نیمکت نفرین شده
آنچه که پیش بینی میشد اتفاق افتاد و فرهاد مجیدی سرمربی تیم امید ایران در پی اختلافات و حواشی به وجود آمده در این تیم از سمتش استعفا داد.
روزنو :
اواخر هفته گذشته بود که کمیته فنی فدراسیون فوتبال بدون اعلام قبلی تشکیل جلسه داد. قرار بود در این جلسات درباره حواشی به وجود آمده در تیم امید تصمیم گیری شود. جالب این که در این جلسات فرهاد حضور نداشت. مجیدی از این اتفاق به این نتیجه رسید که احتمالا برکنار خواهد شد. بنابراین تصمیم گرفت قبل از این که فدراسیون فوتبال تصمیمش را اعلام کند خودش کنار برود. او نامه استعفایش را در صفحه شخصیاش در اینستاگرام منتشر کرد! فرهاد در این نامه که لحن تندی داشت نوشت: «به خاطر دخالتهای نادرست و غیر حرفهای در امور سرمربیگری تیم المپیک ایران را ترک میکنم. زمان زیادی از کارم در تیم امید به تلاش برای حل این مشکل بزرگ گذشت اما نهایتا ادامه این وضعیت شرمآور را به نفع تیم امید در آستانه یک تورنمنت مهم نمیدانم و روشهایی که بر اساس پستهای تعریف نشده و غیر استاندارد توسط کمیته فنی بر تیم امید حاکم است مطابق اصول مربیگریام نبوده و نخواهد بود.»به این ترتیب کاملا مشخص شد که بین مجیدی و حمید استیلی مدیر تیم امید، چه اختلافات عمیقی وجود داشته. حالا و در حالی که کمی بیش از 3 ماه تا شروع بازیهای تیم امید در مسابقات قهرمانی آسیا و انتخابی المپیک 2020 باقی مانده این تیم مربیاش را از دست داده! انگار تیم امید ایران قرار نیست هیچ وقت رنگ موفقیت، آرامش و پیشرفت را ببیند. الان دو سوال مهم به وجود آمده است. یکی اینکه مربی بعدی این تیم کیست و بعدی این که سرنوشت فرهاد مجیدی چه خواهد شد؟ جواب سوال اول تا حدودی مشخص است. به احتمال زیاد خود حمید استیلی سرمربی بعدی این تیم خواهد بود. او مدیر تیم امید بوده و از زمان حضور زلاتکو کرانچار در تیم امید بالای سر مجموعه بوده است. اما درباره سرنوشت فرهاد جواب مشخصی وجود ندارد. فقط می توانیم دعا کنیم او به سرنوشت مربیان قبلی تیم امید دچار نشود. چرا که این علاوه بر اینکه خودش سالهاست رنگ موفقیت را ندیده بلکه مربیانش را هم به سرنوشت بدی دچار میکند. شاید نیمکت تیم امید ایران «نفرین شده» است. قبول ندارید؟ ببینید بر سر مربیان قبلی این تیم چه آمده است!
محمد خاکپور؛ در دسترس نیست!
مدافع اسبق تیم ملی ایران نزدیک به 500 روز هدایت تیم امید ایران را بر عهده داشت. تیمی که مدیریتش هم بر عهده محمد مایلی کهن بود. در بازیهای مقدماتی ایران با این که میزبان مسابقات گروهش بود اما در حساسترین بازی به عربستان باخت و دوم شد. در نهایت به عنوان یکی از تیمهای دوم برتر گروهها به مرحله نهایی رسیدیم. در مسابقات مرحله نهایی که در قطر برگزار شد باز هم در حساسترین بازی به قطر باختیم و به عنوان تیم دوم گروه به مرحله حذفی رسیدیم. ایران در اولین مرحله حذفی به ژاپن برخورد کرد و در یک بازی ضعیف و انتقادبرانگیز با 3 گل مغلوب ژاپن شد و از رسیدن به مرحله بعدی و صعود به المپیک باز ماند. محمد خاکپور که با انتقادات زیادی مواجه شده بود از سمتش برکنار شد و بعد از آن دیگر جایی مربیگری نکرد. او آنقدر از فوتبال دلزده شده بود که کلا دور این ورزش را خط کشید. در مصاحبههای کم تعدادش هم دائما روی این دلزدگی تاکید میکرد. او قبل از مربیگری تیم امید ایران حدود یک فصل هم سرمربی تیم استیل آذین بود و حالا در کارنامه مربیگری اش فقط نام همین دو تیم به چشم میخورد!
غلامحسین پیروانی؛ پایان بد یک چهره مثبت
سرمربی باسابقه شیرازی هم یک بار شانس هدایت تیم امید ایران را پیدا کرد. دلیل این انتخاب هم موفقیت های او در کار با جوانان در باشگاه فجر سپاسی و معرفی چهرههای جوان به فوتبال ایران عنوان شد. با همین نوع نگرش او در دی ماه 1387 به عنوان مربی تیم امید برگزیده شد. تیم امید با مربیگری پیروانی راهی بازیهای آسیایی گوانگژو چین شد. در مرحله گروهی با 3 برد در گروه اول شدیم. در اولین مرحله حذفی مالزی و در دومین مرحله حذفی عمان را شکست دادیم. اما در نیمه نهایی در مقابل ژاپن دو بر یک شکست خوردیم و در بازی رده بندی هم به کره جنوبی باختیم و چهارم شدیم. پیروانی که پیش از این با مربیگری طولانی مدت و موفق در فجر سپاسی رزومه خوبی برای خودش ساخته بود با ناکامی در تیم امید به ناگاه به یک چهره شکست خورده مبدل شد. بعد از این اتفاق هم در تیمهایی مثل صنعت نفت آبادان و ابومسلم مشهد و دوباره فجر سپاسی مربیگری کرد. اما هر چه بود شکست بود و ناکامی. گویا نفرین نیمکت تیم امید ایران گریبان مرد کهنه کار و موفق فوتبال را هم گرفته بود. در نهایت او در تیم فجر مربیگری را کنار گذاشت.
محمد مایلی کهن؛ ناکام با تیم پر امید
سرمربی جوانگرای فوتبال ایران بعد از این که در بازی های جام ملت های آسیا 1996 و مقدماتی جام جهانی 1998 چهره تیم ملی را تا حد زیادی تغییر داد در دی ماه 1381 مربی تیم امید ایران شد. او کارش را بعد از بازیهای آسیایی 2002 شروع کرد و در مقدماتی المپیک 2004 مربی تیم امید بود. او تیم پرستارهای را هم در اختیار داشت. خودش در مصاحبهای عجیب در آن برهه مدعی شد که بازیکنی مثل ایمان مبعلی حتی از دیوید بکام هم بهتر است. اما نتایجش در انتخابی المپیک 2004 ناامید کننده بود. در گروهی که کره جنوبی و چین و مالزی هم حضور داشتند بعد از 6 بازی فقط 9 امتیاز گرفتیم و کره با کسب همه امتیازات اول شد و به المپیک صعود کرد. او بعد از تیم امید مربیگری تیمهایی مثل سایپا، پیکان، فولاد خوزستان، گهر دورود و صبای قم را هم تجربه کرد. اما جز ناکامی چیزی نصیبش نشد. تا قبل از حضورش در تیم امید میشد تک و توک نشانههایی از موفقیت در مربیگری را پیدا کرد. اما با تیمهای پیکان، فولاد خوزستان و گهر از لیگ برتر به دسته یک سقوط کرد. میشود گفت دوره موفقیت او هم با حضور در تیم امید تمام شد.
راه حل؛ قید المپیک را بزنیم
شاید «نفرین شده» تلقی نیمکت تیم امید خیلی توجیه علمی و منطقی نداشته باشد. اما تبعات ناکامی با این تیم آنقدر زیاد است که آدم را ناچار میکند در توصیف نیمکت این تیم از این اصطلاح استفاده کند. اما واقعیت این است که میزان تلاشها و امکاناتی که برای تیم امید فراهم میشود اصلا با انتظاراتی که از این تیم داریم جور نیست. فشارها روی تیم امید و مربی این تیم بسیار زیاد است و کار کردن در این تیم سخت. برای همین هم هست که کمتر مربی جرات میکند برای کار مربیگری وارد این فضا شود. هنوز از یاد نبردهایم که بعد از برکناری زلاتکو کرانچار هیچ مربی حاضر نبود سرمربیگری این تیم را بر عهده بگیرد. حسین فرکی، مهدی مهدوی کیا، وحید هاشمیان و یحیی گل محمدی مربیهایی بودند که وقتی شرایط این تیم را دیدند پیشنهاد نشستن روی نیمکتش را نپذیرفتند. به نظر میرسد با توجه به امکاناتی که برای این تیم در نظر گرفته میشود؛ با اردوها و بازیهای تدارکاتی نه چندان سطح بالا، نباید توقع صعود به المپیک را از این تیم داشته باشیم. به خصوص اگر وضعیت خودمان را تیمهایی مثل کره جنوبی، چین، ژاپن، عربستان و قطر مقایسه کنیم.
سازندگی