خواندنیهای جالب از"هادی نوروزی"/ من يک پا مارگيرم
نوروزي خصوصيات اخلاقي جالبي داشت كه در ادامه و از زبان خودش ميخوانيد: نوروزی فوتبال را از زمینهای شمال آغاز کرده، تنها حادثهای که در یادش مانده بود، مربوط به مصدومیت در یکی از همین زمینها بود: «6 سال پیش وقتی که 18 سال داشتم و تازه به تیم ملی جوانان دعوت شده بودم، در همین زمینها مچپایم پیچ خورد و تا 6 ماه نتوانستم بازی کنم. خیلی عقب ماندم. همیشه از مصدومیت خیلی میترسم».
اما مصدومیت تنها چیزی نیست که نوروزی از آن واهمه دارد. چند چیز دیگر هم هست: ارتفاع، تاریکی و مار.
او با سفرهای هوایی مشکل داشت. وقتی سوار هواپیما ميشد تا لحظه فرود روی صندلی مينشست و کمربندش را باز نميكرد. نوروزي در اين باره گفته بود: «سعی میکنم به خودم دلداری بدهم. میگویم بابا تو مرد گندهای! این کارها چیست؟ و بعد هم خودم را با صحبت با دیگران سرگرم میکنم تا سفر تمام شود».
واکنشهای نوروزی در برابر چیزهایی که از آنها واهمه دارد شنیدنی بود. مثلا وقتی که مار ميديد، آن را با دستش ميگرفت و همزمان فرار ميكرد. حالا چرا توی دستش ميگرفت؟ او گفته بود: «بچگی خیلی شیطان و بازیگوش بودم. آن موقعها با دوستانم همین کار را میکردیم. عادت شده! من یک پا مارگیرم».
اما مصدومیت تنها چیزی نیست که نوروزی از آن واهمه دارد. چند چیز دیگر هم هست: ارتفاع، تاریکی و مار.
او با سفرهای هوایی مشکل داشت. وقتی سوار هواپیما ميشد تا لحظه فرود روی صندلی مينشست و کمربندش را باز نميكرد. نوروزي در اين باره گفته بود: «سعی میکنم به خودم دلداری بدهم. میگویم بابا تو مرد گندهای! این کارها چیست؟ و بعد هم خودم را با صحبت با دیگران سرگرم میکنم تا سفر تمام شود».
واکنشهای نوروزی در برابر چیزهایی که از آنها واهمه دارد شنیدنی بود. مثلا وقتی که مار ميديد، آن را با دستش ميگرفت و همزمان فرار ميكرد. حالا چرا توی دستش ميگرفت؟ او گفته بود: «بچگی خیلی شیطان و بازیگوش بودم. آن موقعها با دوستانم همین کار را میکردیم. عادت شده! من یک پا مارگیرم».
https://roozno.com/000f0G لینک کوتاه
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید