اصولگرایان هم به احتمال«تَکرار»دل بستهاند!
امید کوشا: اصلاح طلبان و میانهروها یک چشم به 19 بهمن ماه، زمان اعلام نظر نهایی شورای نگهبان دوختهاند و چشم دیگر را به رخوت مردمی دادهاند که به نظر میرسد با چالشهای طرح شده، تمایلی به تغییر ذائقه ندارند. این یک پیشبینی زودهنگام نیست اما دریافت کلی از برآیند سیاسی نشان میدهد که شاید زور اقلیت به اکثریت برسد و رویای قبضه قدرت آنطور که در طول چهار دهه گذشته سایه به سایه، آنها را تا گرفتن امور به جلو آورده این بار نیز به سکوهای بالاتری برساند. تکرار عامدانه کلید واژه «اقلیتحاکم» و پیوند آن با مشارکت حداقلی از زبان حسن روحانی اگرچه میخواهد بحران شرایط سیاسی کشور را بازگو کند اما ابرازدلسردیهای شیخ میانهرو در اظهارنظرهای اخیرش نشان میدهد چیدهمان سیاست به اندازه کافی برای شنیدن و عمل کردن به آنچه «تکرار»شده هم ندارد.
ژشت باور ناپذیر
ژست اصولگرایان به مشارکتخواهی نه باورپذیر است و نه نقدهای اصلاحطلبی در پستوی فضای عمومی کشور. گویا هر دو دریک مسیر حرکت میکنند اما آن مسیر به مشارکت حداکثری نخواهد رسید یا حداقل تاکنون چنین تصویری به نمایش نگذاشته است. گویا دو جناح در یک اشتراک فلسفی از بنبستها رسیدهاند؛ مانند مسافری شدهاند که چمدانهایشان را بستهاند، عزم سفر دارند به شمال اما بلیت شهرهای کویری در جیبشان هست.
اصولگرایان با تاکید بر مشارکت که گاهی عواقب بی رغبتی مردم را به جنگ احتمالی و جری شدن دشمن ارجاع میدهد، «دستور مشارکت» صادر میکنند و اصلاحطلبان نقد« اکنون تا انتخابات» را در پیش گرفتهاند. آنچه که روحانی در آخرین نشست خود با روزنامهنگاران درباره اکثریت و اقلیت بیان کرد نمونه بارز واقعیتی است که جریان دارد. مقایسه دو نگاه در انتخابات پیشرو نشان میدهد این دو در تقابل با یکدیگر پازل بزرگی را کامل میکنند که تصویر روشنی از صندوقرای و مشارکت انبوه را نمیسازد. بادامچیان میگوید مردم به همین افرادی که تایید صلاحیت شدند رای بدهند و حداد عادل اعلام رضایت خود را از تایید و رد صلاحیتهای فعلی عنوان میکند. بحران اصلاحطلبان و میانهروها چه آنهایی که در لبه نهایی خاستگاه اصولگرایان قرار دارند و چه آنهایی که در منتهیالیه چپ قرار گرفتهاند از این زاویه بیشتر قابل تحلیل است که آنها مشارکت در عرصه انتخابات را به نقد وضعیت خلاصه کردهاند و نبود میانجیهای بزرگ برای رایزنی و لابی در قدرت موجب شده آشفتگی و بینظمی بر روند شکلگیری توجه افکارعمومی حاکم باشد.
حرف آخر را خاتمی میزند
اصلاح طلبان انتظار گشایشهای احتمالی بازی برد - برد را انتخاب کردهاند. سیگنالهایی که از افکارعمومی به آنها رسیده و چالشهایی که با قدرت در کسب کرسیها دارند آنها را به این نتیجه رسانده است که اسفندماه شلوغی را پای صندوقهای رای نخواهیم داشت. از این رو حضور تریبونی آنها به مثابه حضور و تلاش در جهت گرم کردن تنور انتخابات برای قدرت، کافی است و شاید این بار ایستادن در کنار افکارعمومی را برخلاف حوادث سالهای گذشته تداعی میکنند. از این زاویه اصلاحطلبان همچنان در مسیر صدور پیامهایی هستند که بیانگر انتظار آنها از گشایشهای احتمالی است. این گروه به استناد ذائقه عمومی در جامعه نه خود را شیفته حضور نشان میدهند و نه میدان را خالی کردهاند. اما در میانه راه یک چشم به تغییرات در جامعه دوختهاند و با چشم دیگر تصمیم کلان درباره انتخابات را رصد میکنند. آنچه که در سخنان فعالان اصلاح طلب نمود عینی یافته، مشارکت افراد رایآوری است که بتوانند در حضور مردم موثر واقع شوند و فعالیتهای اصلاحطلبی در انتخابات را موثر جلوه دهند. این نکتهای است که در صحبتهای برخی فعالان اصلاح طلب به یک تصمیم نهایی در آستانه انتخابات منوط شده است. «غلامعلی رجایی» با بیان اینکه تصمیم نهایی را در جبهه اصلاحات، محمد خاتمی میگیرد گفته است: اصلاح طلبان امروز به دو گروه تقسیم شده اند، بخشی از این جریان رویکرد قهر انتخاباتی را پیش گرفته و در مقابل کارگزاران بر مشارکت و خالی نکردن عرصه رقابت تأکید می کند.»
وزن کشی نفوذ
حال این سئوال پیش می آید که چقدر کارگزاران میتواند در پیشبرد دیدگاه و رویکرد موفق عمل کند؟«غلامعلی رجایی» در گفتوگو با «نامه نیوز» درباره تلاش کارگزاران برای تدوین فهرست انتخاباتی میگوید: «رقیب اصلی اصلاحطلبان در انتخابات اصولگرایان نیستند بلکه شورای نگهبان است چون طوری در بررسی صلاحیت ها عمل شد که اصلاحطلبان چاره ای جز رها کردن عرصه رقابت ندارند.»وی میافزاید: « کارگزاران چون واقعیتر به صحنه نگاه میکند، نمیخواهد عرصه رقابت را به همین راحتی واگذار کند، بنابراین میخواهد اگر محدود هم شود حتی با چند نامزد کار را پیش ببرد اما نظر غالب اصلاح طلبان این نیست. اکثریت اصلاح طلبان معتقدند تا جنسشان جور نباشد نمیتوانند مردم را پای صندوق رأی آورند.»رجایی با اشاره به اختلافات کارگزاران و اتحاد ملت میگوید: «این اختلافات و دو دستهگی تازگی ندارد و در 2 انتخابات قبلی نیز شاهدش بویدم. بالاخره جبهه سیاسی شامل سلایق گوناگون است و کار خود را ادامه می دهد. در نهایت حرف آخر را آقای خاتمی میزند. اصلا این نگرانی وجود ندارد که انشعابی در جبهه اصلاحات اتفاق بیفتد و بخشی از این جبهه جدا شود.»
ورود به جزئیات در موضعگیریها
البته به نظر میرسد این انشقاق و اختلاف در بخشهای دیگری از بدنه میانهروها و اصلاح طلبان نیز وجود دارد، اختلافاتی که نشان میدهد نگاه طیفهای مختلف بیرون از دایره تندروها دچار تناقض در رفتار سیاسی فعلی شده است. اینکه چطور باید شرایط را تحلیل کرد و مقایسه گروههای درگیر در انتخابات آتی باید چگونه مورد ارزیابی قرار گیرد، نکتهای است میان هواداران عارف و روحانی مورد نقد قرار گرفته است. اظهارات انتخاباتی اخیر «حسن روحانی» با واکنش رسانه «محمدرضا عارف» مواجه شد و «امیدنامه» خواستار پاسخگویی روحانی به عملکرد دولت هشت سالهاش شده است. روحانی در آن دیدار گفته بود که «اولین بار است میبینیم درباره انتخابات، اقلیت حاکم با اکثریت مردم نظر واحد دارند. اقلیت حاکم میخواهد انتخابات خلوت باشد و کسی پای صندوق رأی نرود. اکثریت مردم هم نمیخواهند پای صندوق بروند. اقلیت حاکم میداند بقای آن در خلوتی صندوق است. به این نتیجه رسیدند که انتخابات پررونق پایان قدرت این اقلیت است.»امیدنامه رسانه محمدرضا عارف اما در اینباره نوشت که «اینکه اقلیت حاکم و به گفته آقای روحانی ضد انقلاب میخواهند انتخابات پیش رو با حداقل شرکتکننده برگزار شود، حرفی درست و البته مسبوق به سابقه بوده است ولی اینکه قهر مردم از صندوق رای را با رویکرد ضد انقلاب همسو دانسته شود، نشان از عمق دور بودن از مردم است. مردم در یکدهه گذشته به واسطه عملکرد دولت وقت و دولت فعلی و البته برخوردهای بخشهایی از حاکمیت با مردم از صندوق رای فاصله گرفتند که بهتر است در این خصوص آقای روحانی پاسخگو باشد نه مدعی.»
اصلاحطلبان زیر فشار سیاسی
دو سویه فشار بر اصلاحطلبان؛ چه نقدی که تلویحا روحانی بر آنها وارد میکند، چه فشار رسانهای که خبرگزاریهای اصولگرا در این شرایط دارند نشان از یک مطالبه سیاسی در آستانه انتخابات است. این مطالبه در دو سمت مفهوم جداگانهای دارد. نقد قرین به واقعیت روحانی درباره انتخابات آتی که مشارکتجویی کرده و میخواهد گروههای سیاسی را به حضور در وضعیت حداقلی ترغیب کند، ضرورتهایی را در بر میگیرد که روحانی از منظر مخاطرهآمیز شدن یکدستسازی قدرت تحلیل میکند و برای شکستن این فضا نیاز به حضور اصلاحطلبان را تلویحا مورد اشاره قرار میدهد. اما در رسانههای اصولگرا این خط به گونه دیگری دنبال شده است. رسانههای اصولگرا با نشان دادن وجهه قهری اصلاحطلبان نسبت به انتخابات اخیر سعی دارند این طیف را در عمل انجام شده قرار دهند و در فضای کاملا یکسویه انتخاباتی فقط از خصلتهای به اصطلاح مشارکتبرانگیزی اصلاحات در انتخابات آینده بهر ببرند. خبرگزاری فارس به همین شیوه درباره نشست شورای مرکزی حزب کارگزارن سازندگی با روحانی نوشته: رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در دیدار اخیر این حزب با حسن روحانی انتقاداتی را در رابطه با جبهه اصلاحات و بزرگان این جبهه مطرح کرده است.
اصلاحات را از انفعال خارج کنید!
گروه سیاسی خبرگزاری فارس با انتخاب عامدانه این تیتر «جبهه اصلاحات را از انفعال خارج کنید» این تصویر را قاب کرده که اصلاحطلبان تمایلی به مشارکت ندارند، در حالیکه حتی طیفهای نزدیک به آنها طلب خروج از انفعال کردهاند. خبرگزاری فارس این تیتر را به گفتههای «محسن هاشمی» نسبت داده که در دیدار حسن روحانی مطرح شده است و نوشته: « اینها سخنان رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی محسن هاشمی است که در دیدار اخیر حسن روحانی با کارگزارانیها مطرح شده و یکی دیگر از اعضای کارگزاران «محمد قوچانی» در نشریه خود آنها را باز نشر کرده است. قوچانی خود چندی پیش در یادداشتی وضعیت فعلی اصلاح طلبان را «شورش برادران لیلا در جبهه اصلاحات» توصیف کرده و گفته بود که این بار نه فقط «نوید محمدزاده» که همه برادران لیلا شبیه اصلاح طلبان هستند که هر یک در نواختن این سیلی به گوش پدر سهمی دارند. عاقبت کار البته مرگ پدری است که پس از درگذشت او هر کس سعی میکند گوشهای از تابوت را روی دست بگیرد تابوت مرگ اصلاحات و عبور به دوران پسا اصلاحات.در همین راستا محسن هاشمی نیز در جلسه کارگزاران با رئیس جمهور سابق با انتقاد از بزرگان جریان اصلاحطلبی به روحانی گفته است که فقط حلقه خاصی میان او، خاتمی، ناطق نوری و اسحاق جهانگیری برپا شده که خروجی خاصی ندارد و تا زمانی که «شما سران ابتکار عملی نداشته باشید تحولی رخ نمیدهد.»اما فعالان اصلاحطلب دیگری هم مانند الویری معتقدند که «تکرار» میکنم رهبر اصلاحات ایران دیگر اثر گذشته خود را ندارد. او ماه گذشته در گفت و گویی با خبرآنلاین گفته بود: « تنها راه نجات کشور حضور مردم در انتخابات است.خاتمی صد بار دیگر هم «تکرار» کند اثری ندارد.» با این حال تلاش برخی چهرههای نزدیک به اصلاحطلبی و اصولگرایی نشان میدهد در زمین کم رمق بازی سیاسی نیاز به یک نفر دارند که آنها را تشویق کند، حتی وقتی که به طرز فاجعه باری بد بازی میکنند و فرصتها را از دست دادهاند، کسی شاید صدای رساتری داشته باشد و یا هنوز سکوت کرکننده فضای افکارعمومی ظرفیت شنیدن زمزمهاش در ازدحام مشکلات وجود داشته باشد. اصولگرایان که از تیغ نظارت گذشتهاند به رغم اختلافات بسیار عمیق درون گروهی سعی خواهند کرد انتخابات را بر مدار مدارای سیاسی در شورای ائتلاف و سازو کارهای اتحاد از سر بگذرانند اما مهمترین مانع پیش روی آنها ابتدا رقابت است که در صورت خلاء ممکن است آنها را به چالش درونی بیفکند و در وهله دوم میزان رای در صندوقهاست که احتمالا آنها را با رای بسیار پایین روانه مجلسی انقلابیتر میکند. بدون تردید آنها تا آستانه انتخابات بر طبل مشارکت و مخالفتخوانی با سکوت سران اصلاحطلب خواهند کوبید. از آن سو نیز میانهروهای متمایل به حضور نیز برای رایآوری لیست اندک خود بعد از فیلترهای انتخاباتی ناگزیر به شنیدن تکرار میکنم خواهند بود. اما آیا گوشی برای شنیدن این صدای نحیف وجود دارد؟ این سوالی است که شاید این روزها «سید محمد خاتمی» نیز بارها از خود پرسیده است.