کد خبر: ۳۱۵۰۷۸
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۷ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۷

دختر بچه مرد و زنده شد! / لحظات نفس گیر جستجوی دخترکی در میان دود و آتش

در ساعت ١٢ظهر اعلام شد طبقه دوم یک ساختمان مسکونی در خیابان سناباد آتش گرفته است. سریع سوار خودروها شدیم و هنگام ورود به خیابان سناباد دود ناشی از آتش را دیدیم که نشان می‌داد حریق گسترده‌ای است، لذا درخواست نیروی کمکی دادیم.
وقتی به محل رسیدیم آتش از پنجره‌های طبقه دوم این ساختمان زبانه می‌کشید و عده‌ای خود را به پشت بام می‌رساندند و عده‌ای هم کنار پنجره‌ها تقاضای کمک می‌کردند. فرصت فکر کردن نبود، عملیات نجات را آغاز کردیم و پس از بستن کپسول اکسیژن وارد ساختمان شدیم. چشم چشم را نمی‌دید و ما حتی نمی‌توانستیم مسیر پله‌ها را پیدا کنیم. کورمال‌کورمال با استفاده از حس لامسه و دست کشیدن روی اجسام پس از به در و دیوار خوردن‌های زیاد، مسیر پله‌ها را پیدا کردم. در هر طبقه اگر فردی بود او را کمک می‌کردیم که به پشت بام برود. لحظات حساسی بود و احتمال داشت که هر آن کسی در میان دود گرفتار شود و جانش به خطر بیفتد. در یکی از آپارتمان‌ها خانم جوانی را پیدا کردیم که از شدت تنفس هوای دودآلود به سرفه افتاده بود و سینه‌اش خس‌خس می‌کرد. وقتی او را به سمت پشت‌بام راهنمایی کردیم، ناگهان توانست بگوید: «دختر کوچولویم در خانه بیهوش شده است.» بدون درنگ همان راه رفته را به همراه یکی از همکاران برگشتیم. شما تصور کنید که با چشمانی بسته به دنبال پیکر یک کودک درون خانه‌ای باشید که تا به حال اصلا وارد آن نشده‌اید، لحظات سختی بود چون احتمال مرگ دختربچه هم وجود داشت. درون یکی از اتاق‌ها، پای همکارم به بدن دختربچه خورد و او را پیدا کردیم. بلافاصله دخترک را بغل زدم و به سمت پشت‌بام دویدم. او را روی پشت‌بام خواباندم و نبضش را چک کردم، اما هیچ علائم حیاتی‌ای در وجود این کودک مشهود نبود و او به ظاهر فوت کرده بود. از سویی تکنسین‌های اورژانس نیز چون ماسک اکسیژن نداشتند، نمی‌توانستند به روی بام بیایند. با همکاران عملیات احیا را خودمان آغاز کردیم آن هم در شرایطی که مادر دخترک به سر و صورتش می‌زد و شیون می‌کرد. ماساژ Massage قلبی و تنفس دهان به دهان هم اثری نداشت و کم‌کم داشتیم ناامید می‌شدیم تا اینکه یک‌باره نفس دختربچه برگشت و او دوباره به زندگی لبخند زد. با حضور تیم‌های کمکی این آتش‌سوزی مهار و حادثه Incident تمام شد. اما پس از شنیدن صحبت‌های تکنسین اورژانس که می‌گفت: «خیلی عجیب است که این کودک با توجه به میزان استنشاق گازهای سمی جان خود را از دست نداده است»، حال غریب پیدا کردیم. شاید خیلی‌ها ندانند که وقتی به عنوان امدادگر دیگران را کمک می‌کنیم، یکی هم هست که ما را کمک کند تا شرمنده مردم نشویم.

روایتگر این خاطره وحید برک‌پور، سرپرست شیفت یکی از ایستگاه‌های آتش‌نشانی مشهداست که پس از سال‌ها خدمت و امدادرسانی به شهروندان، لباس مقدس آتش‌نشانی را از تن درآورد و بازنشسته شد

ركنا
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید