رفتار دوگانه دروازه بان پرسپولیس برای حفظ محبوبیتش
روزنو :ساعت حدود 12:45 روز پنجشنبه، بیست و هفتم شهریورماه است. پرسپولیس خود را آماده بازی مقابل راهآهن میکند. حمید درخشان، بازیکنان را در هتل جمع میکند. در یک اتاق تا کمی با آنها صحبت کند و سپس ترکیب یازده نفره را از دروازهبان گرفته تا مهاجم هدف، معرفی کند. دروازهبان اما سوشا مکانی است. پس نیلسون جایی در ترکیب اصلی ندارد. همین دستمایهای میشود برای اعتراض این برزیلی 38 ساله. پچ پچ او آغاز میشود اما در جلسه چیزی نمیگوید. او حرفی نمیزند تا اینکه از اتاق خارج میشود.
ساعت حدود 12:45 روز پنجشنبه، بیست و هفتم شهریورماه است. پرسپولیس خود را آماده بازی مقابل راهآهن میکند. حمید درخشان، بازیکنان را در هتل جمع میکند. در یک اتاق تا کمی با آنها صحبت کند و سپس ترکیب یازده نفره را از دروازهبان گرفته تا مهاجم هدف، معرفی کند. دروازهبان اما سوشا مکانی است. پس نیلسون جایی در ترکیب اصلی ندارد. همین دستمایهای میشود برای اعتراض این برزیلی 38 ساله. پچ پچ او آغاز میشود اما در جلسه چیزی نمیگوید. او حرفی نمیزند تا اینکه از اتاق خارج میشود.
بیرون اتاق اما قصه فرق میکند. میگویند او علیه درخشان موضع گرفته و انتخابش را زیر سوال برده است. شاید او حالا که چند روز از آن بازی و اتفاقات هتل گذشته، این اعتراض را تکذیب کند اما او بود که درخشان را با الفاظی نه چندان جالب خطاب قرار داد و سرمربی پرسپولیس و تصمیماتش را زیر سوال برد. البته نه در حضور درخشان که پشت سر او و وقتی که او نبود و نمیشنید. آنقدر گفت و حرف زد تا اینکه کمی آرام شد. آرامشی که البته چندان طولی نکشید، چون او تا چند ساعت از این اتفاق و نیمکت نشینیاش ناراحت بود. این را میتوانید از بازیکنان پرسپولیس بپرسید.
در ورزشگاه اما اوضاع، زمین تا آسمان متفاوت است. آن نیلسون معترض تبدیل به نیلسونی شاد و بی خیال شده است. به محض حضور در ورزشگاه، برای هواداران دستی به نشانه رضایت تکان میدهد و البته حرفی آنچنانی نمیزند. او روی نیمکت ژست بازیکنانی را میگیرد که قلب شان برای گل زدن تیمشان میتپد و این متفاوت از آن چیزی بود که نیلسون در هتل نشان داده بود. او استرس خود را بارها به دوربینهای تلویزیونی و تماشاگران نشان داد تا ثابت کند پرسپولیس برای او جنس دیگری است و قلبا دوستش دارد!
پرسپولیس که گل میزند انگار نیلسون توپ را وارد دروازه راهآهن کرده! او میدود، خوشحالی میکند، بالا و پایین میپرد تا نشان دهد گل زدن پرسپولیس برایش مهمتر از بازی کردنش است! او با بازیکنان ذخیره صحبت میکند و زمان از دست رفتن موقعیتها، آهی به بلندی یک فریاد میکشد تا پرسپولیسی بودن خود را به رخ بکشد. او میخواهد چیزی را ثابت کند، با هواداران حرفی بزند و این سیاست را سیاستمدارانه انجام میدهد. برای محبوب شدن باید کمی هم سیاست داشت، مثل نیلسون.
وقتی از نیلسون درباره اعتراضش به نیمکت نشینی سوالی میپرسند، میگوید: «میگویند قهر کردهام و روی رفتارم کنترلی نداشتهام. هواداران بدانند که همهاش دروغ است و حاشیه پردازی. وقتی قرارداد بستم کسی نگفت که فیکس هستی. پس الان هم نباید اعتراضی کنم. از گزارشگر ممنونم که گفت من چقدر دغدغه دارم. اگر ناراحت بودم که برای گلها شادی نمیکردم. امیدوارم آنهایی که شایعه میسازند، شبها راحت بخوابند. آنها بدانند من حاضرم قسم بخورم که به نیمکت نشینی اعتراضی نمیکنم!»
نیلسون میداند که شادی کردن روی نیمکت نشانگر ناراحت نبودنش است. او در مصاحبهاش به این نکته اشاره میکند، مثل اینکه کسی به او گفته که حرکاتش روی نیمکت، از چشم کسی پنهان نمیماند. او ژست علی کریمی یا مهدی مهدویکیا را روی نیمکت میگیرد. یا مثلا ژستی شبیه به آندو که روی نیمکت استقلال استرس داشت تا تیمش گل بزند یا بازی را با پیروزی به پایان برساند. برای آنها البته بازی کردن یا بازی نکردن، مهمتر از موفقیت تیم نبود اما برای نیلسون شاید. این دروازهبان برزیلی البته طوری برخورد میکند تا ثابت کند مثل علی کریمی، کیا و آندو به تیمش تعصب دارد. او از کریمی و کیا آموخته تا برای موفقیت پرسپولیس استرس داشته باشد اما ای کاش میدانست اگر کریمی یا کیا در ترکیب اصلی هم قرار نمیگرفتند، ذرهای به سرمربی بیاحترامی نمیکردند. حتی با آن بزرگی و با آن کارنامه پربار.
هفته قبل، وقتی سوشا مکانی مقابل نفت مسجدسلیمان در ترکیب اصلی جایی نداشت، اعتراض خود را علنی کرد. او ساده لوحانه به انتقاد از کادر فنی پرسپولیس پرداخت و حتی از جدایی حرف زد. سوشا جلوی زبان آتشین خود را نگرفت. او حرف دلش را زد و ناراحتیاش را ابراز کرد. سیاستمدارانه حرف نزد و حرکاتش هم سیاستمدارانه نبود. او ناراحت بود، پس از روی نیمکت بلند نشد و همان جایی که نشسته بود بازی را به اتمام رساند. او البته استرس داشت اما از کسی تقلید نکرد، چون ظاهر و باطنش یکی بود.
یک نیلسون در هتل و نیلسونی دیگر روی نیمکت. باطن و ظاهرش، زمین تا آسمان با هم فرق دارد. او را در نمایی میبینیم که هرگز خواسته قلبیاش نیست. او میکوشد تا خودش را در دل هواداران جای دهد. درست مثل آنهایی که سیاستمدارانه برخورد میکنند، حرف میزنند تا جایی باز کنند، جایی در دل هواداران پرسپولیس. نیلسون خیلی خوب فهمیده که مردم، اتفاقات پشت پرده و رختکن را نمیدانند. پس در رختکن اعتراض میکند و کنار زمین میخندد تا مردم از تعصب او حرف بزنند. او با همین سیاست روی سکوها محبوب شده، محبوبتر از چیزی که فکرش را بکنید. سیاستی
به نام رفتار دوگانه!
بیرون اتاق اما قصه فرق میکند. میگویند او علیه درخشان موضع گرفته و انتخابش را زیر سوال برده است. شاید او حالا که چند روز از آن بازی و اتفاقات هتل گذشته، این اعتراض را تکذیب کند اما او بود که درخشان را با الفاظی نه چندان جالب خطاب قرار داد و سرمربی پرسپولیس و تصمیماتش را زیر سوال برد. البته نه در حضور درخشان که پشت سر او و وقتی که او نبود و نمیشنید. آنقدر گفت و حرف زد تا اینکه کمی آرام شد. آرامشی که البته چندان طولی نکشید، چون او تا چند ساعت از این اتفاق و نیمکت نشینیاش ناراحت بود. این را میتوانید از بازیکنان پرسپولیس بپرسید.
در ورزشگاه اما اوضاع، زمین تا آسمان متفاوت است. آن نیلسون معترض تبدیل به نیلسونی شاد و بی خیال شده است. به محض حضور در ورزشگاه، برای هواداران دستی به نشانه رضایت تکان میدهد و البته حرفی آنچنانی نمیزند. او روی نیمکت ژست بازیکنانی را میگیرد که قلب شان برای گل زدن تیمشان میتپد و این متفاوت از آن چیزی بود که نیلسون در هتل نشان داده بود. او استرس خود را بارها به دوربینهای تلویزیونی و تماشاگران نشان داد تا ثابت کند پرسپولیس برای او جنس دیگری است و قلبا دوستش دارد!
پرسپولیس که گل میزند انگار نیلسون توپ را وارد دروازه راهآهن کرده! او میدود، خوشحالی میکند، بالا و پایین میپرد تا نشان دهد گل زدن پرسپولیس برایش مهمتر از بازی کردنش است! او با بازیکنان ذخیره صحبت میکند و زمان از دست رفتن موقعیتها، آهی به بلندی یک فریاد میکشد تا پرسپولیسی بودن خود را به رخ بکشد. او میخواهد چیزی را ثابت کند، با هواداران حرفی بزند و این سیاست را سیاستمدارانه انجام میدهد. برای محبوب شدن باید کمی هم سیاست داشت، مثل نیلسون.
وقتی از نیلسون درباره اعتراضش به نیمکت نشینی سوالی میپرسند، میگوید: «میگویند قهر کردهام و روی رفتارم کنترلی نداشتهام. هواداران بدانند که همهاش دروغ است و حاشیه پردازی. وقتی قرارداد بستم کسی نگفت که فیکس هستی. پس الان هم نباید اعتراضی کنم. از گزارشگر ممنونم که گفت من چقدر دغدغه دارم. اگر ناراحت بودم که برای گلها شادی نمیکردم. امیدوارم آنهایی که شایعه میسازند، شبها راحت بخوابند. آنها بدانند من حاضرم قسم بخورم که به نیمکت نشینی اعتراضی نمیکنم!»
نیلسون میداند که شادی کردن روی نیمکت نشانگر ناراحت نبودنش است. او در مصاحبهاش به این نکته اشاره میکند، مثل اینکه کسی به او گفته که حرکاتش روی نیمکت، از چشم کسی پنهان نمیماند. او ژست علی کریمی یا مهدی مهدویکیا را روی نیمکت میگیرد. یا مثلا ژستی شبیه به آندو که روی نیمکت استقلال استرس داشت تا تیمش گل بزند یا بازی را با پیروزی به پایان برساند. برای آنها البته بازی کردن یا بازی نکردن، مهمتر از موفقیت تیم نبود اما برای نیلسون شاید. این دروازهبان برزیلی البته طوری برخورد میکند تا ثابت کند مثل علی کریمی، کیا و آندو به تیمش تعصب دارد. او از کریمی و کیا آموخته تا برای موفقیت پرسپولیس استرس داشته باشد اما ای کاش میدانست اگر کریمی یا کیا در ترکیب اصلی هم قرار نمیگرفتند، ذرهای به سرمربی بیاحترامی نمیکردند. حتی با آن بزرگی و با آن کارنامه پربار.
هفته قبل، وقتی سوشا مکانی مقابل نفت مسجدسلیمان در ترکیب اصلی جایی نداشت، اعتراض خود را علنی کرد. او ساده لوحانه به انتقاد از کادر فنی پرسپولیس پرداخت و حتی از جدایی حرف زد. سوشا جلوی زبان آتشین خود را نگرفت. او حرف دلش را زد و ناراحتیاش را ابراز کرد. سیاستمدارانه حرف نزد و حرکاتش هم سیاستمدارانه نبود. او ناراحت بود، پس از روی نیمکت بلند نشد و همان جایی که نشسته بود بازی را به اتمام رساند. او البته استرس داشت اما از کسی تقلید نکرد، چون ظاهر و باطنش یکی بود.
یک نیلسون در هتل و نیلسونی دیگر روی نیمکت. باطن و ظاهرش، زمین تا آسمان با هم فرق دارد. او را در نمایی میبینیم که هرگز خواسته قلبیاش نیست. او میکوشد تا خودش را در دل هواداران جای دهد. درست مثل آنهایی که سیاستمدارانه برخورد میکنند، حرف میزنند تا جایی باز کنند، جایی در دل هواداران پرسپولیس. نیلسون خیلی خوب فهمیده که مردم، اتفاقات پشت پرده و رختکن را نمیدانند. پس در رختکن اعتراض میکند و کنار زمین میخندد تا مردم از تعصب او حرف بزنند. او با همین سیاست روی سکوها محبوب شده، محبوبتر از چیزی که فکرش را بکنید. سیاستی
به نام رفتار دوگانه!