رضا پهلوی در راه رجوی
احمد زیدآبادی: او فقط ممکن است در همان سناریوی توطئهآمیز دارودسته نتانیاهو و حامیان تندرو او در حزب جمهوریخواه آمریکا به کار گرفته شود که این هم از هر جهت برای شخص پهلوی و ایران و منطقه و جهان زیانبار و ویرانگر است
دیدار رضا پهلوی با مقامات رژیمصهیونیستی تنها برای خود و همفکرانش دارای اهمیت بود. او با شعار رساندن پیام مردم ایران به اسرائیل سفر کرد، اما مشخص نکرد مردم ایران از نگاه او چه افرادی هستند چرا که مردم ایران تا به امروز مواضعی درباره به رسمیت شناختن اسرائیل نداشتهاند. خبرگزاری «دانشجو» نوشته بود شبکه کان طی یک گزارش اعلام کرده که رضا پهلوی قصد دارد تا در سفری قریبالوقوع به اسرائیل سفر کرده و در مراسم روز یادبود هولوکاست شرکت و از موزه «ید وشم» بازدید کند. به گزارش رویداد۲۴ این اولین سفر رضا پهلوی به اسرائیل است یا دستکم اگر سفری به اسرائیل داشته هیچ وقت رسانهای نشده است.
ادامه مسیر خیانتهای رجوی
آنچه رضا پهلوی در این روزها انجام میدهد یعنی حضور در مناطق اشغالی رژیمصهیونیستی و دیدار با نتانیاهو و دیگران یادآور خیانتی است که «رجوی» به مردم ایران کرد. یعنی دیدارش با صدام و حضور در عراق در جریان تجاوز رژیم صدام به ایران. مسعود رجوی سركرده وقت سازمان منافقین (مجاهدین خلق) روز 18 تیر سال 1366 دیداری را با صدام، رئیس حزب بعث برای ضربهزدن به نظام جمهوری اسلامی ایران در بغداد انجام داد و در این نشست اعلام كرد كه برای براندازی جمهوری اسلامی ایران حاضر به هرگونه همكاری باحزب بعث وخیانت به مردم ایران است. روشن است كه دولت حزب بعث نیز بهخوبی میدانست كه میتواند با استفاده از عناصر وهواداران سازمان منافقین در ایران، اقدام به اجرای عملیاتهای خرابكارانه، كسب اطلاع از اوضاع داخلی كشورمان و ترور شخصیتهای تأثیرگذار كند و در نهایت اراده، پشتیبانی و مشاركت عمومی در جنگ را در بین ایرانیان تضعیف نماید. اکنون هم رضا پهلوی همین مسیر را طی میکند و سرنوشتی بهتر از رجوی نخواهد داشت. اکونومیست در اوایل سال ۱۳۸۸ نوشت: از زمان اشغال خاک عراق توسط نیروهای آمریکایی در سال ۱۳۸۱ اطلاع دقیقی از وضعیت مسعود رجوی در دسترس نیست و کسی از زنده یا مردهبودن او خبر ندارد هر چند که اکثریت عقیده دارند که او زنده نیست. آذر سال گذشته سرتیم حفاظت از مسعود رجوی در برنامه «قرارشنبهها» گفت: «تاریخ مصرف رجوی تمام شده و مرده و زندهبودن او تفاوت چندانی ندارد، اما از روی برخی شواهد میتوان به زنده بودن او پی برد.» سازمان منافقین برای براندازی نظام جمهوری اسلامی كه آن را هدف اصلی خود میدانست، بهطور رسمی وعلنی در كنار صدام قرار گرفت. رجوی تأكید داشت كه از طریق مرزهای عراق بهدنبال آزادسازی كشور خود یعنی ایران است. در واقع سازمان منافقین در این مقطع، با اتخاذ استراتژی جنگ جبههای یا آزادیبخش درصدد بود تا ضمن كسب حمایت خارجی و استفاده از فرصت جنگ ایران و عراق، زمینههای دستیابی سریع خود به قدرت را فراهم كند. در این مقطع نیز سازمان منافقین، در تحلیل خود دچار اشتباه شد و نه تنها به مقاصد شوم خود علیه نظام جمهوری اسلامی دست نیافت كه مواضع خود را در عراق از دست داد.
حرکتی مخالف مشی پدر
رضا پهلوی سالهاست خیانتهایی به ایران و مردم این کشور روا میدارد و با شعار حمایت از مردم به تخریب اقتدار و جایگاه مردم میپردازد که نمونه اخیرش دیدار با نتانیاهو و مقامات رژیمصهیونیستی است. نکته قابل تامل آنجاست در حالی رضا پهلوی به اسرائیل سفر کرده که پدر او مواضع محکمی در راستای دوستی با این رژیم نداشت. «ایرنا» نوشت: محمدرضا پهلوی در سال ۱۹۶۷ که اسرائیل در پی جنگ شش روزه سرزمینهای فلسطینی بهاضافه بخشهایی از خاک مصر و سوریه را اشغال کرد، با این حرکت مخالفت کرد. حتی مقامات ایران هم در گفتوگوهای علنی و رسانهای و هم در دیدارهای خصوصی با دیپلماتهای اسرائیلی با اشغال سرزمینهای فلسطینی مخالفت خود را نشان میدادند. حتی هوشنگ نهاوندی از اعضای دربار پهلوی نوشته بود: «دعوت شده بودم به اسرائیل و اجازه گرفته بودم. از وزارت خارجه و اعلیحضرت هم اجازه داده بودند که بروم. به منصور گفتم، گفت: «شما تا عید وزیر میشوید و هیچ صحیح نیست که یک وزیر برود به اسرائیل».
«نقطه پایان» رضا پهلوی؟
احمد زیدآبادی، فعال سیاسی نوشت: وقتی که رضا پهلوی در مقابل رسانهها ظاهر شد و زبان به سخن گشود با نخستین صحبتهای رسانهای او، میزان استعداد سیاسی و فکری او نمایان شد. او در نظرم ساده و ناآشنا به ظرایف و پیچیدگیهای امر سیاسی جلوه کرد و هر چه هم بیشتر حرف زد، این ویژگی خود را واضحتر به نمایش گذاشت. این نکته را نیز من در همان موقع مطرح کردم و با واکنش تند هوادارانش روبهرو شدم. در حال حاضر اما بهنظرم کار رضا پهلوی از سادگی گذشته و در دام کسانی گرفتار شده است که او را در خدمت برنامهای توطئهآمیز دنبال میکنند. همان هنگام که رضا پهلوی در بزرگداشت آرامش دوستدار بیانیهای شداد و غلاظ در تحسین اندیشهۀ نفرتپراکنانه و اسلامستیزانهۀ او صادر کرد، میشد حدس زد که آقای پهلوی در حلقه مشاورانی اسیر شده است که یا مطلقا درکی از ایران و تاریخ و فرهنگ و مسائل آن ندارند و یا شاهزاده را عامدانه به سوی تفکری که مؤلفههای فرهنگ تاریخی جامعه ایرانی را به جنگ میطلبد،، هدایت میکنند. از آن بازی سطحی و سرگرم کنندهۀ «منشورسازی» هم که صرفنظر کنم، آخرین ابتکار رضا پهلوی در سفر به اسرائیل و دیدار با بنیامین نتانیاهوی منفور و منزوی و حضور در پای دیوار ندبه و آن حرفهای عجیب و غریبِ تداعی کنندهۀ افکار منسوخ شدهۀ ضدعربی، آنهم در دورهۀ سلطۀ دولتی متشکل از احزاب نژادپرست و ارتدوکس و با سابقهۀ تروریستی، خود گواه انقطاع پهلوی از واقعیات ایران و منطقه و جهان و به مثابهۀ نقطهۀ پایانی بر هرگونه نقش او است. در این میان او فقط ممکن است در همان سناریوی توطئهآمیز دارودستۀ نتانیاهو و حامیان تندرو او در حزب جمهوریخواه آمریکا به کار و جهان زیانبار و ویرانگر است.