استراتژی تندروها برای اختلاف در اردوگاه اصولگراها
بعد از انتخابات ۹۸ مجلس و همچنبن انتخابات ۱۴۰۰ رویای مدیریت یک دست تحقق پیدا کرد ولی کمتر کسی پیشبینی میکرد که بعد از ۲ سال از شروع فعالیت دولت سیزدهم و البته در سال منتهی به انتخابات مجلس اختلافات تا این حد بالا بگیرد، تا در کمتر از ۸ ماه مانده به زمان برگزاری انتخابات مجلس جناحهای مختلف اردوگاه اصولگرایی روند حذف را در پی بگیرند. نواصولگراها (طیف حامی «محمدباقر قالیباف» در مجلس) و اصولگراها (طیف حامی علی «لاریجانی»، «موتلفه اسلامی»، «جامعه مهندسین» و …) حالا در مقابل جبهه پایداری صف آرایی کردهاند و حتی احتمال ائتلافی بین این طیفهای اصولگرایی برای شکست پایداریها رخ دهد. در این عرصه چیزی قابل پیشبینی نیست. باتوجه به اینکه جبهه پایداری که در سالهای اخیر از آنها بهعنوان تندروها نام برده میشود از نظر تعداد در اقلیت هستند ولی توان سیاسی و مالی آنها میتواند در برابر دیگر رقبا سد محکمی باشد. برای نشان دادن تفکرات جبهه پایداری نیاز است به سخرانی یکی از نفرات اصلی جبهه اشارهای داشته باشیم. باتوجه به اینکه محصولی از اتحاد حرف میزند ولی در ادامه متوجه میشویم که او برای سایر طیفهای جریان اصولگرایی بهنوعی شرط گذاری میکنند.
«صادق محصولی»، عضو جبهه پایداری در حالی که در دانشگاه علامه صحبت میکرد با اشاره به گامهای اساسی برای رسیدن به یک لیست مشترک عنوان کرد: «راهبرد در یک کلمه انتخاب اصلح است نه اینکه صرفاً بهدنبال کسی برویم که رأیآوری بیشتری داشته باشد، اما نمره او پایین باشد و این را هم مجدداً تأکید میکنم که آن کسی را که اصلح است، باید متقاعد کنیم به صحنه بیاید. ما در عین اینکه هیچگونه منعی از ارائه یک لیست واحد نداریم، اما در این روند باید ملاکها بهطور دقیق بررسی و مشخص و حاکم شود و نباید اینگونه باشد که بههرقیمتی یک لیست واحد ارائه دهیم بهعبارت دیگر نمیتوان بهخاطر لیست واحد از اصول و رعایت و ملاحظه شاخصها عدول کنیم.» این گفتههای محصولی در حالی است که باقی طیفهای حاضر در اردوگاه هنوز حرفی از ارائه لیست واحد نزدند. البته برخی از چهرهها انتقاداتی از این مواضع انجام دادهاند.
«اسدالله بادامچیان»، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در انتقاد از مواضع محصولی میگوید: «در انتخابات مجلس یازدهم، این دوستان جمع شدند و گفتند شورای ائتلاف و ما هم جمع شدیم و رفتیم در قالب این تشکیلات قرار گرفتیم. در این انتخابات مجلس مشخص شد این دوستان هر کدام شان علاقهمند هستند که هم فکر خودشان را بگذارند، روز بیست و یک بهمن، ظهر، آقای حداد آخرین بخش جوانان را در لیست گذاشت و یک نفر هم حتی از موتلفه نذاشت، و ما هم باز قبول کردیم و در جلسه گفتند از موتلفه تشکر میکنیم که هیچ سهم خواهی نداشتند. شب همان روز آقای قالیباف توییت زد که من این فهرست را قبول ندارم، ما همان شب جلسه فوق العاده حزب موتلفه را راه انداختیم.»
اگر به تاریخ فعالیت اعضای جبهه نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که بیشتر آنها را بهعنوان بازی خراب کن میشناسند تا سیاستمدار و … زیرا آنها همواره وحدت بین اصولگراها را به نفع خودشان میچرخانند. این اختلاف اما دیگر برای جریان اصولگرایی قابل کتمان نیست و هر روز بر تعداد منتقدان به سکوت در برابر پایداریها افزوده میشود و دیگر نمیتوان گفت دعوا بین پایداریها و افراد نزدیک به قالیباف است. در واقع امروز جریان اصولگرایی به این یقین رسیده است که اگر میخواهد حتی در نبود رقیب همیشگی خود یعنی همان اصلاحطلبان قدرت سیاسی کسب کند، راهی ندارد جز اینکه یکبار برای همیشه تکلیف خودش را با این طیف معروف به «سوپرانقلابی» (نامی که «محمود احمدینژاد» برای آنها انتخاب کرد) روشن کند، چرا که در بزنگاههای حساس این طیف پشت اصولگرایان میانهرو و سنتی را خالی کرده و با سهمخواهی مانع همگرایی بیشتر جریان اصولگرایی شده است. به نظر میرسد الان دیگر دعوای قالیباف و پایدارییها در میان نیست بلکه موضوع تکروی جبهه است که هزینه آن را نهتنها برای اصولگراها بلکه جامعه افزایش خواهد داد. در زمان کنونی حضور دوباره اصلاحطلبان در قدرت مجال تحلیل ندارد ولی حالا بحث این است که جریان اصولگرایی چگونه میخواهد برای بقای خود جبهه پایداری را کنار بزند. در ادامه گفتوگویی با یکی از تحلیلگران سیاسی داشتیم که میخوانید.
پایداریها به هوادارن ۵ درصدی قانع باشند
نماینده اصلاحطلب ادوار مجلس و تحلیلگر مسایل سیاسی در پاسخ به این سوال که پایداریها برای در اختیار داشتن همه قدرت چه موضوعاتی را در دستور کار قرار دادهاند، بهخبرنگار «آرمان امروز» میگوید: «گویا پایداریها، در انتخابات مجلس گذشته یعنی دوره یازدهم یک پیروزی مقدماتی و گام اول را برای برنامههای آیندهشان برداشتند و حالا رفته رفته مشاهده میکنیم که نهتنها اصلاحطلبان بلکه میخواهد رقیبان جریان اصولگرا را از پیشرو بردارند. پایداریها و دیگر همفکران تندرو که حالا در قدرت هستند هیچ ارمغان و دستاوردی بهجز افزایش کمرشکن تورم، عدم ارتباط سالم در فضای بینالملل، کاهش ارزش پول ملی، ناکارآمدی و … برای ملت رشید ایران اسلامی به همراه نداشتهاند که این خود نشانگر نوع سیاستورزی آنها است.»
او در همین مورد با طرح سوالی در رابطه با محصول مدیریت این طیف سیاسی اضافه میکند: «اعضای جبهه پایداری که حالا هم در مجلس و هم در دولت حضور دارند پاسخ دهند که عمل مثبت آنها در زمینه اقتصادی تاکنون چه بوده است؟ آیا با منش اقتصادی عقب مانده میتوانند زمینه اشتغال و تولید گسترده ملی را در جامعه فراهم آورد؟ بنابراین پایداریها و اعضای جریان خاص نمیتوانند احساس پیروزی کنند بلکه باید بار مسوولیت بحرانسازی، اعتمادسوزی و تعمیق شکاف ملت و دولت را بردوش بکشند.»
او با اشاره به فرماشات رهبر انقلاب در مورد انتخابات اضافه میکند: «اتفاق ویژه و میمونی در سخنرانی نوروزی رهبر کبیر انقلاب در مشهد نمود پیدا کرد که بهنظر میرسد که ارادهای برای برگزاری یک انتخابات پرشور دیده میشود. موضوعی که نشان میدهد مجموعه نظام میخواهد همه اقشار در انتخابات اسفند ماه حضور داشته باشند. همین روند رفته رفته باعث حذف دیدگاههای تمامیتخواهی در عرصه سیاسی خواهد بود. توجه داشته باشید که اگر نظامهای اجتماعی در درون خود، دارای ساز و کارهای اصلاح تدریجی و مستمر باشند میتوانند با اتکا بر همبستگی کاسه و کوزه سوپر انقلابیها را جمع کنند. نیروهای منتقد از همه طیفهای سیاسی چه اصلاحطلب چه اصولگرا که حالا از جوانان و بانوان و اقوام و دلسوزان ملک و میهن و انقلاب اسلامی تشکیل شدهاند، بهویژه اصلاح طلبان و اصلاح گرایان و اعتدال گرایان، چیزی جز اصلاح امور و بهبود شرایط کشور نمیخواهند، تا آینده این کشور به سود شهروندان رقم بخورد.»
نمانیده سابق مجلس در همین مورد و با اشاره به جریان خالصساز ادامه میدهد: «پایداریها و جریان خاص که کمتر از چند درصد جمعیت کشور را در پشت خود ندارد، باید فقط و فقط به سهم و نقششان در چرخه قدرت همان میزان پنج درصد قانع باشند، نه بیش و نه کم. رسم عدالت و انصاف و احساس تعهّد خدایی و اسلامی چنین حکم میکند، اعضای پایداری و شریانیها پاسخ دهند که شما به این سهم قانعاید؟ به کجا چنین شتابان، لطفاً خودتان را جمع و بیش از این به منافع نظام و کیان آسیب و به منافع مُلک و ملّت لطمات فراوان وارد نکنید.
منبع:آرمان امروز