تلاش اصولگرايان براي مصادره ناطق نوري
علي اكبر ناطق نوري كه زماني نقطه تمركز و وحدت اصولگرايان در انتخابات رياست جمهوري خرداد 76 بود، اكنون بيشترين فاصله را با اين گروه گرفته است. شيخ سياست 12 سال بعد از خرداد 76 و در جريان مناظرات مشهور انتخاباتي، دريافت كه با اصولگرايان فاصلههاي معناداري دارد. زيرا پس از به زبان آوردن نامش از سوي يكي از نامزدها، تقريبا هيچ اصولگرايي حاضر نشد طرف شيخ نور را بگيرد و دلش را از غصه برهاند. برخي بر اين باورند كه فاصله ميان ناطق نوري و اصولگرايان از تيرماه 84 آغاز شد، زماني كه برخي از جناحهاي اصولگرايي، شيخوخيت او را نپذيرفتند و نتيجه انتخابات، آني نشد كه ريشسفيدان سنتي اصولگرايي ميپسنديدند. پس از آن سال، هرچه زمان ميگذشت، اين فاصله عميقتر شد. برخي انتقادها و اظهارنظرهاي ناطق نوري را در مقام يك فعال باسابقه سياسي تاب نياوردند و در مناظرات معروف، مزد شيخ را كف دستش نهادند. بعدها هم تجربه نشان داد كه در غياب ناطق نوري در جبهه اصولگرايي، كسي را ياراي آن نيست تا نيروهاي متشتت اين جبهه را گرد هم جمع كند. البته از اين جناح كسي هم سراغ ناطق نرفت تا او را بازگرداند، همچنان كه در او نيز ميلي به اين بازگشت نبود. وقتي دعوتي نيست، چرا شيخ بايد خودش را دعوت ميكرد؟ و زماني كه 3 نامزد اصلي اصولگرايان، خود يك ائتلاف مردد تشكيل دادند، چه كسي از ناطق پرسيد كه اين ائتلاف، با اين افراد، محكم است و آيندهدار؟ تجربه سالها كار سياسي ناطق نوري در جبههاي كه او مدتها خود را عضوي از آن ميدانست، ديگر خريداري نداشت. او نيز دريافته بود كه صحنه سياست، با حضور نيروهاي تازهنفس و البته مدعي، تغيير كرده است. چنين شد كه در انتخابات 1392 برخي از مديريت پشت پرده او به نفع نامزد اعتدالي و پيروز اين ميدان خبر دادند.
ادعاي بازنشستگي
بعد از انتخابات، چه كساني و با چه هدفي، سعي داشتند اين طور القا كنند كه ناطق نوري ديگر از عالم سياست خداحافظي كرده است؟ اعلام بازنشستگي سياسي ناطق نوري، از سوي چه كساني و با چه نيتي منتشر شد؟ كنشهاي ناطق نوري پيش و پس از انتخابات رياست جمهوري اخير را ميتوان يكي از پيامدهاي سهمگين شكست اصولگرايان ناميد. شايد همانها كه از دور نظارهگر تلاشهاي او براي اتفاق نظر و يكپارچگي نامزدهاي منتقد وضع موجود بودند، اين خبر را بر خروجي رسانههاي خود قراردادند كه ناطق، رداي سياست را از تن به درآورده است. اما حالا كه انتخابات تمام شده بود و ديگر سخن گفتن از چنين اجماعي، نتيجهاي در برنداشت. پس چرا بايد تلاش ميكردند تا ناطق نوري را تمام شده تلقي كنند؟ شركت معنادار ناطق نوري در مراسم افطاري محمدرضا عارف و پيشواز و بدرقههاي صميمانه نامزد اصلاحطلبان از شيخ اصولگرا، بخشي از پاسخ به اين پرسشهاست. واقعيت اين است كه همه كنشگران حوزه سياست ايران، معناي كنشهاي ناطق را دريافته بودند. او و ديگر اصولگرايان ريشهدار مانند ولايتي، هماني نيستند كه سالها پيش بودند. جوانترهاي منتسب به اصولگرايي، چه قاليباف، چه احمدينژاد و چه حتي جليلي، بارها نشان دادند كه به آنان نياز ندارند. حالا چرا او بايد خود را به آنان تحميل ميكرد؟ كساني مانند محمدرضا باهنر كه به عقلانيت معروف است، گرچه عواقب چنين فاصلهگذاريهايي را ميدانست، اما او نيز از پس موج جوانگرايي در سپهر اصولگرايي كشور برنيامد. نتيجه اين شد كه ناطق نوري به بازتعريف كنشهاي سياسي و جايگاه خود در كارزار رقابتهاي جناحها و شخصيتهاي داخل كشور پرداخت. او ديگر آدم سابق نبود، در سياست هم ديگر بر پاشنه سابق نميچرخيد. همه چيز تغيير كرده بود، تازهكارها با ادعاهاي جديد و حرفهاي غريب از راه رسيده بودند. آنان آنقدر تند ميرفتند و سخت ميآمدند كه جا براي آدم استخوانداري مانند ناطق نبود. شيخ سياست هم اين معناها را خوب ميگرفت و گرفت. 4 سال آخر احمدينژاد را سكوت كرد، اما اين سكوت به معناي خاموشي مطلق نبود.
نزديك شدن به سابقون اصلاحطلبي
انتخابات رياست جمهوري كه تمام شد، كنشهاي ناطق نوري نيز فزوني گرفت و او بيشتر در انظار حاضر شد. گرچه حسن روحاني به عنوان منتخب مردم از هاشمي و سيدمحمدخاتمي تشكر كرد، اما كيست كه از نقش روحاني در پيروزي وي و اجماع اصلاحطلبان و اعتداليون و از همه مهمتر، در صحنه ماندن ولايتي خبرنداشته باشد. در ماههاي بعد، وقتي كه افراطيون صحنه را به رقباي خود واگذار كردند، فعاليتهاي ناطق نيز بيشتر شد. باوجود اين، سفر هاشمي رفسنجاني به روستاي پدري ناطق، گام مهمي بود براي برخاستن اين شيخ سياست از دندهاي غير از راست. او در اظهارات پس از آن، فاصله خود را با اصولگرايان بيشتر كرد و با انتقاد از تندرويهاي بيمورد و بيترمزها، نشان داد كه زخمهايي كه از 8 سال تسلط افراطيون برداشته است را از ياد نبرده است. چنين كنشها و واكنشهايي از سوي وي و نقشآفريني در انتخابات، باعث شد كه نگاه اصلاحطلبان به اين رقيب 16 سال پيش، عوض شود. گرچه بيشتر اين اصولگرايان بودند كه زمينه چنين تغييري را در ناطق نوري فراهم آوردند، اما او هنوز به تمامي يك اصلاحطلب نيست. بازگشت مدام او به اصول، كنشگران و تحليلگران سياسي را برآن ميدارد تا او را به تمامي يك اصلاحطلب نداند. اما حتي تندروترين اصلاحطلبان نيز ميدانند كه ناطق نوري، شايد تنها ريشسفيد ميدان سياست است كه ميتوان روي اصول وي حساب باز كرد و با وي سر يك ميز نشست. پيروزي روحاني به منزله پايان كار اصلاحطلبان نبود. آنان كارزار انتخاباتي ديگري به نام مجلس دهم شوراي اسلامي را در پيش دارند، انتخاباتي كه بعيد به نظر ميرسد بتوانند به سادگي از سد شوراي نگهبان عبور كنند. اما تجربه انتخابات اخير نشان داد كه آنان ميتوانند روي يك تكيهگاه حساب كنند، تكيهگاهي كه ميتواند گشاينده درهاي مجلس به روي بخشهايي از اصلاحطلبان باشد. تاكيد بر «بخشهايي از اصلاحطلبان» به اين معني است كه ناطق نوري، هنوز با طيفهايي از اصلاحطلبان فاصلههاي جدي دارد. او را به درستي ميتوان اصولگرايي دانست كه چشم به اصلاح هم دارد. او در گرايش خود به اصلاحطلبي عجلهاي ندارد، بلكه بيشتر ميپسندد كه در ميانه باشد. به اين معني كه نميخواهد سابقه اصولگرايي خود را به ناگهان و يكسره از دست بدهد، اما از جهتي ديگر، بعيد به نظر ميرسد منتظر اين باشد كه اصولگرايان از او براي بازيگري در صحنه دعوت كنند.
هشدار به ناطق
آخرين سخنراني ناطق نوري در مراسم ختم مرحوم حاجي حيدري، انتقادهاي بسياري را از سوي طيف تندروي اصولگرايي برانگيخت. اما همين سخنراني نشان داد كه اين مرد ميدان سياست، هنوز هم حرفهايي براي گفتن دارد، و كارهايي براي انجام دادن. وقتي او از بيترمزها گفت و از آنان زبان به انتقاد گشود، شايد اشارهاي هم داشته است به برهمزنندگان مراسم سخنراني او در حرم رضوي. اما كساني كه نسبت به آن اتفاق مشهد سكوت كرده بودند، نتوانستند اظهارات تند و تيز ناطق را در تهران تاب بياورند. مقالههاي هشدارگونه و عتابآميز برخي رسانهها خطاب به ناطق، آخرين تلاشها براي نگهداشتن وي در جبهه اصولگرايي است، جبههاي كه ديگر هيچ چيزش مانند قبل از تيرماه 84 نيست. حتي برخي ديگر از رسانهها تا آنجا پيش رفتند كه از تماس تلفني ناطق نوري با نويسنده مقاله مذكور خبرداده و از قول وي اين طور عنوان كردند كه من هنوز فاصله خود را با فتنهگران حفظ كردهام. اما كيست كه نداند اين خبرسازيهاي نيمبند، آخرين تير در تركش برخي اصولگرايان است. همه چيز عوض شده است. نه ناطق نوري همان آدم سابق است، نه فضاي سياسي كشور همان فضاست. باوجود همه اين قرائن و شواهد، بايد تا انتخابات مجلس شوراي اسلامي صبر كرد و منتظر ماند و ديد كه ناطق، محور كدام جبهه ميشود؛ اصولگرايي يا اصلاحطلبي. گرچه او اين حقيقت را ميداند كه اصلاحطلبان حرمت او را بيشتر از اصولگرايان داشته اند.
https://roozno.com/000FDY لینک کوتاه
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید