لبخند ایران به طالبان در لباس نو
روز نو :محسن رفیق (مترجم):خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و تسلط دوباره نیروهای طالبان در این کشور، احتمالات زیادی را در مورد چگونگی رابطه ایران با این گروه تروریستی پیشین و البته صلحطلب امروزین، روی میز دستگاه دیپلماسی ایران گذاشته است.
این در حالی است که روی خوش ایران به طالبان نو شده در لباس جدید و لبخندهای طرفین در مذاکرات تهران، در کنار پیشروی نیروهای این گروه تا لبه مرزهای کشور، موجی از واکنشهایی را بروز داده است که پیشتر حامل نوعی اضطراب و نگرانی از اعتماد بیش از حد به آنان است.
در این بین، اگر چه به نظر میرسد که کارنامه پیشین رویکردهای افراطگرایانه طالبان و کشته شدن دیپلماتهای ایرانی به دست آنان، در لابهلای تغییرات معادلات قدرت، رنگ باخته است، اما نمیتوان از تاثیرگذاری حضور پر قدرت طالبان بر امنیت کشور در آیندهای نزدیک، چشمپوشی کرد.
بابی قوش، ستوننویس بلومبرگ در حوزه خاورمیانه بر این باور است که تسلط طالبان بر افغانستان و نزدیکی تهران به این گروه، مخاطراتی چون ورود بیشتر پناهجویان افغانی، گسترش تروریسم و آسیبهای ناشی از افزایش ترانزیت مواد مخدر را بر ایران تحمیل خواهد کرد. در ادامه ترجمه کامل یادداشت او را که به تازگی در وبسایت بلومبرگ منتشر شده است، میخوانید:
گاهی اوقات، تقابل با دشمن یک دشمن، حتی از خود آن دشمن، مهمتر است. برای ایران نیز در رویارویی با دشمنی مانند طالبان، تحقیر ایالات متحده از اهمیت بیشتری برخوردار است، چرا که تهدید از جانب طالبان به اندازه حضور نظامی قدرتمندترین دشمن این کشور یعنی آمریکا در همسایگی به چشم نمیآید. این در حالی است که نمیتوان از نظر دور داشت که تسلط این شبهنظامیان بر افغانستان نیز میتواند در یک لحظه غیرمنتظره، عواقب ناخوشایندی برای ایران به دنبال داشته باشد.
ایران در حال حاضر، ارتباط دیپلماتیک خود با طالبان را افزایش داده است. دولت ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور آینده نیز که به دلیل مشکلات اقتصادی، زمینههایی از نارضایتیها در داخل را در پیش روی میبیند، در کنار امیدهایی که به تسكین اقتصادی سریع به واسطه مذاکرات هستهای با غرب، بسته است، اکنون باید چشم به خطرهای جدیدی نیز در مرزهای شرقی داشته باشد.
اگر چه به نظر میرسد طالبان هیچ علاقهای به تقابل با حکومت ایران نداشته باشند، اما پیروزی نیروهایش در جنگ داخلی افغانستان، مطمئنا امواج تازهای از پناهندگان را روانه مرز 900 کیلومتری با ایران کرده و زمینه افزایش قاچاق مواد مخدر و انسان و همچنین فعالیتهای تروریستی را افزایش میدهد.
این امر همچنین ممکن است به نوعی بر مراودات تجارت ایران با افغانستان نیز، اثر گذاشته و به عنوان مثال پروژه بزرگ خط راهآهن انتقال صادرات افغانستان به بنادر ایران و جهان را با مشکلاتی روبهرو کند.
حرکت نیروهای طالبان به سمت مرزهای ایران و تصرف گذرگاه اسلامقلعه به وسیله آنان، که یک پست مهم مرزی بین دو کشور محسوب میشود، میتواند یکی از اقدامهای هراسانگیز طالبان در این زمینه به شمار آید؛ اتفاقی که باعث شد برخی از نیروهای امنیتی افغانستان و مقامات گمرک، با فرار به سوی ایران، این نقطه مرزی را ترک کنند.
اسلام قلعه نه تنها یک گذرگاه مهم برای تجارت دوجانبه است، بلکه دروازهای برای ورود به شهر هرات افغانستان که محل استقرار دفتر کنسولگری ایران است، به شمار میآید.
این در حالی است که در سال 1998، شبه نظامیان متحد با طالبان، 11 ایرانی از جمله 9 دیپلمات این کشور را به قتل رساندند و دو کشور را به لبهای از رویارویی نزدیک کردند. پس از آن، اگر چه ایرانیها و طالبان موفق شدند به نوعی روابط معتدل دستیابی پیدا کنند، اما روابط خصمانه همچنان باقی ماند، چرا که اساسا تفاوتی ذاتی در دیدگاه ایدئولوژیک آنان وجود داشت و حتی پیشتر، نظامیان غالبا اهل تسنن طالبانی، تشیع ایران را بدعت معرفی کرده بودند.
از سوی دیگر در زمان حکومت نیروهای طالبان بر کابل، اقدامات وحشیانه شدیدی از سوی آنان با اقلیت شیعه افغانستان صورت گرفت.
هر چند که اکنون آنها ادعا میکنند که دیگر چنین اقداماتی را تحمل نخواهند کرد، اما به نظر میرسد که گروههای تروریستی که از حمایت طالبان برخوردار هستند حملات خود را علیه اهداف شیعه افزایش دادهاند.
رهبران باهوش طالبان، از مدتها پیش فهمیدهاند که ایران، مسیر بسیار مهمی برای انتقال تریاک افغانستان که منبع اصلی درآمد فعالیتهای شبه نظامی آنان را تشکیل میدهد، به سوی بازارهای غربی است.
در این روند برای طالبان مهم نیست که در بین این راه مهم ترانزیتی، بخشی از محموله هم توسط مصرف کننده ایرانی، کاهش یابد. از همین منظر است که به عنوان یک پیامد مستقیم، ایران یکی از بالاترین میزان اعتیاد در جهان را دارد و این روند قطعا افزایش خواهد یافت، زیرا طالبان پس از خروج ایالات متحده از همه تواناییهای برابر تقابل با نیروهای دولت افغانستان، استفاده خواهد کرد. به همین منظور، شبه نظامیان طالبان که به سلاح و جنگنده بیشتری نیاز دارند، صادرات تریاک خود را افزایش خواهند داد و تاثیرات چنین اقدامی، پیش از ایجاد نگرانی در غرب، در ایران احساس خواهد شد.
از سوی دیگر، ایران در حال حاضر میزبان بیش از 750،000 مهاجر افغان است که شاید حتی 2میلیون نفر دیگر از آنان نیز به علت نداشتن مدارک هویتی، در آمار لحاظ نشده باشند.
با شدت گرفتن درگیریها بین طالبان و نیروهای دولت افغانستان در ماههای آینده، بدون تردید آوارگان دیگری به منظور پناهندگی، روانه مرزهای ایران خواهند شد.
مسئله مهم دیگر اما، خطرات امنیتی ناشی از تقویت تروریسم است. گزارشهای پیشین از رفت و آمد سران القاعده به ایران و خبرهای حضور رهبران این گروه افراطی در ایران و نوع روابط آنان با طالبان، خطر ایجاد جرقه در تحرکات تروریستی در داخل مرزهای ایران را افزایش خواهد داد. این در شرایطی است که با خروج نیروهای آمریکاییها از افغانستان، این گروهها برای دستیابی به اهداف خود از امکانات بیشتری بهرهمند هستند. خطر ناشی از فعالیتهای تروریستی طالبان در خارج از مرزهای افغانستان، در همین زمان هم هشدارهایی را در چین و روسیه ایجاد کرده است، اما به هر روی تهران به واسطه نزدیکی و تفاوت نگاه ایدئولوژیک، هدف نزدیکتر و آسیبپذیرتری به نظر میرسد.
این مسئله بیشتر از آنجا ناشی میشود که ایران از نفوذ کمی در بین نیروهای طالبان برخوردار است. ایران در میان همسایگان و سایر کشورهای مرتبط با افغانستان، دارای ضعیفترین حلقه و شبکه شراکت، نفوذ و تاثیرگذاری بر این کشور است، چرا که معادل افغانی حزبالله لبنان یا حوثیهای یمن یا شبه نظامیان شیعه عراق، در این کشور وجود ندارد. اگرچه ایرانیها از پناهجویان افغان برای نبرد در مکانهایی مانند سوریه، استفاده کردهاند، اما تهران هرگز نتوانسته است از آنها برای اهداف خود در وطنشان، بهره بگیرد؛ در همین زمینه پیشنهاد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران مبنی بر اینکه برخی از این جنگجویان میتوانند به دولت افغانستان کمک کنند نیز با قاطعیت رد شده است.
با این وجود، این پیشنهاد ظریف نمیتواند از دید رهبران طالبان دور بماند، چرا که آنان همچنان نقش تهران در ایجاد ائتلاف ضد طالبان شمالی در اواخر دهه 1990 و حمایت مشتاقانه این کشور را از حمله به افغانستان به رهبری ایالات متحده در سال 2001، از یاد نبردهاند. از همین روست که حتی چندی پیش که دو طرف با لبخندهایی دوستانه، میز گفتوگوی مشترک در تهران را ترک کردند، برای طرف ایرانی قابل درک بود که با همان گروه پیشین و تنها این بار در پوستی نو و ظاهری شاداب، روبهرو هستند و احتمالا این لبخندها دوام زیادی نخواهند داشت.