مردم ممكن است عليه تندروها به ميدان بيايند
انتخابات ریاست جمهوری در شرایطی پیش رو است که جریانهای سیاسی اصلاحطلب و اعتدالگرا همچنان متحیر از رد صلاحیت چهرههای اصلی خود یعنی اسحاق جهانگیری، مسعود پزشکیان و علی لاریجانی هستند. این در حالی است که اصولگرایان که 80 درصد کاندیداهای موجود در انتخابات را در اختیار دارند در حال برنامه ریزی برای چگونگی حضور در مناظرهها و سخن گفتن با مردم هستند. با این حال اصلاحطلبان نیز نمیخواهند که مثل اسفند98 بهارستان را تقدیم جریان رقیب کردند این بار هم پاستور را به آنها تعارف بزنند. از همین رو است که برخی مطرح میکنند که باید از حداقل کاندیداهای ممکن که دیدگاه اصلاحطلبی و اعتدالی دارند مثل آقایان مهر علیزاده و همتی نهایت استفاده را برد. هر چند این وضعیت برای آنها بسیار سخت و مشقتبار است. اما پرسشی که در ذهن به وجود میآید این است که اصلاحطلبان برای دوران جدایی از قدرت چه برنامهای دارند. همچنین تکلیف سیاست خارجه چه میشود. در این راستا برای بررسی فضای حاکم بر انتخابات ریاستجمهوری، کاندیداها و نگاه اصلاحطلبان به انتخابات با اسماعیل گرامیمقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی و عضو جبهه اصلاحات ایران به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
همواره عدهای معتقد بودند اگر اصلاحطلبان در قدرت باشند، میتوانند موثرتر عمل کنند و گروه دیگری هم معتقدند که اصلاحطلبان اگر خارج از قدرت به فعالیتهای مدنی خود بپردازند میتوانند بهتر مطالبات مردم را پیگیری کنند. نظر شما در این باره چیست؟
در این رابطه باید بگویم در هر جریان سیاسی، نحلههای فکری متفاوتی وجود دارد و همه آنها هم منشأ اصلاحطلبی دارند. یکجمعی ممکن است معتقد باشند برای پیشبرد مطالبات مردم، در قدرت بودن بسیار کارساز است. از طرف دیگر برخی دیگر، که خاستگاه آنها هم همین اصلاحطلبی است، معتقدند در خارج از قدرت بودن و از این طریق پیگیر مطالبات مردم بودن، موثرتر است. به باورم اینها قابلجمع است و در تضاد با یکدیگر نیست. اگر امکانی بهوجود آید و اصلاحطلبان بتوانند در قدرت حضور داشته باشند، توانایی پیگیری مطالبات را دارند. لذا باید به دنبال راهکاری بود که بتوان با همین شرایط در انتخابات حضور موثرتری را تجربه کرد. به هر روی نهاد نظارتی میتوانست نگاه بازتری به مساله احراز صلاحیتها داشته باشد و با اغماض بیشتری به کاندیداهای حاضر در انتخابات نگاه کند تا شاهد حضور همه سلایق سیاسی و نامزدان اصلی در رقابتهای انتخاباتی باشیم و انتخاباتی مشارکتیتر، رقابتیتر و پرشورتر رقم بخورد. اما با این همه به نظر میرسد که این فرصت از نامزدهای اصلاح طلبان تقریبا گرفته شده است و حداقل در این دوره از انتخابات اصلاحطلبان باید از همین مقدورات ممکن در فرآیند انتخابات حضور یابند. هر چند که به نظر میرسد اگر بر روی این افراد نیز اجماعی صورت گیرد و جامعه نیز به میدان بیاید شاید بتوان شرایط را به نحو دیگری رقم زد. هر چند که هنوز بعد از گذشت چند روز هنوز علت ردصلاحیت کاندیداهای اصلاحطلب مشخص نشده وعدم حضور آنها میتواند برای این جریان محدودیتهایی از جهت نحوه کنش سیاسی در انتخابات پدید آورد.
برخی معتقدند که کاهش مشارکت نیز چندان تاثیری در انتخابات و مشروعیت آن ندارد؛ چرا با وجود اینکه بارها مسئولان نسبت به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات تاکید کردهاند شاهد برخی رویکردهای حداقلی هستیم؟
من موافق کاهش مشارکت یا به عبارت دیگر مشارکت حداقلی نیستم و معتقدم باید شرایطی فراهم شود که شاهد مشارکت حداکثری مردم باشیم امام (ره) هم اقداماتی که منجر به کاهش مشارکت میشد را قبول نداشتند و معتقد بودند میزان رای ملت است و دائما بر مشارکت حداکثری مردم تاکید داشتند. لذا به جای برخی رویکردهایی که به کاهش مشارکت میانجامد باید شرایط را برای حضور همه جریانات سیاسی در جهت مشارکت حداکثری فراهم کرد. روشهایی که مانع از انتخاب مردم شود یا روشهایی که انتخاب مردم را محدود کند، اینها همه برخلاف و در تقابل جمهوریت نظام است و به نظر میرسد که این آسیب جدی برای کلیت نظام باشد. در حالی که همه به دنبال مشارکت حداکثری هستند، معلوم نیست که چرا برخی به دنبال آن هستند که انتخابات با مشارکت حداقلی برگزار شود.
در حالی که این سخنان همراستایی و همسویی با کسانی است که اساسا انتخابات را تحریم میکنند. همچنین در شرایط کنونی دو جریان در حال تخریب اصلاحطلبان هستند؛ یکی جریان اصولگرایان رادیکال که معتقد به مشارکت حداقلی هستند و دیگری جریان برانداز که به شدت علیه اصلاحطلبان هستند؛ آن هم به این علت که اصلاحطلبی روشی مسالمتجویانه و روشی موثر برای اصلاح امور در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است و مردم این رویکرد اصلاحطلبان را میپذیرند و قبول دارند؛ گواه آنکه هرگاه اصلاحطلبان وارد عرصه انتخابات شدهاند، مردم از آنها حمایت و پشتیبانی کردهاند. از آنجایی که طبع مردم ایران اصلاحطلبانه است در هر شرایطی میتوان امیدوار بود که با کنشگری فعال حتی در شرایط فعلی نیز مردم را سمت اصلاحات و کاندیدای احتمالی مورد حمایت اصلاحطلبان سوق دهیم. البته همانگونه که شما سوال کردید، اصلاحطلبان هم در خارج از قدرت میتوانند موثر باشند و هم در درون قدرت.
در حـــال حاضر اصلاحطلبان مجلس را از دست دادهاند، نتیجه انتخابات ریاستجمهوری را نیز تا حدودی میتوان پیشبینی کرد. برنامه اصلاحطلبان برای دوران جدایی از قدرت چیست؟
بالاخره مردم ایران اوضاع را رصد میکنند و ما فعالان سیاسی هم همینطور. باید دید در چند روز آینده چه اتفاقی میافتد، اگر اتفاقات بهگونهای رقم خورد که آنطور که پیش بینی میشود کاندیدای جریان رقیب به پیروزی رسید و دولت نیز از اختیار اصلاحطلبان و جریان حامی خارج شد در آن صورت اصلاحطلبان هم برای بعد از آن برنامه خواهند داشت؛ چراکه این جریان قابل حذف نیست. اصلاحطلبان در جامعه ایران بیش از 20 درصد هوادار ثابت دارند که آنان را نمیتوان حذف کرد. سالیان درازی است که افراد خواهان اصلاحات، در جامعه و طرفدار این مشی سیاسی هستند. بنابراین اینها حذفشدنی نیستند و اصلاحطلبان هم برای این جمعیت برنامه خواهد داشت. 28 خرداد 1400 آخرین انتخابات نیست و انتخابات دیگری هم وجود خواهد داشت. بنابراین برای آینده هم اصلاحطلبان برنامههایشان را ارائه خواهند داد. ولی مردم ایران ممکن است برای بر هم زدن شرایط انتخابات وارد عرصه رقابت و باعث افزایش مشارکت در انتخابات شوند. ما الان نمیتوانیم بررسی دقیقی داشته باشیم. اگرچه الان که در خدمت شما هستیم، مشارکت مناسب نیست، اما به نظرم سه چهار روز مانده به انتخابات میتوان برآورد دقیقی از مشارکت داشت. مردم ایران دارای فهم، شعور و آگاهی بالایی هستند و ممکن است کسانی را هم که به دنبال مشارکت حداقلی هستند، غافلگیر کنند آن هم نهتنها در داخل کشور بلکه خارج از کشور را هم ممکن است با یک مشارکت حداکثری غافلگیر کنند.
تکلیف سیاست خارجه و مذاکرات با روی کار آمدن اصولگرایان چه میشود؟ آیا اصولگرایان همچنان با FATF مخالفت میکنند؟
از دیدگاه من آنها باز هم مخالف هستند و با روی کار آمدن اصولگرایان تندرو همین اتفاقاتی میافتدکه در مجلس یازدهم تاکنون افتاده است.متاسفانه بسیاری از اصلاحطلبان نقدشان به مجلس دهم این بود که چرا کاری نمیکنند؟ در حالیکه همان مجلس باعث رای به FATF شد و خواهان مذاکره با دنیا بود و مانع تصویب بسیاری از قوانین متحجرانه شد؛ قوانینی که میتوانست تار و پود رشد اقتصادی و فرهنگی را به هم بپیچاند. در همین مجلس به لحاظ برخی طرحها و مصوبههایی که مطرح و به تصویب میرسد چندان عملکرد مناسب و قابل قبولی را در حوزههای مختلف شاهد نیستیم. از جمله میتوان به طرحهایی که در خصوص رد قانونی شدن سقط جنین رخ داده و اجباری که در خصوص بسیاری از مسائل صورت گرفته و مانع بسیاری از قوانین مترقی در جهت توسعه ایران میشود، اشاره کرد. با روی کار آمدن تندروها نمیدانم که چه اتفاقات و تغییراتی در حوزه سیاسی و اقتصادی کشور رخ میدهد ولی مطمئن هستم که روشی اصلاحطلبانه نخواهد بود و مطمئنم روش آنها، در مقابل مطالبات اصلاحطلبانه خواهد بود. به جای تنشزدایی در دنیا ممکن است تنشآفرینی کنند، ممکن است به جای توسعه اقتصادی، انقباض اقتصادی را بهوجود بیاورندو در نتیجه همه درها بسته شود. درمورد پرونده مذاکرات هم به نظر من رئیسجمهور تاثیر دارد اما بیشتر این موارد دست تصمیمات شورای عالی امنیت ملی و مقام رهبری است. اگر بگوییم بدونتصمیمات رهبری مذاکراتی شکل میگیرد، بسیار خوشخیالی است؛ چراکه تصمیمگیرنده سیاستهای کلان، رهبری است و اینکه آقای روحانی هم در این زمینه موفق شده به خاطر حمایتهای رهبری بوده است. بنابراین رئیسجمهور آینده حتی اگر اصولگرا هم باشد، همین برنامهها را میتواند اجرا کند. البته حوزه سیاست خارجه نیز صرفا در اختیار رئیسجمهور نیست ولی تاثیرگذار است.
در صورتی که کاندیدای مورد نظر جبهه اصلاحات تایید میشد، اصلاحطلبان چه راهکاری برای تشویق مردم به رای دادن به کاندیدای آنها داشتند؟
بر این گمانم که مردم به این دلیل که مطالباتشان را در جریان اصلاحطلبی میبینند، به اصلاحطلبان اعتماد دارند. دوره هشت ساله آقای خاتمی را دیدهاند و اعتماد دارند. مدیریت هشت ساله ابتدایی انقلاب مهندس موسوی را آنهایی که بودهاند، به خاطر دارند و جوانترها هم دولت پاکدست آقای خاتمی و آثار اقتصادی مثبت و رشد اقتصادی بینظیری که بالای هفت درصد بوده را تجربه کردهاند ولی بعد از آن دیگر هیچوقت تجربه نشده و آنها این موضوع را به یاد دارند. اعتماد مردم به اصلاحطلبان به این دلیل است که آنها مطالباتشان را برآورده میکنند و اگر نامزد اصلاحطلبی بود که همین مطالبات را جسورانه و دلسوزانه تکرار میکرد، قطعا باعث میشد که مردم پای صندوقهای رای بیایند و برای حفظ منافع ملی و برای اینکه وضع بدتر نشود، به نامزد اصلاحطلب رای میدادند.
یعنی شما معتقد نیستید که پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان نسبت به گذشته ریزش کرده است؟
در تبلیغات جناحهای برانداز و تندروهای داخل علیه اصلاحطلبان، این سخن به کررات شنیده میشود اما هیچ نظرسنجیای صورت نگرفته که نشان دهد آیا اصلاحطلبان پایگاه خودشان را از دست دادهاند یا خیر. ما اگر در انتخاباتی نامزد اصلاحطلب داشته باشیم، میتوانیم برآورد کنیم. اصلاحطلبان در هر انتخاباتی نشان دادهاند وزن قابلتوجهی را در جامعه دارند. با این شرایط گرچه با حضور کاندیداهای اصلاحطلب میشد بیش از پیش به موفقیت در انتخابات امید داشت اما با موجودی فعلی در انتخابات نیز میتوان در انتخابات به کنشگری و فعالیت پرداخت.
برخی این باور را داشتند که با توجه به رفتاری که در قبال اصلاحطلبان شد، دستکم کاندیداهای اصلاحطلب این انتخابات بهتر بود انصراف بدهند، شما چقدر با این گزاره موافق هستید؟
من معتقد بودم که ما هنگامی که چنین اتفاقی برای جریان اصلاحطلب میافتد، نباید واکنشی رفتار کنیم. اتفاقا ما باید به نحوی رفتار کنیم که بیشتر مشخص شود دلسوز کشور و مردمیم و با نگاه دلسوزانه و بر اساس منافع ملی به مسائل نگاه میکنیم. بنابراین معتقدم که اگر در میان آن هفت نفر کسی خودش را اصلاحطلب میداند، باید دلسوزانه و شجاعانه اعتماد مردم را جلب کرده و مطالبات اصلاحطلبی مردم را پیگیری کند و در عرصه انتخابات رقابت سالم و صادقانهای کند. با ترک کردن صحنه انتخابات نهچیزی عاید جریان اصلاحطلب میشود و نه عاید آن کاندیدا. بهنظرم باید قدری تامل کرد تا ببینیم نامزدهایی که در میان این هفت نفر، خارج از اردوگاه اصولگرایی تعریف میشوند، عملکرد تبلیغاتیشان به چه نحوی است.
شنیده شده برخی اصلاحطلبان بهرغم آنکه جبهه اصلاحات اعلام کرده کاندیدایی ندارد و از هیچ کاندیدایی هم حمایت نمیکند، اما در ستادهای آقایان همتی و مهرعلیزاده فعالیت میکنند. این باعث ضربه به اعتماد جامعه به تصمیمات جبهه اصلاحات نمیشود؟
بله من هم قبول دارم. بهرغم اینکه این افراد تصمیمات شخصیگرفتهاند ولی همه باید وحدت و انسجام را حفظ کنند و همچون احزابشان در این جبهه بمانند و به تعهداتشان پایبند باشند. بنابراین فکر میکنم باید به تصمیمات جبهه اصلاحات احترام گذاشت و همه اصلاحطلبان از این تصمیم پیروی کنند. اینکه فردی بهخصوص در ردههای بالا تصمیم شخصی بگیرد و در ستادی حاضر باشد پسندیده جامعه اصلاحطلبی نیست و خارج از تعهدات حزبی است ولی متاسفانه این اتفاق افتاده است. امیدواریم در آینده کمتر شاهد این مسائل باشیم و به اینکه جبهه اصلاحات چه تصمیمی گرفته است پایبند باشیم و جبههای عمل کنیم؛ نه فردی.
اصولگرایان در حال نامزدسازی برای اصلاحطلبان هستند، علت این امر را چه میدانید؟
علت آن است که آنها برآوردی داشتند از اینکه مشارکت کاهش پیدا کند ولی شرایط نشان میدهد مشارکت بهحدی رسیده است که باعث آبروریزی میشود و آنها انتظارش را نداشتند. این کاهش 10در صدی ریزش آرا در نظرسنجی اخیر آنها را نگران کرده؛ بنابراین قصد دارند برای اصلاحطلبان یک نامزدی بتراشند. به نظر میرسد آنها دچار نگرانی شدیدی شدهاند که این کاهش مشارکت دامن خودشان را هم بگیرد. باید بگویم جبهه اصلاحات اگر بخواهد موضعی داشته باشد و از نامزدی حمایت کند، بیانیه میدهد و از طریق سخنگو جبهه اعلام میکند و به جریان اصولگرا اجازه نخواهند داد آنها نامزدتراشی کنند. ضمن اینکه باید به این مساله توجه داشته باشیم که در جریان اصلاحطلب بسیاری از هواداران تصمیمات اصلاحات را رصد میکنند و میدانند چه کانالی معتبر است.
در چــند روز گــذشته شاهد بودیم که برخی چهرههای رسانهای اصولگرا بعضا به تهدید منتقدان پرداختهاند، اکنون که تا حدی مشخص است قدرت در اختیار کدام جریان قرار خواهد گرفت علت اینگونه تهدیدات چیست؟
اینکه تصور میکنند مردم شرکت کمتری خواهند داشت، لذا فرصتی است برای آنکه درون خودشان یک رقابتی بهوجود بیاورند. به نظر میرسد با حداقل اختلاف یکی از این پنج نامزد اصولگرا برنده انتخابات میشود، به همین دلیل آنها اصلاحطلبان را رها کردند و صرفا به فکر رقابت درونی هستند و گمان میکنند هرکدام از آنها میتوانند گلی بزنند. اما من برخلاف نظر آنها تصور میکنم؛ چراکه مردم ایران، مردمیباهوش و ریزبین هستند و تمامی مناظرات انتخابات را رصد میکنند و ممکن است که تصمیم به مشارکت حداکثری بگیرند که این مهم باعث رقم خوردن اتفاقات غیرقابل پیشبینی در عرصه انتخابات میشود.