شکوریراد:دولت روحانی دستاورد سیاستورزی هوشمندانه اصلاحطلبهاست/پاشنه آشیل دولت مدیران احمدی نژادی هستند
روزنو :اصلاحطلبان دوسال بعد از برآمدن دولت روحانی چه نگاهی به عملکرد آن دارند. آیا توانستهاند به نسبت مشخصی از رابطه خود و دولت برسند؟ آیا رویکردشان همانند همان روزهای اول، سراسر حمایتی است؟ نقدهای اصلاحطلبان به تحققنیافتن برخی وعدههای دولت، در حوزه سیاست داخلی آیا مانعی برای ادامه این رابطه حمایتی نیست؟ در این صورت اصلاحطلبان چه برنامهای برای اقناع بدنه اجتماعی خود، خواهند داشت؟ و اینکه رابطه جریان اصلاحطلبی در دو سال پیش رو با دولت، دستخوش چه تحول یا تغییراتی خواهد شد؟ علی شکوریراد عضو سابق حزب مشارکت به سؤالهای «شرق» در این باره پاسخ داده است. او تعابیر جالبی هم درباره شخص روحانی و رابطهاش با بدنه اجتماعی حامی خود دارد. شکوریراد نوع مواجهه روحانی با مردم را نسبت به رؤسای جمهوری همطراز پیشینش مقایسه میکند.
اصلاحطلبان دوسال بعد از برآمدن دولت روحانی چه نگاهی به عملکرد آن دارند. آیا توانستهاند به نسبت مشخصی از رابطه خود و دولت برسند؟ آیا رویکردشان همانند همان روزهای اول، سراسر حمایتی است؟ نقدهای اصلاحطلبان به تحققنیافتن برخی وعدههای دولت، در حوزه سیاست داخلی آیا مانعی برای ادامه این رابطه حمایتی نیست؟ در این صورت اصلاحطلبان چه برنامهای برای اقناع بدنه اجتماعی خود، خواهند داشت؟ و اینکه رابطه جریان اصلاحطلبی در دو سال پیش رو با دولت، دستخوش چه تحول یا تغییراتی خواهد شد؟ علی شکوریراد عضو سابق حزب مشارکت به سؤالهای «شرق» در این باره پاسخ داده است. او تعابیر جالبی هم درباره شخص روحانی و رابطهاش با بدنه اجتماعی حامی خود دارد. شکوریراد نوع مواجهه روحانی با مردم را نسبت به رؤسای جمهوری همطراز پیشینش مقایسه میکند.
یک سؤال که شاید تکراری به نظر برسد و در این دو سال بارها از اصلاحطلبان پرسیده شده، اما شاید بعد از دو سال از عملکرد دولت روحانی اصلاحطلبان پاسخهای متفاوت یا روشنتری به این سؤال داشته باشند این است که بالاخره اصلاحطلبان رابطه خود با دولت را در چه سطحی تنظیم کردهاند؟ آیا همانند ماههای اول، خود را حامی و پشتیبان دولت میدانند؟
دولت روحانی، علاوهبر ویژگیهای فردی خویش دستاورد سیاستورزی هوشمندانه اصلاحطلبهاست و طبیعتا این حمایت به قوت خودش باقی است. خوشبختانه مجموعه عملکرد دولت بهگونهای بوده است که موجب نشده اصلاحطلبها از حمایتشان پشیمان شوند؛ اما دربرخی موارد و جاها، انتظارات برآوردهنشده باقیاست و نیروهای اصلاحطلب در بعضی دستگاهها یا شهرها و استانها نارضایتیهایی بروز دادهاند و گلایههایی را مطرح میکنند. مهمترین شکایتی که وجود دارد این است که برخی مدیران دوره احمدینژاد که عملکردشان در راستای دولت وی بوده و الان هم همان جهتگیری را دارند در مسند خودشان باقیاند و همان رویکرد را در عمل ادامه میدهند. اصلاحطلبها اصرار نداشتند که اگر مسئولی در چارچوب دستورات مقامات مافوق در دولت احمدینژاد عمل میکرده و الان براساس سیاستهای دولت حاضر، اصلاح عملکرد داشته تغییر کند؛ ولی آنهایی که اصلاح رویکرد و عملکرد نداشتهاند اصرار هست که حتما تغییر کنند. پاشنه آشیل دولت این نوع مدیران هستند.
آیا اصلاحطلبان، اطلاعات یا جامعه آماری کاملی از تعداد مدیران احمدینژادی باقیمانده در این دولت که عملکردشان همسو با این دولت نیست تهیه کرده یا در دست دارند؟
کسی آماری جمع نکرده است یا حداقل من در جریان چنین کاری نیستم اما کنشگران سیاسی ازجمله خود من، محل مراجعه مردم هستیم. آنها انتظار دارند این نوع نارضایتیهایشان را به سطوح بالای دولت و رهبران اصلاحات منتقل کنیم.
آیا هیچ دستهبندیای از این نارضایتیها دارید؟
مواردش عمدتا مربوط به شهرها یا استانهایی است که مدیرانش همراستای دولت عمل نمیکنند یا ضعیف عمل میکنند. مثلا نمونه بارزش را در دانشگاه علوم پزشکی شیراز شاهد هستیم. فردی که کاملا در راستای سیاست دولت قبل عمل میکند آنجا رئیس است. نارضایتی عمده از عملکرد ضعیف استانداری شیراز بهدنبال حمله به علی مطهری نمونه دیگر است؛ یا اتفاقی که در بروجرد برای حسن آقای خمینی افتاد به ضعف عملکرد فرماندار مربوط بود. میدانداری گروههای فشار در برخی شهرها مربوط به ضعف عملکرد مدیران آن شهرهاست.
البته برخوردهایی که ما از سوی برهمزنندگان تجمعات و حملهکنندگان به سخنرانان شاهدیم در دوران اصلاحات هم وجود داشت. فرق الان با آن زمان چیست؟ چرا اصلاحطلبان الان فرمانداران و مدیران استانی را مقصر میدانند؟
شما از من مورد خواستید، من مواردی را که حضور ذهن داشتم، گفتم. موارد دیگری هم هست؛ مثلا جاهایی میبینید مدیران اصلاحطلب هستند؛ ولی تحت انقیاد عمل میکنند؛ یعنی سیطره دستگاههای دیگر بر دستگاه دولتی همچنان زیاد است. مدیری میخواهد کسی را که ٢٠ سال یا ٣٠ سال است، میشناسد بهکار بگیرد و سمتی به او بدهد. استعلام میگیرد، بهجای اینکه بگویند فلان اشکال را دارد، میگویند صلاحیت ندارد. چه کسی تشخیص داده که آن شخص صلاحیت ندارد؟ معلوم نیست. چرا صلاحیت ندارد؟ مدیر مربوطه میگوید من این فرد را کاملا میشناسم و از خود من صلاحیتش بیشتر است. میگویند نه صلاحیت ندارد و دلیلی هم ارائه نمیکنند. اینها مواردی است که متأسفانه همچنان وجود دارد. مثلا در مورد حمله به مطهری دقیقا مسئله این بود که یک مقام اجرائی از این دستور تبعیت نکرد مثل رئیس دانشگاه و الان برایش پرونده درست شده است و مقام دیگری، یعنی استاندار، تبعیت کرد و آن اتفاق تلخ که حیثیت کشور را مخدوش کرد، اتفاق افتاد.
انتظار اولیه اصلاحطلبان از این دولت چه بود؟ آیا تصور میکردند دولتی که مدعی اصلاحطلبی نیست، ولی از بین گزینههای مطرح گزینه مورد قبول اصلاحطلبان بوده است میتواند یا میخواهد که در حوزه سیاست داخلی تحولات اساسی ایجاد کند؟
رویکرد اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری، رویکرد کمک به کشور بود. به سادگی درباره یک نامزد غیراصلاحطلب به اجماع رسیدند. این رویکرد هنوز هم وجود دارد و در انتخابات مجلس آینده هم همین رویکرد را خواهیم داشت. این رویکرد کوتاهآمدن اضطراری است و به معنای دستبرداشتن از رویکرد اصلاحطلبی نیست.
آقای حجاریان یک اصطلاحی دارند مبنی بر اینکه اصلاحطلبان در انتخابات سال ٩٢ پروژه اصلاحطلبی خود را به علت شرایط اضطرار اقتصادی به نفع مردم کنار گذاشتند.
طبیعی است که در جریان اصلاحطلبی تعاریف متفاوتی از معنای اصلاحطلبی وجود دارد. بخشهای مختلف، تعاریف حداکثری یا حداقلی از اصلاحطلبی دارند؛ اما اگر اصلاحطلبی را براساس تعریف خاتمی مبنا قرار دهیم، کار ما راحتتر و بحث ما دقیقتر میشود. ما اصلاحطلبی براساس تعریف رهبر اصلاحات را هیچوقت کنار نگذاشته و نمیگذاریم؛ اما با توجه به شرایط کشور، آن را حداقلی کردهایم.
بهراحتی نمیتوان پذیرفت با یک انتخابات وضعیت به قبل از دولت احمدینژاد بازگردد بهخصوص که مبانی کار اداره دولت به هم ریخته است.
یعنی اصلاحطلبان مطالبات خود را دستهبندی کردهاند و بهعبارتی بستههای آماده مطالبات مشخص است و به محض حل یا رفع یک مطالبه، مطالبه بعدی مطرح خواهد شد؟
بسته که آماده نیست و من از آن خبر ندارم. در حقیقت طرح مطالبات براساس ظرفیتی که تولید میشود، صورت میگیرد. با انتخاب رئیسجمهور و تشکیل دولت جدید، مقداری ظرفیت تولید شده است. اگر مجلس به دست نیروهای اعتدال بیفتد، دوباره ظرفیت بیشتری ایجاد میشود. اگر رویکرد اصلاحی در دستگاهها پدید آید، فرصت برای طرح مطالبه جدید فراهم میشود. ما هیچ پروژه اصلاحطلبانهای را بایگانی نکردیم که فراموشش کنیم، بلکه روند حوادث ما را کاملا متوجه کرده که خواستهها باید متناسب با ظرفیتها مطرح شود. اگر مطالبات ذهنی و تئوریک باشد، جامعه با بنبست مواجه میشود. خواستههای اصلاحطلبانه ما همه در ظرف جمهوری اسلامی میگنجد.
شما به بدنه اجتماعی اشاره کردید. به اعتقاد شما اصولا دولت قائل به وجود این بدنه اصلاحطلب حامی خود هست؟
خب، متأسفانه باید بگویم کانال ارتباطی دولت با بدنه حامیاش قوی نیست؛ یعنی بهنظر میآید بیش از اینکه دولت به فکر فعالکردن مجراهای ارتباطی با بدنه اجتماعی حامی خود باشد، این بدنه اجتماعی حامی اوست که خویشتنداری میکند. ارتباط تعریفشدهای بین احزاب و جمعیتهای حامی با دولت وجود ندارد. به نظر میرسد دسترسی حامیان به دولت آسان نیست و من مطمئن نیستم انتظارات مردم به درستی به رئیسجمهور منتقل شود. یا اینکه حداقل من اطلاع ندارم. اصلاحطلبها بهجز آنهایی که در دولت هستند، ارتباط سیستماتیکی با دولت ندارند؛ البته رئیسجمهور در سخنرانیهایش این نکات را مطرح میکند و این خیلی خوب و امیدوارکننده است؛ ولی شاید کافی نباشد. شنیدن مستقیم حرف مردم و حامیان، کارکرد خود را دارد.
قیاسی که ممکن است معالفارغ بهنظر برسد؛ اما شاید طرح آن بد نباشد و آن: قیاس بین حمایت جریان اصولگرایی از احمدینژاد با حمایت جریان اصلاحطلبی از روحانی است. اصولگرایان بعد از احمدینژاد بههیچعنوان پاسخگوی عملکرد احمدینژاد نشدند و «کی بود کی بود من نبودم» راه انداختند. هیچ اعتراض و نظارتی بر رفتارهای دولت گذشته نداشتند. شاید بعدا افرادی هم پیدا شوند که اصلاحطلبان را مسئول این دولت و عملکردش بدانند؛ آیا واقعا اصلاحطلبان این وظیفه نظارتی خود را به خوبی انجام میدهند؟ حتی اگر مسئولیت یا سمتی در دولت نداشته باشند.
ما نظرمان هیچوقت این نبوده که از دولت انتقاد نکنیم. اصلا حمایت صرف با روح جریان اصلاحطلبی منافات دارد. انتقاد به نفع دولت است؛ اما با تضعیف یا تخریب دولت مخالفیم. ضمن اینکه برخلاف اصولگرایان که احمدینژاد را جزئی از جریان اصولگرایی میدانستند، ما دولت حاضر را جزئی از جریان اصلاحطلبی تلقی نکردیم. خوشبختانه در مجموع، این دولت اصول را رعایت کرده است و برای همین این حمایت پابرجاست، بهویژه شخص خود روحانی همچنان اصول را حفظ کرده است و از این نظر برخلاف احمدینژاد که رفتار عصیانگرانه و خودمحورانه داشت، روحانی از ظرفیت مشاوره استفاده میکند؛ اما این کانال ارتباطی به اعتقاد من محدود است و اگر مقداری با بدنه سیاسی اصلاحطلبی رابطه خودش را بیشتر کند، این حداقل نارضایتی هم برطرف میشود که به نظر میرسد معاون سیاسی جدید وزارت کشور این پروژه را تا حدی دنبال کرده است. اما باید ارتباط بیشتری برقرار کند.
تصور میکنید که آینده دولت به کدام سو برود. دولت دنبال اعتدال است، اما قطعا این اعتدال به معنای ٥٠ -٥٠ بودن برایند نیروهای اصلاحطلب و اصولگرا در آن نیست. در آینده هم نخواهد بود. فکر میکنید که آینده دولت بهسوی کدام جریان میل بیشتری پیدا کند؟
مردم ولینعمت حاکمیت هستند و به طریق اولی ولینعمت دولت هم هستند. دولت با رأی مردم روی کار آمد. این نعمت را مردم با رأیی که در انتخابات مجلس میدهند، تکمیل خواهند کرد. مجلس آینده به اعتقاد من از این دولت حمایت خواهد کرد. ترکیب مجلس آینده از دولت حمایت خواهد کرد. شاید این آخرین قدمی باشد که مردم برای حمایت از این دولت برمیدارند تا برنامههایش را درست اجرا کند. من تا حد زیادی مطمئن هستم که مجلس آتی، مجلس حامی دولت خواهد بود. از این بهبعد است که میشود عملکرد دولت را بیشتر و بهتر سنجید که با این پتانسیل و حمایتی که مردم از طریق مجلس متوجه دولت میکنند، چه قدمهایی برخواهد داشت. ارزیابی عملکرد دولت چند ماه بعد از استقرار مجلس، واقعیتر خواهد بود. الان دست و پای دولت برای استفاده از ظرفیت حمایتی مجلس بسته است، اما در یک مجلس همسو انتظار میرود که قدمهای بزرگتری بردارد.
https://roozno.com/000aPg لینک کوتاه
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید