اصلاحطلبي يك جريان جامعهگراست
روزنو :حميدرضا جلاييپور*
بيشتر از 10 سال ميگذرد كه آقاي سيد محمد خاتمي طي سخنرانيها و مكتوبات مختلف در بزنگاههاي مهم از جريان اصلاحطلبي به عنوان يك جريان ريشهدار و بزرگ ياد كردهاند كه اين حرف به دور از واقعيت نيست. اصلاحات يك جريان ريشهدار در تاريخ كشور ما است كه همواره به دنبال حكمراني شفاف، پاسخگو و مردمسالارانه است و به هر قيمتي نميخواهد در عرصه قدرت باقي بماند؛ كاري كه جريان تندرو در هشت سال گذشته انجام داد. جريان اصلاحطلبي، نماينده آن جرياني است كه در تاريخ ايران به دنبال توسعه همهجانبه است ولي در اين راه توسعهگرايي مردمسالاري و توسعه سياسي را شرط لازمه يك توسعه پايدار ميداند. يعني حتي رشد پايدار اقتصادي بالاي 8 درصد هم بدون التزام به مردمسالاري ممكن نيست لذا براي اصلاحطلبان مردمسالاري فقط به عنوان يك مجموعه حقوقي مدافع حقوق شهروندان و اقليتها نيست بلكه مردمسالاري به عنوان يك فرهنگ سياسي، يك تمرين عمومي و دايمي در ميان مردم است.
براي اصلاحطلبان حضور مردم در صحنه عمومي و در انتخابات و در نهادهاي مدني مهم است و نه اينكه مردم به اين جريان راي دهند. اصلاحطلبان علاقهمند به غناي مدنيت در ايران هستند. مثل افراطيها نيستند كه مشاركت مردم را فقط براي تاييد خودشان بخواهند و اگر مردم به آنان راي ندادند، آنان را به بازي خوردن از خارجيها منتسب كنند. جريان اصلاحطلبي يك جريان يك خطي در دولت محوري و حكومت محوري نيست. البته اگر اصلاحطلبان در انتخابات پيروز شوند، فرصت را غنيمت ميشمارند و به مردم خدمت ميكنند، از اين نظر اصلاحطلبي نقطههاي روشن دارد مثل دوران امير كبير، مصدق و آقاي خاتمي. ولي جريان اصلاحطلبي فقط دولتگرا نيست كه جامعهگرا و جامعه مدنيگرا نيز هست يعني زماني كه در قدرت حضور ندارد، اصلاحطلبان كارهايشان را تعطيل نميكنند بلكه به تقويت جامعه مدني ميپردازند. روي اخلاق مدني خودشان و هوادارانشان كار ميكنند. روي حقوق شهروندان حساس هستند و در كنار مردم ميايستند. از انجمنهاي آنان دفاع ميكنند، همان گونه كه عرصه سياسي و قدرت را نقد ميكنند. اصلاحطلبان اگر لازم باشد ابعاد منفي فرهنگي مردم را نقد ميكنند. اصلاحطلبان بطور جدي به تعادل جامعه فكر ميكنند و نه به پيروزي خودشان. تعادل جامعه يعني بين وزن نهادهاي حكومتي و وزن نهادهاي مدني و مردمي بايد يك تعادلي باشد. در حال حاضر جامعه ما در شرايط نامتعادل است چون جامعه مدني ما لاغر است و اصلاحطلبان به غناي جامعه مدني فكر ميكنند. لذا اين جريان فقط يك تشكل سياسي خواهان قدرت سياسي نيست و اين نكتهيي است كه آقاي خاتمي به درستي بارها مورد تاكيد قرار دادهاند.
فعال سياسي اصلاحطلب
براي اصلاحطلبان حضور مردم در صحنه عمومي و در انتخابات و در نهادهاي مدني مهم است و نه اينكه مردم به اين جريان راي دهند. اصلاحطلبان علاقهمند به غناي مدنيت در ايران هستند. مثل افراطيها نيستند كه مشاركت مردم را فقط براي تاييد خودشان بخواهند و اگر مردم به آنان راي ندادند، آنان را به بازي خوردن از خارجيها منتسب كنند. جريان اصلاحطلبي يك جريان يك خطي در دولت محوري و حكومت محوري نيست. البته اگر اصلاحطلبان در انتخابات پيروز شوند، فرصت را غنيمت ميشمارند و به مردم خدمت ميكنند، از اين نظر اصلاحطلبي نقطههاي روشن دارد مثل دوران امير كبير، مصدق و آقاي خاتمي. ولي جريان اصلاحطلبي فقط دولتگرا نيست كه جامعهگرا و جامعه مدنيگرا نيز هست يعني زماني كه در قدرت حضور ندارد، اصلاحطلبان كارهايشان را تعطيل نميكنند بلكه به تقويت جامعه مدني ميپردازند. روي اخلاق مدني خودشان و هوادارانشان كار ميكنند. روي حقوق شهروندان حساس هستند و در كنار مردم ميايستند. از انجمنهاي آنان دفاع ميكنند، همان گونه كه عرصه سياسي و قدرت را نقد ميكنند. اصلاحطلبان اگر لازم باشد ابعاد منفي فرهنگي مردم را نقد ميكنند. اصلاحطلبان بطور جدي به تعادل جامعه فكر ميكنند و نه به پيروزي خودشان. تعادل جامعه يعني بين وزن نهادهاي حكومتي و وزن نهادهاي مدني و مردمي بايد يك تعادلي باشد. در حال حاضر جامعه ما در شرايط نامتعادل است چون جامعه مدني ما لاغر است و اصلاحطلبان به غناي جامعه مدني فكر ميكنند. لذا اين جريان فقط يك تشكل سياسي خواهان قدرت سياسي نيست و اين نكتهيي است كه آقاي خاتمي به درستي بارها مورد تاكيد قرار دادهاند.
فعال سياسي اصلاحطلب
https://roozno.com/000HHP لینک کوتاه
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید