سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۶ تير ۱۴۰۳ - ۱۶:۴۰
روزنو : روزنو-محمود پاك نيت و مهوش صبر كن، از جمله زوج هاي هنري هستند كه كارنامه خوبي در زمينه بازيگري دارند، اما مثل تمام زن و شوهرهاي ديگر، داراي يك زندگي خانوادگي هم هستند، با دو فرزند پسر به نام هاي مسعود كه متولد ۱۳۶۰ است و مهرداد كه در سال ۱۳۶۳ به دنيا آمده. داوري هنردوستان در مورد اين زن و شوهر محبوب و موفق مشخص است، اما خيلي ها دوست دارند محمود پاك نيت و مهوش صبركن را از ديدگاه فرزندان آنها ببينند. به همين جهت در اينجا خبرنگارمان با فرزندان آنها گفت و شنودي انجام داده كه مي خوانيد. از چه زماني احساس كرديد پدر و مادرتان در عرصه بازيگري فعاليت دارند؟ مسعود: از كودكي. به دليل اينكه من و برادرم، اغلب پشت صحنه تئاتر بازي مي كرديم تا پدر و مادرمان تمرين يا اجراي خود را تمام كنند و با هم به خانه برگرديم. مهرداد: از زماني كه من خيلي كوچك بودم و هنوز مدرسه هم نمي رفتم، مي دانستم كه بابا و مامان فرهنگي هستند. آن موقع، در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شيراز كار مي كردند و من، اغلب روزها، وقتي برادرم به مدرسه مي رفت و كسي در خانه نبود تا از من نگهداري كند، همراه مامان يا بابا به محل كارشان مي رفتم. آن زمان مامان بيشتر تئاتر كار مي كرد و بابا اگر كار سريال يا فيلم سينمايي داشت، به تهران مي رفت. پدر و مادرتان در خانه و در حضور شما تمرين مي كردند؟ مسعود: بله. يكي از كارهاي اصلي هر بازيگر، تمرين است. مهرداد: بابا و مامان، هميشه و بدون استثنا، براي تمامي نقش هايي كه مي خواستند كار كنند، در خانه تمرين مي كردند، يا مشغول حفظ كردن ديالوگ ها مي شدند. در مجالس ميهماني، كه مامان يا بابا نمي توانستند شما را همراهي كنند، چه احساسي داشتيد؟ مسعود: كمتر ياد دارم كه چنين حادثه اي اتفاق افتاده باشد. اين امر فقط در سال هاي اخير كه حجم كارشان زياد شده، گاهي اتفاق افتاده است. مهرداد: بازيگري كار واقعاً مشكلي است و ما خودمان را با وضعيت، بابا و مامان تطبيق داده ايم. به خصوص كه مامان چون خودش هميشه همكار پدرمان بوده، ما را براي روزهاي تنهايي آماده مي كرد. به عنوان مثال يادم مي آيد موقع ساخت فيلم «سرزمين خورشيد»، پدرم مدت هفت ماه نتوانست به خانه بيايد و ما موضوع را به راحتي هضم كرديم، اما وقتي كوچكتر بوديم، قضيه برايمان كمي بغرنج بود. مثلاً يادم مي آيد زماني كه كلاس اول يا دوم دبستان بودم، وقتي مامان و بابا هر دو براي اجراي تئاتر به تهران مي رفتند، با وجودي كه مرحومه مادربزرگ مان از من و برادرم نگهداري مي كرد، هميشه دلتنگ مامان و بابا بودم. شما هم به بازيگري علاقمند هستيد؟ مسعود: به هيچ وجه، اما گاهي به شوخي به پدرم مي گويم كه اگر من بازيگر شده بودم، كارگردان ها مرا به جاي شما انتخاب مي كردند. مهرداد: خيلي زياد. يكي دو تا كار هم كرده ام. قبل از آن هم با دوستانم در فرهنگسرا كار تئاتر مي كردم. البته بابا موافق نيست كه من در اين زمينه فعاليت كنم، اما مامان بدش نمي آيد. دل تان مي خواست در فيلم يا سريالي با مامان و بابا همبازي باشيد؟ مسعود: من وقتي سه سال داشتم، در فيلم «تشريفات» به كارگرداني مهدي فخيم زاده با مادرم همبازي شده ام. مهرداد: در تئاتر قسمت نشده، اما چند سال پيش در يكي دو سكانس از سريال «خانه اي در تاريكي»، به كارگرداني سعيد سلطاني نقش شاگرد يك دفتردار را بازي كردم. بلندترين نقشم در سريال «وارث» به كارگرداني كاظم بلوچي بود كه با خود بابا بازي داشتم و نقش پدر و پسر را ايفا كرديم. در تعليم و تربيت شما، مامان بيشتر نقش داشته يا بابا؟ مهرداد: مهر دو براي ما زحمت كشيده اند. من هميشه به همسرم مي گويم كه قلباً دوست دارم بچه هايمان را به شيوه پدر و مادرم تربيت كنيم. كدام صفت پدر يا مادرتان را بيشتر دوست داريد؟ مسعود: در مادر، صبوري را، كه از مادرش به ارث برده است. مهرداد: مهمترين خصلت پدرم منطقي بودن و قاطعيت است، اما پشت قاطعيت و راسخ بودن او، قلبي شيشه اي و نازك قرار دارد كه با تلنگري مي شكند. موقع نوجواني، پدر و مادرتان چقدر به شما استقلال مي دادند؟ مسعود: محدوديت خاصي نداشتيم، آنچه را كه بايد در يك خانواده طبيعي ايراني باشد، ما نيز داشتيم. مهرداد: زياد اما كنترل شده. در هر خانه قواعد و دستوراتي هست كه تمام افراد خانواده بايد از آنها تبعيت كنند. در خانه ما هم از اين نوع قوانين وجود داشت كه اگر رعايت نمي كرديم، مواخذه مي شديم. اخلاق من و برادرم خيلي با هم فرق دارد، برادرم از بچگي آرام بود، در حالي كه من خيلي شيطان بودم. به خاطر همين مامان و بابا روي اخلاق و رفتار من، بيشتر تمركز مي كردند، اما در كل مادرم بيشتر از پدر به من استقلال مي داد. هيچ وقت اتفاق افتاده كه بر سر موضوعي از مامان يا بابا رنجيده شده باشيد؟ مسعود: اين كاملاً طبيعي است، بچه ها وقتي ببينند پدر يا مادرشان نظري مخالف آنها دارد، دلگير مي شوند، اما به طول كلي بعد از مدتي متوجه مي شوند حق با پدر يا مادرشان بوده. مهرداد: آره خب. مگر مي شود فرزندي با پدر و مادرش بحث و جدل نداشته باشد؟ كدام نقش پدر يا مادرتان را بيشتر دوست داريد؟ مسعود: نقش مادرم را در مجموعه هاي «پس از باران» و «يوسف پيامبر (ع)» دوست دارم. مهرداد: از كارهاي پدرم، مجموعه «روشن تر از خاموشي» كه زندگي ملاصدرا و شاه عباس صفوي را روايت مي كرد و از بين كارهاي مادر نيز مجموعه «پس از باران» را خيلي مي پسندم. خاطره اي از كارهاي هنري مامان و بابا داريد؟ مسعود: موقع پخش «پس از باران» هر كس مامان را در كوچه و خيابان مي ديد از اينكه نقش مادرزن پدرم را به عهده گرفته بود تعجب مي كرد و به او مي گفتند شما جوان تر از آن هستي كه مادرزن باشي. مهرداد: در سريال «وارث» قسمتي بود كه من بايد در برابر پدرم مي ايستادم و داد و بيداد مي كردم كه دوستم تير خورده و بايد برويم و او را پيدا كنيم و پدرم داد مي زد كه نبايد چنين كاري بكنيم، چون خطر دارد و ممكن است پليس ها ما را بگيرند. من آن قدر سماجت مي كردم تا بالاخره پدر عصباني مي شد و يك سيلي محكم به من مي زد. آن پلان بارها تكرار شد و من به همين دليل بارها سيلي خوردم. اينكه پدر و مادرتان در زمينه هنري فعال هستند، چه احساسي به شما مي دهد؟ مسعود: برايم مايه افتخار است كه در يك خانواده اهل هنر بزرگ شده ام. مهرداد: خوشحالم كه پدر و مادرم كاري انجام مي دهند كه بر ارتقاء سطح فرهنگ مردم و مملكت اثرگذار است. نظر دوستان شما درباره پدر و مادرتان چيست؟ مسعود: دوستانم از مادر، به عنوان شخصي ياد مي كنند كه هميشه با انرژي است و بين دوستان و آشنايان به جنب و جوش زياد معروف است. مهرداد: دوستان هميشه نسبت به من و خانواده لطف داشته اند و هميشه با اظهار لطف خودشان مرا شرمنده كرده اند. از اوقات فراغت دوران كودكي بگوييد. مسعود: مادرم هم ما را به سينما مي برد، هم برايمان كتاب مي خواند. از جمله كتاب هايي كه مادرم براي ما مي خواند مجموعه ۹ جلدي «به من بگو چرا» بود كه مسائل علمي را به زبان ساده بيان مي كرد. مهرداد: بابا بيشتر ما را به سينمنا مي برد و مامان بيشتر برايمان كتاب مي خواند. بهترين هديه اي كه در كودكي از پدر يا مادرتان گرفتيد چه بود؟ مسعود: يك عدد شطرنج كه مهره هايش حالت حلبي داشت. مهرداد: يك دوچرخه شماره ۱۶ كه با برادرم به صورت مشترك از آن استفاده مي كردم و مجموعه كتاب هاي «به من بگو چرا؟»
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز