مطرح شدن به هرقيمتی!
چه هدفي دارد؟ باز هم ميخواهد کانديداي رياستجمهور و پس از ردصلاحيت شود يا با علم به اينکه ديگر قرار نيست کليد پاستور را به او بدهند، سعي در جلب گروههاي ديگر بهعنوان هوادار خودش است چراکه هواداران سابق اين مرد تاب اظهارات و اقداماتش را نداشتند و از حمايت گذشته خود اعلام برائت کردند. در نهايت شايد تمايل داشته باشد به نحوي با برهمريختن قواعد سياسي و خطقرمزهاي تعيينشده، خود را متفاوت نشان دهد. احمدينژاد تلاش زيادي ميکند تا منکر آنچه شود که در زمان رياستجمهوري او رخ داد ازجمله فيلتر شبکههاي اجتماعي مانند فيسبوک و توئيتر.
احمدينژاد بدون خط قرمز!
به گزارش روز نو :اقدامات عجيب و غريب احمدينژاد ديگر عادي شده است و بايد هر زمان در انتظار اظهارات و اقدامات غيرمتعارف از سوي او بود؛ مانند گفتوگوي اخيرش با راديو فردا يعني رسانهاي که گفتوگو و تعامل با آن مورد پذيرش نبوده است. احمدينژاد در حالي با راديوفردا گفتوگو کرد که تعدادي از روزنامهنگاران در بهمن 91 يعني در آخرين سال رياستجمهوري از سوي وزارت اطلاعات دولتش به اتهام ارتباط با برخي رسانههاي خارج کشور بازداشت شدند! تفاوت رويکرد احمدينژاد در اينجا مشخصتر ميشود که خبرنگار راديو فردا به او ميگويد: «شما که رئيسجمهور بوديد هيچوقت با رسانه ما صحبت نکرديد. من و همکارانم هم که به نيويورک سفر ميکرديم براي پوشش خبري سفرهاي شما براي شرکت در مجمع عمومي سازمان ملل، حتي به اجلاس خبري شما دعوت نميشديم. چطور شد الان تصميم گرفتيد وقتتان را در اختيار ما بگذاريد و به ما وقت گفتوگو بدهيد؟» و احمدينژاد چنين واکنش نشان داد: «آن موقع که کنفرانس خبري ما آزاد بود. در سازمان ملل ميگذاشتيم همه ميآمدند مينشستند ديگر.» گفتوگوکننده تاکيد کرد که اين ممانعت از سوي تيم احمدينژاد و نه سازمان ملل بوده است! رسانههاي اصولگراي زيادي به اين گفتوگو واکنش نشان ندادند که دليلش شايد نداشتن پاسخي براي دفاع از احمدينژاد باشد اما برخي از اين رسانههاي اصولگرا به انتقاد از اقدام احمدينژاد پرداختند مانند مثلث که نوشت: «محمود احمدينژاد در اقدامي عجيب و تاملبرانگيز با رسانه معاند راديو فردا که به هزينه کنگره آمريکا و تحت نظر آژانس رسانههاي جهاني ايالاتمتحده اداره ميشود گفتوگو کرد. احمدينژاد در گفتوگو با «گلناز اسفندياري»، مجري راديو فردا درخصوص نامه به محمد بنسلمان، وليعهد عربستان، انتخابات رياستجمهوري آينده ايران و انتخابات رياستجمهوري آمريکا، فيلتر توئيتر، رابطه رژيمصهيونيستي با بحرين و امارات و ... صحبت کرده است.» زماني که خبرنگار حصر رقباي انتخاباتي او در سال 88 را يادآوري کرد، چنين واکنش نشان داد: «من با حصر و زنداني شدن و محدوديت براي هر انساني، در هر زمينهاي، مخالفم اين را بارها اعلام کردهام.»
هر روز يک روايت از خس و خاشاک
نکته قابل تامل در اين گفتوگو آنجاست که احمدينژاد مانند بسياري از مواقع، براي فرار از پاسخگويي راهي جز متهم کردن پرسشگر به عدم اطلاع از واقعيت ندارد. به عنوان نمونه، وقتي خبرنگار راديو فردا از او ميپرسد: «شما کساني را که عليه شما اعتراض کردند خس و خاشاک خوانديد. آيا پشيمانيد از اين حرفي که زديد؟» اينگونه پاسخ ميدهد: «نه، اين يک تحريفي است که انجام شده و فکر ميکردم که شما با مطالعات بيشتري در اين گفتوگو شرکت کنيد.» و زماني که با سماجت خبرنگار که ميگويد: «تحريف نيست آقاي احمدينژاد، اين را شما گفتيد.» چنين ميگويد: «بله، آن کساني که شيشه ميشکستند، آتش ميزدند اموال مردم را. نه مردمي که تظاهرات ميکردند.» در نهايت خبرنگار ميگويد: «پس فقط منظورتان آن دسته بود؟» که احمدينژاد ديگر طاقتش تمام ميشود و چنين گفت: «اينکه بارها گفته شده ديگر. حالا شما دوباره زندهاش ميکنيد نميدانم منظورتان چيست.» مشخص نيست چرا احمدينژاد اظهارات گذشته خود را فراموش ميکند. به عنوان نمونه، سال 96 هم زماني که از او درباره ذکر خس و خاشاک سوال شد گفته بود: «اگر واقعا به کسي توهين کرده باشم من عذرخواهي ميکنم! من به مردم خس و خاشاک گفتم؟» تناقض مواجهه احمدينژاد با خس و خاشاک در دو مقطع زماني قابل تامل است. شايد تفاوت اهداف او در هر سال سبب شده که واکنش و پاسخگويياش درباره خس و خاشاکي که سال 88 بر زبان آورد متفاوت باشد!
فيلترکنندگان و فيلترشکنفروشان
بخشهايي از اظهارات احمدينژاد با راديو فردا قابل تامل است؛ مانند آنچه درباره فيلتر بودن شبکههاي مجازي بر زبان آورد. تعدادي از شبکههاي اجتماعي در زمان رياستجمهوري احمدينژاد فيلتر شد که توئيتر از آن جمله بود اما او پس از پايان دوران رياستجمهورياش به فعاليت در توئيتر پرداخت. اين دوگانگي چنان واضح بود که حتي نيوزويک نوشت: «فيلترينگ توئيتر در ايران از ميراث دوران هشتساله رياستجمهوري احمدينژاد است اما حالا بالاخره خود او نيز بهرغم فيلتر بودن توئيتر در ايران، به اين شبکه اجتماعي پرمخاطب پيوسته است.» و در همان زمان واشنگتنپست در گزارشي در اين باره آورد: «او در دورهاي که توئيتر در ايران فيلتر شد رئيسجمهور بود اما حالا او خود به اين شبکه (توئيتر) پيوسته و با گذاشتن يک پيام ويدئويي به زبان انگليسي روي توئيتر پستهايي با مضامين رحمت و عشق نوشته است.» اکنون احمدينژاد در پاسخ به اين سوال راديوفردا که «براي دسترسي به توئيتر از چه فيلترشکني استفاده ميکنيد؟ توئيتر در ايران فيلتر شده، فکر ميکنم زمان شما هم فيلتر شد. نه؟» گفت: «من يادم نميآيد، در اينجا فيلتر به اين معنا نيست. همانها که فيلتر ميکنند در ايران خودشان فيلترشکن ميفروشند.» و در واکنش به اظهارات خبرنگار که گفت: «بههرحال فيلتر هست. فيسبوک فيلتر است، توئيتر فيلتر است…» ÇÙåÇÑ ÏÇÔÊ: «åãÇäåÇ ˜å ÝíáÊÑ ãí˜ääÏ ÝíáÊÑÔ˜ä åã ãíÝÑæÔäÏ. ÈååÑÍÇá åÓÊäÏ ÏÑ ÂäÌÇ. ãåã äíÓÊ ÝÞØ í˜ åÒíäå ÇÖÇÝå ãíÑÏÇÒäÏ.»
احمدينژاد به دنبال فتنه است
احمدينژاد به دليل عملکرد و اظهاراتش که نمونه اخير آن همين مصاحبه با راديو فرداست همان جايگاه اندکش در ميان اصولگرايان و ياران سابقش را از دست داده است و آنها حاضر نيستند نامشان کنار احمدينژاد قرار گيرد. قديري ابيانه از اصولگراياني بود که در ابتداي رياستجمهوري احمدينژاد از او حمايت ميکرد اما پس از مدتي رفتارهاي احمدينژاد را داراي نسبتي با اصولگرايي نديد و منتقد او شد. اخيرا هم در پاسخ به اينکه شرايط براي روي کار آمدن احمدينژاد مهياست؟ اظهار کرد: قطعا احمدينژاد اعلام کانديداتوري ميکند و مسلما ردصلاحيت ميشود و در نهايت تلاش ميکند فتنهاي به راه بيندازد که موفق نخواهد شد، البته فردي که به معناي دقيق کلمه اصولگرا باشد برنامههايي را بايد ارائه بدهد که به نفع مردم و قابل دستيابي باشد. اين چهره اصولگرا در واکنش به اينکه احمدينژاد با حمايت اصولگرايان به قدرت رسيد و يکي از شعارهاي وي آوردن نفت بر سر سفره مردم بود، خاطرنشان کرد: معتقد به اين هستم که جاي نفت سر سفره نيست، بلکه بايد از اين مواهب در جهت ايجاد زيرساختها استفاده کنيم و از آن طريق، بايد زمينه ايجاد اشتغال و توليد بيشتر را فراهم کنيم و سفره مردم از طريق کار و تلاش با عزت همگان تامين شود. قديريابيانه ضمن ارزيابي نتيجه انتخابات 1400 يادآور شد: پيشبيني ميشود که در انتخابات رياستجمهوري آينده پيروزي با اصولگرايان است.