رئیس مجلس گفت برنامهای برای انتخابات مجلس ندارد
برنامه لاریجانی برای 1400 ؟
روزنو :میگوید خوشوقتم از اینکه سه دوره چهار ساله وکیل مردم شریف قم بودهام و برای من افتخار بود که به این مردم خدمت کنم. او حالا آب پاکی را روی دست همه میریزد و از این خبر میدهد که در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی برنامهای برای حضور ندارد.
به عقیده بسیاری علی لاریجانی با این اظهاراتش در دیدار مدیران اقتصادی در قم، بیش از آنکه ارادتش را به مردم قم و نمایندگی چند دورهای آن نشان دهد، به نوعی از حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری پرده برداری میکند.
میگوید خوشوقتم از اینکه سه دوره چهار ساله وکیل مردم شریف قم بودهام و برای من افتخار بود که به این مردم خدمت کنم. او حالا آب پاکی را روی دست همه میریزد و از این خبر میدهد که در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی برنامهای برای حضور ندارد.
به عقیده بسیاری علی لاریجانی با این اظهاراتش در دیدار مدیران اقتصادی در قم، بیش از آنکه ارادتش را به مردم قم و نمایندگی چند دورهای آن نشان دهد، به نوعی از حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری پرده برداری میکند.
>سوژه رسانهها
به گزارش روز نو :بودن یا نبودن علی لاریجانی در آستانه انتخابات مجلس یازدهم تبدیل به سوژهای برای رسانه هاشد. نخستین بار که مجلس تلاش داشت تا طرحی را در مجلس به تصویب برساند که طی آن نمایندگان، بیشتر از سه دوره متوالی در مجلس نتوانند حضور یابند، بسیاری این موضوع را فرصتی برای وی در جهت حضور در انتخابات 1400 اعلام کردند. اما با مخالفت شورای نگهبان با این طرح، به این معنا که هنوز هم علی لاریجانی میتواند در پارلمان حضور داشته باشد، معادلات به هم خورد و باز هم حضور یا عدم حضور او در مجلس یازدهم با شک و تردید همراه شد. علی لاریجانی تا روز گذشته اما چیزی از عدم حضورش در مجلس یازدهم نمیگفت. شاید هنوز مشغول به سبک و سنگین کردن دراین باره بود، تا شرایط روزبه روز به این سمت رفت که وی به این نتیجه برسد که حتی اگر چشمداشتی به ریاست جمهوری هم نداشته باشد قید مجلس را بزند، اما چرا؟
>روزهای قدرت لاریجانی
علی لاریجانی در سه دورهای که به عنوان رئیس مجلس حضور داشت، بیتردید توانسته بود تا برای خود دراین مدت طیفی مجزا و مستقل تشکیل دهد. طیفی تحت عنوان فراکسیون رهروان ولایت. طیفی که در مجلس نهم، قدرتمندترین بود. این فراکسیون با عضویت ۱۷۰ نماینده مجلس در آن توانست تمام ۱۲ کرسی هیئت رئیسه مجلس را تصاحب کند و ریاست مجلس نهم را نیز به علی لاریجانی واگذار کرد. درحالی که روسای کمیسیونهای امنیت، صنایع و معادن، بهداشت و درمان، برنامه و بودجه، قضایی و حقوقی، کشاورزی و منابع طبیعی، اصل ۹۰ و اجتماعی نیز در اختیار رهروان قرار گرفت.از همان موقع حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور میدانست که اگر بخواهد کارهایش در مجلس پیش رود نیاز به این است که با علی لاریجانی بیش از هر شخص دیگری صلاح و مشورت کند.
اما قصه از جایی شروع میشود که بدانیم علی لاریجانی با لیست اصولگرایی به میدان آمده بود اما فراکسیون رهروانش عملا در مجلس تمام اصولگرای آن زمان رقیب اصولگرایان سنتی در مجلس بود. آن موقع، بودند اصولگرایانی که میگفتند لاریجانی نمک خورده و نمکدان شکسته. او در مجلس دهم شیوهای کاملا متفاوت را برگزید. وی اینبار در انتخابات با لیست امید – لیست اصلاح طلبان- در قم پای به میدان گذاشت، اما جالب اینکه اینبار هم همان بلایی را بر سر اصلاح طلبان آورد که بر سر اصولگرایان آورده بود. وی اینبار به جای آنکه در فراکسیون امید جای بگیرد، سر دمدار خروج بسیاری از نمایندگانی شد که با لیست امید به مجلس راه یافته بودند، اما حالا پشت علی لاریجانی و فراکسیون جدید التاسیسی به نام اعتدالیون و مستقلین ایستادند.
این بار هم او جدای از لیستی که با آن رای آورده بود فراکسیون تشکیل داده و به رقابت با کاندیدای اصلاح طلبان یعنی عارف برای ریاست پرداخت و رئیس شد. همان طور که درمجلس اصولگرایی برابر حداد عادل به عنوان نامزد ریاست مجلس، ایستاد و به ریاست رسید. علی لاریجانی نیز در این سالها توانسته بود تا با همین موضع بینابینی و فراکسیونی که گاه آن را اصولگرایی معتدل مینامیدند و گاه مستقلین و گاه حامیان دولت و گاه اعتدالیون و... سالها ریاست کند و هم در بسیاری از امور مهم مجلس با لابی گری هایش کارها را پیش ببرد. وی البته یارو یاور حسن روحانی به ویژه در شرایط خاص نیز بوده است. شاید معروفترین آن ماجرای تصویب برجام بود. اگر چه این همکاریها و بده بستانها تنها به این یکی دو مورد ختم نمیشود بلکه با نگاهی به آنچه که در این شش سال گذشت به خوبی درمییابیم که همکاری میان علی لاریجانی و حسن روحانی بسیار گستردهتر از این حرفها بود تا جایی که مشهور است، برخی از گزینههای کابینه حسن روحانی شخصا با مشورت لاریجانی و خواست او تعیین شده اند، در عوض هر وقت که رئیس جمهور کارش در مجلس گیر میافتاد از لوایح FATF تا حتی افزایش بحث برانگیز قیمت بنزین، لاریجانی پشت او درمیآمد تاروحانی راهش برای رسیدن به خواستهها، تسهیلتر شود. اما این بده بستانها و این یکه تازی های علی لاریجانی در مجلس روی دیگری هم داشت. روی دیگری که برخلاف 12 سال گذشته به مرور جایگاه او و یارانش را در مجلس کمرنگ و کمرنگتر کرد.
>شانسی نداشت
امروز لاریجانی و طیف او به واسطه آن چه که هم با اصولگرایان در مجلس نهم کردند و هم آنچه که با اصلاح طلبان در مجلس دهم، به نیکی میدانند که در مجلس یازدهم حتی اگر بخواهند هم جایی نخواهند داشت. چند هفته پیش از این که علی لاریجانی اظهار کند دیگر با انتخابات مجلس بعدی کاری ندارد، اصولگرایان قم با بستن لیستشان و عدم گنجاندن نام او دراین لیست به وی فهماندند که حتی یک درصد نمیخواهند دیگر او را به جمع اصولگرایان شهرشان راه دهند، از سویی دیگر اصلاح طلبان زخم خورده از انتخابات مجلس 94 نیز که دلزده از کسانی هستند که عکسهای سلفیشان را با اصلاحطلبان گرفتند، اما زنبیل خود را در جای دیگری گذاشتند جایی برای امثال لاریجانی و نزدیکان او دربین خود متصور نیستند. این نشان میداد که برخلاف مجلس نهم و دهم، اینبار طیف اعتدالیون یا فراکسیون لاریجانیها قرار نیست با لیست هیچ یک از جناحین سیاسی چپ یا راست به مجلس راه یابد تا از این طریق بازهم قویترین فراکسیون پارلمان را شکل دهند، موضوعی که باعث شد تا هم لاریجانی و هم نزدیکان او فکری دیگر به حال خود کنند. ازجمله کسانی مثل کاظم جلالی از بهترین دوستان وی که اتفاقا با لیست امید به مجلس راه یافته بود و چون به مجلس رسید پشت به امید، در کنار لاریجانی قرار گرفت و رئیس مرکز پژوهش های پارلمان شد. اما اکنون در آستانه انتخابات یازدهم و عدم جایگاه در میان جناحین چپ و راست برای انتخابات یازدهم، تلاش دارد تا در دل دولت جای بگیرد. تا جایی که با استعفا از مجلس رهسپار روسیه به عنوان سفیر ایران در آنجا شده است. خود این موضوع نشان میداد که علی لاریجانی دیگر نه امیدی به مجلس یازدهم دارد و نه برنامه ای.
به عبارتی، رئیس کنونی مجلس با علم براین که دیگر امپراطوری سابق خود را در پارلمان نمیتواند داشته باشد، مطمئنتر از هر زمان دیگری دست از نامزدی دوباره برای قوه مقننه برداشت. به ویژه این روزها که دولت در پایینترین سطح از محبوبیت قرار دارد و او و طیفش که به عنوان حامیان اصلی و بی قید و شرط دولت شناخته میشوند مطمئنا نمیتوانند این روال حمایتی را در آینده و در مجلس یازدهم تداوم بخشند.
بنابراین باید یکی از دلایل اصلی اعلام انصراف علی لاریجانی را برای نامزدی دوباره مجلس نه فقط سودای ریاست جمهوری بلکه این نکته ارزیابی کنیم که او خوب فهمید که نه برای رقابت های انتخاباتی جایگاهی بین دوجناح دارد و نه با ورود به مجلس، قدرت همیشگی لابی و تشکیل فراکسیون و رئیس مجلس شدن. بیتردید هم، لاریجانی از آن آدم هایی نیست که بخواهد فقط یک نماینده معمولی باشد. او با توجه به اینکه پارلمان یازدهم را پایان ریاست خود میدید، ترجیح داد تا دیگر صندلی های سبز قوه مقننه را رها کند و به جایگاهی دیگر بیاندیشد.
>دردسرهای تازه لاریجانی برای 1400
نکته اما در این است که علی لاریجانی این روزها اگر بخواهد در قامت نامزد ریاست جمهوری نیز قد علم کند کارش به سادگی هایی که قبلا تصور میشد نیست. بی تردید در هنگامه ریاست جمهوری او نیز، باز همیناش است و همین کاسه. یعنی نه اصولگرایان میخواهند تا او نامزد شماره یک ریاست جمهوری آنها باشد و نه اصلاح طلبان. به عبارتی علی لاریجانی در سال 1400 برای نخستین بارباید به طور همزمان با اصولگرایان و اصلاح طلبان رقابت کند و در آن صورت شانس کمی برای پیروزی درانتخابات خواهد داشت. اما جالبی ماجرا وقتی است که بدانیم علی لاریجانی نه تنها از جناح راست و چپ رقبایی دارد که باید با آنها به مبارزه بپردازد بلکه هستند چهره هایی از جنس طیف او و اصطلاحا معتدل که نشان دادهاند برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 عزمی جزم دارند. این امر وضعیت او برای ریاست جمهوری را پیچیدهتر هم میکند. در حال حاضر از شواهد اینطور پیداست که شخصیت هایی مانند آذری جهرمی وزیر ارتباطات فعلی و سورنا ستاری معاون علمی فناوری رئیس جمهور دو تن از چهره های جدی هم طیف علی لاریجانی یعنی همان اعتدالیون هستند که احتمالا در مقابل علی لاریجانی قرار بگیرند. همه اینها در حالی است که بعید نیست به واسطه اتفاقاتی که دراین مدت و احتمالا تا دوسال آینده رخ میدهد، نهادهای نظارتی به منظور افزایش مشارکت مردم هم که شده طرحی نو در انداخته و اجازه ورود چهرهها یا احزابی را به انتخابات ریاست جمهوری بدهند که در طی چهاردهه گذشته بی سابقه بوده است. مطمئنا با حضور چهره هایی جدید و خاص در آن زمان به عنوان نامزد ریاست جمهوری جا برای رئیس جمهور شدن علی لاریجانی تنگ ترهم میشود. اینها بدین معناست علی لاریجانی که امروز بی برنامه برای مجلس ولی با برنامه برای ریاست جمهوری است نباید آن قدرها هم به
به عقیده بسیاری علی لاریجانی با این اظهاراتش در دیدار مدیران اقتصادی در قم، بیش از آنکه ارادتش را به مردم قم و نمایندگی چند دورهای آن نشان دهد، به نوعی از حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری پرده برداری میکند.
>سوژه رسانهها
به گزارش روز نو :بودن یا نبودن علی لاریجانی در آستانه انتخابات مجلس یازدهم تبدیل به سوژهای برای رسانه هاشد. نخستین بار که مجلس تلاش داشت تا طرحی را در مجلس به تصویب برساند که طی آن نمایندگان، بیشتر از سه دوره متوالی در مجلس نتوانند حضور یابند، بسیاری این موضوع را فرصتی برای وی در جهت حضور در انتخابات 1400 اعلام کردند. اما با مخالفت شورای نگهبان با این طرح، به این معنا که هنوز هم علی لاریجانی میتواند در پارلمان حضور داشته باشد، معادلات به هم خورد و باز هم حضور یا عدم حضور او در مجلس یازدهم با شک و تردید همراه شد. علی لاریجانی تا روز گذشته اما چیزی از عدم حضورش در مجلس یازدهم نمیگفت. شاید هنوز مشغول به سبک و سنگین کردن دراین باره بود، تا شرایط روزبه روز به این سمت رفت که وی به این نتیجه برسد که حتی اگر چشمداشتی به ریاست جمهوری هم نداشته باشد قید مجلس را بزند، اما چرا؟
>روزهای قدرت لاریجانی
علی لاریجانی در سه دورهای که به عنوان رئیس مجلس حضور داشت، بیتردید توانسته بود تا برای خود دراین مدت طیفی مجزا و مستقل تشکیل دهد. طیفی تحت عنوان فراکسیون رهروان ولایت. طیفی که در مجلس نهم، قدرتمندترین بود. این فراکسیون با عضویت ۱۷۰ نماینده مجلس در آن توانست تمام ۱۲ کرسی هیئت رئیسه مجلس را تصاحب کند و ریاست مجلس نهم را نیز به علی لاریجانی واگذار کرد. درحالی که روسای کمیسیونهای امنیت، صنایع و معادن، بهداشت و درمان، برنامه و بودجه، قضایی و حقوقی، کشاورزی و منابع طبیعی، اصل ۹۰ و اجتماعی نیز در اختیار رهروان قرار گرفت.از همان موقع حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور میدانست که اگر بخواهد کارهایش در مجلس پیش رود نیاز به این است که با علی لاریجانی بیش از هر شخص دیگری صلاح و مشورت کند.
اما قصه از جایی شروع میشود که بدانیم علی لاریجانی با لیست اصولگرایی به میدان آمده بود اما فراکسیون رهروانش عملا در مجلس تمام اصولگرای آن زمان رقیب اصولگرایان سنتی در مجلس بود. آن موقع، بودند اصولگرایانی که میگفتند لاریجانی نمک خورده و نمکدان شکسته. او در مجلس دهم شیوهای کاملا متفاوت را برگزید. وی اینبار در انتخابات با لیست امید – لیست اصلاح طلبان- در قم پای به میدان گذاشت، اما جالب اینکه اینبار هم همان بلایی را بر سر اصلاح طلبان آورد که بر سر اصولگرایان آورده بود. وی اینبار به جای آنکه در فراکسیون امید جای بگیرد، سر دمدار خروج بسیاری از نمایندگانی شد که با لیست امید به مجلس راه یافته بودند، اما حالا پشت علی لاریجانی و فراکسیون جدید التاسیسی به نام اعتدالیون و مستقلین ایستادند.
این بار هم او جدای از لیستی که با آن رای آورده بود فراکسیون تشکیل داده و به رقابت با کاندیدای اصلاح طلبان یعنی عارف برای ریاست پرداخت و رئیس شد. همان طور که درمجلس اصولگرایی برابر حداد عادل به عنوان نامزد ریاست مجلس، ایستاد و به ریاست رسید. علی لاریجانی نیز در این سالها توانسته بود تا با همین موضع بینابینی و فراکسیونی که گاه آن را اصولگرایی معتدل مینامیدند و گاه مستقلین و گاه حامیان دولت و گاه اعتدالیون و... سالها ریاست کند و هم در بسیاری از امور مهم مجلس با لابی گری هایش کارها را پیش ببرد. وی البته یارو یاور حسن روحانی به ویژه در شرایط خاص نیز بوده است. شاید معروفترین آن ماجرای تصویب برجام بود. اگر چه این همکاریها و بده بستانها تنها به این یکی دو مورد ختم نمیشود بلکه با نگاهی به آنچه که در این شش سال گذشت به خوبی درمییابیم که همکاری میان علی لاریجانی و حسن روحانی بسیار گستردهتر از این حرفها بود تا جایی که مشهور است، برخی از گزینههای کابینه حسن روحانی شخصا با مشورت لاریجانی و خواست او تعیین شده اند، در عوض هر وقت که رئیس جمهور کارش در مجلس گیر میافتاد از لوایح FATF تا حتی افزایش بحث برانگیز قیمت بنزین، لاریجانی پشت او درمیآمد تاروحانی راهش برای رسیدن به خواستهها، تسهیلتر شود. اما این بده بستانها و این یکه تازی های علی لاریجانی در مجلس روی دیگری هم داشت. روی دیگری که برخلاف 12 سال گذشته به مرور جایگاه او و یارانش را در مجلس کمرنگ و کمرنگتر کرد.
>شانسی نداشت
امروز لاریجانی و طیف او به واسطه آن چه که هم با اصولگرایان در مجلس نهم کردند و هم آنچه که با اصلاح طلبان در مجلس دهم، به نیکی میدانند که در مجلس یازدهم حتی اگر بخواهند هم جایی نخواهند داشت. چند هفته پیش از این که علی لاریجانی اظهار کند دیگر با انتخابات مجلس بعدی کاری ندارد، اصولگرایان قم با بستن لیستشان و عدم گنجاندن نام او دراین لیست به وی فهماندند که حتی یک درصد نمیخواهند دیگر او را به جمع اصولگرایان شهرشان راه دهند، از سویی دیگر اصلاح طلبان زخم خورده از انتخابات مجلس 94 نیز که دلزده از کسانی هستند که عکسهای سلفیشان را با اصلاحطلبان گرفتند، اما زنبیل خود را در جای دیگری گذاشتند جایی برای امثال لاریجانی و نزدیکان او دربین خود متصور نیستند. این نشان میداد که برخلاف مجلس نهم و دهم، اینبار طیف اعتدالیون یا فراکسیون لاریجانیها قرار نیست با لیست هیچ یک از جناحین سیاسی چپ یا راست به مجلس راه یابد تا از این طریق بازهم قویترین فراکسیون پارلمان را شکل دهند، موضوعی که باعث شد تا هم لاریجانی و هم نزدیکان او فکری دیگر به حال خود کنند. ازجمله کسانی مثل کاظم جلالی از بهترین دوستان وی که اتفاقا با لیست امید به مجلس راه یافته بود و چون به مجلس رسید پشت به امید، در کنار لاریجانی قرار گرفت و رئیس مرکز پژوهش های پارلمان شد. اما اکنون در آستانه انتخابات یازدهم و عدم جایگاه در میان جناحین چپ و راست برای انتخابات یازدهم، تلاش دارد تا در دل دولت جای بگیرد. تا جایی که با استعفا از مجلس رهسپار روسیه به عنوان سفیر ایران در آنجا شده است. خود این موضوع نشان میداد که علی لاریجانی دیگر نه امیدی به مجلس یازدهم دارد و نه برنامه ای.
به عبارتی، رئیس کنونی مجلس با علم براین که دیگر امپراطوری سابق خود را در پارلمان نمیتواند داشته باشد، مطمئنتر از هر زمان دیگری دست از نامزدی دوباره برای قوه مقننه برداشت. به ویژه این روزها که دولت در پایینترین سطح از محبوبیت قرار دارد و او و طیفش که به عنوان حامیان اصلی و بی قید و شرط دولت شناخته میشوند مطمئنا نمیتوانند این روال حمایتی را در آینده و در مجلس یازدهم تداوم بخشند.
بنابراین باید یکی از دلایل اصلی اعلام انصراف علی لاریجانی را برای نامزدی دوباره مجلس نه فقط سودای ریاست جمهوری بلکه این نکته ارزیابی کنیم که او خوب فهمید که نه برای رقابت های انتخاباتی جایگاهی بین دوجناح دارد و نه با ورود به مجلس، قدرت همیشگی لابی و تشکیل فراکسیون و رئیس مجلس شدن. بیتردید هم، لاریجانی از آن آدم هایی نیست که بخواهد فقط یک نماینده معمولی باشد. او با توجه به اینکه پارلمان یازدهم را پایان ریاست خود میدید، ترجیح داد تا دیگر صندلی های سبز قوه مقننه را رها کند و به جایگاهی دیگر بیاندیشد.
>دردسرهای تازه لاریجانی برای 1400
نکته اما در این است که علی لاریجانی این روزها اگر بخواهد در قامت نامزد ریاست جمهوری نیز قد علم کند کارش به سادگی هایی که قبلا تصور میشد نیست. بی تردید در هنگامه ریاست جمهوری او نیز، باز همیناش است و همین کاسه. یعنی نه اصولگرایان میخواهند تا او نامزد شماره یک ریاست جمهوری آنها باشد و نه اصلاح طلبان. به عبارتی علی لاریجانی در سال 1400 برای نخستین بارباید به طور همزمان با اصولگرایان و اصلاح طلبان رقابت کند و در آن صورت شانس کمی برای پیروزی درانتخابات خواهد داشت. اما جالبی ماجرا وقتی است که بدانیم علی لاریجانی نه تنها از جناح راست و چپ رقبایی دارد که باید با آنها به مبارزه بپردازد بلکه هستند چهره هایی از جنس طیف او و اصطلاحا معتدل که نشان دادهاند برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 عزمی جزم دارند. این امر وضعیت او برای ریاست جمهوری را پیچیدهتر هم میکند. در حال حاضر از شواهد اینطور پیداست که شخصیت هایی مانند آذری جهرمی وزیر ارتباطات فعلی و سورنا ستاری معاون علمی فناوری رئیس جمهور دو تن از چهره های جدی هم طیف علی لاریجانی یعنی همان اعتدالیون هستند که احتمالا در مقابل علی لاریجانی قرار بگیرند. همه اینها در حالی است که بعید نیست به واسطه اتفاقاتی که دراین مدت و احتمالا تا دوسال آینده رخ میدهد، نهادهای نظارتی به منظور افزایش مشارکت مردم هم که شده طرحی نو در انداخته و اجازه ورود چهرهها یا احزابی را به انتخابات ریاست جمهوری بدهند که در طی چهاردهه گذشته بی سابقه بوده است. مطمئنا با حضور چهره هایی جدید و خاص در آن زمان به عنوان نامزد ریاست جمهوری جا برای رئیس جمهور شدن علی لاریجانی تنگ ترهم میشود. اینها بدین معناست علی لاریجانی که امروز بی برنامه برای مجلس ولی با برنامه برای ریاست جمهوری است نباید آن قدرها هم به
سال 1400 دل ببندد.
افتاب یزد
https://roozno.com/001gH8 لینک کوتاه
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید