رپخوانی کویتیپور با پریچهر
یه روز خوب بود همه چی دور بود، چشمم سوت و کور بود، کاش زمان باز برگرده به عقب، احساس بد زمین دور بود، تا وقتی بد بودی حال خوش داشت این روزهای قشنگ و بیتکرار، حیف دیگه ورق برگشت دیگه نمیشه به عقب برگشت...»، این جملات بخشی از ترانه مشترکی بود که غلام کویتیپور و پریچهر ۱۳ساله خواندند؛ اقدامی که سبب تعجب همگان شد اما وقتی تصویر این ترانهخوانی را دیدند که کویتیپور با لباس مشکی در پشت تریبون قرار داد باور کردند که این مرد خرمشهری که پیش از این با «ممد نبودی ببینی» و «یاران چه غریبانه» و... شهرت یافت، مسیر جدید را آغاز کرده است. برخی با شنیدن و مشاهده اثر مشترک کویتیپور و پریچهر به یاد این جمله خواننده دفاع مقدس افتادند: «مدیران فرهنگی کشور ما قدر هنرمندان بزرگی مانند فرهاد مهراد و فریدون فروغی را ندانستند.» شاید او میخواهد با تصمیمی که دارد مانع تداوم فراموش شدن صداهای ماندگار شود.
به گزارش روز نو :انتقادات زيادي به اين اقدام کويتيپور نشد چراکه همگان اين زاده خرمشهر را ميشناختند و ميدانستند در مسير تخريب فرهنگ جامعه گام برنميدارد، تنها چند جوان که سوز نواي کويتيپور در روزهاي جنگ را نشنيده بودند براي مطرح کردن خودشان به انتقاد از او پرداختند، مانند ميثم مطيعي، مداح جوان که نوشت: «وقتي ساز و تنبک در مداحي وارد شد، نتيجهاش ميشود همين غلام کويتيپور که با دختري همترانه شود. مراقب پديده مداحان عشق استوديو باشيم که همراه با موسيقي و ادا و اطوار، آن هم با هزار توجيه ناروا، صدمات جدي به سنتهاي ديني و ميراث معنوي ما وارد ميکنند». کويتيپور در واکنش به اين گلايهها توضيح داد: «ما در استوديو صدايمان را باز ميکنيم و يک تبريک به دختر خودم و پريچهر خانم نازنين گفتم. از صبح که بيدار شدم از خبرگزاريهاي مختلف داخلي و خارجي تماس براي مصاحبه داشتم. من آدم رويي هستم و چيز پنهاني ندارم. متاسفانه اصحاب رسانه و افرادي که من را و نگاه من را و ديدگاه هنري من را نميشناسند به اين مسائل جهت ميدهند». کويتيپور در ادامه با تاييد اين موضوع که پريچهر دخترش نيست، درباره اين خواننده نوجوان 13ساله گفته است: «ايشان در استوديو حضور نداشتند و من مقداري از کار ايشان را شنيدم و پيشنهاد شد من اين قطعه را دنبال کنم و تمريني خوانديم. من تا بهحال از خودم حتي لايو هم نگذاشتهام».
کويتيپور همان مرد روزهاي جنگ است
«ياران چه غريبانه، رفتند از اين خانه، هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه»، نواي دلنشينش در روزهاي دفاع مقدس و پس از آن براي همه آشناست؛ غلام کويتيپور هيچگاه اهل سازش نبود و معتقد بود نوايي بر من تاثيرگذار است که از عمق وجود خواننده بيرون بيايد و نه آنچه براي خواندن تحميل شود. مرد خوزستاني هنوز هم که هنوز است در مسير هدفش ميخواند و حتي برايش اهميت ندارد که خطر فراموش شدنش وجود داشته باشد چون خوي مردم جنوب کشور را دارد و منافع شخصي برايش معنايي ندارد. «ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته»، را در روزهاي پرافتخار حماسه آزادسازي خرمشهر خواند و بعد از آن، «عمه بابايم کجاست» و... از او چهره مردمي ساخت؛ چهرهاي که سالهاي سال او را در مسير خواست مردم هدايت کرد. کويتيپور مسير آزادي را انتخاب کرد و هيچگاه از انتقادات نهراسيد. وقتي نخستين آلبوم او روانه بازار شد، استفاده يک مداح از ساز و موسيقي را مورد انتقاد قرار دادند اما کويتيپور بارها تاکيد کرد که «من مداح نيستم». او خودش را تنها يک «حماسهخوان» ميداند و کارها و البته مصاحبههايش درباره فوايد انواع سبکهاي موسيقي، دفاعش از موسيقي پاپ و کارکردهاي آن، انتقاد از تنگنظريهاي رايج در برخورد با انواع موسيقي در کشور و... نشان داد او سالها پس از پايان جنگ هنوز همان کويتيپور است که خودش را وقف مردمش کرده است؛ چنانکه سال 95 گفته بود: «مگر من نميتوانستم 37 سال پيش از اين مملکت بروم؟ يقين دارم اگر رفته بودم، الان براي خودم سوپراستاري بينالمللي بودم».