محمد سلامتی:
برخورد مخالفان با دولت خصمانه است، نه انتقادی
روزنو :اصلاحطلبان با وحدت خود نشان دهند که قوی هستند.
اصلاحطلبان با وحدت خود نشان دهند که قوی هستند.
به گزارش روز نو؛ ارزیابی منطقی از کارنامه دولت یازدهم در ماههای آخر آن میتواند به میزان چشمگیری حملات آمیخته به زهر تندروها را بگیرد. حسن روحانی از همان ابتدا که با شعار اعتدال با چاشنی تدبیر مستقر شد، اکنون نیز در همان شیب قرار دارد، اتفاقا این مخالفها هستند که با نادیده گرفتن وضعیت قبل از استقرار دولت یازدهم، شرایط اسفبار آن زمان را به وضعیت کنونی تسری میدهند. افتادن در دام این مسئله که وعدههای روحانی در پایان دولت اولِ خود بر زمین مانده است، مهمترین راهبرد انتخاباتی مخالفان دولت در ماههای منتهی به انتخابات شده است. «محمد سلامتی» دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب در گفتوگویی تفصیلی با «همدلی» وضعیت حاکم بر دولت از جانب مخالفان و همچنین کارنامه دولت را مورد ارزیابی قرار داده است که از نظر میگذرد.
ماههاست که حجم حملات به دولت روحانی در اوج خود به سر میبرد، به گونهای که حتی بحث «عبور از روحانی» را نیز در رسانههای همسو در دستور کار قرار دادهاند. فکر میکنید پروژه حمایت از روحانی برای جریان اصلاحات، برخاسته از پیگیری برخی از مطالبات اصلی تحولخواهان است یا اینکه در وضعیت کنونی کشور ضرورتی از سر اضطرار است؟
همان گونه که اشاره کردید حجم حملات علیه روحانی بسیار سنگین است. تقریباً میتوان گفت که تا این اندازه سابقه نداشته که رئیس جمهوری را مورد حمله و هجوم قرار دهند. البته آقای روحانی در مورد برنامههایی که اعلام کرده، اگر بخواهیم در مورد آنها قضاوتی داشته باشیم، میتوان گفت که بیلان کار نسبتاً قابل قبولی را دارد. در مورد سیاست خارجی همانگونه که قول داده بود، به خوبی کارش پیش رفت؛ مسئله انرژی هستهای را به نحوی مثبت حل کرد. میتوان گفت که اگر هر دولت دیگری هم سرکار بود و موضوع را میخواست تعقیب کند، به این شکل نمیتوانست مناقشه هستهای را سامان ببخشد. البته این مسئله به کلیت نظام مربوط میشود، فقط به دولت مربوط نمیشود. این موفقیت به همه حاکمیت ارتباط پیدا میکند، اما در این زمینه سهم دولت و پیگیریهایی که در این زمینه داشته، ارزنده بوده و آقای روحانی کارش را به خوبی پیش برده است. همچنین ارتباط با کشورهای مختلف که میتوان گفت، ایجاد ارتباط جدید و تقویت ارتباطات گذشته توسط دولت روحانی به خوبی صورت گرفت. بنابراین در عرصه سیاست خارجی آقای روحانی کارنامه قابل قبولی از خود به یادگار گذاشته است.
در عرصه سیاست داخلی انتظار بیش از اینها بوده، اما تا همینجا هم آقای روحانی کارش را خوب انجام داده است. گرچه به دولت در اوایل کار در مورد حقوق شهروندان، حمایت از احزاب و گروهها و ایجاد فضای باز سیاسی انتقادات زیادی وارد بود، اما به تدریج کار دولت بهتر و کارنامه قابل قبولی در این زمینه ارائه داد؛ انتخابات دوره دهم مجلس را به شکلی مهم و خوب برگزار کرد و همینطور فضای نسبتاً باز سیاسی که بخواهیم مقایسهای را با قبل از سرکار آمدن آقای روحانی داشته باشیم، نشاندهنده کار خوب و پیگیر او بوده و تا حدود زیادی به شعارهای خودش عمل کرده است، گرچه هنوز نمیتوانیم مدعی باشیم که در این مورد نمره عالی گرفته است، اما نسبت به دوره گذشته مثبت عمل کرده است.
در مورد سیاست اقتصادی باید گفت که در اینجا کمیتش لنگ میزند. آقای روحانی نتوانسته به قولهایی که در این مورد داده عمل کند و آن هم برمیگردد به اینکه سیاست مشخصی را اعلام نکرده و اگر هم در برنامههایش چارچوبی را ارائه داده، عناصری که بتوانند با هم متحد شوند و این برنامهها را بتواند پیگیری کند، انتخاب نکرده است. دوم اینکه معاونین، مشاوران و وزیرهایی که انتخاب کرده است، اینها قادر نبودهاند که هم به لحاظ تئوریک و هم به لحاظ اجرایی برنامههای رئیس جمهوری را پیگیری کنند. همین مسائل مستمسکی برای رقبای دولت تبدیل شده است. اما رقبایش در مورد بیلان کار آقای روحانی برخورد نمیکنند، خصمانه برخورد میکنند و برخورد هم کردهاند، در واقع شمشیر را از رو بستهاند. برای آنها مهم نبوده که روحانی در عرصه سیاست خارجی موفق باشد یا نباشد؛ آنها حمله و هجوم میبرند و راست و دروغ را با هم میبافند و علیهاش فرافکنی میکنند.
در مورد سیاست داخلی اصلاً برای آنها مهم نبوده است. برای آنها این مسئله مهم بوده که روحانی فضای باز سیاسی ایجاد نکند و به احزاب و گروههای سیاسی میدان ندهد.
اما در مورد مسائل اقتصادی میتوان گفت که مخالفان از کاه، کوه میسازند. البته روحانی توانسته فضای جدیدی در عرصه اقتصادی ایجاد کند. فضا قبل از اینکه آقای روحانی به قدرت برسد، بسته بود. به این معنی که سرمایهگذار حاضر نبوده سرمایهگذاری کند؛ اگر سرمایهگذاری میکرد با سیاستهایی که دولت قبل ایجاد کرده بود، کارش به کسادی میرسید. بسیاری از واحدهای صنعتی قبل از آمدن آقای روحانی راکد یا تعطیل شدند و میتوان گفت با حداقل ظرفیت کار میکردند. کسانی که اکنون علیه آقای روحانی قلمفرسایی میکنند، آن زمان روزه سکوت گرفته بودند و اوضاع برای آنها مهم جلوه نمیکرد. اما اکنون که فضا تلطیف شده است، علیه روحانی قلمفرسایی میکنند. معتقدم که آقای روحانی در عرصه اقتصادی بهتر از این میتوانست کار کند و بسیاری از مسائل را حل کند، اما کسانی که الان علیه روحانی قلمفرسایی میکنند، این مسئله را مدنظر قرار نمیدهند، ماموریتشان فقط این است که روحانی را تحت فشار قرار بدهند و حتی ضعفهای کوچک را بزرگ نشان دهند و بر سر دولت بکوبند. بنابراین گرچه دولت بینقص نیست و ضعفهایی دارد، اما به این معنی نیست که منتقدین یا رقیبان روحانی نظرات یا برخوردهایشان درست است. در زمان دولت گذشته ما میدیدیم که بعضاً کسبه و تولیدکنندگان به شکل مزاح درآمده بود و بر این اعتقاد بودند قیمتی که میدهیم، به زمان حال مربوط است، چرا که ممکن است تا یک ساعت دیگر قیمتها دچار افت و خیز شود. بروز این مسائل برای اقتصاد یک کشور وحشتناک و خطرناک است. در چنین شرایطی صادرات و واردات رو به هواست، به این علت که هیچگونه حساب و کتابی در این زمینه وجود نداشت و کسی نمیتوانست برنامهریزی داشته باشد. اما شرایط الان متفاوت است، به دلیل اینکه قیمتها تثبیت یافتهاند، خطری سرمایهگذاران را تهدید نمیکند. برای مثال امروز قیمت سکه یک رقم بود و ساعاتی دیگر آن قیمت تغییر میکرد. این مسائل را همین منتقدان کنونی دولت روحانی پشت گوش انداخته بودند. به این دلیل که کار خودشان در این مسیر سکه بود. بنابراین برخورد مخالفان فعلی با دولت روحانی برخورد خصمانه است نه انتقادی. به گونهای که فضای ایجاد شده، روحانی را به انسان مظلومی تبدیل کرده است و مظلومیت وی در وضعیت فعلی واضح و مبرهن است. اما آقای روحانی باید در رابطه با اشکالات کارش جنب و جوش داشته باشد. باید این بهانه را از دست رقبا خارج کند و تیم اقتصادیاش را هر چه سریعتر تغییر بدهد. بخصوص خودش باید فضا را مدیریت کند و براساس برنامهاش کار اینها را کنترل و جهت بدهد.
به نظر میرسد روحانی در رویارویی با مخالفانش بیش از اندازه تساهل و تسامح به خرج میدهد؛ همین مسئله زمینه حمله مضاعف مخالفان دولت را فراهم کرده است، فکر میکنید رفتار و مواجهه روحانی با مخالفانش باید چگونه باشد؟
شخص روحانی رفتار حرفهای و درستی را با مخالفان انجام میدهد، به گونهای که به صورتی ستیزمآبانه وارد نمیشود. کار رئیس جمهور برخورد نیست، اتفاقاً روحانی باید این اجازه را به مخالفانش بدهد تا حرفهایشان را بزنند، حتی اگر چاشنی تندی داشته باشد. اگر میخواهد پاسخ درخورتوجهی انجام دهد، گاه گاهی پاسخ دهد. روحانی باید همه این مسائل را پوشش دهد. (چه خودی چه غیرخودی) روحانی نباید این کار انجام دهد.
از سوی دیگر تیم رسانهای دولت باید قدرتمند عمل کند و حواسشان کاملاً جمع باشد. دولتیها باید هجمههای بیرویه منتقدان را خنثی کنند و همچنین باید تحلیل بدهند و پاسخگو باشند. وزرای روحانی باید پاسخگو باشند، که البته نیستند. مقداری بار پاسخگویی دولت را باید وزراء به دوش بکشند که البته وزراء آن ترکیبی نیستند که بتوان این انتظار را از آنها داشت. ضعیف هستند و تیم رسانهایشان بسیار ضعیفتر. بنابراین کاری که بر عهده رسانههای همسو با دولت و دیگر نیروهای دولتی است، این کار بر عهده رئیس جمهوری نیست. از نظر من روحانی خودش را نباید درگیر این مسائل کند. او باید سیاستهای کلان را پیگیری کند و تمام زیردستهایش حساب و کتاب کنند. اما زیردستهای روحانی باید علیه این هجمهها پاسخگویی لازم را بدهند. یعنی اینها باید خنثی کنند و خیلی قوی عمل کنند.
اتفاقاً مدام از تیم رسانهای دولت به دلیل پوشش و نقش ضعیفش انتقاد صورت میگیرد، ضرورت احیا و قدرتآفرینی تیم رسانهای دولت در شرایطی که به سمت انتخابات سال آینده میرویم تا چه اندازه میتواند حائز اهمیت باشد؟
این ضرورت کاملاً احساس میشود؛ گاهی ممکن است، یک نفر بسیاری از کارهایش منفی یا بد باشد، اما یک کارش ممکن است نسبتاً خوب باشد. دولت گذشته زمانی که میدید یکی از نیروهایش همراهی و همگامی لازم را با دولت ندارد، سریع آن را تغییر میداد. این تغییرات به لحاظ مدیریتی خوب است، درست است که رئیس دولت گذشته افراط میکرد، اما باید از این شخص یاد گرفت، زمانی که فردی با برنامههای دولت هماهنگ نیست، باید سریع تغییر کند، به این دلیل که کار را با مشکل مواجه خواهد کرد. آقای روحانی در این زمینه باید درس بگیرد و چنانچه وزیری همسویی با سیاستها و راهبردهای دولت ندارد، باید آن را تغییر داد. آقای روحانی باید هر چه سریعتر تیم اقتصادیاش را نیز ترمیم کند، اگر چه فرصت کمی در این زمینه وجود ندارد، اما این فرصت اندک را هم باید غنیمت شمرد. بخصوص تیم رسانهایاش که در آستانه انتخابات باید بهتر از اینها عمل کند. به این معنا که برنامههای خوب دولت را پوشش دهد و از سوی دیگر ضربات مخالفان دولت را تعدیل کند. با توجه به فرصت کمی که باقی مانده است، اما در همین فرصت میتوان خیلی از کارها را انجام داد.
مخالفان دولت مدام در بوق و کرنا میکنند که پشتوانه و گرانیگاه اجتماعی روحانی نسبت به گذشته تغییر کرده است؛ در وضعیت کنونی پایگاه اجتماعی روحانی را چگونه تبیین میکنید؟
اگر چه این مسائل را باید براساس نظرسنجیهای معتبر انجام داد و از روی آن حکم داد، اما به نظر من این گفتهها را باید جدی گرفت. به این علت که بدنه اجتماعی جامعه در انتظار اقدامات اقتصادی دولت بود و هنوز هم هست و نسبت به این شرایط واکنش منفی یا مثبت نشان میدهد. البته جامعه این مسئله برایش مسجل شده است که وضع اقتصاد نسبت به قبل از استقرار دولت روحانی یک ثبات نسبی پیدا کرده است. اما این انتظار هم در میان جامعه وجود دارد که رونق اقتصادی هم به وجود بیاید. این وضعیت هنوز ایجاد نشده است؛ بروز این وضعیت به دلیل کارکرد تیم اقتصادی دولت است. بنابراین خود این مسئله تاثیر منفی در جامعه به جا گذاشته است و ممکن است برخی از آحاد جامعه تردیدی به نحوه عملکرد دولت در حال و آینده پیدا کرده باشند. معتقدم که این مسئله جدی است و به همین دلیل دولت باید تمرکز کار خود را بر بخش اقتصادی استوار کند. ادامه این شرایط به پاشنه آشیل دولت تبدیل خواهد شد. اگر دولت روحانی بخواهد در انتخابات سال 96 از آرای قابل ملاحظهای برخوردار شود، باید در این زمینه کوتاهی را کنار بگذارد و در این زمینه کار کند. ادامه این وضعیت میتواند کارهای مثبت دولت را تحتالشعاع قرار دهد.
تداوم کار شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را چگونه ارزیابی میکنید و چه تاثیری میتواند بر روند انتخابات آینده و اجماع گسترده این اردوگاه داشته باشد؟
شورای عالی سیاستگذاری ماحصل یک کار فشرده و طولانیمدت بود. جبهه اصلاحات برای اینکه به توافق نهایی برسد، این شورا را تشکیل داد. این شورا در انتخابات دهم مجلس نتیجه مثبتی را بهدست آورد. توانست وحدت نظر را در جبهه اصلاحات و تهیه لیستهای مختلف و استان و شهرستانها بهدست آورد و اینها کار بسیار ارزندهای بود. از این کار ارزنده و تجربه مفید، جبهه اصلاحات میخواهد سال آینده در مورد شوراها و ریاست جمهوری هم استفاده کند. بنابراین این تصمیم مهم و بسیار مثبتی است که جبهه اصلاحات گرفته و از سوی دیگر تضمینکننده وحدت نظر و مانع از اختلافات و ناهماهنگیهای احتمالی خواهد
بود.
در حال حاضر به نظر میرسد میان اردوگاه اصلاحات در مورد اینکه چه کسی رهبری این جریان و یا پدر معنوی آن را در اختیار بگیرد، تفاوت سلیقه وجود دارد، آیا این مسئله را میتوان به عنوان بروز یک شکاف در نظر گرفت؟
برخی معتقدند بعضی جهتگیریها و مراکز تصمیمگیری میتواند خدشه وارد کند. مثلاً در آستانه انتخابات 92 و در آستانه انتخابات 94 مجلس، یک سری کانونهای تصمیمگیری که طبیعتاً در هر جبههای وجود دارد، آن زمان هم وجود داشت و راهحلی که پیدا شد به تدریج مورد قبول همه واقع شد، همه مجاب شدند که راه حل نهایی با شورای سیاستگذاری است. در شرایط فعلی هم در جاهای مختلف که برای مثال دیدگاهها مطرح شود، با توجه به احساس مسئولیتی که هر گروه و هر جریانی میکند. مثلاً شورای هماهنگی جبهه اصلاحات یک شورای قدرتمندی بوده و است. آنها براساس رسالتی که دارند معمولاً حرکتهایی را انجام میدهند. دوره قبل هم این مسائل بود، اما در نهایت چون بخشی از اصلاحطلبان بودند به این نتیجه رسیدند که با بقیه اصلاحطلبان وحدت را باید به وجود آورند و در شورای عالی سیاستگذاری حضور داشته باشند. الان هم ممکن است اینگونه کانونهایی باشند که در نهایت خودشان را با کانون اصلی (شورای عالی سیاستگذاری) منطبق میکنند. مسئله مهم حضور نمایندگان این کانونها در شورای سیاستگذاری است، که این مسئله میتواند رای و نظر تمامی گروهها را بگیرد. بنابراین هر نظری که شورای هماهنگی داشته باشد، در آنجا انعکاس پیدا میکند، نه بهوسیله یک نفر، بلکه چند نفر. بنابراین این مرکز یک مرکزی است که متعلق به گروهها و شخصیتهاست. معتقدم در اردوگاه اصلاحطلبی و هر گونه سازماندهی برای انتخابات سال آینده مشکلی پیش نخواهد آمد.
رفتار سیاسی برخی تشکلها نسبت به همه گروهها و جریانات سیاسی درون اصلاحات، حالتی قیممآبانه بوده است؛ این نگاه را چگونه تحلیل میکنید؟
احزاب و گروهها سعی میکنند که از موضع بالاتر از گروهها و احزاب دیگر صحبت کنند و این حق آنهاست. البته با توجه به سوابق کاریشان و موفقیتهایشان یکی کمتر یکی بیشتر. برخی از این احزاب در سطح بالاتر تصمیمساز هستند و به همان نسبت که تصمیمساز هستند، ادعای بیشتری هم دارند. کارگزاران از جمله گروههایی بوده که به صورتی قوی عمل کرده است. اما ممکن است به گونهای خود را ظاهر کند که از آنکه قدرت داشته و قدرت دارد نشان دهد. در هر صورت حق آنهاست؛ گروههای دیگر را هر کدام که در نظر بگیرید با توجه به توانشان سعی میکنند قدرت خود را نشان دهند و این کار خوبی است. این فرآیند موجب میشود که گروههای دیگر به تحرک وادار شوند. من به شخصه این تحرک را به فال نیک میگیرم. من خودم با همه این گروهها کار کردهام و همیشه به آنها یادآوری میکردم که شما برای اینکه قدرتمند شوید باید دفتر داشته باشید و نیروهای خود را افزایش دهید. اعتقادم این است که باید در عمل نشان دهیم که قدرتمند هستیم. اتفاقاً این قدرت گروههای دیگر است که دیگر گروهها و جریانات را تحریک میکند. همین تحریک موجب میشود که سطح موازنه قوا برابر شود.
مناسبات اصلاحطلبان در انتخابات آینده با اصولگرایان میانهرو چگونه خواهد بود؛ آیا بار دیگر استراتژی بین آنها حکم خواهد کرد که همگرایی سیاسی ایجاد شود و آرایش وحدت را به وجود آورند؟
در مورد ریاست جمهوری یعنی شخص آقای روحانی بله؛ احتمال آن قوت بیشتری دارد و اکنون نیز این وحدت نظر وجود دارد، حتی برخی از اصولگرایان که جزء معتدلین به حساب نمیآیند، نظراتی را مطرح کردهاند که به هر حال این احساس به وجود آمده که در آن انعطاف وجود دارد. اگر چه این امکان نیز وجود دارد که اجماع آنها با اصلاحطلبان بر سر روحانی همراه با شروط خاصی باشد. اگرچه معتقدم که اصولگرایان در انتخابات آینده گزینهای ندارند که از در رقابت با آقای روحانی وارد شود.
تحلیلها حاکی از این بود که با تداوم ریاست لاریجانی بر پارلمان، زمینه تداوم ریاست جمهوری روحانی نیز فراهم میشود؛ فکر میکنید راستهای سنتی به گزینه دیگری غیر از روحانی میاندیشند؟
آنها فکر یا تصمیمگیری میکنند و قطعاً نه همه آنها و لیکن برخی از گروههای آنها کاندیداهای جداگانهای را مطرح خواهند کرد و البته ممکن است یک کاندیدا نباشد، بلکه دو یا سه کاندیدا باشد. به این دلیل که در میان آنها وحدت نظر به راحتی امکانپذیر نیست. اما من بعید میدانم که کاندیداهای آنها از رای قابل قبولی برخوردار شوند؛ آنها در گذشته هم نشان دادهاند که رای چندانی در مناسبات سیاسی جامعه ندارند. مخصوصاً با حمایت مستمری که از دولت گذشته دارند، در ذهن جامعه منفی جا افتاده و به راحتی از ذهن جامعه بیرون نمیآید. جناح اصولگرا این مسئله را به خوبی حس کرده است. مطرح کردن آنها از طرف آنها برای رایآوری نیست، بلکه برای سنجش زمینههای اجتماعی خودش است و هم اینکه اعلام کنند که استقلال دارند و به قول برخی از آنها هم تکلیف دارند.
به گزارش روز نو؛ ارزیابی منطقی از کارنامه دولت یازدهم در ماههای آخر آن میتواند به میزان چشمگیری حملات آمیخته به زهر تندروها را بگیرد. حسن روحانی از همان ابتدا که با شعار اعتدال با چاشنی تدبیر مستقر شد، اکنون نیز در همان شیب قرار دارد، اتفاقا این مخالفها هستند که با نادیده گرفتن وضعیت قبل از استقرار دولت یازدهم، شرایط اسفبار آن زمان را به وضعیت کنونی تسری میدهند. افتادن در دام این مسئله که وعدههای روحانی در پایان دولت اولِ خود بر زمین مانده است، مهمترین راهبرد انتخاباتی مخالفان دولت در ماههای منتهی به انتخابات شده است. «محمد سلامتی» دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب در گفتوگویی تفصیلی با «همدلی» وضعیت حاکم بر دولت از جانب مخالفان و همچنین کارنامه دولت را مورد ارزیابی قرار داده است که از نظر میگذرد.
ماههاست که حجم حملات به دولت روحانی در اوج خود به سر میبرد، به گونهای که حتی بحث «عبور از روحانی» را نیز در رسانههای همسو در دستور کار قرار دادهاند. فکر میکنید پروژه حمایت از روحانی برای جریان اصلاحات، برخاسته از پیگیری برخی از مطالبات اصلی تحولخواهان است یا اینکه در وضعیت کنونی کشور ضرورتی از سر اضطرار است؟
همان گونه که اشاره کردید حجم حملات علیه روحانی بسیار سنگین است. تقریباً میتوان گفت که تا این اندازه سابقه نداشته که رئیس جمهوری را مورد حمله و هجوم قرار دهند. البته آقای روحانی در مورد برنامههایی که اعلام کرده، اگر بخواهیم در مورد آنها قضاوتی داشته باشیم، میتوان گفت که بیلان کار نسبتاً قابل قبولی را دارد. در مورد سیاست خارجی همانگونه که قول داده بود، به خوبی کارش پیش رفت؛ مسئله انرژی هستهای را به نحوی مثبت حل کرد. میتوان گفت که اگر هر دولت دیگری هم سرکار بود و موضوع را میخواست تعقیب کند، به این شکل نمیتوانست مناقشه هستهای را سامان ببخشد. البته این مسئله به کلیت نظام مربوط میشود، فقط به دولت مربوط نمیشود. این موفقیت به همه حاکمیت ارتباط پیدا میکند، اما در این زمینه سهم دولت و پیگیریهایی که در این زمینه داشته، ارزنده بوده و آقای روحانی کارش را به خوبی پیش برده است. همچنین ارتباط با کشورهای مختلف که میتوان گفت، ایجاد ارتباط جدید و تقویت ارتباطات گذشته توسط دولت روحانی به خوبی صورت گرفت. بنابراین در عرصه سیاست خارجی آقای روحانی کارنامه قابل قبولی از خود به یادگار گذاشته است.
در عرصه سیاست داخلی انتظار بیش از اینها بوده، اما تا همینجا هم آقای روحانی کارش را خوب انجام داده است. گرچه به دولت در اوایل کار در مورد حقوق شهروندان، حمایت از احزاب و گروهها و ایجاد فضای باز سیاسی انتقادات زیادی وارد بود، اما به تدریج کار دولت بهتر و کارنامه قابل قبولی در این زمینه ارائه داد؛ انتخابات دوره دهم مجلس را به شکلی مهم و خوب برگزار کرد و همینطور فضای نسبتاً باز سیاسی که بخواهیم مقایسهای را با قبل از سرکار آمدن آقای روحانی داشته باشیم، نشاندهنده کار خوب و پیگیر او بوده و تا حدود زیادی به شعارهای خودش عمل کرده است، گرچه هنوز نمیتوانیم مدعی باشیم که در این مورد نمره عالی گرفته است، اما نسبت به دوره گذشته مثبت عمل کرده است.
در مورد سیاست اقتصادی باید گفت که در اینجا کمیتش لنگ میزند. آقای روحانی نتوانسته به قولهایی که در این مورد داده عمل کند و آن هم برمیگردد به اینکه سیاست مشخصی را اعلام نکرده و اگر هم در برنامههایش چارچوبی را ارائه داده، عناصری که بتوانند با هم متحد شوند و این برنامهها را بتواند پیگیری کند، انتخاب نکرده است. دوم اینکه معاونین، مشاوران و وزیرهایی که انتخاب کرده است، اینها قادر نبودهاند که هم به لحاظ تئوریک و هم به لحاظ اجرایی برنامههای رئیس جمهوری را پیگیری کنند. همین مسائل مستمسکی برای رقبای دولت تبدیل شده است. اما رقبایش در مورد بیلان کار آقای روحانی برخورد نمیکنند، خصمانه برخورد میکنند و برخورد هم کردهاند، در واقع شمشیر را از رو بستهاند. برای آنها مهم نبوده که روحانی در عرصه سیاست خارجی موفق باشد یا نباشد؛ آنها حمله و هجوم میبرند و راست و دروغ را با هم میبافند و علیهاش فرافکنی میکنند.
در مورد سیاست داخلی اصلاً برای آنها مهم نبوده است. برای آنها این مسئله مهم بوده که روحانی فضای باز سیاسی ایجاد نکند و به احزاب و گروههای سیاسی میدان ندهد.
اما در مورد مسائل اقتصادی میتوان گفت که مخالفان از کاه، کوه میسازند. البته روحانی توانسته فضای جدیدی در عرصه اقتصادی ایجاد کند. فضا قبل از اینکه آقای روحانی به قدرت برسد، بسته بود. به این معنی که سرمایهگذار حاضر نبوده سرمایهگذاری کند؛ اگر سرمایهگذاری میکرد با سیاستهایی که دولت قبل ایجاد کرده بود، کارش به کسادی میرسید. بسیاری از واحدهای صنعتی قبل از آمدن آقای روحانی راکد یا تعطیل شدند و میتوان گفت با حداقل ظرفیت کار میکردند. کسانی که اکنون علیه آقای روحانی قلمفرسایی میکنند، آن زمان روزه سکوت گرفته بودند و اوضاع برای آنها مهم جلوه نمیکرد. اما اکنون که فضا تلطیف شده است، علیه روحانی قلمفرسایی میکنند. معتقدم که آقای روحانی در عرصه اقتصادی بهتر از این میتوانست کار کند و بسیاری از مسائل را حل کند، اما کسانی که الان علیه روحانی قلمفرسایی میکنند، این مسئله را مدنظر قرار نمیدهند، ماموریتشان فقط این است که روحانی را تحت فشار قرار بدهند و حتی ضعفهای کوچک را بزرگ نشان دهند و بر سر دولت بکوبند. بنابراین گرچه دولت بینقص نیست و ضعفهایی دارد، اما به این معنی نیست که منتقدین یا رقیبان روحانی نظرات یا برخوردهایشان درست است. در زمان دولت گذشته ما میدیدیم که بعضاً کسبه و تولیدکنندگان به شکل مزاح درآمده بود و بر این اعتقاد بودند قیمتی که میدهیم، به زمان حال مربوط است، چرا که ممکن است تا یک ساعت دیگر قیمتها دچار افت و خیز شود. بروز این مسائل برای اقتصاد یک کشور وحشتناک و خطرناک است. در چنین شرایطی صادرات و واردات رو به هواست، به این علت که هیچگونه حساب و کتابی در این زمینه وجود نداشت و کسی نمیتوانست برنامهریزی داشته باشد. اما شرایط الان متفاوت است، به دلیل اینکه قیمتها تثبیت یافتهاند، خطری سرمایهگذاران را تهدید نمیکند. برای مثال امروز قیمت سکه یک رقم بود و ساعاتی دیگر آن قیمت تغییر میکرد. این مسائل را همین منتقدان کنونی دولت روحانی پشت گوش انداخته بودند. به این دلیل که کار خودشان در این مسیر سکه بود. بنابراین برخورد مخالفان فعلی با دولت روحانی برخورد خصمانه است نه انتقادی. به گونهای که فضای ایجاد شده، روحانی را به انسان مظلومی تبدیل کرده است و مظلومیت وی در وضعیت فعلی واضح و مبرهن است. اما آقای روحانی باید در رابطه با اشکالات کارش جنب و جوش داشته باشد. باید این بهانه را از دست رقبا خارج کند و تیم اقتصادیاش را هر چه سریعتر تغییر بدهد. بخصوص خودش باید فضا را مدیریت کند و براساس برنامهاش کار اینها را کنترل و جهت بدهد.
به نظر میرسد روحانی در رویارویی با مخالفانش بیش از اندازه تساهل و تسامح به خرج میدهد؛ همین مسئله زمینه حمله مضاعف مخالفان دولت را فراهم کرده است، فکر میکنید رفتار و مواجهه روحانی با مخالفانش باید چگونه باشد؟
شخص روحانی رفتار حرفهای و درستی را با مخالفان انجام میدهد، به گونهای که به صورتی ستیزمآبانه وارد نمیشود. کار رئیس جمهور برخورد نیست، اتفاقاً روحانی باید این اجازه را به مخالفانش بدهد تا حرفهایشان را بزنند، حتی اگر چاشنی تندی داشته باشد. اگر میخواهد پاسخ درخورتوجهی انجام دهد، گاه گاهی پاسخ دهد. روحانی باید همه این مسائل را پوشش دهد. (چه خودی چه غیرخودی) روحانی نباید این کار انجام دهد.
از سوی دیگر تیم رسانهای دولت باید قدرتمند عمل کند و حواسشان کاملاً جمع باشد. دولتیها باید هجمههای بیرویه منتقدان را خنثی کنند و همچنین باید تحلیل بدهند و پاسخگو باشند. وزرای روحانی باید پاسخگو باشند، که البته نیستند. مقداری بار پاسخگویی دولت را باید وزراء به دوش بکشند که البته وزراء آن ترکیبی نیستند که بتوان این انتظار را از آنها داشت. ضعیف هستند و تیم رسانهایشان بسیار ضعیفتر. بنابراین کاری که بر عهده رسانههای همسو با دولت و دیگر نیروهای دولتی است، این کار بر عهده رئیس جمهوری نیست. از نظر من روحانی خودش را نباید درگیر این مسائل کند. او باید سیاستهای کلان را پیگیری کند و تمام زیردستهایش حساب و کتاب کنند. اما زیردستهای روحانی باید علیه این هجمهها پاسخگویی لازم را بدهند. یعنی اینها باید خنثی کنند و خیلی قوی عمل کنند.
اتفاقاً مدام از تیم رسانهای دولت به دلیل پوشش و نقش ضعیفش انتقاد صورت میگیرد، ضرورت احیا و قدرتآفرینی تیم رسانهای دولت در شرایطی که به سمت انتخابات سال آینده میرویم تا چه اندازه میتواند حائز اهمیت باشد؟
این ضرورت کاملاً احساس میشود؛ گاهی ممکن است، یک نفر بسیاری از کارهایش منفی یا بد باشد، اما یک کارش ممکن است نسبتاً خوب باشد. دولت گذشته زمانی که میدید یکی از نیروهایش همراهی و همگامی لازم را با دولت ندارد، سریع آن را تغییر میداد. این تغییرات به لحاظ مدیریتی خوب است، درست است که رئیس دولت گذشته افراط میکرد، اما باید از این شخص یاد گرفت، زمانی که فردی با برنامههای دولت هماهنگ نیست، باید سریع تغییر کند، به این دلیل که کار را با مشکل مواجه خواهد کرد. آقای روحانی در این زمینه باید درس بگیرد و چنانچه وزیری همسویی با سیاستها و راهبردهای دولت ندارد، باید آن را تغییر داد. آقای روحانی باید هر چه سریعتر تیم اقتصادیاش را نیز ترمیم کند، اگر چه فرصت کمی در این زمینه وجود ندارد، اما این فرصت اندک را هم باید غنیمت شمرد. بخصوص تیم رسانهایاش که در آستانه انتخابات باید بهتر از اینها عمل کند. به این معنا که برنامههای خوب دولت را پوشش دهد و از سوی دیگر ضربات مخالفان دولت را تعدیل کند. با توجه به فرصت کمی که باقی مانده است، اما در همین فرصت میتوان خیلی از کارها را انجام داد.
مخالفان دولت مدام در بوق و کرنا میکنند که پشتوانه و گرانیگاه اجتماعی روحانی نسبت به گذشته تغییر کرده است؛ در وضعیت کنونی پایگاه اجتماعی روحانی را چگونه تبیین میکنید؟
اگر چه این مسائل را باید براساس نظرسنجیهای معتبر انجام داد و از روی آن حکم داد، اما به نظر من این گفتهها را باید جدی گرفت. به این علت که بدنه اجتماعی جامعه در انتظار اقدامات اقتصادی دولت بود و هنوز هم هست و نسبت به این شرایط واکنش منفی یا مثبت نشان میدهد. البته جامعه این مسئله برایش مسجل شده است که وضع اقتصاد نسبت به قبل از استقرار دولت روحانی یک ثبات نسبی پیدا کرده است. اما این انتظار هم در میان جامعه وجود دارد که رونق اقتصادی هم به وجود بیاید. این وضعیت هنوز ایجاد نشده است؛ بروز این وضعیت به دلیل کارکرد تیم اقتصادی دولت است. بنابراین خود این مسئله تاثیر منفی در جامعه به جا گذاشته است و ممکن است برخی از آحاد جامعه تردیدی به نحوه عملکرد دولت در حال و آینده پیدا کرده باشند. معتقدم که این مسئله جدی است و به همین دلیل دولت باید تمرکز کار خود را بر بخش اقتصادی استوار کند. ادامه این شرایط به پاشنه آشیل دولت تبدیل خواهد شد. اگر دولت روحانی بخواهد در انتخابات سال 96 از آرای قابل ملاحظهای برخوردار شود، باید در این زمینه کوتاهی را کنار بگذارد و در این زمینه کار کند. ادامه این وضعیت میتواند کارهای مثبت دولت را تحتالشعاع قرار دهد.
تداوم کار شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را چگونه ارزیابی میکنید و چه تاثیری میتواند بر روند انتخابات آینده و اجماع گسترده این اردوگاه داشته باشد؟
شورای عالی سیاستگذاری ماحصل یک کار فشرده و طولانیمدت بود. جبهه اصلاحات برای اینکه به توافق نهایی برسد، این شورا را تشکیل داد. این شورا در انتخابات دهم مجلس نتیجه مثبتی را بهدست آورد. توانست وحدت نظر را در جبهه اصلاحات و تهیه لیستهای مختلف و استان و شهرستانها بهدست آورد و اینها کار بسیار ارزندهای بود. از این کار ارزنده و تجربه مفید، جبهه اصلاحات میخواهد سال آینده در مورد شوراها و ریاست جمهوری هم استفاده کند. بنابراین این تصمیم مهم و بسیار مثبتی است که جبهه اصلاحات گرفته و از سوی دیگر تضمینکننده وحدت نظر و مانع از اختلافات و ناهماهنگیهای احتمالی خواهد
بود.
در حال حاضر به نظر میرسد میان اردوگاه اصلاحات در مورد اینکه چه کسی رهبری این جریان و یا پدر معنوی آن را در اختیار بگیرد، تفاوت سلیقه وجود دارد، آیا این مسئله را میتوان به عنوان بروز یک شکاف در نظر گرفت؟
برخی معتقدند بعضی جهتگیریها و مراکز تصمیمگیری میتواند خدشه وارد کند. مثلاً در آستانه انتخابات 92 و در آستانه انتخابات 94 مجلس، یک سری کانونهای تصمیمگیری که طبیعتاً در هر جبههای وجود دارد، آن زمان هم وجود داشت و راهحلی که پیدا شد به تدریج مورد قبول همه واقع شد، همه مجاب شدند که راه حل نهایی با شورای سیاستگذاری است. در شرایط فعلی هم در جاهای مختلف که برای مثال دیدگاهها مطرح شود، با توجه به احساس مسئولیتی که هر گروه و هر جریانی میکند. مثلاً شورای هماهنگی جبهه اصلاحات یک شورای قدرتمندی بوده و است. آنها براساس رسالتی که دارند معمولاً حرکتهایی را انجام میدهند. دوره قبل هم این مسائل بود، اما در نهایت چون بخشی از اصلاحطلبان بودند به این نتیجه رسیدند که با بقیه اصلاحطلبان وحدت را باید به وجود آورند و در شورای عالی سیاستگذاری حضور داشته باشند. الان هم ممکن است اینگونه کانونهایی باشند که در نهایت خودشان را با کانون اصلی (شورای عالی سیاستگذاری) منطبق میکنند. مسئله مهم حضور نمایندگان این کانونها در شورای سیاستگذاری است، که این مسئله میتواند رای و نظر تمامی گروهها را بگیرد. بنابراین هر نظری که شورای هماهنگی داشته باشد، در آنجا انعکاس پیدا میکند، نه بهوسیله یک نفر، بلکه چند نفر. بنابراین این مرکز یک مرکزی است که متعلق به گروهها و شخصیتهاست. معتقدم در اردوگاه اصلاحطلبی و هر گونه سازماندهی برای انتخابات سال آینده مشکلی پیش نخواهد آمد.
رفتار سیاسی برخی تشکلها نسبت به همه گروهها و جریانات سیاسی درون اصلاحات، حالتی قیممآبانه بوده است؛ این نگاه را چگونه تحلیل میکنید؟
احزاب و گروهها سعی میکنند که از موضع بالاتر از گروهها و احزاب دیگر صحبت کنند و این حق آنهاست. البته با توجه به سوابق کاریشان و موفقیتهایشان یکی کمتر یکی بیشتر. برخی از این احزاب در سطح بالاتر تصمیمساز هستند و به همان نسبت که تصمیمساز هستند، ادعای بیشتری هم دارند. کارگزاران از جمله گروههایی بوده که به صورتی قوی عمل کرده است. اما ممکن است به گونهای خود را ظاهر کند که از آنکه قدرت داشته و قدرت دارد نشان دهد. در هر صورت حق آنهاست؛ گروههای دیگر را هر کدام که در نظر بگیرید با توجه به توانشان سعی میکنند قدرت خود را نشان دهند و این کار خوبی است. این فرآیند موجب میشود که گروههای دیگر به تحرک وادار شوند. من به شخصه این تحرک را به فال نیک میگیرم. من خودم با همه این گروهها کار کردهام و همیشه به آنها یادآوری میکردم که شما برای اینکه قدرتمند شوید باید دفتر داشته باشید و نیروهای خود را افزایش دهید. اعتقادم این است که باید در عمل نشان دهیم که قدرتمند هستیم. اتفاقاً این قدرت گروههای دیگر است که دیگر گروهها و جریانات را تحریک میکند. همین تحریک موجب میشود که سطح موازنه قوا برابر شود.
مناسبات اصلاحطلبان در انتخابات آینده با اصولگرایان میانهرو چگونه خواهد بود؛ آیا بار دیگر استراتژی بین آنها حکم خواهد کرد که همگرایی سیاسی ایجاد شود و آرایش وحدت را به وجود آورند؟
در مورد ریاست جمهوری یعنی شخص آقای روحانی بله؛ احتمال آن قوت بیشتری دارد و اکنون نیز این وحدت نظر وجود دارد، حتی برخی از اصولگرایان که جزء معتدلین به حساب نمیآیند، نظراتی را مطرح کردهاند که به هر حال این احساس به وجود آمده که در آن انعطاف وجود دارد. اگر چه این امکان نیز وجود دارد که اجماع آنها با اصلاحطلبان بر سر روحانی همراه با شروط خاصی باشد. اگرچه معتقدم که اصولگرایان در انتخابات آینده گزینهای ندارند که از در رقابت با آقای روحانی وارد شود.
تحلیلها حاکی از این بود که با تداوم ریاست لاریجانی بر پارلمان، زمینه تداوم ریاست جمهوری روحانی نیز فراهم میشود؛ فکر میکنید راستهای سنتی به گزینه دیگری غیر از روحانی میاندیشند؟
آنها فکر یا تصمیمگیری میکنند و قطعاً نه همه آنها و لیکن برخی از گروههای آنها کاندیداهای جداگانهای را مطرح خواهند کرد و البته ممکن است یک کاندیدا نباشد، بلکه دو یا سه کاندیدا باشد. به این دلیل که در میان آنها وحدت نظر به راحتی امکانپذیر نیست. اما من بعید میدانم که کاندیداهای آنها از رای قابل قبولی برخوردار شوند؛ آنها در گذشته هم نشان دادهاند که رای چندانی در مناسبات سیاسی جامعه ندارند. مخصوصاً با حمایت مستمری که از دولت گذشته دارند، در ذهن جامعه منفی جا افتاده و به راحتی از ذهن جامعه بیرون نمیآید. جناح اصولگرا این مسئله را به خوبی حس کرده است. مطرح کردن آنها از طرف آنها برای رایآوری نیست، بلکه برای سنجش زمینههای اجتماعی خودش است و هم اینکه اعلام کنند که استقلال دارند و به قول برخی از آنها هم تکلیف دارند.
https://roozno.com/0013rF لینک کوتاه
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید