نکات ناگفته از ازدواج یهوییِ پگاه آهنگرانی و آقای خواننده/عکس
علی عظیمی 46 ساله در زمینه موسیقی راک آلترناتیو ، راک ایرانی و هارد راک به فعالیت مشغول است. او دارای مدرک لیسانس مهندسی مکانیک از دانشکده فنی دانشگاه تهران و فوق لیسانس همان رشته از یکی از دانشگاه های انگلیس است و از سال ۱۳۸۸ به عنوان یکی از اعضای اصلی با گروه موسیقی راک «رادیو تهران» همکاری میکرد که به دلیل مهاجرت علی عظیمی به لندن و فراهم نبودن شرایط مهاجرت بقیهٔ اعضای گروه، این همکاری ادامه نیافت و علی عظیمی به صورت مستقل، کار موسیقی را ادامه داد و تاکنون ۵ آلبوم منتشر کرده است. آلبوم دوم او، آلبوم «آقای پست» و به ویژه آهنگ «پیشدرآمد» وی از این آلبوم بسیار مشهور شد.
همان طور که در جریان هستید در یک ماه گذشته چهرههایی همچون ،محمدرضا گلزار ، بهرام رادان ،آناهیتا همتی هم ازدواج کردهاند.
یکی از کاربران در این رابطه و به طنز نوشت: بعد از پگاه نوبت کیه؟
دیگری نوشت: آدم حسابی بودن یعنی علی عظیمی و پگاه جان آهنگرانی نه رضا گلزار و بهرام رادان که دوست داشتنشون هم شواف کردنه
ارغوان گفت: فکر کنم لاچری بازی داره خز میشه برای همین یه همچین عکس شیک و اصیلی اینجوری به دل میشینه
در نهایت محمدجواد هم در واکنشی بامزه گفت: بله دوستان علی عظیمی هم باد شدش رفت تو موهای پگاه آهنگرانی تا ببینیم بعدی کیه؟
نیکی سرمدی، منتقد سینما هم در واکنش به این خبر و در یادداشتی درباره این بازیگر نوشت: پگاه آهنگرانی به راستی که هنرمند نابی است که همیشه دغدغه جامعه اش را داشته و دارد. او در ۱۵ سالگی با فیلم دختری با کفش های کتانی خوش درخشید و به دلها نشست و از آن دسته هنرمندانی است که سالهاست همچون مادر کارگردانش،خانم منیژه حکمت ، دغدغه سیاسی و اجتماعی داشته و دارد. او در اولین تجربهٔ کارگردانی مادرش در فیلم زندان زنان در سه نقش بازی کرد و این روز ها هم در غربت، استوار و پر قدرت قدم بر میدارد و مثل همیشه با هنرش به مسائل جامعه میپردازد.
صفحه اینستاگرام بانوان سینما نیز ضمن تبریک تولد این بازیگر نوشت: مسیر شخصی، فردیت، تضاد با دنیای پیرامون، جملگی ویژگیهای شخصیتی جذابی برای هر انسان است... طبیعتا هر فرد به تناسب ضریب هوشی و استعداد و توان اجرایی برای رسیدن به فردیت قابل ذکر و یادآوری برای اطرافیان و آیندگان در تلاش است. که آیا با همه زیستی که در گذار تند و تیز عمر خود دارد خواهد توانست رد و نشانی، اثری، یادی، خاطرهای از بودن و زیستنش برجای بگذارد؟ همه در تلاشیم و مخصوصاً وقتی به این میاندیشیم که حتی خود نیز عزیزترین رفتگانمان را در فاصله زمانی کوتاهی، اکثرا، به فراموشی و خاطرات محو میسپاریم پس چه بر سرمان خواهد آمد؟ پس ترس برمان میدارد. ذهنمان دائم در طلب چیزیست، و طبیعتا بیشتر خود را به حواسپرتی و بیخیالی و ندانستن میزنیم تا کمتر آزار ببینیم.
چرا اینها را گفتیم؟ چون به نظرمان اکنون دقیقا همین الان، همین ماه ها، در پیچ تاریخی عجیب و غریبی گرفتار آمدیم... انگار جهنمی است که پایانی ندارد، انگار بهانههایمان برای نشدن کافی کافیست... می توانیم تقصیر را گردن عالم آدم بیندازیم و دروغ چرا، حق هم داریم... ولی این تنها یک سوی ماجراست. در همین پیچ تاریخی که ابهام آینده هر روز بیشتر از قبل میشود و تاریکی و ترس، هجومی سخت را تدارک دیده، همان فرصت طلایی برای همه ما فراهم است. اینکه کجای بازی باشیم و طرف کی را بگیریم و چه کنیم، بسته به اعتقادات و اخلاقیات متنفاوت است و متغیر.... ولی بی گمان، تاریخ ثابت کرده که نام های بزرگ، خاطرات ماندنی و اثر گذاری جاوید، که در نهایت الگوی فردیت را برای آینده به یادگار میگذارد دقیقا در چنین روزگارانی ثبت و ضبط میشوند. خلاصه اینکه سوی دیگر این تاریکی مبهم و ترسناک یک فرصت است برای رویای جاودانگی...
راستش شاید همه اینها ربطی به یادداشت تولد پگاه آهنگرانی نداشت! ولی همینکه خواستیم در مورد او فکر کنیم و متنی برای تولدش روی صفحه کاغذ بیاوریم، ایده فردیت و تلاش برای جاودانگی به ذهنمان رسید. او البته که مثل اکثر ما در میانه راه است ولی به راحتی میتوان با مرور چند خطی زندگی شخصی و کاریاش الگوی متفاوت از این دنیای تکراری یافت و تحسینش کرد. آنهم با همه انتخاب هایی که در پیچ تاریخی کشورش داشته و به دور از خودنمایی و تبلیغات پوچ گامهای مهمی را برداشته است. پس فعلا فقط میگوییم تولدت مبارک پگاه... ما از طرفداران جدی تو هستیم.