کد خبر: ۴۲۶۵۲۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۸ - ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹
هدف اصلاح‌طلبان از تغییر چیست و چه مسیری را برای رسیدن به اهداف تعیین کرده‌اند

قدرت یا جامعه؛ دوگانگی اصلاحات

روزنو :وضعیت و آینده اصلاح‌طلبان همچنان در ابهام، شاید تا قبل از انتخابات اسفندماه ۹۸ اصلاحات‌طلبان تا این حد ریزش پایگاه اجتماعی خود را جدی نگرفته بودند. اما وقتی سطح مشارکت در انتخابات به گونه‌ای بود که نمایندگان با ۲۰ درصد آرا وارد مجلس شدند تازه این جریان سیاسی پی برد که دیگر حمایت بدنه اجتماعی خود را مانند گذشته پشت سرش ندارد و اعتماد آنها به این جریان از دست رفته است. از آن زمان تاکنون نخبگان و فعالان سیاسی اصلاح‌طلب هر کدام بر لزوم بازنگری در رویکردها و آسیب‌شناسی تاکید می‌کنند.

وضعیت و آینده اصلاح‌طلبان همچنان در ابهام، شاید تا قبل از انتخابات اسفندماه ۹۸ اصلاحات‌طلبان تا این حد ریزش پایگاه اجتماعی خود را جدی نگرفته بودند. اما وقتی سطح مشارکت در انتخابات به گونه‌ای بود که نمایندگان با ۲۰ درصد آرا وارد مجلس شدند تازه این جریان سیاسی پی برد که دیگر حمایت بدنه اجتماعی خود را مانند گذشته پشت سرش ندارد و اعتماد آنها به این جریان از دست رفته است. از آن زمان تاکنون نخبگان و فعالان سیاسی اصلاح‌طلب هر کدام بر لزوم بازنگری در رویکردها و آسیب‌شناسی تاکید می‌کنند.
به گزارش روز نو :اما این آسیب‌شناسی در نگاه هر کدام از چهره‌ها و طیف‌های مختلف این جریان متفاوت است؛ چرا که برخی معتقدند اصلاح‌طلبی مرده است و از نئواصلاح‌طلب سخن می‌گویند، عده‌ای دیگر بر این باورند باید با اصلاح ساختارها و استراتژی‌ها می‌توان دوباره اعتماد پایگاه اجتماعی را به دست آورد. با این حال، تاکنون هیچ‌کدام نگفته‌اند که رویکرد این جریان سیاسی به قدرت چگونه است و این اصلاحات برای رسیدن به اهداف خود فقط از مسیر حضور در ساختار قدرت می‌گذرند یا نه قدرت اجتماعی؟
بسیاری از فعالان و کارشناسان و نخبگان سیاسی و فکری جامعه معتقدند که از سال ۹۶ عبور جامعه از دو جریان اصلی اصلاحات و اصولگرا کلید خورد و مصداق این افراد همان شعار معروف «اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» است. این دسته بر این باورند که نقطه‌ضعف جریان‌های سیاسی از همان زمان آشکار شد اما توجهی نکردند. در این میان اما رسالت جریان اصلاحات سنگین‌تر است؛ چرا که این جریان دارای پایگاه و بدنه اجتماعی وسیع‌تری است و انتظارات به مراتب بالاتری هم از آن می‌رود. اما تا به حال برای اصلاح و درمان شکاف ایجادشده بین این جریان و بدنه اجتماعی‌اش هیچ قدمی برداشته نشده است. انتظار می‌رفت برای انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی اصلاح‌طلبان نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و در این راستا اقدامی صورت بگیرد، اما نداشتن استراتژی و عدم اجماع در بین تئوریسین‌های این جریان بر سر چگونگی حضور در انتخابات، نتیجه‌ای جز شکست در انتخابات و ناامیدی پایگاه اجتماعی خود نداشت. حالا بعد از آن شکاف عمیق و هشدارهایی ک در طی این سال‌ها از سوی بدنه اجتماعی خود دریافت کردند، اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسیده‌اند که این جریان نیازمند یک شوک جدی است. در همین راستا برخی افراد و تئوریسین‌ها می‌گویند اصلاح‌طلبی مرده است و از نئواصلاح‌طلبی سخن می‌گویند.
ابتدا ما به نئواصلاح‌طلبی می‌پردازیم؛ وقتی که می‌خواهیم از راه و روش جدید سخن می‌گوییم به این نتیجه رسیده‌ایم که راه قبلی به کل غلط بوده است و حالا با علم به نقطه ضعف‌ها و کمبودها از یک مسیر جدید برای رسیدن به اهداف سخن می‌گوییم. اما درست ایراد و مشکل اصلی همین‌جاست. نخبگان و تئوریسین‌ها همچنان در پله اول گیر کرده‌اند که آن آسیب‌شناسی و پیوند دوباره با بدنه اجتماعی خود است. درواقع اصلاح‌طلبان به یقین رسیده‌اند که ادامه مسیر از راه قبلی کاملا اشتباه است، اما در معرفی مسیر جدید نیز سردرگم هستند. درواقع اصلاح‌طلبان هم در جهت‌گیر‌ی‌ها و مواضع و هم در تحلیل و ریشه‌یابی وضع موجود دچار ابهام و سردرگمی هستند. اینکه تغییر و اصلاح از چه مسیری میسر است ماندن در ساختار قدرت یا نه برگشت به سوی قدرت اجتماعی. قطعا چشم‌پوشی اصلاح‌طلبان در هر یک از این موارد برای آنها هزینه در بر خواهد داشت. آیا اصلاح‌طلبان حاضرند برای جلب اعتماد دوباره پایگاه اجتماعی خود چشم بر نهاد قدرت ببندند. در این صورت چگونه و از چه راهی می‌خواهند به اهداف خود دست پیدا کنند.
اصلاح‌طلبان برای رهایی از این سردرگمی تا به حال پیشنهادهای مختلفی ارائه داده‌اند از تغییر در مدیریت و رهبری این جریان تا عبور از اصلاح‌طلبی. بنابراین اصلاح‌طلبان باید ابتدا تکلیف خودشان را مشخص کنند و بعد به دنبال راهی باشند برای جلب اعتماد دوباره پایگاه و بدنه اجتماعی‌شان.
وقتی شاخه‌های مختلف جریان اصلاحات در مورد یک راهبرد مشخص و معین نتوانسته‌اند به اجماع برسند چگونه می‌توانند برای عبور از این بحران راهکار داشته باشند. این جریان سیاسی تاکنون چه تلاشی برای برگزاری یک جلسه با حضور همه چهره‌ها، نخبگان فکری و سیاسی و هچنین تئوریسین‌های خود کرده است جز سخنان پراکنده این افراد در رسانه‌ها. در رابطه با گفتمان‌سازی و به نوعی تولید اندیشه این جریان سیاسی از سال ۸۸ تاکنون چه کرده است.
اصلاح‌طلبان می‌گویند اصلاحات باید به صورت گام به گام و مسالمت‌جویانه صورت بگیرد که در هر مقطعی نمایندگان خاص خود را دارد. برای معرفی نمایندگان این جریان در شرایط کنونی چه اقدامی صورت گرفته است. این‌ها همگی سوالاتی است که جواب به آنها می‌تواند در عبور اصلاحات از بحران کمک کند.
ساختار قدرت
در هیچ دوره‌ای به اندازه انتخابات اسفندماه ۹۸ اصلاح‌طلبان نسبت به نوع حضور و مشارکت‌شان در انتخابات دچار تردید نشده بودند. سردرگمی که در نهایت به معرفی چند لیست منجر شد که نتیجه‌ای هم از آن گرفته نشد. درواقع اصلاح‌طلبان به خوبی می‌دانستند که در این دوره هیچ شانسی برای پیروزی ندارند یعنی علاوه بر محدودیت‌ها در معرفی نامزدهای انتخاباتی دیگر حمایت پایگاه اجتماعی خود را نیز پشت سرشان نداشتند با این حال باز در انتخابات شرکت کردند. از این تلاش می‌توان اینگونه برداشت کرد که نهادهای قدرتی همچون ریاست‌جمهوری یا مجلس شورای اسلامی توانایی اصلاحات مدنظر این جریان سیاسی را دارد. اما وقتی به عقب برمی‌گردیم می‌بینیم که هیچ‌کدام از مطالبات پایگاه اجتماعی اصلاحات در طی این چند سال پیگیری نشده و علت این بی‌اعتمادی نیز همین عدم پاسخگویی به مطالبات بوده است. بنابراین اگر حضور در ساختار قدرت اصلاحات مدنظر این جریان را در پی ندارد چرا برای ماندن در آن جایگاه تلاش می‌کنند. رویکرد نئواصلاح‌طلبی به حضور در قدرت چگونه است؟ این مسائل تا زمانی که اصلاح‌طلبان برای این سوالات، جواب قانع‌کننده‌ای نداشته باشند نه تنها اصلاح‌طلبی، بلکه نئواصلاح‌طلبی نیز در عبور از این شرایط موفق نخواهد بود.
جامعه دچار سیاست‌گریزی شده است که این امر از ناامیدی مردم به جریان‌های سیاسی نشئت می‌گیرد که سرمایه اجتماعی از کنش سیاسی فاصله گرفت. بنابراین جلب اعتماد دوباره سرمایه اجتماعی به این بستگی دارد که اصلاح‌طلبان خود را در منازعات سیاسی تعریف کنند. اصلاح‌طلبان در طی این‌سال‌ها برای حضور در جامعه فقط به مطبوعات و فضاهای دانشگاهی دل بستند که قطعا کافی نیست. این جامعه‌ای که اصلاح‌طلبان از بازگشت دوباره به سمت آن سخن می‌گویند دیگر طبقه متوسط نیست. حالا به واسطه مشکلات اقتصادی و معیشتی که در طی این سال‌ها متوجه کشورمان شده است اکثریت منتقدان به وضع موجود را تهیدستان تشکیل می‌دهند، حال باید پرسید جریان اصلاحات یا نئواصلاح‌طلبی برای جلب اعتماد آنها چه راهکاری دارد. آنها از عبور سخن می‌گویند، اما مسیر رسیدن به اهداف همچنان مشخص و روشن نیست.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید