بانوان در«مفهوم رجل سياسی» میگنجند؛ تفكيک جنسيتی نكنيم
سالیان طولانی است با نزدیک شدن به زمان انتخابات بحث بر سر معنا و مفهوم واژه رجل سیاسی افزایش پیدا میکند و تبدیل به دغدغهای همگانی و مطالبهای اجتماعی میشود اما به همان میزان که طرح این موضوع قدمت دارد عدم رسیدگی به آن و تعیین و تکلیف قانونی برای حضور زنان در عرصه رقابتهای انتخاباتی هم ید طولایی دارد اما در انتخابات پیش رو به نظر می رسد که این موضوع با حواشی بیشتری همراه است، چراکه اخیرا سخنگوی شورای نگهبان هم به آن اشاراتی داشته و پیشبینی کرده که امکان دارد رئیسجمهور آتی یک زن باشد، با این تفاسیر نمیتوان پیشبینی دقیقی از رسیدگی به این موضوع در نظر گرفت، در همین رابطه احمد مازنی نماینده ادوار مجلس با به گفت و گو پرداخته که در ادامه میخوانید.
به گزارش روز نو :باتوجه به معنا و مفهوم رجل سياسي در قانون اساسي براي کانديداهاي انتخاباتي حضور زنان در رقابتهاي سياسي در انتخابات آتي را چه ميزان جدي و امکانپذير ميدانيد؟
رجل سياسي به مفهوم جنسيتي نيست و جنس زن يا مرد مطرح نيست. رجل در اينجا از باب غلبه است. مثل بسياري از خطابهاي قرآن که به صورت مذکر است. و اين شامل حال انسان اعم از زن و مرد ميشود. در تاريخ اسلام براي برخي از زنان مومنه اين سوءتفاهم ايجاد شده بود از جمله براي اسما بنت حميس همسر جعفر طيار که وقتي از سفر حبشه برگشتند يکي از سوالهاي او اين بود که آيا در مدتي که ما نبوديم آيهاي درباره زنان نازل شده است يا خير و پاسخ شنيد که نه آيهاي نازل نشده و مساله را به عنوان يک مطالبه با پيغمبر مطرح کردند و پيغمبر پاسخ ندادند و منتظر نزول آيهاي بودند و آيه معروف ان المسلمين و المسلمات و المومنين و المومنات ... نازل شد و تصريح شد به اينکه آنچه ما درباره ايمان و عبادت و تقوي و مزايا و حقوق مطرح ميکنيم هم براي مردان و هم براي زنان است و در عبارات مذکر قرآن مخاطب انسان است و انسان اعم از زن و مرد است. اطلاعات من از مجلس خبرگان قانون اساسي در همين حد است و مثل بسياري از اصول قانون اساسي که در تمام اين سالها دقيق اجرا نشده است. قانون براي اصول متعدد خود شوراي نگهبان را به عنوان مفسر قرار داده است اگر ترکيب شوراي نگهبان به گونه ديگر باشد شايد تفسير ديگري جز اين ارائه شود. مکانيسمي که امروز در قانون اساسي ديده شده است نشان ميدهد تفسير شوراي نگهبان ملاک عمل است و ما بايد اين را بپذيريم. اما سليقه و نظر و استنباط اعضا تاثير دارد و در اينجا نيز تاثير داشته است. آقاي کدخدايي در گفتوگواي مطرح کردند که ميتواند تعبير زنان باشند ولي من بعيد ميدانم ايشان از موضع شوراي نگهبان چنين نظري را مطرح کرده باشند.
اساسا از ديدگاه شما طرح اين مسأله از سوي سخنگوي شوراي نگهبان چه معنا و مفهومي دارد؟ آيا به معناي تغيير رويکردهاي شوراي نگهبان در اين موضوع تلقي ميشود؟
اگر شوراي محترم نگهبان جلسهاي داشته و اين موضوع به عنوان دستور جلسه در شوراي محترم نگهبان مطرح شده است و سخنگوي شوراي نگهبان مصوبه شورا را به عنوان تفسير اين اصل قانون اساسي مطرح کند و مفهوم رجل به عنوان اعم از زن و مردم عنوان شود ما نيز ميتوانيم بپذيريم که اين موضوع شوراي نگهبان است. تا اينجا به نظر ميرسد اين نظر شخصي آقاي کدخدايي است ولي اگر تفسير شوراي نگهبان اين باشد بايد گفت گام بلند رو به جلو برداشته شده است که امري بسيار مثبت است و بايد از آن استقبال کرد.
آيا براي ورود زنان به عرصه رقابتهاي جدي سياسي تربيت نيروهاي کارآمد و کادرسازي لازم صورت گرفته است؟
من فکر ميکنم همانطور که دولتمردان فراواني در جامعه داريم دولتزنان بسياري در جامعه ما وجود دارند که قادر خواهند بود کار و فعاليت سياسي خود را به خوبي انجام دهند امروز شرايط با دورههاي قبلي بسيار فرق کرده است. در صدر اسلام وقتي پيامبر وارد اداره جامعه شدند سنتهاي جاهليت براي زن و دختر هويت انساني قائل نبود و پيامبر ترويجکننده اصلاحات جديد بود اگر بخواهيم بر اساس شرايط جديد قضاوت کنيم امروز زنان ميتوانند نماينده مجلس و وزير شوند و ميتوانند مسئوليتهاي مهمي چون معاونت رئيسجمهور را برعهده بگيرند يا به عنوان عضو هياتي عاليرتبه از طرف امام براي گفتوگو با ميخائيل گورباچُف راهي اتحاد جماهير شوروي شوند. مرحوم خانم مرضيه دباغ بودند که همراه با آيتا... جواديآملي از طرف امام انتخاب شده بودند. امروز هم زناني وجود دارند که ميتوانند براي پست رياستجمهوري کانديد شوند. شايد شوراي نگهبان از موضع احراز شرايط در مورد زنها نيز همان قواعدي را در نظر بگيرد که در مورد مردها در نظر گرفته است ولي به صرف زن بودن نميتوان کسي را از اين موقعيت دور کرد و اين منطقي نيست و در افکار عمومي ايران و جهان پذيرفته شدني نيست.
طرح چنين موضوعاتي بعد از عمر چهل ساله نظام و کانديدا شدن يک زن ميتواند تاثيري بر مشارکت عمومي داشته باشد؟
حتما موثر است به نظر ميرسد يکي از دلايل کاهش مشارکت بيتوجهي به مطالبات اجتماعي است. اين مساله بيدليل به مطالبهاي اجتماعي تبديل شده و سرکوب ميشود. اگر نيمي از جامعه حس کنند بازي داده شدهاند و ميدان براي حضور آنها باز است قطعا با تمام توان در انتخابات ورود پيدا ميکنند. تفکر و انديشه و توانايي انسانها بسيار مهمتر از زن يا مرد بودن است. ما امروز زنان زيادي داريم که داراي گرايشات مخالف حقوق زنان هستند و اظهارنظر ميکنند کانديدا شدن اين طيف تاثير چنداني نخواهد داشت، اما زناني که داراي افکار بازي هستند و ميدان را براي مشارکت همگان فراهم ميکنند و برنامه آنها در جهت ارتقاي کشور باشد ميتواند ميزان مشارکت مردم را بالا ببرد.