با استعفاي منتجبنیا از قائممقامی دبير كل فوت گرفت
شکاف در حزب اعتماد ملی
جتالاسلام رسول منتجبنیا، قائممقام حزب اعتماد ملی، از سمت خود استعفا داد. این خبری بود که روز گذشته محمدصادق جوادی حصار، از اعضای شورای مرکزی حزب، آن را اعلام کرد.
روزنو :
حجتالاسلام رسول منتجبنیا، قائممقام حزب اعتماد ملی، از سمت خود استعفا داد. این خبری بود که روز گذشته محمدصادق جوادی حصار، از اعضای شورای مرکزی حزب، آن را اعلام کرد. او به خبرگزاری ایرنا گفت روز جمعه این هفته در جلسه شورای مرکزی این حزب درباره این استعفا تصمیمگیری خواهد شد. حصار در این گفتوگو درباره علت تصمیم منتجبنیا گفت: «آنچه تاکنون اتفاق افتاده این بوده که آقای منتجبنیا دو مرحله در دو ماه گذشته نامههایی به دبیرکل حزب اعتماد ملی نوشته است و وی درمجموع، پاسخ داده چون دسترسی به اخبار و اطلاعات ندارم، هر نوع تصمیم درباره این مسئله را برعهده شورای مرکزی میگذارم».او سپس به فحوای استعفای منتجبنیا اشاره کرد و گفت: «در بخشی از نامه استعفای او به موضوعی اشاره شده که آن موضوع به نظر من با واقعیت منطبق نیست. در نامه بیان شده است گروهی در حزب شکل گرفته و میخواهند از دبیرکل، قائممقام و منشور حزب عبور و حزب را از ماهیت خود دور و آن را به حیاط خلوت برخی احزاب دیگر تبدیل کنند که این واقعیت ندارد. منتجبنیا معتقد بود در شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان جایی برای احزاب دیده نشده و اگر ما بخواهیم در آن مجموعه قرار بگیریم، شأن و جایگاه حزب رعایت نخواهد شد و دستاوردی نخواهد داشت و باید تاوان تصمیم دیگران را بدهیم. البته بخشی از انتقادات منتجبنیا وارد بود و به همیندلیل من خدمت رئیس دولت اصلاحات رسیدم که انتقادات احزاب را در شورایعالی اصلاحطلبان اعمال و رفع نقص کنند که تلاشهایی صورت گرفته است». «شرق» در تلاش بود تا بتواند در این رابطه با رسول منتجبنیا گفتوگو کند و دلایل این استعفا را از زبان او بشنود، اما یکی از نزدیکان او اعلام کرد که ايشان
«فعلا» بنای گفتوگو ندارد. منتجبنیا در تمام این سالها که دبیرکل حزب متبوعش در حصر بهسر میبرد، براساس اساسنامه، وظایف محوله برای دبیرکل را برعهده داشت. حالا ظاهرا با اتفاقاتی که رخ داده، ترجیح داده در قالب حزب فعالیت خود را ادامه ندهد و دبیرکل محصور هم موضوع را به شورای مرکزی احاله کرده است.
اگرچه به گفته جواديحصار، شورای مرکزی تلاش زیادی کرده تا منتجبنیا را از این تصمیم منصرف کند، اما گویا موفق نبوده است.
حسین کروبی، فرزند دبیرکل اعتماد ملی، درهمینباره در گفتوگویی که با خبرگزاری ایلنا داشته، به دیدار خانواده کروبی در شب یلدا با مهدی کروبی اشاره کرده و گفته است: «پدر از برخی خبرهای رسانهها درخصوص اختلافهای درون حزب اعتماد ملی اطلاع داشتند و همانگونه که آن شب مطرح شد، معتقدم ایشان اگر بیرون بودند هیچگاه نمیگذاشتند اختلافنظرها به اینجا برسد». او درباره واکنش حجتالاسلام کروبی نسبت به استعفای منتجبنیا گفت: «ایشان دراینباره سکوت و تصمیمگیری را به شورای مرکزی حزب اعتماد ملی واگذار کردند». حالا باید دید شورای مرکزی درباره قائممقامی که در این سالها سعی کرده تا بهجای دبیرکل ایفای نقش کند، چه تصمیمی خواهد گرفت. آنچه بهعنوان اختلاف از آن یاد میشود، درواقع اختلافنظر بر سر نحوه حضور احزاب و تشکلهای اصلاحطلب در انتخابات است. این اختلاف از زمان تشکیل شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در آستانه انتخابات مجلس دهم خود را نشان داد، اما تأکید بر وحدت مانع از بروز جدی آن شد. برخی اعضای اعتماد ملی از جمله رسول منتجبنیا در همسویی با برخی اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که سخنگویی آنها را محسن رهامی برعهده دارد، معتقد هستند که نقش احزاب در انتخابات مجلس دهم کمرنگ شده است. حالا ظاهرا در اعتماد ملی یک دودستگی رخ داده است؛ گروهی که موافق ادامه فعالیتهای حزب در قالب ترکیب شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به ریاست عارف است و تشکیلاتی که ترکیب آن را عمدتا اعضای حقیقی و حقوقی تشکیل میدهند. دسته دوم که در رأس آن منتجبنیا قرار دارد، معتقدند که احزاب و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نادیده گرفته شدهاند، اما اینهمه تأکید برخی اعضای اعتماد ملی بر تشخص حزبی از کجا شروع میشود؟ در این راستا میتوان نگاهی به آغاز فعالیتهای این حزب داشت؛ حزبی که از میانه اختلافات اصلاحطلبان متولد شد و تا زمانی که مهدی کروبی حضور داشت، مدام بر حضور مستقل خود در آستانه هر انتخاباتی تأکید داشت.
زمزمههای تشکیل حزب
١٦تیر ٨٤ سایتهای خبری نوشتند: «در راهروهای مجلس شنیده شده است که مهدی کروبی در نامهای، از وزارت کشور صدور مجوز برای حزب «اعتماد ملی» را خواستار شده است. کروبی به موسویلاری، وزیر وقت کشور، گفته که در مدت باقیمانده از وزارتش، مجوز این حزب را صادر کند؛ اما کمیسیون احزاب که نمایندگان اصولگرایان در آن حضور دارند، تشکیل جلسه نمیدهند. بااینحال لاری به کروبی قول داده که این کار را خواهد کرد». در نهایت اسماعیل گرامیمقدم، سخنگوی این حزب، از موافقت وزیر کشور با بررسی خارج از نوبت این درخواست و صدور مجوز رسمی این حزب تا پایان کار دولت فعلی خبر داد. گفته شد که از بین ١٧٠ نام پیشنهادی برای حزبی که کروبی درصدد تشکیل آن بود، نهایتا این حزب نام «اعتماد ملی» به خود گرفت.
مهدی کروبی، نماینده و رئیس مجلس ششم، دوسال قبلتر و در شرایطی که اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هفتم شرکت نکردند، در انتخابات مجلس هفتم شرکت کرد، اما موفق به ورود به مجلس نشد. طبیعی بود در شرایط استقبالنكردن حامیان اصلاحطلبان از انتخابات، او هم نتواند به مجلس راه یابد. اگرچه ریشه این اختلافنظرها بین او و دیگر جریانهای اصلاحطلب مانند مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به مجلس ششم، بهویژه به ماجرای قانون مطبوعات، انتخاب رئیس مجلس و بعد هم چرایی شرکتکردن یا نکردن در انتخابات مجلس هفتم بازمیگشت. کروبی بعدا گفت برای روشنشدن این مسئله حاضر است در محیط دوستانهای دراینباره مناظره کند و تمام آنچه بوده را برای مردم بیان کند: «دوست ندارم تنها به قاضی بروم، بلکه میخواهم با یکی از این عزیزان به مناظره بپردازم». اختلاف نظرها همچنان ادامه داشت.
انتخابات ٨٤
انتخابات ٨٤ و تعدد کاندیداهای جریان اصلاحات نهتنها همه آرزوهای دوران اصلاحطلبان را بر باد داد، بلکه به قهر کروبی و جدایی از مجمع هم منجر شد. اگرچه دبیران و مسئولان استانی مجمع روحانیون مبارز در پایان سومین همایش این مجمع با انتشار بیانیهای اعلام کردند که «به احترام دبیرکل، فعالیتهای دفاتر استانی مجمع تا اعلام بازگشت کروبی به حالت تعلیق درمیآید و ادامه هرگونه فعالیتی را منوط به تصمیم جناب حاج آقای کروبی مبنی بر بازگشت به مجمع و ادامه همکاری ایشان میدانند»، اما کروبی هیچگاه بازنگشت. او درباره علت خروجش هم گفت: «مجمع روحانیون مبارز صرفا یک تشکل صنفی است و افراد غیرروحانی نمیتوانند در آن عضو شوند و من میخواستم خودم حزبی تشکیل دهم که بتواند در همه عرصهها حضور جدی و قوی داشته باشد. به دیگران هم پیشنهاد کردم که هرکسی توان تشکیل حزب دارد این کار را انجام دهد». بعد از آن بود که حزب متبوعش را تشکیل داد، با نام اعتماد ملی؛ حزبی که دارای ارگان مطبوعاتی به همان نام هم بود و البته کروبی به دنبال تأسیس تلویزیون خصوصی هم بود که نتوانست به آرزوی خود برسد. سال ٨٤ که از یک سو، مصطفی معین هم بهدنبال جبهه دموکراسیخواهی و حقوق بشر بود و تلاش ميكرد تا فرصت اصلاحات را ادامه دهد، حالا اعتماد ملی رقیبی بود تا فعالان اصلاحطلب را بین دو قرائت از اصلاحطلبی مخیر کند. آن زمان کروبی به خاطر حضورش در انتخابات ٨٤ و عدم کنارهگیرياش در جریان رقابتها، میان نسلهای جوان اصلاحطلب چهره مقبولی نبود و همسویی از همان ابتدا مشکل مینمود.
مثلا محمدرضا خباز، عضو حزب همبستگی در همان روزهای تشکیل حزب اعتماد ملی گفت: «اگر قرار باشد در جریان اصلاحات، جبههای تشکیل شود، این دو جبهه متشکل از احزاب اعتماد ملی و جبهه دموکراسیخواهی خواهد بود و دراینمیان حزب همبستگی به خاطر نزدیکی با روش و منش حزب اعتماد ملی، به این حزب گرایش خواهد داشت». خباز بعدا خود به حزب اعتماد ملی پیوست و از اعضای شورای مرکزی آن شد.
شهریور ٨٤، مهدی کروبی در پیشکنگره حزب اعتماد ملی گفت: «حالا که انتخابات تمام شده است، ما باید نقد قدرت را با تشکیل نشستهای خصوصی و عمومی و میزگرد یا هرگونه که صلاح است، تشکیل دهیم تا به وسیله آن اعمال خود را بررسی کنیم. حداقل جریان اصلاحات این کار را انجام دهند و ببینند که چگونه جریانی که هشت سال پیش منسجم بوده است، امروز نتوانسته با انسجام در انتخابات مختلف پیروز شود. کسانی که از قدرت کنار رفتهاند، عملکرد خود را بررسی و به نقاط ضعف و قدرت خود بپردازند و هیئت منصفه را افکار عمومی قرار دهند که به اعتقاد من این کار از خاتمی و موسوی خویینیها برمیآید. وزیر کشور، وزیر اطلاعات و گروههای سیاسی و دیگرانی که حرف داشتند، بیایند و حرفهایشان را مطرح کنند. اگر من رئیسجمهور میشدم به همه حرفها و انتقادهای تند گوش میکردم و با تشکیل جلساتی میگذاشتم همه آزادانه حرف بزنند». او همان روز یا مقارن همان روزها خبر از راهاندازی تلویزیون خصوصی یا شبکه ماهوارهای صبا و روزنامه حزب خود داد. کروبی با بیان اینکه احتمالا تا سه ماه دیگر برنامههایمان روی آنتن خواهد رفت، گفت: احتمالا پخش اولین برنامهمان در عید فطر صورت خواهد گرفت. او گفته بود: «عدهای نگران آن هستند که ما در تلویزیون ماهوارهای خود چه میخواهیم بگوییم. بنده عرض میکنم که ما تازه نمایان نشدیم و بیش از ٢٠ سال است در عرصه هستیم و بنده ١٦ سال در مجلس حضور داشتم و دو بار رئیس مجلس بودم. هر حرفی را تا به حالا زدیم از این به بعد هم خواهیم گفت و میخواهیم در آن تلویزیون هم همین حرفها را بزنیم». او همچنین گفته بود که ما نمیخواهیم کار قاچاق کنیم یا تلویزیون ساز و رقص راه بیندازیم.
صبای ناکام
بهروز افخمی در همان ماهها گفت که برای راهاندازی تلويزيون صبا بیش از ٣٠٠میلیون تومان هزینه شده است. او حتی اسامی روزنامهنگاران و خبرنگارانی که قرار بود با شبکه صبا همکاری کنند را هم اعلام کرده بود. کار شبکه ماهوارهای صبا اما از همان ابتدا به مشکل خورد. وزارت ارشاد با راهاندازی آن در ایران مخالفت کرد. در نهایت قرار شد که برنامهها از دوبی پخش شود. اما روزی هم که قرار بود برنامه رأس ساعت یک ظهر پخش شود، خبری از آن نشد. سخنگوی حزب گفت که کارهای تولیدشده تلویزیون صبا دیروز به وسیله هواپیما به کشور امارات حمل شد تا در سایت مرکزی شبکه یعنی دوبی پخش شود اما به خاطر حرکت غیرقانونی برخی از مأموران تأخیر سه ساعتهای صورت گرفت و موجب پخشنشدن برنامه شد. روزنامه حزب اعتماد ملی به مدیرمسئولی محمدجواد حقشناس و باحضور روزنامهنگاران اصلاحطلب آغاز به کار کرد. روزنامهنگارانی که بعضا حتی به جریان تحولخواه اصلاحات و حزب مشارکت نزدیکتر بودند. روزنامه حزب اعتماد ملی سرانجام پس از انتخابات سال ٨٨ ازسوي قاضی مرتضوی توقیف شد.
انتخابات شوراهای شهر سوم
کروبی آمده بود تا در نحوه سیاستورزی خود طرحی نو دراندازد. عزمش هم جدی بود برای همین گفت که حزب اعتماد ملی در انتخابات شوراهای شهر حضوری جدی خواهد داشت. حزب اصلاحطلب کروبی در همان آغاز با استقبال برخی احزاب اصولگرا روبهرو شد. جامعه اسلامی مهندسین با کروبی دیدار کرد و اعضای شورای مرکزیاش آغاز فعالیت حزب را به کروبی تبریک گفته و آمادگی خود را برای تعامل و همکاری با احزابی که در چارچوب کلی نظام حرکت میکنند، اعلام کردند. بین کروبی و دیگر چهرههای اصلاحطلب هم اگرچه اختلافاتی وجود داشت اما جریان اصلاحات سعی میکرد در شرایطی که دولت محمود احمدینژاد بر سر کار بود، به سمت همگرایی برود نه واگرایی. با این حال انتخابات شوراهای سوم شهر در سال ٨٥ اولین آزمون اصلاحطلبان پس از شکست ٨٤ بود. آنها اگرچه تأکید داشتند که باید در این انتخابات وحدت داشته باشند، اما ظهور حزب اعتماد ملی که قصد داشت برای بهرسمیتشناساندن هویت حزبی خود حتما فهرستی هم منتشر کند، اولین چالش جریان اصلاحطلب بود که تا قبل از آن انتخابات بارها و بارها درباره اجماع و با ائتلاف داد سخن داده بودند. به همین دلیل هم در تلاش بودند با مهدی کروبی و حزب تازهتأسیس آن به تعامل برسند. بر همین اساس در نهایت فهرست ائتلاف بزرگ اصلاحطلبان که متشکل بود از حزب اعتماد ملی و دیگر جریانهای اصلاحطلب در قالب نام «یاران خاتمی» روانه کارزار انتخابات شد که در نتیجه آن چهار نفر بعد از مدتها شکست توانستند وارد شورای شهر اصولگرایانه شوند. بزنگاه بعدی خیلی زودتر از آنچه تصور میرفت، سر رسید؛ یعنی انتخابات مجلس هشتم. این بار هم جریان اصلاحات یعنی اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تمام تلاش خود را وقف این کرده بود تا بتواند ائتلاف شورای شهر را تداوم دهد، اما باز هم ماجرایی به نام اعتماد ملی را در برابر خود احساس میکرد. اعتماد ملی این بار قصد جدیتری برای ارائه فهرست مستقل داشت. از همینرو تلاشها برای اقناع کروبی آغاز شده بود. بهعنوان نمونه محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بعد از جلسهای که اصلاحطلبان با «مهدی کروبی»، دبیرکل حزب اعتماد ملی داشتند، گفت: « جلسه بسیار خوبی بود و همه اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات موضع آقای کروبی را که نه بر ائتلاف بلکه بر تفاهم تکیه داشت، کاملا به رسمیت میشناسند و همینطور برای موضع مستقل حزب اعتماد ملی احترام قائلاند. با توجه به اینکه آقای کروبی هم اعلام کردهاند ٩٠ درصد اعضای فهرست حزب اعتماد ملی هماهنگ با فهرست جبهه اصلاحات خواهد بود و با درنظرگیری جایگاه این حزب در احزاب اصلاحطلب، قطعا هماهنگی و همراهی خوب و بدون مشکلی در جریان انتخابات شکل خواهد گرفت».
بزنگاه مجلس هشتم و انتخابات ٨٨
در انتخابات مجلس هشتم، در نهایت دو فهرست از سوی اصلاحطلبان ارائه شد که یکی از آنها فهرست اعتماد ملی بود. حزب برای اینکه حسن نیت خود را نشان دهد، تمامی اعضای خود را بر همان اساس فهرست جریانهای ١٨گانه اصلاحطلب قرار داده و تنها نام حزب خود را بر سر فهرست درج کرده بود. با این حال فهرست جبهه متحد اصولگرایان در تهران به همان ترتیبی که ارائه شده بود، رأی آورد و توانست اکثریت را در مجلس هشتم بگیرد. این در حالی بود که اصلاحطلبان تعداد اندکی از اعضای خود را از دیگر حوزههای انتخابیه به غیر از تهران روانه مجلس کردند و فراکسیون اقلیت مجلس را تشکیل دادند.
انتخابات ٨٨ تداوم اختلافات برجایمانده از سال ٨٤ بود. اعتماد ملی که حالا چهار سال از عمر خود را سپری کرده و تجربه دو انتخابات را هم پشت سر گذاشته بود، تصمیم گرفت تا در ریاستجمهوری هم قد علم کند. کروبی تصمیم خود را برای نامزدی دوباره طرح کرد. با وجود آنکه سیدمحمد خاتمی به نفع میرحسین موسوی از نامزدی صرف نظر کرد، اما کروبی مصر بر ادامه حضور بود. او باز هم سعی کرد گامی فراتر در رقابتهای انتخاباتی بردارد. تا جایی که اعلام کرد در صورت رأیآوردن، غلامحسین کرباسچی را به عنوان معاون اول خود انتخاب خواهد کرد. این در حالی بود که کرباسچی خود دبیرکل حزب کارگزاران بود و بدنه حزب متبوعش از حامیان سرسخت میرحسین موسوی بودند. با این حال کرباسچی در همه فعالیتهای انتخاباتی همراه کروبی بود و درباره این پدیده عجیب هم گفته بود: «کروبی نقش استواری در انقلاب داشته و برای آن زحمات زیادی کشیده و اگر لازم باشد، کفش وی را نیز واکس میزنم». همان زمان شایعه شده بود که حسن روحانی هم قرار است وارد انتخابات ریاستجمهوری شود که کروبی گفت از حضور او استقبال میکند.
وقتی احتمال حضور رئیس دولت اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری دهم مطرح شد، سخنگوی حزب اعتماد ملی گفت: «آقای کروبی نیز که همواره از شخصیت و سوابق آقای خاتمی تجلیل کردهاند، از اینکه ایشان هم به صورت شفاف اعلام نامزدی کردهاند، استقبال میکنند». کروبی که سال ٨٤ با وعده پرداخت یارانه ٥٠هزارتومانی وارد عرصه انتخابات شده بود، این بار متفاوت ظاهر شد. از وعده انتخاب وزیر زن تا حمایت جدی از اقوام و قومیتها. این بار لایههایی از جریان نوگرای اصلاحطلب که زمانی با کروبی و حزبش زاویههایی داشتند، به او نزدیکتر شده بودند.
تعلیق فعالیت
بعد از انتخابات ٨٨ و اعتراض به نتایج انتخابات و ماجراهای بعدی که به حصر دبیرکل حزب منجر شد، فعالیت حزب اعتماد ملی کمرنگ شد. دفتر حزب و روزنامه اعتماد ملی پس از انتخابات ۱۳۸۸ تعطیل و پلمب شد. اسماعیل گرامیمقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی نیز پس از پلمبشدن دفتر حزب اعتماد ملی گفت: «حوالی ساعت ۱۵ تعدادی از مأموران با حکم دادستان تهران با مراجعه به دفتر آقای کروبی واقع در جمشیدیه تهران ضمن بازرسی محل کار ایشان مبادرت به جمعآوری اسناد و مدارک موجود و نیز رایانه و فیلم کردند. مأموران همچنین افرادی را که برای ملاقات با آقای کروبی به دفتر ایشان آمده بودند، به همراه شخص دبیرکل به خارج از ساختمان هدایت کردند». همچنین پس از پلمبشدن دفتر حزب اعتماد ملی، سردبیر سایت اعتماد ملی بازداشت شد.
فروردین ٩٠ حمیدرضا فولادگر نماینده قوه مقننه در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، انجام فعالیت سیاسی حزب «اعتماد ملی» را مشروط به «مرزبندی» این حزب با دبیرکل خود، مهدی کروبی، دانست. در همین حال، رسول منتجبنیا، قائممقام دبیرکل حزب اعتماد ملی، به سخنان نماینده قوه مقننه در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، واکنش نشان داده و به روزنامه «روزگار» گفته بود: «هرگونه اظهارنظر از جانب حزب اعتماد ملی، منوط به برگزاری کنگره و انتخاب اعضای شورای مرکزی است و در شرایط فعلی، بهرغم اینکه هیچ حکم ممنوعیتی برای فعالیت ما صادر نشده، اجازه برگزاری کنگره به ما داده نمیشود و به این صورت امکان اعلام نظر وجود ندارد».
فعالیت حزب اعتماد ملی عملا بعد از وقایع ٨٨ کمرنگ شد.
آغاز فعالیت در دولت روحانی
اما با آغاز به کار دولت روحانی، زمزمههایی از آغاز فعالیت حزب اعتماد ملی شنیده شد. ۹ دی ۱۳۹۲، رسول منتجبنیا، قائممقام حزب اعتماد ملی، اعلام کرد وزیر کشور، عبدالرضا رحمانیفضلی، از این حزب برای شرکت در نشست وزارت کشور دعوت کرده است. منتجبنیا همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا حزب اعتماد ملی پلمب است؟ گفت: «اگر پلمب بودیم، به جلسه وزیر کشور دعوت نمیشدیم». اما سال ٩٣، سال بازگشت اعتماد ملی بود. این حزب برای آنکه بازگشت به عرصه سیاسی را به عموم اطلاعرسانی کند، به تاریخ مهر ٩٣، نشست بزرگی را با عنوان امتداد امید در مؤسسه الهادی برگزار کرد. حزب از سال ٩٣ فعالیت جدی خود را آغاز و سعي کرد در همه تلاشها برای انتخابات ٩٤ حضور داشته باشد. بهطوریکه منتجبنیا اوایل سال ٨٤ نشستی خبری را در منزل خود ترتیب داد تا از فعالیت جدی این حزب خبر بدهد. او در آن نشست اعلام کرد همه ارگانها و شاخههای حزب در تهران و شهرستان فعال شده و سایتی هم برای اطلاعرسانی در نظر گرفته شده است. او همچنین باز هم تأکید کرد در غیاب دبیرکل، مسئولیتها بر عهده قائم مقام او خواهد بود.
این در حالی بود که جریان اصلاحطلب برای انتخابات مجلس دهم طرحي نو درانداخته بود. حالا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به نوعی به حاشیه رفته و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تشکیل شده بود؛ شورایی که ترکیب آن نه فقط احزاب بلکه بسیاری از چهرههای حقیقی و حقوقی بودند که برخی از آنها عضویت حزبی هم نداشتند. برخی از اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و البته اعضای اعتماد ملی مانند رسول منتجبنیا بارها اعتراض خود را به آنچه «نادیدهگرفتن نقش احزاب» در آن انتخابات مینامیدند، اعلام کردند. بااینحال، برای آنکه شکل مجلس نهم تغییر کند، شورای سیاستگذاری با همان ترکیب به فعالیت خود ادامه داد و توانست در تهران و شهرستان پیروزی درخورتوجهی بهدست بیاورد. اما تداوم فعالیت شورای سیاستگذاری برای انتخابات ریاستجمهوری و نیز شوراهای پنجم، باعث شد تا بارها از سوی برخی اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که سخنگویی آنها را در این جریان محسن رهامی به عهده گرفته بود، به همراه رسول منتجبنیا، مصاحبههایي در نقد عملکرد شورای سیاستگذاری انجام شود. حالا دامنه اختلافها درباره نحوه حضور اعتماد ملی در این انتخابات تا جایی بالا گرفته که منتجبنیا استعفا بدهد. تصمیم شورای مرکزی حزب درباره این استعفا، نشان از استراتژی حزب در همسویی یا همسونبودن با دیگر جریانهای اصلاحطلب خواهد داشت.