«اصلاحطلب اصولگرا؛ دیگه تمومه ماجرا»، شعاری بود که منتقدان به وضعیت اقتصادی جامعه سر دادند و تحلیلهای زیادی درباره این شعار منتشر شد اما آیا به واقع باید پذیرفت که گرایش جامعه به سمت جریانهای سیاسی کمرنگ و آنان دیگر اعتقادی به نقش احزاب در ارائه راهکارهایی برای حل مشکلات کشور ندارند؟ محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران چندی قبل گفته بود: «فضای حاکم بر احزاب و سیاسیون، با فضای واقعی جامعه متفاوت است. شما فکر میکنید، چند درصد از مردم احزاب را میشناسند، تفاوت زیادی بین اعتدال و توسعه، اتحاد ملت، کارگزاران و دیگر احزاب اصولگرا مانند جمعیت ایثارگران، موتلفه یا جمنا در این حوزه نیست، فقط بخش کوچکی از جامعه شاید در حد یک یا چند درصد، مخاطب و پیگیر مسائل سیاسی هستند و بقیه مردم به شخصیتها و گفتمان عمومی حاکم بر جامعه اعتماد میکنند.» بیتردید احزاب در عدم آگاهی جامعه از میزان تاثیرگذاریشان دارای سهم بزرگی هستند، چرا که برخی از آنها بیش از طرح مطالبات مردم در اندیشه آن هستند که از حضور در احزاب به عنوان نردبانی برای رسیدن به قدرت استفاده کنند و برخی دیگر تخریب رقیب سیاسی را در دستور کار دارند. بنابراین طبیعی است که امید مردم به تاثیرگذاری احزاب هر روز کمتر از دیروز شود، اما اگر نگاهی به عملکرد احزاب اصلاحطلب شود چنین نتیجهای حاصل خواهد شد که آنها با ورود به قدرت بیش از اصولگرایان وقت و انرژی خود را صرف خدمت به جامعه کردند و نشانی از پروندههای تخلفات مالی و سوءاستفاده از جایگاه در پرونده اصلاحطلبان حزبی که به قدرت راه یافتند، مشاهده نمیشود و به همین دلیل گرایش جامعه به احزاب اصلاحطلب بیش از احزاب اصولگراست. اصولگرایان بهویژه طیف دلواپس آنها تلاش زیادی برای بیاعتماد کردن جامعه به احزاب اصلاحطلب در دستور کار داشتند که نمونه اخیر آن ادعای حمایت جبهه مشارکت از مرجان شیخالاسلامی آلآقا یکی از متهمان اخلال در نظام اقتصادی کشور بود، اما در مدت کوتاهی نادرست بودن این ادعا به اثبات رسید.
کد خبر: ۳۶۲۷۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۲۲