حاجی:احضار پياپي وزرا به مجلس خسارت ‌بار است/دولت شيوه ارتباط‌گيري با جامعه را تغییر دهد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۵
کد خبر: ۹۱۳۹۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۲ - ۰۳ شهريور ۱۳۹۳
هفته دولت و راي عدم اعتماد به وزير علوم؛ همزماني اين دو شايد بيش از پيش لزوم بازخواني مجدد وضعيت دولت يازدهم را واجب مي‌كند؛ وضعيتي كه حالا با جدا شدن فرجي دانا از دولت خيلي از هواداران حسن روحاني را هم نگران كرده است. دولت حالا در عرصه داخلي با موضوعات مختلفي مواجه است؛ مجلسي كه ظاهر آن ديگر نشاني از همراهي با دولت ندارد و مردمي كه بيش از گذشته نگران وضعيت معيشتي و اقتصادي خود هستند. اين دو موضوع شايد سر فصل موضوعاتي باشند كه دولت به آن فكر مي‌كند. شايد به نوعي اكنون دولت در ميان فشار ناشي از مطالبات عمومي از يك سو و فشار سياسي نهادهايي چون مجلس از سوي ديگر قرار گرفته است. فشاري كه قدري نگران‌كننده شده است. مرتضي حاجي، وزير تعاون دولت اول اصلاحات و وزير آموزش و پرورش دولت دوم سيد محمد خاتمي و عضو بنياد باران هر چند نگاهي مثبت به كاركرد دولت دارد اما در گفت‌وگويي كوتاه با «اعتماد» دو توصيه را براي دولتمردان مطرح مي‌كند؛ اول تغيير روش در شيوه ارتباط‌گيري با جامعه و دوم تلاش براي بيرون آوردن مديريت نيروهاي معتدل مجلس از دست هواداران دولت احمدي‌نژاد.
هفته دولت و راي عدم اعتماد به وزير علوم؛ همزماني اين دو شايد بيش از پيش لزوم بازخواني مجدد وضعيت دولت يازدهم را واجب مي‌كند؛ وضعيتي كه حالا با جدا شدن فرجي دانا از دولت خيلي از هواداران حسن روحاني را هم نگران كرده است. دولت حالا در عرصه داخلي با موضوعات مختلفي مواجه است؛ مجلسي كه ظاهر آن ديگر نشاني از همراهي با دولت ندارد و مردمي كه بيش از گذشته نگران وضعيت معيشتي و اقتصادي خود هستند. اين دو موضوع شايد سر فصل موضوعاتي باشند كه دولت به آن فكر مي‌كند. شايد به نوعي اكنون دولت در ميان فشار ناشي از مطالبات عمومي از يك سو و فشار سياسي نهادهايي چون مجلس از سوي ديگر قرار گرفته است. فشاري كه قدري نگران‌كننده شده است. مرتضي حاجي، وزير تعاون دولت اول اصلاحات و وزير آموزش و پرورش دولت دوم سيد محمد خاتمي و عضو بنياد باران هر چند نگاهي مثبت به كاركرد دولت دارد اما در گفت‌وگويي كوتاه با «اعتماد» دو توصيه را براي دولتمردان مطرح مي‌كند؛ اول تغيير روش در شيوه ارتباط‌گيري با جامعه و دوم تلاش براي بيرون آوردن مديريت نيروهاي معتدل مجلس از دست هواداران دولت احمدي‌نژاد.

دولت يازدهم الان بعد از يك سال و اندي از شروع كار از نظر مسائل داخلي در چه وضعيتي قرار دارد؟ الان شما آسيب جدي دولت را در چه چيز مي‏بينيد يا به عبارت ديگر فكر مي‌كنيد چه معضلاتي وجود دارد كه به دولت آسيب وارد مي‌كند؟

دولت با يك وضعيت و بهتر است بگويم مانع دوگانه مواجه بوده و خواهد بود؛ يكي ميراث دولت قبل و ديگري هم تقابل سياسي داخلي با اين دولت براي ناكام گذاشتن آن. من خودم احساس خوبي نسبت به دولت دارم و باورم بر اين است كه دولت در يك جاده پر دست انداز و پر پيچ و خم و پر سنگلاخ به هر شكلي كه شده به سمت جلو حركت مي‌كند و وضعيت اين جاده كه دولت در آن قرار گرفته مانع مي‏شود تا سرعتي كه لازم است و خود دولت هم علاقه‌مند رسيدن به آن است، به هر تقدير با همين موانع به دست نمي‏آيد. بدين جهت كار دولت بسيار سخت است. بر اساس تعبير درستي كه برخي از دوستان داشته و دارند دولت در اين يك سال بيشتر مشغول آواربرداري ميراث نا مطلوب دولت قبلي و رساندن شاخص‏ها و آمارهاي اقتصادي و ديگر فاكتورهاي مملكت به نقطه صفر بوده و هست. چون به هر حال تا اين كار صورت نگيرد امكان حركت رو به جلو وجود ندارد و اين دولت تازه بعد از چند سال مي‏تواند حركت خود را از صفر شروع كند. اقتصادي با رشد منفي 6 درصد تحويل اين دولت شده و در كنار آن بيكاري بالا، تورم بالاي 40 درصد و روابط خارجي بسيار پر تنش و همچنين در داخل هم يك مقدار قابل توجهي گله‌مندي و يأس از توانمندي دولت در بين مردم و كمبود درآمدها و وضعيت كاملا نامطلوب اجتماعي به اين دولت رسيده‏ و همه اينها را دولت بايد به نقطه روشني برساند و مهم اينكه اميدواري توليد شده در مردم را هم حذف نكند و حتي آن را تقويت كند. اين بخشي است كه براي دولت به ارث رسيده، اما يك بخش ديگر هم هست كه مربوط به وضعيت كنوني دولت مي‏شود و آن هم تمايل بالايي است كه در برخي از طيف‏ها براي ايجاد تقابل با دولت وجود دارد. يعني دولت هم يك وضعيت نامناسب را در اختيار گرفته و بايد به آن سامان بدهد و هم در اين سامان‏بخشي بايد اختلافات و تنش‏هاي سياسي را مديريت كند.
به اين لحاظ دولت ‌آقاي روحاني شايد با هيچ‌كدام از دولت‌هاي پس از انقلاب قابل مقايسه نباشد. حتي با دولت سازندگي كه پس از جنگ كار را بر عهده گرفت، چون اگر دولت سازندگي ويراني‏هاي جنگ را در مقابل خود مي‌ديد همزمان پشتگرمي قابل قبولي به لحاظ وفاق ملي و سياسي را هم حس مي‌كرد.

اين يك قسمت قضيه است. به هر حال آقاي روحاني زماني كه كار را بر عهده مي‏گرفت كاملا مي‏دانست كه قرار است پا به چه ورطه‏اي بگذارد. مساله مهم‌تر اين روزها كارآمدي دولت است. چيزي كه به هر حال آسيب‏هاي فزاينده مي‏شود. از اين حيث چگونه مي‏توان دولت آقاي روحاني را تفسير كرد؟

من فكر مي‌كنم در اين يك سال كه تمام اين بي‏مهري‏ها و سختي‏ها بود و كساني هم در قدرت بودند كه قصدي براي ياري دولت نداشتند، در حالي كه مي‏توانستند ياري كنند، حركت دولت خوب و اميدواركننده بوده است. به هر حال ما شاهد هستيم كه برخي‏ها در ديگر نهادهاي قدرت به وزير دانشمند دولت حتي يك سال هم وقت ندادند تا كارش را انجام دهد. اما گمان من اين است كه دولت نسبتا خوب عمل كرده و توانسته برخي مشكلات را نسبتا كاهش دهد. مثلا در بحث تورم درست است كه هنوز رونق اقتصادي نداريم اما تورم تا حدودي كنترل شده و ما به لحاظ آماري مي‏توانيم بگوييم كه در وضع بهتري نسبت به سال گذشته هستيم. اخيرا هم كه براي بحث توليد مجموعه‏يي را فراهم كردند كه مصوبات اين مجموعه بخشي توسط دولت و بخشي نياز به تصويب مجلس دارد كه اميدواريم مجلسي‏ها با اين نوع پيشنهادات گره‏گشا مثبت‏تر برخورد كنند و اجازه دهند دولت راهي را براي خروج از ركود اقتصادي پيدا كند. الان همين برخوردي كه اخيرا با آقاي فرجي دانا انجام شد بيشتر گرفتن وقت وزير و دولت بود. اين رفت و آمدهاي زياد وزرا به مجلس تعامل و گفت‌وگو نيست، اينها بيشتر وقت‏گيري از دولت است. گفت‌وگو اگر درست انجام شود بسيار سودمند است اما احضارهاي پياپي، اشتغال ذهني ايجاد كردن، وقت را گرفتن و اجازه برنامه‌ريزي ندادن براي كشور خسارت آور است.

اما اين موضوع براي قسمتي از افراد كه درگير مسائل سياسي يا دنبال‌كنندگان تحولات اين حوزه هستند قابل لمس و درك است. بسياري از مردم شايد هنوز حتي نام آقاي فرجي دانا را هم ندانند، آنها نان سفره خود و وضعيت معيشت و دغدغه‌هاي خاص خود را مي‏بينند. وقتي دولت به هر دليلي نتواند به اين دغدغه‌ها بپردازد آيا براي خود دولت وضعيت خطرناكي ايجاد نمي‏شود؟ آيا دولت مي‏تواند با اين توجيه كه «نگذاشتند كار كنيم» هواداران و خود و جامعه را اقناع كند؟ از اين حيث الان دولت در چه وضعيتي قرار دارد؟

همين‌طور است. مردم اين قسمت از سياست را نمي‏بينند و براي قسمت زيادي از مردم هم فرقي ندارد كه دولت در چه وضعيتي قرار دارد، مردم از دولت خود كارايي مي‏خواهند. شايد از ديد يك تحليلگر اقتصادي كه موانع و مشكلات را مي‏شناسد كاركرد دولت مثبت بوده باشد اما لزوما مردم اينچنين نمي‏انديشند. آنها سفره خود را مي‏بينند و چه خوب و چه بد توقع بهبود اوضاع را دارند. آنها زماني در انتخابات آمده‏اند و كسي را برگزيده‏اند و حالا اگر ببينند نمي‏تواند كار بكند قطعا بدبيني عمق بيشتري پيدا مي‌كند و بدبيني و بي اعتمادي به كساني كه كار دست آنها سپرده شده است به ضرر كل جامعه و نظام است. به هر حال اين دولت در وضعيتي كار را دست گرفت كه جامعه در حس نااميدي بود، برآمدن دولت آقاي روحاني اين حس را به اميد تغيير داد و حالا اگر مردم از مجموعه‏يي كه به آنها اميد داده چيزي به عنوان خروجي نبينند و نا اميد شوند، اين را ديگر نبايد فقط نااميدي از دولت يازدهم دانست. به همين جهت آنهايي كه ادعاي پشتيباني نظام را دارند بايد كمربندها را ببندند و وارد ميدان شوند و به دولت كمك كنند.

الان دولت از اين حيث چه وضعيتي دارد؟

من فكر نمي‌كنم دولت هنوز هواداران خود و عموم جامعه را از دست داده باشد. اما اينطور هم نيست كه بگوييم ادامه اين روند چنين تاثيري نخواهد داشت. ماندن ركود اقتصادي و بيكاري زنگ خطري براي دولت است.

خب دولت با اين وضعيت بايد چه كند؟ حداقل براي كوتاه‏مدت بايد به چه تاكتيكي روي بياورد؟ به عبارت ديگر نقطه ضعف دولت را در اينجا چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

مهم‌تر از هر چيز اين است كه دولت بايد صريح‏تر با مردم سخن بگويد. لزوما سخن گفتن صريح به معناي با تندي حرف زدن نيست. اخيرا آقاي دكتر روحاني در ديداري كه با ديپلمات‏هاي كشورمان داشتند مقداري نشان دادند از رفتارهايي كه با دولت مي‏شود و مانع‏تراشي‏هايي كه وجود دارد آزرده هستند. اما اين بايد اولا به مردم منتقل شود و دوما اينكه زواياي آن هم ترسيم شود. مردم از آن سخنان فقط يك «به جهنم» را متوجه شدند. خب اين درست نيست. بعد هم نفهميدند كه منظور آقاي روحاني چه كساني است و به طور مصداقي از چه موضوعي ناراحت هستند. بايد مشخص شود كه اولا در چه حوزه‏اي جلوي دولت سنگ‏اندازي شده است و بعد از آن عامل اين سنگ‏اندازي چيست و چگونه اين سنگ‌اندازي‏ها انجام مي‏شود. خيلي مناسب نيست كه مردم مسائل خود را از رسانه‌هاي خارجي بشنوند. دولت بايد با صراحت با مردم صحبت كند و موانع كار خود را بگويد و در نهايت هم از مردم استمداد بخواهد و البته زمينه كمك عمومي را هم براي مردم باز كند. يعني زمينه همكاري و فعاليت عمومي و مدني ايجاد شود.

اما دولت تا الان تغييري در اين شيوه نداده و نهايتا حرف‏هاي دولت را خود آقاي رييس‌جمهور مي‏زنند و در بسياري از موارد هم مصداقي سخني گفته نمي‏شود.

اميدواريم كه بخشي از اين مشكل در انتخابات پيش رو كاهش پيدا كند چون به هر حال انتخابات فضايي است كه در آن مي‏توان راحت‏تر حرف زد و بي‏پرده‏تر با مردم صحبت كرد. اما باز هم تاكيد مي‌كنم كه نياز اساسي دولت براي حفظ موقعيتش اين است كه مردم نمونه‌هاي موفقي از كارآمدي دولت را ببينند و آن را لمس كنند. چون اگر به بهترين شيوه هم با مردم ارتباط گرفته شود، اگر جامعه احساس كند كه مثلا عمر چهار ساله يك دولت تغييري در وضعيت او ايجاد نكرده رويگردان خواهد شد. من مي‏خواهم بگويم كه ارتباط‏گيري درست و منطقي با جامعه هم تنها قسمتي از كار دولت است. اصل كار تغيير شرايط است كه دولت هيچ راهي جز آن ندارد. البته تغييري كه مردم بتوانند به راحتي آن را لمس كنند.

با اين وضعيت كه شما تصوير كرديد، تكليف شيوه ارتباطي كنوني دولت با مردم چگونه خواهد شد؟ يعني برآورد شما از دستاوردها و البته آسيب‏هايي كه اين شيوه تا كنون داشته چيست؟

خود من تحليلي از حرف‏هاي اخير آقاي رييس‌جمهوري دارم. به هر حال به نظر مي‏رسد كه حوصله ايشان را سر برده‏اند و اين را در همين قضيه بركناري آقاي فرجي‏دانا هم ديديم. ولي ما توقع نداريم آقاي رييس‌جمهور تندي كند، اما مي‏خواهيم كه رييس‌جمهور جدي باشد و برنامه خود را با جديت دنبال كند. من به عنوان يك شهروند معمولي در ميان مردم هستم و فكر مي‌كنم كه بازخورد سخنان رييس‌جمهوري به لحاظ محتوايي مردم را خوشحال كرد، اما قسمتي را مردم فكر مي‌كنند كه نبايد به سبك دولت قبل با منتقدان عمل شود و دوست دارند دولت تدبير و اميد با ادبيات خودش با مردم حرف بزند. اما اصل اينكه آقاي رييس‌جمهور قسمتي از گرفتاري‏هاي خود را عنوان كرده مثبت است و آن طرف هم كساني خود را مخاطب اين كلمات شناختند و سعي كردند پاسخ دهند.

آقاي روحاني بايد در اين شرايط چه كار كند؟

دولت بايد بتواند كشور را اداره كند و سياست خود را در چارچوب قانون جلو ببرد. اما مساله اين است كه برخي از نهادهاي ديگر و بطور مشخص قسمتي از مجلس سعي دارند تا دولت را مديريت كنند و اين اصلا به نفع كشور نيست.

خب اين درست است، اما شما خودتان مي‌گوييد كه برخي نهادها سعي مي‌كنند كه دولت را مديريت كنند. دولت براي گريز از دام مديريت شدن توسط ديگران بايد چه سياستي اتخاذ كند يا اينكه چگونه تعامل كند؟

من الان در جريان جزئيات آنچه كه در سطوح بالاي كشور مي‏گذرد قرار ندارم و جزئيات در اختيار من نيست، به عنوان يك شهروند كه در جامعه زندگي مي‌كنم مي‏توانم قضاوت داشته باشم و شايد اين قضاوت من هم چندان صحيح نباشد. من اين موضوع را كه اكثريت مجلس ميلي به همكاري با دولت ندارند قبول ندارم. بلكه برعكس اعتقاد دارم كه اكثريت مجلس علاقه به همكاري با دولت دارند اما همزمان در مجلس هم كساني هستند كه به دليل ايستادن تمام قد پشت دولت سابق خودشان را نسبت به آنچه از دولت سابق بر سر مردم رفته شريك و سهيم مي‏دانند. امروز وقتي برخي از اتفاقات دولت سابق افشا مي‏شود اينها احساس مي‌كنند كه اين افشاگري‏ها عليه آنها و منافع سياسي و اقتصادي آنها هم هست. اين عده‏اي كه پشتيبان دولت قبل بودند و افشا شدن‏هاي مشكلات آن را اقدامي عليه خودشان تلقي مي‌كنند و مي‏دانند كه مثلا در انتخابات آينده مجلس اين اتفاقات به ضرر آنها خواهد بود و به همين دليل دست به اقداماتي مي‏زنند كه حسن نيت آنها مورد ترديد قرار مي‌گيرد. همين اتفاق استيضاح آقاي فرجي‏دانا را اگر بررسي كنيم به نتايج جالبي مي‏رسيم. به هر حال در بحث علمي ايشان ترديدي نيست، دفاع ايشان هم از موارد استيضاح بسيار مستدل و منطقي بود و در نهايت حتي آن شرطي كه آقاي لاريجاني گذاشت هم به نظر مي‏رسيد به كمك ايشان بيايد، اما راي اكثريت مجلس چيز ديگري بود. اين نشان مي‌دهد كه قاطبه مجلس تصميم خود را از قبل گرفته بود و عده‏اي اصلا نمي‏خواستند مباحث را بشنوند. اگر هم واقعيت نداشته باشد اما اين احساس ايجاد مي‏شود كه تصميم براي بركناري ايشان از قبل گرفته شده بود.

مشكل دولت در اينجا چيست كه در مجلسي كه به قول شما تمايل به همكاري هم دارد نمي‏تواند راحت كارش را جلو ببرد و يك وزيرش قبل از اينكه اولين سال خدمتش تمام شود، ‌بركنار مي‏شود؟

مساله در همان مديريت كردن است. الان طيف‏هاي نزديك به دولت قبل به نظر مي‏رسد كه قسمتي از معتدلين مجلس را به نوعي هدايت يا مديريت مي‌كنند. اين هم در شرايطي است كه من فكر مي‌كنم راس مجلس تمايل به همكاري با دولت دارد. حالا اينكه چطور شده مديريت قسمتي از جريان معتدل به دست جريان منسوب به دولت سابق افتاده را بايد در اين ببينيم كه جريان هوادار دولت قبل يك خلائي را احساس كرده و سعي ‌دارد به سرعت آن را پر كند كه در جريان استيضاح وزير علوم چنين شد. آن خلأ، نبودن مديريت صحيح جريان معتدل است كه بدون كمك دولت هم امكانپذير نيست. يعني در اين مجلسي كه من معتقدم تمايل به همكاري با دولت دارد، مديريت سياسي در مقاطعي به دست تندروها مي‏افتد. دولت و جريان معتدل بايد مديريت نيروهاي سياسي را از اين جريان بگيرد و اين نيازمند حضور عالانه‏تر است كه قدم نخست آن ارتباط‏گيري منطقي و صحيح است. همان‌طور كه دولت نياز دارد كه با عموم جامعه همان طور كه گفتم ارتباطي هدفمند و صحيح برقرار كند، در سطح مجلس و نيروهاي اصولگرا هم نيازمند چنين سياستي است و بايد پذيرفت كه اين خلأ وجود دارد و در جريان استيضاح آقاي فرجي‌دانا خود را نشان داد.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز