
كارلوس کروش در ليسبون منتظر كفاشيان
كروش چند روز منتظر ماند و در نهايت خبري نشد تا اينكه راهي ليسبون شد. به موازات اين اتفاقها در ايران اتفاقات ديگري رخ ميدهد. هجمهاي عليه كروش به راه افتاده است و اين انتقادها بيشتر رنگ و بوي شخصي گرفته است. مردم در 90 به ماندن كروش در تيمملي رأي دادند ولي براي منتقدان، افكار عمومي در جايگاه پاييني قرار دارد. در اين مطلب به سه مزيت حضور دوباره كروش در تيمملي اشاره ميكنيم كه بيشك ميتوانند جزئياتي باشند كه كليات را ميسازند.
با وجود كروش فدراسيون هزينههاي زيادي صرفهجويي كرد. اگر دوباره تكرار كنيم پيش از جام ملتهاي قطر در سال 2011 تيمملي ايران با روزانه 120 يورو هزينه براي هر بازيكن به اردوي اتريش رفت كه كولر نداشت، احتمالاً نميتوانيم باور كنيم سال 2014 در آفريقا براي هر بازيكن 40 يورو هزينه كرديم! اردوي اتريش هم هزينهاي نزديك به همين هزينه داشت. تفاوت اصلي هم اين بود كه در هر دو اردو و به ويژه اردوي برزيل، امكانات فوقالعادهاي به ازاي پرداخت مبلغي كم در اختيار تيمملي قرار گرفت ولي فراموش نكنيم دوستان سال 2011 چه كمپي گرفتند و چه هزينهاي كردند.
اشكان دژاگه از نظم تيمملي تعريف كرد و گفت مديريت كروش استثنايي بوده است. اگر به وضعيت ايران در جامهاي جهاني گذشته نگاه كنيم، بيشك اين اولين و آرامترين اردوي تيمملي در تاريخ بود. از جامجهاني آرژانتين بگيريد تا آلمان، هزار و يك اتفاق در اردوي تيمملي افتاده بود. از تشكيل باند بگيريد تا تو چشم هم نگاه كردن و پاس ندادن. از لگد به كلمن بگيريد تا دعواهاي داخلي بين بزرگان تيم اما در برزيل، ايران آرامترين اردوي خود را سپري كرد. بازيكناني كه بازي نكردند ساكت روي نيمكت نشستند و حمايت كردند. اين به خاطر حضور كروش بود؛ او كه به قول دژاگه تيم را به خوبي مديريت كرد.
هميشه اختلاف نظر درباره مربي تيمملي زياد بوده؛ به ويژه در افكار عمومي. اگر اين چند سال را مرور كنيم به خوبي متوجه ميشويم. از زمان حضور بلاژويچ و برانكو و قلعهنويي و دايي بگيريد تا قطبي. در نهايت به كروشي رسيدهايم كه حالا افكار عمومي بسيار پررنگ پشتسر اوست. آيا اين خود يك مزيت نيست؛ براي آنكه مردم بيشتر از تيمملي حمايت كنند؟
كارلوس در ليسبون منتظر كفاشيان
كروش: من يك مربيام كاري به مسائل ديگر ندارم
كارلوس كروش سرمربي تيمملي به ليسبون رفت، ساعت 5 صبح ديروز. او به گفته خودش به دبي رفته بود و انتظار كشيد تا قرارداد نهايي را برايش ارسال كنند ولي وقتي متوجه شد خبري نيست، امارات را ترك كرد و به ليسبون رفت. كروش پيش از ترك اين كشور، گفت كه «در پرتغال هم منتظر ميمانم.» اصرار كروش به ماندن در ايران، دو دليل دارد؛ اول اينكه او به خاطر ايران تمام پيشنهادهايش را رد كرد و دوم اينكه به كار در ايران علاقهمند است. او دوست دارد كنار تيمملي بماند چون ايران را پراستعداد ميبيند. از سوي ديگر طرفداران توانستهاند او را به خود وابسته كنند.
كروش پس از آنكه فهميد در 90 دوشنبهشب مردم رأي به ماندنش دادهاند، لبخندي زد. كارلوس كروش طبق آنچه كفاشيان به او گفته، وزير ورزش را فعلاً مانع تمديد قراردادش ميداند ولي خوب ميداند كه اختلافهاي قديمياش با كفاشيان به ويژه در ايام جامجهاني، رئيس را تا حدودي قانع كرد تا او را نگه ندارد.
مربي پرتغالي ترجيح ميدهد خود را وارد بازي فكري كسي نكند و در اين شرايط ترجيح ميدهد تنها نقش يك مربي را بازي كند: «من فقط يك مربيام، به مسائل ديگر كاري ندارم. ميخواهم به عنوان يك مربي كارم را به بهترين شكل انجام بدهم. تنها هدف من اين است كه تكليفم معلوم شود، برنامه را كامل بچينم و بازي به بازي كار را جلو ببرم.» او حتي به گذشته هم فكر نميكند: «براي ما همه چيز تمام شده است و بايد به جلو نگاه كنيم. من دوست دارم زودتر كارم را شروع كنم، اردوها را برويم، بازيها را برگزار كنيم و سپس به جام ملتها برويم. در آنجا تمام تلاشمان را به كار ميگيريم تا موفق شويم. اين هدف من است و به چيز ديگري فكر نميكنم.»