شده از طرف مقام معظم رهبری را اجرا میکنند و حتی موسسات و نهادهای خصوصی هم به علت نظارتی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر آنها دارد سعی میکنند همین سیاستها را اجرا کنند. اما طبیعتا هر یک به اندازهای که اختیار دارد مسئولیت دارد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به امکانات و اختیارتی که در اختیارش هست در قبال تحولات فرهنگی جامعه مسئولیت دارد و بقیه مراکز نیز به همین ترتیب مسئولیت دارند. بد نیست این آمار را مورد توجه قرار دهیم؛ اعتباراتی که در سال جاری از طریق مجلس شورای اسلامی به نهادهای مختلف فرهنگی داده میشود عبارت است از: سهم حوزههای علمیه 9/36 درصد یعنی 37 درصد از کل اعتبارات فرهنگی کشور است و این تنها اعتبارات دولتی است. سهم صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از اعتبارات دولتی 26 درصد است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 5/16 درصد از مجموع اعتبارات فرهنگی کشور را در اختیار دارد و سازمان تبلیغات اسلامی 51/7 درصد بودجه فرهنگی دارد. حال اگر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را نیز جزیی از وزارت ارشاد بدانیم که آنها نیز 6 درصد بودجه فرهنگی را میگیرند مجموعا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حدود23 درصد کل اعتبارات فرهنگی کشور را در اختیار دارد. بقیه اعتبارات در اختیار دیگر نهادهای فرهنگی است که آنها هم به همان اندازه مسئول هستند. علاوهبر آن سایر دستگاهها و نهادها مثل شهرداریها، سپاه پاسداران و غیره نیز اعتبارات زیادی را در حوزه فرهنگ صرف میکنند.
با توجه به اینکه رئیسجمهور در اختتامیه جشنواره مطبوعات دولت را تنها متولی سیاستهای فرهنگی ندانست و در همانجا انتقاداتی با این مضمون عنوان داشت که همه امور فرهنگ و تمام بودجه فرهنگی در دست دولت نیست؛ مسئولیت یا عملکرد و پاسخگویی همه این نهادها با کجاست؟ آیا تداخلی در عملکرد فرهنگی دولت پیش نمیآید؟ و آیا اینگونه موازیکاریها ضرورت دارد وجود داشته باشد؟ و آیا موازیکاری موجب اتلاف بودجه بیتالمال نیست؟
اگر هماهنگ باشند اشکال ندارد اما گاهی ناهماهنگ عمل میشود یعنی دستگاهی سیاستی را دنبال میکند اما دستگاهی دیگر سیاستی در نقطه مقابل آن دارد، که در اینجا اشکال پیدا میشود. اگر همه میخواهند کار فرهنگی کنند و از هر جایی بودجهای تهیه کنند اشکالی ندارد اما اشکال درجایی پیدا میشود که نه یک خط موازی بلکه خط مخالفی را دنبال کنند؛ که ممکن است تاثیر سوئی در مسائل فرهنگی داشته باشد.
حوزههای علمیه که بیشترین بودجه دولتی فرهنگ را دارند چقدر در حوزه عملکرد فرهنگی تاثیرگذار هستند؟ چندین بار مقام معظم رهبری نسبت به عملکرد فرهنگی مسائلی را مطرح کردهاند؟
البته تاثیرگذار هستند و تاثیرات مثبت هم دارند. اما بحث این است که وقتی ما از برخی ناهنجاریها و نابسامانیهای فرهنگی نگرانی داریم نباید آن را تنها متوجه یک دستگاه کنیم و بگوییم همه مشکلات فرهنگی کشور متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است یا حتی دستگاه دیگری! بلکه تمام دستگاههایی که کار فرهنگی میکنند چه آنها که از دولت بودجه دریافت میکنند یا بودجههای غیردولتی دارند به نحوی سهیم هستند. مثلا بودجه فرهنگی شهرداری تهران بسیار بیشتر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. بالاخره آنها نیز در حوزه فرهنگ سهم دارند. فرقی نمیکند، درنقاط مثبت سهم دارند و اگر هم نابسامانی فرهنگی باشد در نقاط منفی نیز سهیم هستند. مهم این است که هر فرد یا نهادی را به اندازهای که در حوزه فرهنگ سهم دارد در مسئولیتها نیز مسئول بدانیم.
باتوجه به اینکه در روزهای آغازین وزارت خود در لزوم حمایت از هنرمندان حوزه تجسمی و نگارگری سخن گفتید و سخنان شما نشان میداد که با این امر آشنا هستید و شناخت خوبی نسبت به صنعت فرهنگ و بیزینس جهانی آن دارید، چه اقداماتی در مدت فعالیت خود جهت صنعت فرهنگ و جهانیسازی هنر ایرانی انجام دادهاید؟ لطفا درخصوص حضور در حراج کریستیز دوبی نیز توضیح دهید و ارتباط با شهرداری به کجا رسید که در راستای آشتی با اهالی فرهنگ و هنر مجسمههای پرویز تناولی را آنگونه 25 اسفند از خانهاش نبرند.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به هنرمندان در حوزه تجسمی کمک میکند تا روی پای خود بایستند و خوشبختانه تعدادی از هنرمندان برجسته حوزه خوشنویسی و نگارگری توانستهاند هنر خود را شکوفا کنند، بهطوریکه خریداران خوبی برای هنرشان در خارج از کشور و حتی داخل کشور پیدا کردهاند و فروش خوبی در حراجیهای داخلی داشتهاند. اگر هم معاونت امور هنری به حراجی کریستیز میرود صرفا برای بازدید است و وزارتخانه در این زمینه مطلقا کاری انجام نمیدهد، فقط برای این میروند که از نزدیک شاهد باشند چه اتفاقی درآنجا میافتد. از تعداد 40 تابلوی عرضه شده از سوی ایران طی دو شب 37 تابلو به فروش رسید. حضور معاونت هنری در مراسم حراج برای این است که مشخص شود سایر کشورها چه کالاهایی را آورده و عرضه میکنند.
وگرنه ما به هیچوجه نه کار خرید و فروش داریم و نه مطابق شأن خود میدانیم. اینها تصدیگریهایی است که ما همه آنها را رها میکنیم و هیچگاه این کارها در حوزه معاونت هنری انجام نمیشود. در زمینه صنایع فرهنگی که واژه آن هم جدید است، در حال مذاکره با وزارت صنعت و معدن و تجارت هستیم که در این حوزه وارد شوند و حمایت کنند تا بتوانیم این صنعت را در کشور رشد و ارتقا دهیم. این تفاهمنامه تقریبا مراحل نهایی خود را میگذراند. با شهرداری نیز تفاهمنامهای را نهایی کردهایم که منتظر امضا است و بیشتر در زمینه ایجاد فضاهای فرهنگی در شهر تهران و تقویت فرهنگسراها و مراکز فرهنگی است که از نظر محتوایی و تامین نیروهایی که بتوانند در آنجا برنامه اجرا کنند، در اختیار شهرداری است. وظیفه ماست که هنرمندان را معرفی کنیم. کارهای مفیدی در حال انجام است. از عمر این دولت زیاد نگذشته و خوشبختانه اغلب کارها در این سه، چهارماه گذشته انجام شده است. چراکه نسبت به مقولات مختلف شناخت پیداکردهایم و در حال سازماندهی هستیم که از امسال بتوانیم پرواز کنیم؛ تاکنون خود را آماده پرواز میکردیم.
در روزهای نزدیک به نمایشگاه کتاب تهران هستیم، آیا بدهی 6 میلیون دلاری به ناشران خارجی مرتفع شده است؟ چراکه خبر از عدم تفاهم بانک مرکزی و بانک ملت از راهکار وزیر شنیده شده است.
نه، متاسفانه هنوز مشکل حل نشده است به دلیل اینکه اختلاف نظری بین بانک ملت و بانک مرکزی وجود دارد. به نظر میرسد باید جلسه مشترکی با بانک مرکزی و بانک ملت بگذاریم تا این مساله حل شود ولی خللی در کار نمایشگاه امسال به این دلیل به وجود نخواهد آمد.
اما بدنامی بین ناشران خارجی را برای ما به وجود آورده است.
بله، طبیعی است اما برای امسال این مسائل را نخواهیم داشت.
حضور امسال ناشران خارجی آیا مشکلات سالهای قبل را تکرار خواهد کرد یا تدبیری برای آن اندیشیده شده است؟ مشکلات ترخیص کتاب از گمرک در سال 92 مهمترین تهدیدکننده حضور کتاب خارجی در نمایشگاه بود. آیا این مساله مرتفع شده و همچنین اختصاص یارانه خرید کتب خارجی برای ناشران صورت پذیرفته است؟
امسال ناشران خارجی حضور دارند، گمرک ایران همکاری بسیار خوبی داشته و مسائلی که مطرح کردید حل شده است. مشکلات و بدهیها نیز مربوط به گذشته بوده است و امسال این مشکلات را نداریم.
درخصوص احیای کارخانههای تعطیل شده تولید کاغذ و سیاستهای دولت برای کاهش واردات آن چه تمهیداتی صورت گرفته است؟
کارخانه تعطیل شده نداریم اما تعدادی از آنها آسیبدیده و تولیداتشان کم شده است، مثل کارخانه کاغذ پارس. فرسودگی ماشینآلات باعث شده که از خارج کاغذ وارد کنیم. ما با جدیت دنبال تشویق بخش خصوصی هستیم که برای واردکردن ماشینآلات کاغذسازی سرمایهگذاری کنند و نیز مذاکراتی کردهایم که از صندوق توسعه ملی برایشان ارز تامین کنیم تا بتوانند این نیاز را در کشور برطرف کنند. راهحل این مشکل همین است. در حال حاضر در خوزستان کشت و صنعت نیشکر داریم. ماده باگاس که از نیشکر تولید میشود از مواد اولیه تولید کاغذ است که درحال حاضر از آن استفاده مناسبی نمیشود. این ماده زمینه خوبی برای کارخانه کاغذ است، دولت نمیخواهد خودش کارخانه وارد کند و مدیریت کارخانهها را نیز برعهده بگیرد؛بنابراین در حال کمک به بخش خصوصی هستیم که این کار را انجام دهد.
آیا راهکار کوتاهمدت برای حذف مشکل کاغذ مطبوعات دارید چراکه راهکار مطرح شده بلندمدت است؟ ضمنا مشکل کمبود کاغذ و گرانی آن را داریم، چراکه از ابتدای سال جدید، سه روزنامه تهران امروز، تابناک و خبر به علت مشکلاتی از این دست دیگر منتشر نمیشوند و به آنلاین بودن بسنده کردهاند. روزنامه خبر نزدیک به معاونت مطبوعاتی بود و انتظار میرفت وضعیت بهتری داشته باشد اما آن هم از انتشار بازماند.
راهکار ما در درازمدت نتیجه خواهد داد. تاجاییکه خبر دارم تعطیلی تهران امروز به علت مشکل کاغذ نیست بلکه مشکل مالی موجب تعطیلی شده است.
به هر روی کمبود کاغذ داخلی و گرانی کاغذ خارجی موجب عدم نشر روزنامهای شده است.
گرانی کاغذ برای همه است مگر بقیه روزنامهها چه میکنند؟ چه برنامهای برای قویسازی مطبوعات و بالابردن تیراژ آنها دارید؟ و آیا فکر میکنید دوره روزنامههای چاپی سرآمده و باید سراغ انتشار اینترنتی رفت؟
هرگز دوره نشریات کاغذی به سر نمیآید. ما هر قدر هم به دنیای مجازی وارد شویم کتاب و نشریات جای خودشان را دارند و حذف نمیشوند و حتما باید منتشر شوند. ما باید فرهنگ مطالعه و خواندن روزنامه و کتاب را در کشور تقویت کنیم. متاسفانه درصد روزنامهخوانها در کشور ما کم است و باید برای این مساله فکری کرد تا سطح فرهنگ کشور ارتقا یابد. اگر مردم احساس کنند که نشریات میتوانند آنها را تغذیه کنند بیشتر خریدار خواهند بود. مشکلی که مطبوعات ما در مقایسه با مطبوعات خارجی دارند این است که مطبوعات خارجی نسبتا جامع هستند؛ مثلا در حوزه اقتصاد غیر از اطلاعرسانی و خبر دهها تحلیل اقتصادی دارند.
در حوزههای سیاسی دهها مقاله سیاسی مفید و موثر که اطلاعات افراد را بالا میبرد منتشر میکنند. در حوزه سرگرمی آنقدر مطالب شیرین و خواندنی در روزنامهها هست یا در حوزه بهداشت و درمان و مسائلی که خانوادهها روزانه با آن درگیر هستند؛ حتی به دکوراسیون منازل هم میپردازند. یعنی تمام نیازهای فردی و اجتماعی مردم را برآورده میکنند و مشخص است که آن روزنامهها برای مردم جذاب هستند. در کشورهای حوزه خلیج فارس مخصوصا در کویت که جمعیت زیادی ندارد و رویهم رفته بیشتر از دو میلیون عرب ندارند؛ در ابتدا پنج روزنامه داشتند اما تعداد آنها پس از تغییر قانون مطبوعات بالا رفت و میانگین تیراژ روزنامهها متوسط 70 هزار نسخه در روز شد، آن هم در کشوری با دومیلیون جمعیت. حالا مقایسه کنید با کشور 77 میلیونی ما و تیراژ روزنامههایمان! چند نشریه تیراژ 70 هزارتایی دارند؟ اگر روزنامههای ما به حدی برسند که مجموعه نیازهای فکری و فرهنگی خوانندگان را برآورده سازند تیراژ آنها بالا میرود.
چرا روزنامههای ما در سطح بینالمللی نیستند؟ مشکلات ما برای مطرح شدن در عرصه بینالمللی چیست و شما چه برنامهای برای ارتقای سطوح آنها در منطقه و فراتر از آن دارید؟ مثلا روزنامه ایران چرا کانون توجهات جهانی نیست؟
هنگام تورق روزنامهها خبری را میبینیم که عینا در همه آنها یکسان نقل شده است بهگونهای که احساس میکنید همه از یک منبع خبر میگیرند. تحلیل بسیار کم مشاهده میکنیم. تحلیل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مقالات بسیار خوبی که میتواند از افراد صاحبنظر و اساتید گرفته و در روزنامهها منتشر شود، بسیار کم است و از این جهت احساس فقر زیادی میکنیم. اگر میخواهیم روزنامههایمان مورد توجه قرار گیرد باید به زبانهای دیگر هم آنها را منتشر کنیم.
ایران که منتشر میشود!
تنها ایراندیلی است که منتشر میشود و کافی نیست. به علت اینکه نمیتواند نیازهای خارجی را برآورده کند و عملا نقشی ندارد. یعنی در حوزه زبان انگلیسی شما صدها روزنامه در جهان دارید که پیشرو هستند؛ نیویورکتایمز و واشنگتنپست یا روزنامههایی که در فرانسه منتشر میشوند واقعا خوانندگان انگلیسیزبان یا فرانسهزبان را در دنیا اشباع میکنند. هنگامی که اینها را با روزنامههای داخلی یا روزنامههای عربزبان که در قاهره، بیروت و کویت منتشر میشوند مقایسه کنید، میبینید که هیچگاه کیهان عربی و الوفاق نمیتوانند با آنها برابری کنند.
اما شما بهعنوان وزیر فرهنگ عهدهدار تمام مسئولیتهای فرهنگی دولت هم هستید.
بله، به شرطی که نیروی آن را نیز داشته باشیم.
داریم آقای وزیر. دقت کنید که چه تعداد به رسانههای مختلف دنیا خبرنگار صادر کردهایم.
نداریم. نیروی انگلیسیزبان یا عربزبان که خودشان قلم بزنند و روزنامه وزینی را منتشر کنند نداریم.
چرا روزنامه ایران و خبرگزاری ایرنا را ارتقای بینالمللی نمیدهید؟
در خبرهای بینالمللی که دیگران بیشتر از ما در سراسر دنیا خبرنگار دارند و شاخکهای آنها بیشتر از ماست. در هر نقطهای با داشتن خبرنگار بهتر از ما آن را پوشش میدهند و ما چیزی بهتر از آن نمیتوانیم انجام دهیم. مهم آن است که خبرگزاری جمهوری اسلامی بتواند مجموعه مسائل کشور را با داشتن خبرنگارانی در سراسر کشور، شهرها و روستاها پوشش بدهد. این کار را باید انجام دهیم و در حد امکان هم دارد صورت میگیرد. حداقل در این دوره رشد و ارتقای خبرگزاری ایران را شاهد هستیم.
در مقوله اعتباردهی به مطبوعات داخلی بفرمایید چرا یک روزنامه ایرانی مثل فرهیختگان باید چندین ماه انتظار بکشد تا بتواند با وزیری مصاحبهای داشته باشد؛ اما مطبوعات و خبرگزاریهای خارجی به راحتی پذیرفته میشوند؟
اینگونه نیست چراکه تاکنون من تنها یک مصاحبه خارجی داشتهام.
در اینجا منظور رویکرد دولت در مصاحبههاست.
بنده از جانب دولت نمیتوانم نظر بدهم. البته رئیسجمهور نیز جز کنفرانس مطبوعاتی در ابتدای کار دیگر مصاحبهای با خارجیها نداشته است. من نیز مصاحبهای نداشتم.
باتوجه به اینکه در گذشته مجوز خبرگزاریهای زیادی اعطا شده است، به نظر شما کشور به این همه خبرگزاری ریز و درشت دولتی و وابسته به نهادهای دیگر یا سایتهای خبری نیاز دارد؟ برای ساماندهی آنها چه خواهید کرد؟
خبرگزاری تا به حال تعریف درستی در کشور نداشته است و هر کسی با درخواستی برای خبرگزاری و داشتن تعدادی خبرنگار میتوانسته مجوز بگیرد. ما در حال بازتعریف اینها هستیم، به هر روی بین سایت خبری و خبرگزاری فرق است. خبرگزاری مفهومش این است که تعداد زیادی خبرنگار در جایجای کشور و حتی خارج از کشور داشته باشند تا بتوانند مرتب اطلاعات کسب کنند و اینها را در اختیار رسانههای دیگر قرار بدهند. در هیات نظارت بر مطبوعات در حال تصویب آییننامهای هستیم که هر کسی نتواند با داشتن یک سایت خبری مجوز خبرگزاری بگیرد.
درخصوص ارتباط دولت با رسانه ملی و پخش اخبار دولت از آن چه برنامهای دارید؟
طبق قانون اساسی رادیو و تلویزیون زیر نظر مقام معظم رهبری است و بخش خصوصی نیز نمیتواند رادیو و تلویزیون داشته باشد. ما رسانه ملی به نام صداوسیمای جمهوری اسلامی داریم بنابراین هیچ شبکه تلویزیونی و رادیویی نمیتواند فعالیت کند مگر اینکه قانون اساسی را تغییر دهیم یا بتواند از سازمان صداوسیما مجوز پخش بگیرد.
اما وقتی که تعاملی با دولت ندارد...
نمیشود گفت که مطلقا تعاملی ندارد؛ در برخی جاها تعامل دارد و در بعضی جاها ندارد. در بحث هدفمندی یارانهها چون یک حرکت ملی است و سیاست نظام هم بر این بوده که در این جهت همه دستبهدست هم بدهند تا کاری درست به انجام برسد، انصافا صداوسیما در این مورد عملکرد بسیار خوبی داشته است.
اتفاقا کارشناسان حوزه رسانه میگویندکه عملکرد صداوسیما و نحوه تبلیغات بازدارنده نبوده بلکه بیشتر ترغیب به ثبتنام دریافت یارانه بوده است.
نه! آنها ترویج انصراف از ثبتنام را به خوبی انجام دادهاند اما اینکه نتیجهاش چگونه از کار درآمده بحث دیگری است. گاهی ممکن است افراد نتیجه دیگری بگیرند. کاری که صداوسیما در این موضوع کرده ارزنده است. با استفاده از کلیپهای تبلیغاتی و تیزرها، مصاحبه با مقامات و کارشناسان سعی کرده که هدفمندی یارانهها را تبیین کند و ضرورتهای این امر را به همراه اشکالاتش از طریق نظرات کارشناسان مطرح کرده است. در عین حال تبیین کرده اگر افرادی که متمکن هستند و درآمد بالایی دارند انصراف بدهند طبعا دولت دست بازتری در ارائه خدمات بهداشت و درمانی خواهد داشت و بیشتر میتواند به رفع آلودگی محیطزیست اقدام کند. به نظرم در این مساله رسانه ملی خوب عمل کرده است. البته در برخی موارد طبق سلیقهای که رسانه ملی داشته همراهیاش با دولت کم بوده است ولی نمیشود گفت که مطلقا همراهی نداشته است. بحث هدفمندی نمونه همکاری خوب رسانه ملی است.
مقام معظم رهبری در سخنان نوروز امسال بررویکرد فرهنگی و دعوت از گروهها به خودداری از تهمتزنی، جنجالآفرینی و تکفیر، تاکید کردند. آیا شما فکر میکنید اصرار طیف افراطی اصولگرایان رویکرد تخریبی نسبت به عملکرد فرهنگی دولت با خطمشی مقام معظم رهبری و نظام سازگار است، بهویژه اینکه این گروههای افراطی معمولا برای پیشبرد اهداف خود از نظام هزینه میکنند و منویات واقعی خود را پشت شعارهای ارزشی پنهان میکنند؟
همه اصولگرایان اینگونه نیستند و اصولگرایان معتدل به دنبال تخریب دولت نیستند. اما بخشی از جریانات مخالف سیاسی دولت هستند که متاسفانه حرکت آنها تخریبی است و دقیقا هم مغایر دیدگاههایی است که مقام معظم رهبری اعلام و توصیه کردهاند و برخلاف آن توصیهها عمل میکنند و متاسفانه برخی از آنها خود را تحت پوشش ارزشیبودن پنهان میکنند و بهگونهای مسائل را مطرح میکنند که گویا دیگران هیچگونه مسائل ارزشی دینی و ملی را قبول ندارند. احساسم این است که اگر در فرمایشات مقــام معظم رهبری دقت کنیم متوجه میشویم اینها دقیقا مغایر آن عمل میکنند. مقــام معظم رهبری نیز قطعا مایل نیستند که دولتی که با رای مردم بر سرکار آمده و نوپا نیز هست و قرار است مجموعه فعالیتهایی را برای بهبود وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشور انجام دهد، اینگونه مورد هجمه قرار گیرد.
https://roozno.com/000HJc لینک کوتاه
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید