محمدباقرنوبخت، ساعاتی پس از آن که اعلام کرد: «از کلیه مناصب دولتی خود استعفا داده» است؛ مدعی شد که حسن روحانی استعفای او را از کلیه مناصب دولتی نپذیرفته و این یکی از چالشیترین رخدادهایی است که تلخکامیهای کابینه را دوصدچندان کرد!
به گزارش روز نو : در روزها و ساعتهایی که از در و دیوار مشکلات میبارد تمنای صبوری از حسن روحانی بهعنوان تنها چهرهای که زیر سنگینترین فشارها و هجمهها قرار دارد؛اندکی غیرمنصفانه است زیرا در بحبوحهای که رئیس دولت دوازدهم باید به بسیاری از مسائل برای آرامش بخشیدن به لایههای نگران جامعه و رسیدن به راههایی برای برون رفت از وضعیت موجود، بیندیشد، این که در این میانه سخنگوی دولت و رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی انتظار داشته باشد استعفای او مورد قبول بالاترین مقام اجرایی حال حاضر کشور قرار گیرد از آن دست انتظاراتی است که تنها و تنها میتوان در گرماگرم مصیبت، از مصیبت دیده انتظار داشت!
فضای رسانهای، افکار عمومی و محتوای نقدهای منتشر شده، میان لایههای پیدا و پنهان تذکرات و توصیهها، آن چه بیشتر از همه خودنمایی میکرد ضعف شدید دولت در حوزه اقتصادی بود و آن تیمی که اساساً نوبخت یکی از تاثیرگذارترینِ آنها بود. همراهان، حامیان، منتقدان و حتی مخالفان دولت متفق القول به این نتیجه رسیده بودند که واکنش آنی دولت به چالشهای پیش رو؛ ترمیم بی قید و شرط و سریع تیم اقتصادی همراهی کننده حسن روحانی است و اما چهرههایی که گویی تنها راه ادای دین و انجام وظیفه را در باقی ماندن در مناصبی که در اختیار داشتند، میدیدند! نه تنها در این موضع با رئیس جمهور همراهی نکردند که برعکس، خود به چالشها و موانعی دردسرآفرینتر نیز مبدل شدند.
بازیهای چندگانه شبیه به نافرمانی شریعتمداری، سکوت و ناپیدایی نهاوندیان، بازی با الفاظ محمدباقر نوبخت، در دسترس نبودگی مفرط کرباسیان، تنش آفرینی سیف و سکوت محیرالعقول واعظی، در کنار سردرد مدیریتی حسن روحانی حکایت از آن داشت که راس هرم دولت دوازدهم، حداقل در انتخاب دوستانی که در تنگناها او را یاریرسان و در اصطلاح «یارشاطر» باشند، نه «بارخاطر»؛ اشتباه کرده است چون حتی اگر از چهرههایی چون شریعتمداری، کرباسیان و سیف این انتظار کمرنگتر بود که پیشتاز قرار گرفتن در صف اول قربانیان دولت برای کنترل چالشها باشند؛ حداقل از مثلثِ «نهاوندیان»، «واعظی» و «نوبخت» اینگونه انتظار میرفت که نه در قامت مدیران دولتی که در جایگاه حواریون همیشه پای در رکاب، خودنمایی کنند. نگارنده در جریان چند و چون ماجراهای پشت پرده نیست و اساساً نمیداند بده بستانهای قدرت و جایگاهها در این گونه مواضع، صاحب منصبان را به چگونه رفتاری وادار میکند اما، آن چه در ظاهرِ هویدا و باطن ناپیدا گواهی داده میشد این بود که«نهاوندیان»، «واعظی» و «نوبخت» قطع به یقین، حفظ جایگاه حسن روحانی را بر پایدار ماندن خود در بدنه دولت و مناصبی که در اختیار دارند، ارجح میدانند و دستِ کم این سه چهره برای اتخاذ هر نوع تصمیمی که فشارها را از روی دوش «رئیس» بردارد؛«استخاره» نخواهند گرفت و حتی مبادرت به بازیِ «شیر یا خط» نیز نخواهند ورزید که در عمل همگان دیدند آن چنان هم درست حدس نمیزدهاند.
از این فقره ی استعفا و کناره گیری اگر درگذریم؛ میتوان به برخی زمزمهها و گمانهزنیها نیز اشارات و توجهاتی داشت، منجمله این که سیف رفتنی است، طیب نیا با یک بغل«شرط و شروط»؛ آمدنی!
ماحصل اتفاقات که بی ارتباط به استعفا ندادنها و پرهیز از کناره گرفتنها نبود بدین جایگاه ختم شد که باقی ماندن سیف در بدنه ی دولت عملاً مساوی با «غیرممکن» شد و اما این اصرار که بیرون گذاشته شدن سیف از بازی دولتِ گرفتار در چالش و حاشیههای عدیده ی اقتصادی، پایان ماموریت بود نه استعفا و برکناری، این حقیقت تلخ را برملا و اثبات نمود که تنهاترین سردارِ این روزهای عرصههای مدیریتی، یک نام و چهره بیشتر نیست و آن«حسن روحانی» است.
نوبخت عملاً بیتاثیر از همه فشارهایی که روحانی متحمل شده است، بی آن که تغییر رویهای هرچنداندک بدهد، همچنان لبخند به چهره و امید بر لب با اصحاب بی اعصاب رسانه رو در رو میشود بی آن که بپذیرد و به روی خود بیاورد که بیرون رفتن هرچند موقتی او از کابینه، عملاً نیمی از فشارها را خنثی خواهد کرد.
واعظی همچنان یکی از ناپیداترین چهرههای نزدیک به حسن روحانی است و نهاوندیان یکی از ساکتترین شهروندان حال حاضر ایران که رفت و آمدی نسبتاً آسان به پاستور دارد.
قصه آمدنها و نیامدنهای «طیب نیا» بی شک ما را به دلایلی متمایل میکند که چرا یکی از مجربترین و کارآزمودهترین چهرههای اقتصادی کشور که همگان اذعان داشتند یکی از موفقترین وزرای حسن روحانی بوده است، دولت دوازدهم را بی خیال میشود و حال که همه جا سخن از بازگشت او به میان آمده، شرط و شروطی عیان میشود که نوک اصلی ترینهای آن به سمت محمدباقر نوبخت نشانه گیری شده است.
آن چه مسلم است این که طیب نیا عملاً راهی برای همراهی با حسن روحانی در حالی که نوبخت هم توامان در کابینه حضور داشته باشد نیافته است و محمد باقر نوبخت هم با این بهانه که: «من استعفا دادم، روحانی نپذیرفت!» دل از پاستور برنمیدارد و حتی میگوید ماموریت جدیدی هم گرفتهام! به هرحال این روزها، کشور در تلخیها و تلخکامیها، به دنبال راهکاری است که سخت ترین ایام را با هر مشقتی که هست پشت سر گذارد و اما آنانی که میتوانستند حداقل این مشقات را بر حسن روحانی سهل و ساده گردانند با یک لبخند «ژوکوند»گونه (!) به همین تک جمله بسنده کردند که:«ما استعفا دادیم، رئیس نپذیرفت» و اما چون خوب به طول و عرض ماجرا استیلا پیدا کنی در مییابی که«استعفایی داده نشده» که«پذیرفته» شود بلکه در بیرون از دیوارهای پاستور، تعارفی رسانهای رد و بدل شده که گویی، قسمت نپذیرفتنی آن، خوشآیندتر از پذیرفتنی آن بوده است.
فهمیدن پشت پرده ی ماجراهای پاستور چندان سخت نیست. سیف رفت، طیب نیا نیامد، نوبخت و نهاوندیان و واعظی محکم و استوار ایستادهاند و در این میانه آن که همچنان زیر سنگینترین فشارها استخوان میترکاند، حسن روحانی است؟ همانی که یاران عزیزتر از جانش از او، در عین مصیبت دیدگی انتظار صبوری نیز داشتند؛ بداقبالی از این هویداتر و عمیق تر؟!
آفتاب یزد