گزارش از جنجال های بی پایان دولت دهم از خانه نشینی و مجمع تا بست نشینی

سیاستمدار دو چهره در قامت جدید

روزنو :نمی خواهد فراموش شود. نمی خواهد به این زودی از عرصه سیاسی کشور او را کنار بگذارند. از هر فرصتی استفاده می کند تا خودی نشان دهد. گاهی خودش را به اصولگرایی جا می زند، گاهی حرف های اصلاح طلبانه ادا می کند و حالا خودش را شبیه مشروطه خواهان کرده است.
نمی خواهد فراموش شود. نمی خواهد به این زودی از عرصه سیاسی کشور او را کنار بگذارند. از هر فرصتی استفاده می کند تا خودی نشان دهد. گاهی خودش را به اصولگرایی جا می زند، گاهی حرف های اصلاح طلبانه ادا می کند و حالا خودش را شبیه مشروطه خواهان کرده است. به گزارش روز نو :چیزی که البته بی سابقه در مانیفست و ژست ریاستی او نیست. کسی که حتی در جواب هایش نیز سوال می پرسد و به راحتی انگشت اتهام را به طرف دیگران می گیرد. به راحتی دیگران را زیر سوال می برد . این عادتی است که ایران با آن بیش از یک دهه خو گرفته است؛ رفتارهایی که البته از پایان عمر دولت دهم تشدید شده است و محمود احمدی نژاد، چهره دیگری از خود بر جای گذاشته است. از یازده روز خانه نشینی و سخنان جنجالی در پایان دولت دهم -زمانی که اتهاماتی علیه برخی نزدیکان او همچون حمید بقایی و محمدرضا رحیمی مطرح بود - تا وقتی که اکبر ترکان و اسحاق جهانگیری مباحثی را درباره تخلفات دولت دهم عنوان کردند و یاران احمدی نژاد ، مسئولان دولت دوازدهم را به مناظره فراخواندند و حالا هم ماجرای بست نشینی و البته توهین های صریح و آشکار به مقامات و مسئولان کشوری که نقل محافل رسمی و غیر رسمی و شبکه های مجازی شده است. تاکنون درباره سیر تغییر و تحولات رفتاری محمود احمدی نژاد، تحلیل ها و فرضیه های مختلفی مطرح شده است. عمده این تحلیل ها اشاره به چرخش 180 درجه ای محمود احمدی نژاد در مواضع سیاسی و اجتماعی دارد که در واقع همین تغییر است که مواضع او را مهم جلوه می دهد؛ چراکه عموم انتقاداتی که محمود احمدی نژاد در ماه های اخیر مطرح کرده است به نظر جریان های سیاسی و البته توده های مردمی بی ارتباط با عملکرد دولت متبوع محمود احمدی نژاد نیست.

 

سیاستمدار دو چهره

شاید اگر یک اصلاح طلب دو آتشه یا یک اصولگرای تندرو به جای محمود احمدی نژاد این سیر رفتاری را از خود نشان می داد، کمتر تعجب برانگیز بود تا آنکه محمود احمدی نژاد این گونه دست به عملیات انتحاری زده است. واقعیت آن است که محمود احمدی نژاد را نمی توان به صورت مشخص در هیچ دسته بندی سیاسی و جناحی قرار داد و او را فقط می توان در یک بازه منحصر و جدای «احمدی نژادیسم» تعریف کرد؛ جریانی که در چارچوب و مرامنامه آن «هدف، وسیله را توجیه می کند». او اگرچه در حمایت اصولگرایان به پیروزی در انتخابات 84 رسید ولی بعدتر نشان داد که برخلاف انتظارها نمی تواند در چارچوب و اصول محافظه کاری محدود بماند. اما در مقابل نیز او را نمی توان اصلاح طلب دانست چون اساسا راهی که او رفت چیزی نه در قامت گفتمان اصلاح طلبی که در قامت ضد اصلاحاتی تعریف می شود. اما از ضد اصولگرایی تا ضد اصلاح طلبی او باید فرسنگ ها فرسنگ ، راه رفت و تاریخ خواند؛ ضدیتی که شاید ریشه های آن را حتی در خارج از مرزهای جغرفیایی و البته تاریخی و مذاهب جست. جایی که در آن یک فرد می تواند در عین حال هم اصولگرا باشد و هم ضد اصولگرا، هم شبیه اصلاح طلبان باشد و هم علیه آنان و در آن واحد همه آنها باشد و نباشد و این دقیقا چیزی است که تنها امکان آن از فقدان قانون و تعهد سرچشمه می گیرد و شاید پر بیراه نیست که منتقدان او، احمدی نژاد را یک قانون گریز می دانند.

 

چالش خط قرمز

هر زمان بحث قوانین و وظایف مطرح می شود، خط قرمز لاجرم عنوانی خواهد بود که به دنبال آن مفهوم و معنای جدایی پیدا می کند؛ خط قرمزی که البته در دوران محمود احمدی نژاد با هر زمان دیگر تفاوت دیگری داشت. اگر پیش از آن برای هر فردی خط قرمز هایی به لحاظ عرفی و قانونی قابل تصور بود، محمود احمدی نژاد کسی بود که خودش برای دیگران خط قرمز تعریف می کرد؛ آن هم در شرایطی که قرار بود که به اتهامات مسئولان دولت دهم رسیدگی شود ولی محمود احمدی نژاد به صراحت اعلام کرد که مسئولان دولت دهم خط قرمز او هستند و کسی نمی تواند از این خط قرمز عدول کند. اما همین خط قرمز بعدتر شکل دیگری پیدا کرد و همین معبر ممنوعه به سان پناهگاهی زمینه آن را فراهم کرد که احمدی نژاد در عبور از خطوط قرمز مهارناپذیر باشدو حتی اگر در این میان بحث منافع ملی و نظام و البته ملاحظات سیاسی مطرح باشد. از نام نویسی در انتخابات و حمایت از حمید بقایی و این اواخر بست نشینی در حرم عبدالعظیم حسنی و سخنرانی های تند علیه مسئولان کشور و قوه قضاییه همگی حکایت از آن دارد که «احمدی نژادیسم» حالا در مرحله جدیدی قرار دارد؛ مرحله ای که البته بحث ها و فرضیه های مختلفی درباره آن مطرح می شود.

 

از مجمع تا اپوزیسیون

اینکه چرا احمدی نژاد دست به چنین اقداماتی می زند ، مهمترین پرسش این روزهای رسانه ها و شبکه های مجازی در داخل و خارج از کشور است. آن هم برای فردی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت دارد و از این حیث با بسیاری از چهره های شاخص سیاسی کشور هم رده محسوب می شود؛ جایگاهی که نشان می دهد محمود احمدی نژاد به چیزی فراتر از جلب توجه و محبوبیت در رسانه‌ها و نزد اذهان عمومی می اندیشد. چراکه احمدی نژاد همین حالا و پیشتر نیز قوی ترین پایگاه اجتماعی محافظه کاران را دارا بوده و هست. بنابراین آنچه که می تواند در این مقوله قابل بحث باشد، این است که احمدی نژاد در تدارک راه اندازی جریان جدیدی در کشور خواهد بود؛ جریانی که می تواند به ایجاد یک نوع جدیدی از منتقدان و مخالفان در داخل کشور بدل شود؛ راهی که ممکن است در صورت انجام یک جنبه تبلیغاتی جدیدی برای حامیان سیاسی و غیر سیاسی احمدی نژاد در داخل کشور باشد و آنان را بتواند بیش از پیش در جایگاه های اجتماعی تقویت کند.

البته فرضیه دیگری نیز ممکن است در میان باشد که آن به حاشیه راندن مناسبات مدنی و اصلاحاتی در جامعه است. در واقع آنچه احمدی نژاد با شکل مبالغه ای و قانون گریزانه انجام می دهد، در ادامه این زمینه را ایجاد خواهد کرد که اشکال دیگر انتقادات و اعتراضات در قیاس با اقدامات احمدی نژاد از وجهه تضعیف شده تری در جامعه برخوردار شده و توانایی کمتری در ایجاد بسترهای مدنی و اجتماعی داشته باشد. همچنانکه جلال میرزایی یکی از اعضای فراکسیون امید در انتقاد از اقدام احمدی نژاد در ماجرای بست نشینی گفته است« اماکنی همچون حرم شاه‌عبدالعظیم علاوه بر جایگاه والای مذهبی، نمادی از آزادی‌خواهی و قانون‌گرایی در تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران است و متاسفانه این افراد با اقدامات خلاف قانون خود حرمت این نمادهای ملی و مذهبی را خدشه‌دار می‌کنند. حرم شاه‌عبدالعظیم در تاریخ سیاسی-اجتماعی پایگاهی امن برای حامیان حاکمیت قانون بوده و درست نیست این سابقه تاریخی را با این اقدامات نامربوط

خدشه‌دار کنیم.»

همبستگي
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید