مشكلات اخير، عربستان را به فكر پايان جنگ انداخت
روزنو :پس از حملهای که در ایران به سفارت عربستان صورت گرفت، روابط تهران و ریاض هرروز تیرهتر شد و هیچمیانجیگری هم نتوانست تاثیر مثبتی بر روابط سرد دو کشور داشته باشد. حال اما مقاومت مردم یمن سبب شده تا نشانههایی از تمایل برای مذاکره در عربستانیها ظاهر شود و آنها برای بازکردن قفل روابط با ایران دست به دامان عمرانخان نخستوزیر پاکستان شوند. پیشتر جمهوری اسلامی ایران در موضعگیری رسمی اعلام کرده بود که حاضر است در هر سطحی به مذاکره و گفتوگو با عربستان سعودی بپردازد، اما عربستان طی دوسال گذشته پیامهای ایران را نادیده گرفته است. در گفتوگو با نصرتا... تاجیک سفیر اسبق کشورمان در اردن به بررسی این مساله پرداخته است. او میگوید: «شرایط عربستان سعودی در حال حاضر به هیچوجه مناسب نیست و این کشور تلاش دارد به هر نحو ممکن به جنگ در یمن خاتمه دهد.» متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
پس از حملهای که در ایران به سفارت عربستان صورت گرفت، روابط تهران و ریاض هرروز تیرهتر شد و هیچمیانجیگری هم نتوانست تاثیر مثبتی بر روابط سرد دو کشور داشته باشد. حال اما مقاومت مردم یمن سبب شده تا نشانههایی از تمایل برای مذاکره در عربستانیها ظاهر شود و آنها برای بازکردن قفل روابط با ایران دست به دامان عمرانخان نخستوزیر پاکستان شوند. پیشتر جمهوری اسلامی ایران در موضعگیری رسمی اعلام کرده بود که حاضر است در هر سطحی به مذاکره و گفتوگو با عربستان سعودی بپردازد، اما عربستان طی دوسال گذشته پیامهای ایران را نادیده گرفته است. در گفتوگو با نصرتا... تاجیک سفیر اسبق کشورمان در اردن به بررسی این مساله پرداخته است. او میگوید: «شرایط عربستان سعودی در حال حاضر به هیچوجه مناسب نیست و این کشور تلاش دارد به هر نحو ممکن به جنگ در یمن خاتمه دهد.» متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
به گزارش روز نو :ايران تاکنون بارها و در سطوح مختلف به مقامات رياض پيشنهاد مذاکره داده تا دو کشور بتوانند با گفتوگو مشکلات فيمابين را حلوفصل کنند، با اين وجود عربستان سعودي تاکنون به هيچکدام از درخواستهاي ايران پاسخي نداده و تمايلي به مذاکره ندارد. دليل عدم پذيرش گفتوگو از سوي عربستان را چه ميدانيد و چرا مقامات اين کشور تا امروز راضي به حل مسائل خود با ايران از راه ديپلماتيک نبودهاند؟
سابقه امر نشان ميدهد که عربستان سعودي خواهان مذاکره با جمهوري اسلامي نيست و به همين دليل هم پيامهاي ارسالي از سوي ايران را طي دو سه سال گذشته بدون جواب گذاشته است، اما بهدنبال سلسله تحولاتي که در خليج فارس اتفاق افتاده و درماندهشدن سعوديها در خاتمهدادن به جنگ ظالمانه عليه يمن، بهنظر ميرسد نظر سعوديها تغيير کرده و آنها علاقهمندند که جنگ را به پايان برسانند. ششجنگ گذشته عربستان با يمن هيچگاه برنده نظامي نداشته و جنگ فعلي نيز که بهنوعي هفتمين جنگ ميان دو کشور منطقه جنوب غرب آسيا است، به احتمال زياد برنده نظامي نخواهد داشت. راه برونرفت از وضعيت فعلي براي عربستان اولا برقراري آتشبس و مذاکره با انصارا... به منظور خاتمهدادن به جنگ نظامي و دوما آغاز مذاکرات يمني ـ يمني براي اداره اين کشور از طريق آراي عمومي است. بنابراين بهنظر ميرسد با توجه به مجموعه اتفاقات و اهدافي که سعوديها براي تحقق آن در منطقه تلاش ميکنند، از جمله تصميم آنها براي برگزاري اجلاس گروه 20 در سال آينده در رياض، آنها نياز دارند که هرچه سريعتر و به هر نحو ممکن به جنگ در يمن خاتمه دهند. از يکسو جنگ يمن هزينه زيادي بر دوش عربستان گذاشته و کسري بودجه در اين کشور ايجاد شده و از سوي ديگر فشار افکار عمومي در غرب بهدليل تسليحاتي که به عربستان فروخته ميشود موجب شده سعوديها علاقهمند باشند مساله يمن سر و سامان بيابد.
اخباري مبني بر ميانجيگريها ميان عربستان، يمن و ايران شنيده ميشود و حتي نخستوزير پاکستان مستقيما اين موضوع را تاييد کرده است. اين ميانجيگريها بهنظر شما چه تاثيري بر پايانيافتن جنگ يمن خواهد داشت؟
با توجه به مشکلاتي که به آن اشاره شد و تمايل عربستان به پاياندادن به جنگ، ميانجيگريها ميتوانند فرصتي براي سعوديها فراهم آورند تا به اوضاع سياست خارجي خود سر و سامان دهند. شرايط عربستان سعودي در حال حاضر به هيچوجه مناسب نيست؛ گسلهايي که سعوديها روي آن قرار دارند، بحران در مسائل سياسي و اجتماعي، بحران جانشيني و حقوق بر زمين مانده اقشار مختلف در اين کشور نظير زنان و جوانان شرايطي فراهم کرده که سعوديها پي به اشتباهات جدي خود در سياستهاي مربوط به ايران، يمن و ديگر کشورهاي منطقه ببرند و درصدد اصلاح آن برآيند.
برخي کارشناسان ميگويند حتي اگر عربستان سعودي بخواهد با ايران مذاکره کند نيز آمريکا نميگذارد اين اتفاق بيفتد. برخي حتي عدم ارتباط ميان ايران و عربستان سعودي را به عدم استقلال اين کشور مرتبط ميدانند. نظر شما در اين باره چيست؟
من گمان نميکنم؛ اين نظريه را که بدي روابط ايران و عربستان بهدليل خواست آمريکا است قبول ندارم. هر کشوري بالاخره يک سطحي از استقلال را داراست و نميتوان گفت بهطور صددرصد رياض تابع ايالات متحده است. به عقيده من آنچه سعوديها را وا داشته براي حل مسائل با ايران و همچنين پاياندادن به جنگ يمن گام بردارند، فشار افکار عمومي در غرب و مشکلات اساسي در داخل اين کشور است. گفته ميشود پس از حمله به تاسيسات نفتي آرامکو و خسارتي که اين حمله براي اقتصاد عربستان در پي داشت، آمريکاييها ابراز تمايل کردهاند با انصارا... مذاکراتي داشته باشند. آنها همچنين در تشويق سعوديها براي خاتمهدادن به جنگ کنوني نقش موثري دارند.
ابتداي اين هفته، نماينده امارات متحده عربي در سازمان ملل متحد اعلام کرد که مشکل اصلي اعراب با ايران به تلاش جمهوري اسلامي براي صدور انقلاب بازميگردد. اين ديدگاه در سخنان عادل الجبير، وزير مشاور اين کشور در امور خارجي نيز بروز يافت و او خواستار پاياندادن ايران به انقلابيگري در منطقه شد. دليل طرح اين ايدهها از سوي اعراب را چه ميدانيد؟
به عقيده من اين نوع اظهارات و طرح اتهام عليه ايران پاککردن صورت مساله است. ميتوان گفت ماجراي درگيري يمن و عربستان به نوعي تمام اين سناريوسازيها در خصوص دخالت ايران در امور کشورهاي عربي را باطل کرد. يکي از مسائلي که بعد از جنگ يمن تحليلگران گفتند، آن بود که ايران دخالتي در قضاياي يمن نداشت و انصارا... بهعنوان يک گروهي بومي يمني بود که در برابر تجاوز نظامي عربستان سعودي ايستادگي کرد. اين فرافکنيها و اتهامزنيهاي دروغين از سوي کشورهايي نظير عربستان و امارات براي فرار از هزينه سياستهاي جاهطلبانه و غيرعقلاني است که از سوي رياض و ابوظبي اتخاذ شده، مطرح ميشود. آنها نتوانستند يمن را شکست دهند و در نتيجه بهدنبال انداختن تقصير بر گردن ديگران هستند. آمريکاييها و سعوديها معتقدند ايران عامل حمله به آرامکو است. بعيد ميدانم که سازمان اطلاعاتي آمريکا از ميزان توان نظامي انصارا... يمن و دسترسي آنها به تکنيک ساخت موشکهاي پيشرفته اطلاع نداشته باشد. صحبتهايي که آمريکاييها در مورد موضوع آرامکو مطرح ميکنند فرافکني و به نوعي فرار به جلو محسوب ميشود، چراکه آمريکاييها در کنار کشورهايي چون فرانسه، انگليس و تعدادي ديگر از کشورها بزرگترين فروشندگان سلاح به عربستان سعودي هستند، تسليحاتي که در جنگ يمن عليه مردم اين کشور استفاده ميشود و آنها اکنون براي اينکه توجه افکار عمومي را از اين موضوع منحرف کنند، استراتژي فرار به جلو را انتخاب کردهاند. اين حمله توسط انصارا... يمن صورت گرفته و خود آنها نيز اين موضوع را اعلام کردهاند، ارتش يمن قبل از جنگهاي اخير به توان ساخت موشک دست پيدا کرده بود و اکنون انصارا... با استفاده از دانش فني پيشيني که ارتش يمن داشت و همچنين استفاده از دانش فني ساير کشورها توانسته براي دفاع مشروع از خود موشکهاي مورد نياز خود را بسازد. انصارا... يمن از توان لازم براي ساخت موشکهاي مورد استفاده شده در حمله آرامکو برخوردار است و کشيدن پاي ايران و عراق به اين موضوع بحث انحرافي است. اظهارات مايک پمپئو، عادل الجبير و ديگران در اين ارتباط صادقانه نيست و نوعي فرار به جلو محسوب ميشود.
ايران در خصوص مساله يمن چه ميتواند کند؟
انصارا... پيشنهاد داد که فعلا شرايط را تا همين حد منجمد کنند. آنطور که شنيدم سعوديها هم در برخي مناطق حاضرند، ولي ظاهرا مطلوب انصارا... نيست. به عقيده من مساله يمن صرفا به جمهوري اسلامي مربوط نميشود. مساله يمن در درجه اول مساله سعوديها با يمن است و بعد اگر عربستان دخالتش را قطع کند يک مساله يمني ـ يمني ميشود. در مساله يمن ما بايد کمک کنيم نه اينکه تعيينکننده اصلي باشيم. ميتوانيم کمک کنيم مساله بين عربستان و يمن زودتر سروسامان پيدا کند. فاجعه محيطي و انساني در يمن ميتواند تبعات بدي براي همه کشورهاي منطقه داشته باشد.
آيا ميتوان گفت تضعيف موقعيت بنيامين نتانياهو در اسرائيل و رفتن جان بولتون از کابينه آمريکا، در تضعيف موضع محور تندروي منطقه و آنچه آقاي ظريف «تيم بي» ميخواند موثر بود و باعث شد آنها موضع نرمتري در قبال ايران اتخاد کنند؟
فکر ميکنم اين مساله بيتاثير نبوده اما نميتوان اين تاثير را تعيينکننده و محتوايي دانست. دليل اصلي شکست مواضع تندروها در منطقه خاورميانه و بهخصوص تضعيف عربستان سعودي، مقاومت مردم يمن در برابر زيادهخواهي حاکمان سعودي است. آنها ميخواهند متجاوزين از مرزهاي يمن بيرون بروند و مردم يمن خود حاکم بر سرنوشتشان شوند. مجموعه تحولات در خاورميانه از ساقطشدن پهپاد آمريکايي و نااميدي رياض و ابوظبي از حمايتهاي دونالد ترامپ گرفته تا حمله به تاسيسات آرامکو و بسياري از مسائلي که به آنها اشاره شد، باعث گشت در درجه اول اماراتيها و سپس سعوديها براي حل مسائل خود با ايران بهصورت رودررو به صرافت بيفتند. البته بايد اذعان کرد که نقش گروه «بي» در سياست خارجي آمريکا نسبت به ايران گويا رو به افول است و اين را بايد غنيمت شمرد که براي حل متمدنانه مشکلات دو کشور به ديپلماسي فرصت عرض اندام بدهد! اگرچه براي اينکه بتوانيم مقولات سياست خارجي را راحتتر معنا نموده و جا بيندازيم و دنيا را از مخاطرات آنها آگاه سازيم مفهومسازي روش مناسبي است، اما بايد متوجه باشيم در قبال آن بدهکار نشويم. بهطور مثال گروه «بي» که وزير امور خارجه کشورمان آن را از ماهها پيش مطرح کرده در همين راستا و کارکرد خوبي داشت و وارد ادبيات سياست خارجي و مخصوصا روند تشديد تنشها بين ايران و آمريکا شد. البته مفهومسازي در آن شرايط اين خوب بود و بهدليل مشکلاتي که آمريکا در دنيا داشت بهزودي هم جا افتاد و در رسانههاي بينالمللي و انديشکدههايي که در زمينه سياست خارجي و روابط بينالملل کار ميکنند نيز وارد شد. اما با توجه به شرايط کنوني ادامه آن خيلي مطلوب بهنظر نميرسد، زيرا اولا محمد بن زايد از اين گروه تا حدي بهدليل مشکلات داخلي خود کنار رفت و ورق به نفع مخالفانش از جمله محمد بن راشد حاکم دبي برگشت که خواهان همکاري بيشتري با ايران است. پس بهنظر ميرسد که روابط ايران و امارات تا حدي رو به بهبود ميرود. ثانيا از طرف ديگر بهنظر ميرسد که محمد بن سلمان وليعهد عربستان به واقعيات منطقهاي پي برده و بعد از تحولاتي که در خليج فارس اتفاق افتاد و مخصوصا ساقطشدن پهپاد آمريکايي و تحولات نفتکشها در خليج فارس فتيله دشمني خود با ايران را تا حدي پايين کشيده است. جان بولتون هم با خواست ترامپ و بهدليل اختلاف جدي در چندين مورد به اين سرنوشت دچار شده و فقط ميماند نتانياهو که آنهم به احتمال زياد موفق به تشکيل دولت ائتلافي نخواهد شد. بنابراين به عقيده من الان تيم «بي» مرده است.
آمريکاييها چه اهدافي را از پس ائتلافسازيهاي ضد ايراني در منطقه دنبال ميکنند؟
به گزارش روز نو :ايران تاکنون بارها و در سطوح مختلف به مقامات رياض پيشنهاد مذاکره داده تا دو کشور بتوانند با گفتوگو مشکلات فيمابين را حلوفصل کنند، با اين وجود عربستان سعودي تاکنون به هيچکدام از درخواستهاي ايران پاسخي نداده و تمايلي به مذاکره ندارد. دليل عدم پذيرش گفتوگو از سوي عربستان را چه ميدانيد و چرا مقامات اين کشور تا امروز راضي به حل مسائل خود با ايران از راه ديپلماتيک نبودهاند؟
سابقه امر نشان ميدهد که عربستان سعودي خواهان مذاکره با جمهوري اسلامي نيست و به همين دليل هم پيامهاي ارسالي از سوي ايران را طي دو سه سال گذشته بدون جواب گذاشته است، اما بهدنبال سلسله تحولاتي که در خليج فارس اتفاق افتاده و درماندهشدن سعوديها در خاتمهدادن به جنگ ظالمانه عليه يمن، بهنظر ميرسد نظر سعوديها تغيير کرده و آنها علاقهمندند که جنگ را به پايان برسانند. ششجنگ گذشته عربستان با يمن هيچگاه برنده نظامي نداشته و جنگ فعلي نيز که بهنوعي هفتمين جنگ ميان دو کشور منطقه جنوب غرب آسيا است، به احتمال زياد برنده نظامي نخواهد داشت. راه برونرفت از وضعيت فعلي براي عربستان اولا برقراري آتشبس و مذاکره با انصارا... به منظور خاتمهدادن به جنگ نظامي و دوما آغاز مذاکرات يمني ـ يمني براي اداره اين کشور از طريق آراي عمومي است. بنابراين بهنظر ميرسد با توجه به مجموعه اتفاقات و اهدافي که سعوديها براي تحقق آن در منطقه تلاش ميکنند، از جمله تصميم آنها براي برگزاري اجلاس گروه 20 در سال آينده در رياض، آنها نياز دارند که هرچه سريعتر و به هر نحو ممکن به جنگ در يمن خاتمه دهند. از يکسو جنگ يمن هزينه زيادي بر دوش عربستان گذاشته و کسري بودجه در اين کشور ايجاد شده و از سوي ديگر فشار افکار عمومي در غرب بهدليل تسليحاتي که به عربستان فروخته ميشود موجب شده سعوديها علاقهمند باشند مساله يمن سر و سامان بيابد.
اخباري مبني بر ميانجيگريها ميان عربستان، يمن و ايران شنيده ميشود و حتي نخستوزير پاکستان مستقيما اين موضوع را تاييد کرده است. اين ميانجيگريها بهنظر شما چه تاثيري بر پايانيافتن جنگ يمن خواهد داشت؟
با توجه به مشکلاتي که به آن اشاره شد و تمايل عربستان به پاياندادن به جنگ، ميانجيگريها ميتوانند فرصتي براي سعوديها فراهم آورند تا به اوضاع سياست خارجي خود سر و سامان دهند. شرايط عربستان سعودي در حال حاضر به هيچوجه مناسب نيست؛ گسلهايي که سعوديها روي آن قرار دارند، بحران در مسائل سياسي و اجتماعي، بحران جانشيني و حقوق بر زمين مانده اقشار مختلف در اين کشور نظير زنان و جوانان شرايطي فراهم کرده که سعوديها پي به اشتباهات جدي خود در سياستهاي مربوط به ايران، يمن و ديگر کشورهاي منطقه ببرند و درصدد اصلاح آن برآيند.
برخي کارشناسان ميگويند حتي اگر عربستان سعودي بخواهد با ايران مذاکره کند نيز آمريکا نميگذارد اين اتفاق بيفتد. برخي حتي عدم ارتباط ميان ايران و عربستان سعودي را به عدم استقلال اين کشور مرتبط ميدانند. نظر شما در اين باره چيست؟
من گمان نميکنم؛ اين نظريه را که بدي روابط ايران و عربستان بهدليل خواست آمريکا است قبول ندارم. هر کشوري بالاخره يک سطحي از استقلال را داراست و نميتوان گفت بهطور صددرصد رياض تابع ايالات متحده است. به عقيده من آنچه سعوديها را وا داشته براي حل مسائل با ايران و همچنين پاياندادن به جنگ يمن گام بردارند، فشار افکار عمومي در غرب و مشکلات اساسي در داخل اين کشور است. گفته ميشود پس از حمله به تاسيسات نفتي آرامکو و خسارتي که اين حمله براي اقتصاد عربستان در پي داشت، آمريکاييها ابراز تمايل کردهاند با انصارا... مذاکراتي داشته باشند. آنها همچنين در تشويق سعوديها براي خاتمهدادن به جنگ کنوني نقش موثري دارند.
ابتداي اين هفته، نماينده امارات متحده عربي در سازمان ملل متحد اعلام کرد که مشکل اصلي اعراب با ايران به تلاش جمهوري اسلامي براي صدور انقلاب بازميگردد. اين ديدگاه در سخنان عادل الجبير، وزير مشاور اين کشور در امور خارجي نيز بروز يافت و او خواستار پاياندادن ايران به انقلابيگري در منطقه شد. دليل طرح اين ايدهها از سوي اعراب را چه ميدانيد؟
به عقيده من اين نوع اظهارات و طرح اتهام عليه ايران پاککردن صورت مساله است. ميتوان گفت ماجراي درگيري يمن و عربستان به نوعي تمام اين سناريوسازيها در خصوص دخالت ايران در امور کشورهاي عربي را باطل کرد. يکي از مسائلي که بعد از جنگ يمن تحليلگران گفتند، آن بود که ايران دخالتي در قضاياي يمن نداشت و انصارا... بهعنوان يک گروهي بومي يمني بود که در برابر تجاوز نظامي عربستان سعودي ايستادگي کرد. اين فرافکنيها و اتهامزنيهاي دروغين از سوي کشورهايي نظير عربستان و امارات براي فرار از هزينه سياستهاي جاهطلبانه و غيرعقلاني است که از سوي رياض و ابوظبي اتخاذ شده، مطرح ميشود. آنها نتوانستند يمن را شکست دهند و در نتيجه بهدنبال انداختن تقصير بر گردن ديگران هستند. آمريکاييها و سعوديها معتقدند ايران عامل حمله به آرامکو است. بعيد ميدانم که سازمان اطلاعاتي آمريکا از ميزان توان نظامي انصارا... يمن و دسترسي آنها به تکنيک ساخت موشکهاي پيشرفته اطلاع نداشته باشد. صحبتهايي که آمريکاييها در مورد موضوع آرامکو مطرح ميکنند فرافکني و به نوعي فرار به جلو محسوب ميشود، چراکه آمريکاييها در کنار کشورهايي چون فرانسه، انگليس و تعدادي ديگر از کشورها بزرگترين فروشندگان سلاح به عربستان سعودي هستند، تسليحاتي که در جنگ يمن عليه مردم اين کشور استفاده ميشود و آنها اکنون براي اينکه توجه افکار عمومي را از اين موضوع منحرف کنند، استراتژي فرار به جلو را انتخاب کردهاند. اين حمله توسط انصارا... يمن صورت گرفته و خود آنها نيز اين موضوع را اعلام کردهاند، ارتش يمن قبل از جنگهاي اخير به توان ساخت موشک دست پيدا کرده بود و اکنون انصارا... با استفاده از دانش فني پيشيني که ارتش يمن داشت و همچنين استفاده از دانش فني ساير کشورها توانسته براي دفاع مشروع از خود موشکهاي مورد نياز خود را بسازد. انصارا... يمن از توان لازم براي ساخت موشکهاي مورد استفاده شده در حمله آرامکو برخوردار است و کشيدن پاي ايران و عراق به اين موضوع بحث انحرافي است. اظهارات مايک پمپئو، عادل الجبير و ديگران در اين ارتباط صادقانه نيست و نوعي فرار به جلو محسوب ميشود.
ايران در خصوص مساله يمن چه ميتواند کند؟
انصارا... پيشنهاد داد که فعلا شرايط را تا همين حد منجمد کنند. آنطور که شنيدم سعوديها هم در برخي مناطق حاضرند، ولي ظاهرا مطلوب انصارا... نيست. به عقيده من مساله يمن صرفا به جمهوري اسلامي مربوط نميشود. مساله يمن در درجه اول مساله سعوديها با يمن است و بعد اگر عربستان دخالتش را قطع کند يک مساله يمني ـ يمني ميشود. در مساله يمن ما بايد کمک کنيم نه اينکه تعيينکننده اصلي باشيم. ميتوانيم کمک کنيم مساله بين عربستان و يمن زودتر سروسامان پيدا کند. فاجعه محيطي و انساني در يمن ميتواند تبعات بدي براي همه کشورهاي منطقه داشته باشد.
آيا ميتوان گفت تضعيف موقعيت بنيامين نتانياهو در اسرائيل و رفتن جان بولتون از کابينه آمريکا، در تضعيف موضع محور تندروي منطقه و آنچه آقاي ظريف «تيم بي» ميخواند موثر بود و باعث شد آنها موضع نرمتري در قبال ايران اتخاد کنند؟
فکر ميکنم اين مساله بيتاثير نبوده اما نميتوان اين تاثير را تعيينکننده و محتوايي دانست. دليل اصلي شکست مواضع تندروها در منطقه خاورميانه و بهخصوص تضعيف عربستان سعودي، مقاومت مردم يمن در برابر زيادهخواهي حاکمان سعودي است. آنها ميخواهند متجاوزين از مرزهاي يمن بيرون بروند و مردم يمن خود حاکم بر سرنوشتشان شوند. مجموعه تحولات در خاورميانه از ساقطشدن پهپاد آمريکايي و نااميدي رياض و ابوظبي از حمايتهاي دونالد ترامپ گرفته تا حمله به تاسيسات آرامکو و بسياري از مسائلي که به آنها اشاره شد، باعث گشت در درجه اول اماراتيها و سپس سعوديها براي حل مسائل خود با ايران بهصورت رودررو به صرافت بيفتند. البته بايد اذعان کرد که نقش گروه «بي» در سياست خارجي آمريکا نسبت به ايران گويا رو به افول است و اين را بايد غنيمت شمرد که براي حل متمدنانه مشکلات دو کشور به ديپلماسي فرصت عرض اندام بدهد! اگرچه براي اينکه بتوانيم مقولات سياست خارجي را راحتتر معنا نموده و جا بيندازيم و دنيا را از مخاطرات آنها آگاه سازيم مفهومسازي روش مناسبي است، اما بايد متوجه باشيم در قبال آن بدهکار نشويم. بهطور مثال گروه «بي» که وزير امور خارجه کشورمان آن را از ماهها پيش مطرح کرده در همين راستا و کارکرد خوبي داشت و وارد ادبيات سياست خارجي و مخصوصا روند تشديد تنشها بين ايران و آمريکا شد. البته مفهومسازي در آن شرايط اين خوب بود و بهدليل مشکلاتي که آمريکا در دنيا داشت بهزودي هم جا افتاد و در رسانههاي بينالمللي و انديشکدههايي که در زمينه سياست خارجي و روابط بينالملل کار ميکنند نيز وارد شد. اما با توجه به شرايط کنوني ادامه آن خيلي مطلوب بهنظر نميرسد، زيرا اولا محمد بن زايد از اين گروه تا حدي بهدليل مشکلات داخلي خود کنار رفت و ورق به نفع مخالفانش از جمله محمد بن راشد حاکم دبي برگشت که خواهان همکاري بيشتري با ايران است. پس بهنظر ميرسد که روابط ايران و امارات تا حدي رو به بهبود ميرود. ثانيا از طرف ديگر بهنظر ميرسد که محمد بن سلمان وليعهد عربستان به واقعيات منطقهاي پي برده و بعد از تحولاتي که در خليج فارس اتفاق افتاد و مخصوصا ساقطشدن پهپاد آمريکايي و تحولات نفتکشها در خليج فارس فتيله دشمني خود با ايران را تا حدي پايين کشيده است. جان بولتون هم با خواست ترامپ و بهدليل اختلاف جدي در چندين مورد به اين سرنوشت دچار شده و فقط ميماند نتانياهو که آنهم به احتمال زياد موفق به تشکيل دولت ائتلافي نخواهد شد. بنابراين به عقيده من الان تيم «بي» مرده است.
آمريکاييها چه اهدافي را از پس ائتلافسازيهاي ضد ايراني در منطقه دنبال ميکنند؟
با بررسي سابقه تشکيل ائتلاف در دو دهه اخير مخصوصا در سالهاي اخير چنين ائتلافهايي يک سابقه منفي داشته و روند مطلوبي نداشته است. بهطور کلي چنين ائتلافهايي در منطقه نهتنها کارکردي نداشته بلکه به مرور زمان به باد فراموشي سپرده شده است. بنابراين هزينههاي تشکيل چنين ائتلافهايي بر روي دوش پيشنهاددهندگان آن بوده است. بهعنوان مثال در ائتلاف ادعايي ضد داعش مشاهده کرديم که چنين مسالهاي منحصر به آمريکاييها شد. همچنين در ائتلاف ادعايي ضد يمن نيز همين گونه بود، بهگونهاي که چنين ائتلافي بر دوش عربستان افتاد. بنابراين تشکيل چنين ائتلافهايي چون کشورهاي مختلف اهداف متفاوتي را دنبال ميکنند بنابراين با اين اهداف متفاوت چنين مسالهاي شکل نميگيرد. فقط ممکن است بهصورت محدود در خبرها دنبال شود و بيشتر جنبه تبليغاتي و رسانهاي داشته و بعد نيز به باد فراموشي سپرده ميشود. در مورد ائتلاف دريايي مورد ادعاي آمريکاييها در منطقه خليج فارس و تنگه هرمز نيز ميتوان گفت از آنجايي که چنين ائتلافي اصالتي نداشته و ندارد بيشتر بهدليل تحرکات در منطقه چنين ائتلافي مطرح شد. بهدليل آنکه کشورها علاوه بر اهداف، مقاصد و انگيزههاي متفاوت داراي بستر همگن فرهنگي، آموزش، آشنايي با لجستيک مشترک و نداشتن مانورهاي قبلي مشترک با گردهمآوردن تعداد محدودي کشور عملي نيست، چون از نظر سياسي اين کشورها داراي اهداف متفاوتي هستند، بعيد است که بهجايي برسد. تاکنون بعد از اين همه تلاش، تعداد کشورهاي حاضر در ائتلاف پيشنهادي آمريکا، به اندازه انگشتان يک دست هم نرسيده و از اين زاويه تشکيل چنين ائتلافي در خليج فارس ائتلافي شکستخورده است. در اين مورد خاص حتي از منظر آمريکاييها نيز دچار تناقضات ساختاري و رويکردي است. آمريکاييها صراحتا اعلام داشتهاند که ما دنبال مصرف منابعمان براي مردم خودمان هستيم. اما از سوي ديگر براساس اعلام بسياري از تحليلگران بار چنين ائتلافي بر روي دوش آمريکا خواهد بود. اگر آمريکاييها در مسائل منطقه دخالت نداشته باشند و اجازه دهند تا کشورهاي منطقه با يکديگر تعامل سازنده داشته باشند در چنين شرايطي نيازي به اين مساله تا ائتلافي تشکيل شود تا امنيت اين آبراه حفظ شود نخواهد بود. امنيت خليج فارس ساليان سال بدون حضور قدرتهاي بزرگ شکل گرفته است. حضور قدرتهاي بزرگ در منطقه باعث بروز ناامني است.
آرمان
https://roozno.com/001dsJ لینک کوتاه
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید