ماجرای تلخ زندگی دختر 16 ساله و سیخ داغ در مشهد / پسر همسایه در خانه را باز کرد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۲
 پرداخت هزینه های بیمارستان برای خانواده ام امکان پذیر نیست و ما نمی توانیم از همسایه ای که برادرم را به این حال و روز انداخته است، گذشت کنیم. در حالی که دیگران برای تامین مخارج زندگی به ما کمک می کنند، چطور می توانیم 500 هزار تومان هزینه درمان را بپردازیم.
دختر 16 ساله در حالی که برگه شکایت از پسر همسایه را روی میز کارشناس و مشاور کلانتری سپاد مشهد می‌گذاشت، به زندگی همراه با بدبختی خانواده اش اشاره کرد و گفت: در کلاس دوم ابتدایی تحصیل می کردم که با کلمه سرطان آشنا شدم. مادرم مجبور بود برای تامین هزینه های زندگی در منازل دیگران یا مزرعه روستاییان کار کند چرا که پدرم به مواد مخدر Drugs اعتیاد داشت و همواره بیکار بود. مادرم با پول زحمت کشی، شکم شش فرزند قد و نیم قدش را سیر می کرد تا این که فهمیدم مادرم دچار سرطان ریه شده است و اطرافیان این کلمه خطرناک را برای مادرم به کار می بردند. آرام آرام وقتی سیخ و سنجاق را در دست مادرم دیدم فهمیدم که او هم مانند پدرم معتاد Addicted شده است ولی بستگانمان اصرار داشتند مادرم به خاطر بیماری سرطان باید مواد مخدر مصرف کند. در این شرایط، من هم مجبور شدم برای تامین هزینه های زندگی در مزارع گوجه و بادمجان کار کنم تا کمک خرج خانواده باشم، با این وجود دیگر نتوانستم ادامه تحصیل بدهم و در همان دوران ابتدایی ترک تحصیل کردم. از وقتی مادرم معتاد شد، زندگی بر من نیز سخت می گذشت چرا که اگر کار اشتباهی می کردم مادرم با همان سیخ مواد کشی مرا داغ می کرد که هنوز آثار آن زخم ها بر دستانم باقی است ولی من تصمیم گرفتم بیشتر کار کنم تا مادرم را برای ترک اعتیاد به کمپ بفرستم. در این روزها وضعیت پدرم کمی بهتر شده بود و او می توانست هزینه های اعتیادش را تامین کند اما از سوی دیگر مادربزرگ، خاله و دایی ام از روستا به دلیل خشکسالی و کمبود امکانات به منزل ما آمدند تا در کنار ما زندگی کنند با اضافه شدن هزینه های آن ها، من کاری خدماتی در یک تالار پیدا کردم تا دو شیفت سر کار بروم چرا که در شرایط بد اقتصادی قرار داشتیم و حتی یک جفت کفش را با مادرم به طور مشترک استفاده می کردیم. در همین وضعیت ناگهان پسر همسایه وارد منزل ما شده و برادرم را به بهانه گرفتن کبوترش به شدت کتک زده بود. حال برادرم آن قدر وخیم بود که او را 48 ساعت در بخش آی سی یوی بیمارستان امام رضا(ع) بستری کردند اما وقتی پزشکان تشخیص دادند که باید برادرم از بیمارستان مرخص شود، تازه فهمیدیم که باید 500 هزار تومان برای هزینه های درمانی او پرداخت کنیم. اکنون نیز با گرو گذاشتن شناسنامه و کارت ملی، برادرم را از بیمارستان مرخص کردیم ولی این بار قصد گذشت از پسر همسایه را نداریم چرا که او در سال 93 نیز مادرم را کتک زده بود و ما به خاطر همسایگی گذشت کردیم ولی ..

ركنا
برچسب ها: ماجراي تلخ ، مشهد
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز