ايران بازيگراصلی در معادلات منطقه
هرميداس باوند
روزنو : با افزايش پيچيدگي بحران خاورميانه و به ويژه سوريه به نظر آمريكا در صورت روي كار آمدن هر يك از گزينههاي دونالدترامپ و هیلاری كلينتون علاوه بر متحدان منطقهاي و فرامنطقهاي خود بازهم چارهاي جز درنظرگرفتن ساير بازيگران چون ايران و روسيه ندارند؛ زيرا پس از جنگ سرد و فروپاشي شوروي و پيامدهاي آن يعني خيزش و بيداري قوميتها كه نخستين تجلي آن در منطقه قفقاز به ويژه در ميان چچن ها بوده است. در سالیان اخير تاكنون خاورميانه بزرگ تجلي گاه تروريستهاي القاعده، جبهه النصره و داعش نيز شده است، چراكه تروريست در كشورهايي ريشه دواند مانند ليبي و عراق که به خاطر وجود حكومتهاي ديكتاتوري و عدم وجود دولتي دموكرات و اختلافات قومي و نارضايتيهاي مدني و اجتماعي تروريست به آن راه يافته است اما در سوريه شرايط به نظر متفاوتتر از ساير كشورها بوده است؛ سرمنشا نفوذ تروريست در اين كشور اختلافات سياسي و سپس قومي است. بدينترتيب امروز وخامت اوضاع در منطقه خاورميانه به ويژه سوريه به حدي رسيده كه نميتوان بحرانهاي موجود را با تكروي و انكار ساير بازيگران حل كرد. نمونه بارز آن افزايش حملات تروريستي در شهر حلب است. طي چند روز گذشته گروههاي تروريستي پيرامون شهر حلب بیش از ۲ هزار خمپاره به محلات اين شهر شليك كردهاند، تروريستها در اين شهر هزاران كودك و انسان بيگناه را به شهادت رساندند. در اين حملات علاوه بر خسارات جاني، خسارات مالي متعددي نيز به مردم وارد شد؛ چراكه در اين حملات سازمان دهي شده تروريستي، بيشتر مراكز بهداشتي و بيمارستانها، مناطق مسكوني و پس از آن ارتش سوريه مورد هدف قرار گرفته شده است. در حالي كه قبل از آن نيز آتش بس اعلام شده است. از اين رو اكنون حل بحرانهاي امنيتي- منطقهاي، مساله پناهجويان و آوارگان و خروج تروريست از خاورميانه به ويژه سوريه نيز دغدغه نظام بينالملل است. با توجه به وسعت اين تهديدها، پيچيدگي و نفوذ تروريست به كشورهاي اروپايي حل اين بحران نيازمند يك مشاركت جهاني است به همين علت نميتوان ضرورت وجود همه بازيگران را در حل اين بحران انكار ساخت بلكه در شرايط كنوني حذف هر يك از بازيگران از معادلات خاورميانه به نفع جامعه جهاني نبوده و شرايط را بسيار پيچيده ميسازد. از اين رو تغيير قدرت در فضاي سياسي آمريكا همواره اين پرسش را به ميان ميآورد كه رئيسجمهور بعدي آمريكا چگونه ميخواهد با بحران خاورميانه و به ويژه سوريه برخورد كند وآیا همچنان به مشاركت سياسي با ايران و روسيه در حل بحران سوريه ادامه خواهد داد. بايد گفت در شرايط كنوني جهان هر كشوري منافع ملي و امنيتي خود را در اولويت قرار ميدهد و آمريكا هم از اين مساله مستثني نيست. بيترديد آمريكا به عنوان يك كشور صاحب هژموني و قدرت در مسائل بينالملل بيش از هر مقوله ای منافع ملي خود را در نظر خواهد گرفت؛ چرا كه حل بحران تروريسم همان طور كه بدان اشاره شد يك دغدغه بينالمللي است و آمريكا براي حل اين بحران چارهاي جز همكاري، مشاركت و تعامل با كشورهاي ديگر ندارد. در اين ميان واشنگتن ميداند كه ايران از استعدادهاي لازم براي حل اين بحران برخوردار است چراكه تهران قبل از اين نيز خود بارها اعلام كرده كه آمادگي لازم براي همكاري با جامعه جهاني جهت حل بحران منطقه و به ويژه سوريه را دارد.