محمدصادق جوادی حصار
مطبوعات نقش احزاب را بازی نکنند
روزنو :دولت سایه در غرب را احزاب رقیب دولت تشکیل میدهند
بحث ورود یا عدم ورود مطبوعات و رسانهها به مباحثی از جنس مناظره تاجزاده-زاکانی و یا مرور حوادث، وقایع و دورههایی از شخصیت و یا عملکرد سیاسی شخصیتهای موثر کشور و از سویی نقش احزاب در بسط و تعمیق این مباحث از جمله مواردی است که در حاشیههای سیاسی و جنجالهای مستندهای مغفول میماند. بهراستی احزاب در ایران چه نقشی در تحلیل و بررسی حوادث و رخدادهایی مثلا از جنس حوادث کوی دانشگاه سال 78 دارند؟ اساسا این نکته که احزاب در ایران از «حوصله» و پویایی در کار سیاسی برخوردار نیستند، واقعیت است یا اتهام؟ در این رابطه با محمدصادق جوادی حصار فعال سیاسی و عضو حزب اعتماد ملی گفتوگوی کوتاهی داشته که در ادامه میخوانید.
دولت سایه در غرب را احزاب رقیب دولت تشکیل میدهند
بحث ورود یا عدم ورود مطبوعات و رسانهها به مباحثی از جنس مناظره تاجزاده-زاکانی و یا مرور حوادث، وقایع و دورههایی از شخصیت و یا عملکرد سیاسی شخصیتهای موثر کشور و از سویی نقش احزاب در بسط و تعمیق این مباحث از جمله مواردی است که در حاشیههای سیاسی و جنجالهای مستندهای مغفول میماند. بهراستی احزاب در ایران چه نقشی در تحلیل و بررسی حوادث و رخدادهایی مثلا از جنس حوادث کوی دانشگاه سال 78 دارند؟ اساسا این نکته که احزاب در ایران از «حوصله» و پویایی در کار سیاسی برخوردار نیستند، واقعیت است یا اتهام؟ در این رابطه با محمدصادق جوادی حصار فعال سیاسی و عضو حزب اعتماد ملی گفتوگوی کوتاهی داشته که در ادامه میخوانید.
به گزارش روز نو :هفته گذشته مناظرهای بین آقایان تاجزاده و زاکانی درباره حوادث کوی دانشگاه سال 78 انجام شد که بازخوانی بود از دو منظر متفاوت در رابطه با آن واقعه. این بازخوانیهای اینچنینی تا چه اندازه نیازمند و پیگیر چنین مسائلی میتواند باشد؟
بخشی از جامعه که در فکر اتمام کار سیاست خردمندانه است که شامل احزاب و گروههای سیاسی یا تصمیمسازان سیاسی میشود، قطعا این مباحث برای این طیف اهمیت دارد. زیرا باید حوادث و رخدادهای سیاسی کشور را بررسی و کنکاش کنند تا در آستانه تصمیمگیریهای مهم و تعیین کننده، با اشراف و تسلط موضوعی به رخدادهای گذشته و با بازخوانی و تحلیل آن وقایع میتواند در آینده برای کار سیاسی مفید باشد. اما اینکه این مباحث به سطح جامعه کشیده شود و از سطح نخبگان خارج شود و به سوی یک موج اجتماعی کشیده شود و اساسا ضرورت داشته باشد تا مردم از ریز حوادث آن سالها مطلع باشند و یا خیر، اینجاست که باید مطبوعات با فراست، تیزهوشی و نکته سنجی وارد عمل شوند تا از دل این مسائل یک موضوع اجتماعی و عامی را در بیاورند که به شکل رسانهای به آن پرداخته شود.
به اعتقاد شما رسانهها از چه وجهی وارد این قضایا شوند که به زرد بودن متهم نشوند؟
به نظرم اکنون وقت آن است که مطبوعات دیگر نقش احزاب را بازی نکنند. باید وظایف احزاب به خودشان محول شود و نه مطبوعات. در دورهای یا حزب وجود نداشت یا در محاق بودند و شرایطی فراهم نبود تا احزاب نقش واقعی خود را ایفا کنند، مطبوعات این وظایف را بر عهده داشتند؛ در بحث بسیج اجتماعی، موج آفرینیهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ایفای نقش داشتند، اما اکنون میتوان این موارد را از احزاب مطالبه کرد. روزنامهها بهجای این پرسش که آیا ورود به مباحثی از جنس مصاحبه آقای موسوی خوئینیها و یا مناظره ذکر شده خوب است یا بد است، این نقش را احزاب ایفا کنند و از آنها خواسته شود که چرا به این موضوعات کمتر توجه میکنند؟ چرا جلسات عمومی احزاب به برگزاری کنگره خلاصه شده است که بگویند ما هم هستیم! چرا کتاب تدوین شدهای توسط یکی از این احزاب درباره رخدادهای سال 78 در دانشگاه تهران تدوین نمیشود؟ چرا یک حزب سیاسی در این باره تحلیل مکتوبی ارائه نکردهاست؟ این مسائل را باید از احزاب خواست. نمیشود که یک حزبی نام خود را حزب بگذارد اما درباره مسائل و موضوعات موثر و مهم سیاسی و اجتماعی موضعی نداشته باشند. احزاب باید دنبال این مسائل بروند و مطبوعات هم باید به عنوان نمایندگان افکار عمومی از احزاب مطالبه کنند. احزاب موثر باید ورود کنند و راجع به مسائل مختلف موضعگیری داشته باشند، تحلیل ارائه دهند، بیانیه بدهند، کتاب بنویسند و... احزاب ما در این زمینه کاری نکردهاند.
به نظر میرسد که احزاب در ایران با همین ساختار چندان حوصله کار سیاسی ندارند و شاید بتوان گفت «تنبل» هستند.
در درجه اول، آنها «حزب» هستند پس نمیتوان گفت حوصله ندارند! احزاب در غرب، آلترناتیو دولتهای مستقر هستند. دولت سایه را احزاب قوی و رقیب دولت تشکیل میدهند. احزاب در غرب از بودجههای عمومی استفاده میکنند. در احزاب قوی و مهم «دولت سایه» فعال است. مثلا وزیر خارجه، وزیر اقتصاد و فرهنگ و غیره دارند که مانند زمانی که وزیر بود در ساختمان حزب متبوع خود هر روز در دفترش مینشیند و کارها و موضوعات حوادث حوزه خود را رصد میکند و تحلیل میکند و با مشاوران و مدیران دیگر مشورت میکنند. یعنی حزبدرسایه کار دولت را انجام میدهد. البته دغدغه ساختمان و دفتر کار و حقوق پرسنل و بودجه را هم ندارند. در غرب حزب و یا کشورهای صاحب حزب، احزاب زائد تلقی نمیشوند بلکه حافظ و پشتیبان امنیت ملی کشور به حساب میآیند. همین کاری که ما در ایران برای نهادهای امنیتی و سازمانهای مختلف نظارتی انجام میدهیم و ساختمان و بودجه و نیرو در اختیارشان میگذاریم، در کشورهای توسعه یافته این امکانات در اختیار احزاب گذاشته میشود. بنابراین در چنین شرایطی احزاب پاسخگوی عملکرد خود و نیروهایش است؛ کتاب هم مینویسند، تحلیل هم دارند و گفتمان جدید هم ارائه میدهند.
حاشیههای مصاحبه آقای موسوی خوئینیها همچنان ادامه دارد و برخی رسانهها در تلاشند تا ابعاد مختلفی از این گفتوگو را کشف کنند و جو رسانهای ایجاد کنند. طرح مباحثی از جنس سخنان موسوی خوئینیها تا چه حد برای مردم در زمان فعلی جالب و جذاب است و تا چه اندازه با دغدغههای امروز جامعه همخوانی دارد؟
احساس میکنم فضای عمومی کشور باید توسط جریانات اصلی ترسیم شود. این جریانات میتواند از حوزه اصلاحطلبی یا اصولگرایی باشند و یا تکنوکراتهای مستقل غیرسیاسی. درواقع این طیف تنظیم کننده مناسبات سیاسی کشور هستند. از سویی آقای موسوی خوئینیها از شخصیتهای موثر در فضای سیاسی کشور هستند و قطعا زمانی که سخنی را میگویند حتما از یک پشتوانه علمی و تجربی برخوردار است؛ یعنی اطلاعات خوب و دقیقی درباره وقایع دارد و نمیتوان از کنار سخنان او به راحتی گذشت. همانطور که آقای خوئینیها هم اشاره داشتند، آقای هاشمی فراتر از اینکه کدام جریان سیاسی از او خوشش بیاید یا خیر، یکسری راهبردهایی را برای خود ترسیم کرده بود که در راستای تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران تعریف میشد. آیتا...هاشمی همهچیز را از منظر به نفع جمهوری اسلامی بودن یا نبودن مینگریست. کارها را بر مبنای نفع و زیان جمهوری اسلامی انجام میداد. به این معنا ممکن است کارهایی کرده باشند که در زمان خود تفسیرشان این بود که خوب است، اما ممکن بود عدهای هم مخالف آن بودند و به نفع توسعه کشور نمیدانستند. به نظرم باید منتظر ماند تا این التهابات له و علیه بر سر سخنان آقای موسوی خوئینیها کاسته شود و یک کار کارشناسی انجام بگیرد که مثلا سخنان خوئینیها درباره دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی مطابقت دارد یا خیر؟ که به نظر بنده بخش زیادی از سخنان آقای خوئینیها در این باره با حقیقت انطباق دارد. در واقع این مباحث را باید کارشناسیتر و عمیقتر بررسی کرد و نه در یک یا دو مصاحبه کوتاه.
بحث ورود یا عدم ورود مطبوعات و رسانهها به مباحثی از جنس مناظره تاجزاده-زاکانی و یا مرور حوادث، وقایع و دورههایی از شخصیت و یا عملکرد سیاسی شخصیتهای موثر کشور و از سویی نقش احزاب در بسط و تعمیق این مباحث از جمله مواردی است که در حاشیههای سیاسی و جنجالهای مستندهای مغفول میماند. بهراستی احزاب در ایران چه نقشی در تحلیل و بررسی حوادث و رخدادهایی مثلا از جنس حوادث کوی دانشگاه سال 78 دارند؟ اساسا این نکته که احزاب در ایران از «حوصله» و پویایی در کار سیاسی برخوردار نیستند، واقعیت است یا اتهام؟ در این رابطه با محمدصادق جوادی حصار فعال سیاسی و عضو حزب اعتماد ملی گفتوگوی کوتاهی داشته که در ادامه میخوانید.
به گزارش روز نو :هفته گذشته مناظرهای بین آقایان تاجزاده و زاکانی درباره حوادث کوی دانشگاه سال 78 انجام شد که بازخوانی بود از دو منظر متفاوت در رابطه با آن واقعه. این بازخوانیهای اینچنینی تا چه اندازه نیازمند و پیگیر چنین مسائلی میتواند باشد؟
بخشی از جامعه که در فکر اتمام کار سیاست خردمندانه است که شامل احزاب و گروههای سیاسی یا تصمیمسازان سیاسی میشود، قطعا این مباحث برای این طیف اهمیت دارد. زیرا باید حوادث و رخدادهای سیاسی کشور را بررسی و کنکاش کنند تا در آستانه تصمیمگیریهای مهم و تعیین کننده، با اشراف و تسلط موضوعی به رخدادهای گذشته و با بازخوانی و تحلیل آن وقایع میتواند در آینده برای کار سیاسی مفید باشد. اما اینکه این مباحث به سطح جامعه کشیده شود و از سطح نخبگان خارج شود و به سوی یک موج اجتماعی کشیده شود و اساسا ضرورت داشته باشد تا مردم از ریز حوادث آن سالها مطلع باشند و یا خیر، اینجاست که باید مطبوعات با فراست، تیزهوشی و نکته سنجی وارد عمل شوند تا از دل این مسائل یک موضوع اجتماعی و عامی را در بیاورند که به شکل رسانهای به آن پرداخته شود.
به اعتقاد شما رسانهها از چه وجهی وارد این قضایا شوند که به زرد بودن متهم نشوند؟
به نظرم اکنون وقت آن است که مطبوعات دیگر نقش احزاب را بازی نکنند. باید وظایف احزاب به خودشان محول شود و نه مطبوعات. در دورهای یا حزب وجود نداشت یا در محاق بودند و شرایطی فراهم نبود تا احزاب نقش واقعی خود را ایفا کنند، مطبوعات این وظایف را بر عهده داشتند؛ در بحث بسیج اجتماعی، موج آفرینیهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ایفای نقش داشتند، اما اکنون میتوان این موارد را از احزاب مطالبه کرد. روزنامهها بهجای این پرسش که آیا ورود به مباحثی از جنس مصاحبه آقای موسوی خوئینیها و یا مناظره ذکر شده خوب است یا بد است، این نقش را احزاب ایفا کنند و از آنها خواسته شود که چرا به این موضوعات کمتر توجه میکنند؟ چرا جلسات عمومی احزاب به برگزاری کنگره خلاصه شده است که بگویند ما هم هستیم! چرا کتاب تدوین شدهای توسط یکی از این احزاب درباره رخدادهای سال 78 در دانشگاه تهران تدوین نمیشود؟ چرا یک حزب سیاسی در این باره تحلیل مکتوبی ارائه نکردهاست؟ این مسائل را باید از احزاب خواست. نمیشود که یک حزبی نام خود را حزب بگذارد اما درباره مسائل و موضوعات موثر و مهم سیاسی و اجتماعی موضعی نداشته باشند. احزاب باید دنبال این مسائل بروند و مطبوعات هم باید به عنوان نمایندگان افکار عمومی از احزاب مطالبه کنند. احزاب موثر باید ورود کنند و راجع به مسائل مختلف موضعگیری داشته باشند، تحلیل ارائه دهند، بیانیه بدهند، کتاب بنویسند و... احزاب ما در این زمینه کاری نکردهاند.
به نظر میرسد که احزاب در ایران با همین ساختار چندان حوصله کار سیاسی ندارند و شاید بتوان گفت «تنبل» هستند.
در درجه اول، آنها «حزب» هستند پس نمیتوان گفت حوصله ندارند! احزاب در غرب، آلترناتیو دولتهای مستقر هستند. دولت سایه را احزاب قوی و رقیب دولت تشکیل میدهند. احزاب در غرب از بودجههای عمومی استفاده میکنند. در احزاب قوی و مهم «دولت سایه» فعال است. مثلا وزیر خارجه، وزیر اقتصاد و فرهنگ و غیره دارند که مانند زمانی که وزیر بود در ساختمان حزب متبوع خود هر روز در دفترش مینشیند و کارها و موضوعات حوادث حوزه خود را رصد میکند و تحلیل میکند و با مشاوران و مدیران دیگر مشورت میکنند. یعنی حزبدرسایه کار دولت را انجام میدهد. البته دغدغه ساختمان و دفتر کار و حقوق پرسنل و بودجه را هم ندارند. در غرب حزب و یا کشورهای صاحب حزب، احزاب زائد تلقی نمیشوند بلکه حافظ و پشتیبان امنیت ملی کشور به حساب میآیند. همین کاری که ما در ایران برای نهادهای امنیتی و سازمانهای مختلف نظارتی انجام میدهیم و ساختمان و بودجه و نیرو در اختیارشان میگذاریم، در کشورهای توسعه یافته این امکانات در اختیار احزاب گذاشته میشود. بنابراین در چنین شرایطی احزاب پاسخگوی عملکرد خود و نیروهایش است؛ کتاب هم مینویسند، تحلیل هم دارند و گفتمان جدید هم ارائه میدهند.
حاشیههای مصاحبه آقای موسوی خوئینیها همچنان ادامه دارد و برخی رسانهها در تلاشند تا ابعاد مختلفی از این گفتوگو را کشف کنند و جو رسانهای ایجاد کنند. طرح مباحثی از جنس سخنان موسوی خوئینیها تا چه حد برای مردم در زمان فعلی جالب و جذاب است و تا چه اندازه با دغدغههای امروز جامعه همخوانی دارد؟
احساس میکنم فضای عمومی کشور باید توسط جریانات اصلی ترسیم شود. این جریانات میتواند از حوزه اصلاحطلبی یا اصولگرایی باشند و یا تکنوکراتهای مستقل غیرسیاسی. درواقع این طیف تنظیم کننده مناسبات سیاسی کشور هستند. از سویی آقای موسوی خوئینیها از شخصیتهای موثر در فضای سیاسی کشور هستند و قطعا زمانی که سخنی را میگویند حتما از یک پشتوانه علمی و تجربی برخوردار است؛ یعنی اطلاعات خوب و دقیقی درباره وقایع دارد و نمیتوان از کنار سخنان او به راحتی گذشت. همانطور که آقای خوئینیها هم اشاره داشتند، آقای هاشمی فراتر از اینکه کدام جریان سیاسی از او خوشش بیاید یا خیر، یکسری راهبردهایی را برای خود ترسیم کرده بود که در راستای تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران تعریف میشد. آیتا...هاشمی همهچیز را از منظر به نفع جمهوری اسلامی بودن یا نبودن مینگریست. کارها را بر مبنای نفع و زیان جمهوری اسلامی انجام میداد. به این معنا ممکن است کارهایی کرده باشند که در زمان خود تفسیرشان این بود که خوب است، اما ممکن بود عدهای هم مخالف آن بودند و به نفع توسعه کشور نمیدانستند. به نظرم باید منتظر ماند تا این التهابات له و علیه بر سر سخنان آقای موسوی خوئینیها کاسته شود و یک کار کارشناسی انجام بگیرد که مثلا سخنان خوئینیها درباره دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی مطابقت دارد یا خیر؟ که به نظر بنده بخش زیادی از سخنان آقای خوئینیها در این باره با حقیقت انطباق دارد. در واقع این مباحث را باید کارشناسیتر و عمیقتر بررسی کرد و نه در یک یا دو مصاحبه کوتاه.
آرمان
https://roozno.com/001UNL لینک کوتاه
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید