پردهبرداری کفاشیان از دخالت دولت در فوتبال
علي كفاشيان را نميشود پيشبيني كرد. اين رييس فدراسيون با تمام مديراني كه تاكنون به ورزش آمدهاند تفاوت دارد. شايد به خاطر همين تفاوتهاست كه خودش براي خودش پست انتخاب ميكند و جالب اينجاست كه كسي نميتواند او را بركنار كند. روزنامه اعتماد تلاش داشت در طول دوران اين رييس فدراسيون، پردهيي را كه مسوولان فدراسيون دور فوتبال و اتاق تصميمگيري و سياستگذاريهايشان كشيده بودند كنار بزند البته بدون نگاه غرضورزانه! هرچند برخي در تلاشند كه نوع نگاه سرويس ورزشي روزنامه اعتماد را طور ديگري نشان دهند، اما هدف مهم، كمك به فوتبال ايران بوده و هست و حتي علي كفاشيان هم چنين موضوعي را قبول دارد. با اين حال تير پيكان انتقادات، معمولا به سمت نفر اول فوتبال ايران بوده كه هنوز هم معتقديم در بسياري از تصميمات و همكاري با بسياري از آدمها اشتباهات بزرگي انجام ميدهد.
به هر روي با هماهنگيهاي صورت گرفته شرايطي فراهم شد كه به دفتر علي كفاشيان برويم. رييس فدراسيون فوتبال مثل هميشه با لبخند پذيراي ما بود و تلاش فراواني داشت تا بسياري از پرسشهاي روز فوتبال را پاسخ ندهد. هدف اصلي از اين مصاحبه صحبت درباره موضوع فساد و البته حوزههايي است كه بسياري در حال بررسي آن هستند. مصاحبه كفاشيان اما فراز و نشيبهاي زيادي داشت. او بارها دوست داشت ضبط را خاموش كند و حرفهايش را راحت بزند. او اين روزها فشار بسياري را تحمل ميكند. شايد حقش باشد و شايد هم لايق اين فشارها نباشد. هرچه باشد، او مثل هميشه نيست. خستگي را ميشود در صورتش ديد. اما ميخواهد از «اميد» بگويد؛ به فرداي فوتبال. هرچند ما همچنان بر سر «ديروز» و «امروز» فوتبال با او بحثهاي جدي داريم.
الان چيزي حدود شش سال است كه اخبار مختلفي درباره بركناري شما در رسانهها منتشر ميشود. كلي فشار وجود دارد و اين روزها مديران رسما خواهان بركناريتان از كار هستند.
من خب با اين شايعات رسانهيي نيامدم كه قرار باشد با اين شايعات رسانهيي هم بروم. مشكلات قبول دارم كه در فدراسيون و بيرون زياد است. بسياري از آنها را براي ما درست ميكنند. من بيشتر از اين مساله دلخور ميشوم كه اين همه كار مثبت در فدراسيون فوتبال در بخشهاي مختلف انجام داديم، اما الان ميگويند هيچ دستاوردي نداشتهايم! ميگويند فدراسيون را به خرابه تبديل كردهايم. هرچند به اين مسائل عادت كردهام. اما نميدانم چرا بعضيها اينجوري هستند. بعد از شش سالونيم، هنوز هم مينويسند كفاشيان مدير فوتبالي نيست. عكس با شورت فوتبالي ندارد. مينويسند من تخصص ندارم. اين در حالي است كه ورزشي هستم و كلي عكس هم با شورت ورزشي دارم. با تمام اين حرفها من سعي ميكنم كار خودم را انجام بدهم. هر چقدر هم تلاش كنم نميتوانم به بعضيها بقبولانم كه من اين همه سال است رييس فدراسيون فوتبال هستم و ديگر آشنايي كامل با فوتبال دارم و به اندازه خودم هم مديريت بلد هستم.
مگر از كارتان راضي بودهايد؟
نه! مجمع به من اعتماد كرده است و دارم كار ميكنم. اما نكته اينجا است كه از وقتي به فدراسيون فوتبال آمدم واقعا بدترين روزهاي عمرم و سختترين دوره مديريتيام را تا به امروز پشت سر گذاشتهام! درست است كه اولش خودم تمايل نداشتم رييس فدراسيون فوتبال شوم، اما بعدها خودم دوست داشتم بمانم. اين كار را انجام دادم اما واقعا سخت گذشته است. با اين حال اينطوري نبوده كه به ما خوش گذشته باشد. روزهاي تلخ و شيرين زيادي را پشت سر گذاشتهايم كه خيليهايش تلخ بوده است!
خب اگر سخت گذشته است راهحل خروج از بحران مشخص است. استعفا بدهيد.
استعفا بدهم دشمن شادكن ميشوم. (ميخندد) اما تا زماني كه مجمع فدراسيون فوتبال بخواهد من كار خودم را با قدرت انجام ميدهم. كار ندارم كه ديگران چه چيزي ميگويند. سعي ميكنم كه براي ارتقاي فوتبال كار كنم. معلوم است كه قرار نيست همه از من خوششان بيايد و از بودنم راضي باشند. ما از وقتي به فدراسيون فوتبال آمدهايم پول نداشتهايم. بدهكار بودهايم. بدبختيهاي ما يكي دوتا نيست. من واقعا با «هيچي» در فدراسيون فوتبال كار كردم. با «هيچي» تيم را به جام جهاني رسانديم. اينجا تا ميگوييم حق پخش تلويزيوني را نميدهند برنامههاي ورزشي صدا و سيما به صورت خودجوش ميآيند بدترين برنامهها را عليه ما درست ميكنند.
بسياري از اين مشكلات از ضعف مديريتي شما نيست؟
شايد باشيد. من بيعيب نيستم. اما كاري كه كرديم با توجه به بودجه و امكاناتي كه در اختيار داشتهايم شاهكار بوده است. من عادت ندارم كه بروم پول از اين و آن گدايي كنم. عادت ندارم كه به هر قيمتي پول دربياورم. با پول گرفتن از اين و آن صد سال ديگر هم فوتبال ايران درست نميشود. ما بايد يك نظام هدفمند اقتصادي داشته باشيم. بايد بودجه كافي براي فوتبال داشته باشيم. يكي دو سال كمك كنند آن وقت فوتبال ميتواند خودش پول خودش را دربياورد و به دولت و مردم هم كمك كند. وظيفه من مديريت فدراسيون و فوتبال است.
در فدراسيون شما و البته فوتبال ايران فساد وجود دارد؟
ما در فدراسيون فوتبال شفافيت مالي داريم. اما همه ميآيند و ميگويند كه فسادهاي مالي وجود دارد. هر روز در مجلس و جاهاي ديگر فرياد ميزنند كه «هاي» فساد در فدراسيون. «آي» فساد در فوتبال. تقصير رسانهها هم هست كه اين مسائل را منتشر ميكنند و به آن دامن ميزنند و باعث بدبيني عموم مردم نسبت به فدراسيون و فوتبال شدهاند. به قدري ميگويند فساد كه بعضي مواقع خود ما هم ديگر باورمان ميشود فساد وجود دارد. آخر يك شخصي بود كه آمد و داد زد و شايعه درست كرد كه دارند آش ميدهند. يكهو ديد يك صف بزرگ و طولاني تشكيل شد. سپس خودش شك كرد كه نكند واقع آش ميدهند و رفت توي صف ايستاد!!! در فوتبال هم همين طوري است ديگر! يكي يك حرفي ميزند و بعد همه به آن ميپردازند. سپس باور ميكنند كه فساد مالي وجود دارد. خب آن نماينده مجلس هم كه نميداند فدراسيون فوتبال چه هست. فكر ميكند فوتبال همان فدراسيون فوتبال ميشود. به هر صورت در جريان نيستند كه شرايط كاري فدراسيون چگونه است و باشگاه چيست. رابطه بين مربي و بازيكن چيست. همه اين عزيزان از كل اين فوتبال فقط فدراسيون فوتبال را ميبينند.
با همين موضوع فساد فوتبال، به نظر ميرسد كه دارند به شما حمله ميكنند. نوك پيكان تمام انتقادات به سمت شماست آقاي كفاشيان!
اين تقصير خود جامعه فوتبال است. افرادي به خاطر منافع شخصي دارند اطلاعات فوتبال را به غلط و دروغ و با هدفگذاري خاص به بيرون منتقل ميكنند. اگر از داخل كسي نرود اين حرفها را به بيرونيها نزند كه كسي جرات نميكند بيايد بگويد اينها دارند خراب كار ميكنند و مفسد هستند! هميشه از درون يك مجموعه اطلاعات به بيرون درز پيدا ميكند. جوي كه الان ميبينيد به خاطر آن است كه بعضيها لطف كردهاند و به صورت ناقص و دروغ عليه اهالي فوتبال به بيرون گزارش دادهاند. آنقدر اين كار را انجام دادند كه نهادهاي نظارتي روي موضوع حساس شدند. يك اتفاق كوچك در فوتبال را آنقدر بزرگش ميكنند كه بزرگترين مشكلات فوتبال ايران از همين بزرگنماييها شروع ميشود. جوري حاشيهها را داغ ميكنند كه حتما يك يا چند نفر با آن بسوزند. با اين حال در همين فدراسيون فوتبال ما نمايندگاني از دستگاههاي نظارتي داريم كه هميشه دارند فعاليتها كوچك و بزرگ ما را زيرنظر ميگيرند. يكي دو تا هم نيستند اين نهادهاي نظارتي! ضمن اينكه همكاران من در فدراسيون محرمانهترين خبرها را به بيرون منتقل ميكنند و در اختيار رسانهها و خبرنگاران كه بازرسهاي پنهان و گمنام ما هستند قرار ميدهند. آن جوري كه رسانهها ما را بازخواست ميكنند دادگاه و بازرسهاي قانوني نميكنند. (ميزند زير خنده)
خيليها معتقدند چون هر كدام از مديران شاغل در فدراسيون براي خودشان لابيهاي خاصي دارند خيالشان راحت است و كارهايشان را بدون نگراني به پيش ميبرند!
من قبول ندارم.
نمايندگان مجلس روي اين موضوع تاكيد دارند. حميد رسايي تاكيد كرده است كه بعضي از مديران فدراسيون خودشان سردسته مافيا هستند و بايد ريشه آنها را زد.
بله، ايشان به ما لطف زياد دارند و حرفهاي ديگري هم زدهاند. اما من در اين سالها نه مافيايي در فدراسيون ديدم و نه عضو ارشد باند فساد را! اين حرفها خندهدار و خودزني است! چرا بيخود و بيجهت ميخواهيم خودمان را به چاه بيندازيم. شما فكر كنيد اگر تا به اين حد فساد در مديريت فدراسيون فوتبال وجود داشته است چرا تاكنون چيزي را اثبات نكردهاند! روي حرف و شايعاتي كه يك سري افراد سودجو مطرح ميكنند و آنها را به بيرون ميدهند كه نبايد يك مجموعه را متهم به فساد و به شخصيت و آبروي افرادش حمله كرد.
شما الان براي بركناري مديران زيرمجموعه خود نامه و دستور دريافت نكردهايد؟
نه!
پس تحت فشار هم نيستيد؟
ما هميشه براي همه سيستمها و كميتهها و پستهاي مختلف پيشنهادهايي دريافت ميكنيم. اين چيز جديدي نيست.
اما پيشنهادي كه با چاشني دستور باشد فرق ميكند!
خيليها ميگويند اين برود و آن بيايد! منتها حرف من اين است كه هر اتفاقي بايد بر اساس مقررات باشد. ما اساسنامه و مجمع داريم. همينطور كه نميتوانم كسي را از كار بركنار و يك نفر جديد را جايگزينش كنم.
پس قبول ميكنيد كه بحث تغييرات وجود داشته است؟!
بله! اما مربوط به امروز و ديروز نيست. هميشه وجود داشته! از جمله خود من. چند بار تا به حال نوشتهاند كه كفاشيان بركنار ميشود. اما خب من هنوز رييس فدراسيون فوتبال هستم.
يك منبع موثق به ما اعلام كرده است كه اخيرا مشاجره لفظي شديدي با مقامات وزارت ورزش و جوانان داشتهايد.
درگيري با كسي نداشتهام!
آقاي كفاشيان! رك ميپرسيم. شما براي بركناري نايبرييس اول و سوم و البته دبيركل فدراسيون فوتبال تحت فشار نيستيد؟
نه. تحت فشار نيستم. باز هم ميگويم كه بحث تغييرات هميشه وجود داشته است.
برنامهيي هم براي تغييرات در هيات رييسه فدراسيون فوتبال نداريد؟ يعني مجبور نيستيد در آينده اين تغييرات را انجام بدهيد؟
فعلا برنامهيي ندارم اما نميتوانم با قدرت درباره آينده حرف بزنم. واقعا جو بدي عليه فدراسيون درست شده است. من از يك دقيقه بعد خودم خبر ندارم. بايد ببينيم چه پيش ميآيد. من فقط ميتوانم بگويم كه صحبتهايي براي تغييرات بوده اما من برنامهيي براي انجام آن ندارم.
چند وقت پيش اعلام شد كه 13 نفر از مديران شاغل و نزديك به فدراسيون فوتبال به زودي از بدنه مديرتي فوتبال ايران حذف خواهند شد. آن هم به خاطر رسيدگي به پرونده فساد فوتبال در كميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي!
واقعا؟!
بله! حتي شنيده شده است كه مسوولان در نظر دارند مقدماتي را فراهم كنند تا تغييرات مورد نظر را در زيرمجموعه خود انجام بدهيد، در غير اين صورت خودتان از فدراسيون برويد!
چه كسي اين حرفها را زده است آن وقت!
پورمختار رييس كميسيون اصل 90 حذف برخي مديران از بدنه مديريتي فدراسيون فوتبال را تاييد كرده است.
آهان! (جا ميخورد و نگران ميشود) من تا به حال چنين چيزي را نشنيدهايم. مگر ميشود همين جوري اين برود، آن برود، او برود. اين طوري كه نميشود.
ميدانيد مسوولان دارند تلاش ميكنند تا تركيب مجمع فدراسيون فوتبال را تغيير بدهند؟ كاري كه باعث تضعيف جايگاه شما ميشود. اگر مجمع تغيير كند شما را راحتتر ميتوانند از كار بركنار كنند.
نه. من اين مسائل ديگر برايم اهميتي ندارد. تا وقتي كه باشم تلاش ميكنم كه فقط به اصول خودم پايبند باشم. در انتخابات هيات فوتبال بسياري از استانها براي بركناري بسياري از مديران به من فشارهايي آوردند. در بعضي موارد من خودم با آن رييس هيات موافق نبودم. اما اجازه دادم مجمع درباره آنها تصميم بگيرد. در حالي كه براي خودم كاري نداشت با يك امضا حكم بركناري را صادر كنم. اما خواستم كه روي اصول خودم پايبند باشم. من معتقد به اين مساله هستم. ديگر به دستهاي پشت پرده و پروژههاي مختلف براي عبور از خودم اهميتي نميدهم. نه وقتش را دارم و نه حوصلهاش را. چرا رسانهها حمايت از اصول را حمايت از فرد قلمداد ميكنند و به خاطر اعتقادي كه به اصولم دارم به من حمله ميكنند؟
حتي اگر پايبندي به اين اصول به ضرر فوتبال تمام شود شما اين حرف را ميزنيد؟
اين را ديگر مجمع بايد تشخيص بدهد! اگر موردي باشد حتما مجمع درباره آن فكر ميكند. الان چند روز است كه دارند مصاحبه ميكنند كه فلاني (كفاشيان، اشاره به مصاحبههاي اخير حميد رسايي مسوول پيگيري و رسيدگي به پرونده فساد فوتبال در كميسيون اصل نود) بيكفايت و بيعرضه است. مديريت بلد نيست و ضعف دارد. فلان است و بهمان است. مسخره بازي درميآورد. من اينها را قبول دارم آقايان! اصلا بيكفايتتر از من وجود ندارد! اما اينكه راهش نيست! شما بياييد آدمي را كه دوست داريد رييس فدراسيون فوتبال شود معرفي كنيد. خودم قول ميدهم كه حمايت كنم و مقدمات رياستش در فدراسيون به جاي خودم را فراهم كنم. اين چه وضعي است كه درست كردهايد. هر روز ميگوييد اين بايد برود. اون بايد برود. فلاني اينجوري است، بهماني اونجوري است. ما الان شش سال است كه درگير اين مساله هستيم. هر روز مينويسند كه من را بركنار ميكنند يا بايد بركنار شوم. هر چه سكوت ميكنيم باز هم به كارشان ادامه ميدهند. ماندهام اين وسط كه بالاخره چه زماني خسته ميشوند. خدا شاهد است آنهايي كه در مجمع فدراسيون فوتبال حضور دارند بيشتر از 90 درصدشان دلسوز فوتبال ايران هستند. فوتبال برايشان مهمتر از كفاشيان است. نه زدوبندي با من داشتهاند، و نه بده بستاني بين ما وجود داشته است. اما هر روز به من تهمت ميزنند. نه جايي آنها را بردهام و نه امتيازي به آنها دادهام. به خدا چسبيده به فوتبال ايران نيستم.
حميد رسايي رسما اعلام كرده كه در انتخابات رياست فدراسيون فوتبال تخلفات آشكاري صورت گرفته است. به خاطر همين بايد تغييراتي در نحوه انتخاب رييس فدراسيون فوتبال انجام بگيرد. مجلسيها معتقد هستند اعضاي مجمع دستنشاندههاي رييس فدراسيون فوتبال هستند و به خاطر همين يك مدير تا هر وقت كه بخواهد ميتواند رييس فدراسيون فوتبال بماند.
كدام يك از اعضاي مجمع منتسب من هستند؟ يك نفر از آنها آدم من نيستند. من ميگويم كه آدمهايي كه از داخل فوتبال به بيرون اطلاعات غلط ميدهند تا اين داستانها درست شود را خدا نبخشد. اين را از ته دل ميگويم چون واقعا دارند زيادهروي ميكنند. همه اين افرادي كه به دروغ ميخواهند براي زحمتكشان فوتبال پروندهسازي و مشكلسازي كنند تا اتفاقاتي كه مورد نظر خودشان است در فوتبال رخ بدهد، را به خدا واگذار ميكنم. چون به فوتبال مملكت دارند خيانت ميكنند. چون دنبال منافع خودشان و تسويه حسابهاي شخصي خودشان هستند. نه نفع فوتبال!
شما اين آدمها را ميشناسيد؟
حالا! هر كسي ميخواهد باشد. من نميخواهم الان اسمشان را بياورم. اما همين جا به قرآن و اسم خدا قسم ميخورم كه يك رييس هيات دستنشانده من نيست. هيچ دخالتي در انتخابات هياتها نداشتهام و فقط آن را برگزار كردهام. خدا شاهد است كه من فقط يك راي خودم را دادهام. يك نفر بيايد بگويد كه من سفارش كردهام. اين چه حرفي است كه ميگويند اعضاي مجمع را من تعيين ميكنم. تمام حرفم اين است كه آقايان! لطفا اطلاعات درست به بيرون و مسوولان ارائه بدهيد تا آبروي افراد نرود. اگر مشكلي داريد و خواستهيي داريد مردانه آن را مطرح كنيد تا با هم آن را برآورده كنيم. اگر نميخواهيد من باشم گزينهتان را بياوريد مجمع تشكيل بدهيم. اگر ميخواهيد من را استيضاح كنيد بياييد.
پس شما هم در جريان تلاش براي جمعآوري امضا درجهت استيضاح خودتان در مجمع فوقالعاده هستيد؟
بله. شنيدهام. اما نميدانم واقعيت دارد يا نه. باز هم ميگويم كه اصراري به ماندن ندارم. منتها هيچ كاري را با زور و جنجال انجام نميدهم. هر كاري و تغيير و تحولي بايد با اراده مجمع فدراسيون فوتبال رخ بدهد. نه زورگويي بعضيها! اگر خواستهيي دارند، انجام خواسته آنها مراحل دارد. آقايان شهامت داشته باشند و بيايند درست حسابي حرفهاي خود را مطرح كنند كه كفاشيان بيعرضه است. به اين دليل به آن دليل نميتواند مجموعه را مديريت كند و بايد برود. آن وقت مجمع درباره من تصميم بگيرد.
وقتي اينهمه هجمه عليه شما وجود دارد، به ويژه درباره زيرمجموعه شما كلي جنجال درست شده است. شما از آدمهايي در فدراسيون فوتبال استفاده ميكنيد كه حرف درباره آنها بسيار است. اگر هم تاكنون حرف بوده دليلش اين بوده كه تاكنون ارادهيي براي رسيدگي به ابهامات كاري آنها وجود نداشته است.
شما خودتان ميآييد در روزنامه اعتماد درباره انتخابات غيرقانوني و فساد فدراسيون فوتبال و چي و چي مطلب مينويسيد و حاشيه درست ميشود. اما اطلاعات درست در دست نداريد.
آقاي كفاشيان! تلاش ما هميشه شرح اتفاقات و روشنگري براي افكار عمومي از اتفاقات پشت پرده فوتبال ايران بوده است. مردم بايد بدانند در فوتبال چه خبر است. ضمن اينكه ما در اين گزارشها ماجراي ورود مجلس به اين پروندهها را شرح دادهايم. قضاوتي درباره شما و فدراسيون فوتبال نداشتهايم. ! هر چند كه الان به خود شما داريم ميگوييم كه اگر ضربه خورديد از زيرمجموعه خودتان خورديد.
عيبي ندارد. من حرفي ندارم. خوب است اتفاقات اين مطالبي را كه شما مينويسيد. مطالب شما را براي من ميآورند و با انتقاد از آن حرف ميزنند، اما من استقبال ميكنم. شما هم نوشتيد. حالا بيايند و ثابت كنند كه انتخابات غيرقانوني بوده و مشكل داشته است. بحثي نيست. مردم هم روشن ميشوند اين وسط!
من فقط يك نفر را همراه خودم به فدراسيون فوتبال آوردهام! آن هم مسوول مالي است كه در نهايت همه كارهايش با خودم است. حق امضا هم ندارد. بقيه همه بودند و انتخاب شدند!
محمدملامحمد!
من قبولش دارم. در كميته فرهنگي ما دارد كار ميكند.
اما شما او را آوردهايد.
من معرفي كردهام و راي گرفتهاند. اما تاكنون چيزي درباره خلاف اينها ثابت نشده است.
همان آدمهايي كه شما درباره آنها حرف زديد اطلاعاتي در اختيار مجلس قرار دادند كه باعث شد رسيدگي به پرونده فساد فوتبال به فدراسيون برسد.
بله. همين طور است.
شما در مقابل خواسته نهايي مجلس از زيرمجموعه خود حمايت ميكنيد يا تغييروتحولات مورد نظر را اعمال خواهيد كرد.
مجلس كه فدراسيون فوتبال را مديريت نميكند كه به ما بگويد نفرات خود را عوض كنيد! خب؟ بنده ميگويم اسم و پرونده افراد را به مراجع ذيصلاح بدهيد تا رسيدگي كنند. اگر تخلفي ثابت شد ما هم برخورد ميكنيم. بابا تمام دستگاهها اتفاقات فدراسيون فوتبال را رسيدگي ميكنند. خبر تمام رسيدگيها هم به صورت آني به دست ما ميرسد. مجلس نميتواند به من بگويد حسن و حسين، تقي و علي و فلان را عوض كن چون تو خوب هستي و اين افراد بد هستند! اتفاقا من بد هستم و همه اينها خوب هستند. من در كل تابع مراجع قضايي هستم. اگر دادگاه نامه زد كسي صلاحيت ندارد ما حتما او را كنار ميگذاريم.
الان مجلسيها رسما اعلام كردهاند بعضي از مديران فدراسيون بايد حذف شوند. اگر ما الان را كه هنوز گزارش كميسيون اصل نود درباره پرونده فساد فوتبال قرائت نشده است در نظر بگيريم، شما حاضر هستيد به قميت حذف زيرمجموعه و نفرات مورد نظر، جايگاه خودتان را محكم كنيد تا رييس فدراسيون فوتبال بمانيد؟
يعنيچي؟ من به هيچ عنوان معامله نميكنم و سابقه كاري من نشان داده كه آدمها را قرباني خودم نكردهام!
آقاي كفاشيان!
اگر ميخواهيد غلامرضا بهروان را مثال بزنيد قبول دارم. اما خب او نميتوانست از نظر قانوني كارش را ادامه بدهد. در مورد او اين اتفاق رخ داد. ما به او گفتيم كه بهتر است اينجا را رها كني تا در هيات فوتبال مازندران باشي و دلايل و شرايط را براي او تشريح كرديم. برخلاف خواسته بهروان هم اين اتفاق رخ داد. ما از اين كارها كردهايم.
و اگر بعد از قرائت پرونده فساد دوباره مجبور شويد اين كارها را انجام ميدهيد.
حالا نميتوانم بگويم. يك موقع هست كه من از يك نفر خوشم نميآيد. اما يك وقتي هست كه يك نفر چند تا مورد دارد كه بايد به آن رسيدگي كرد.
پس چرا به شما فشار آوردهاند كه چند نفر را بركنار كنيد؟ همين حالا وقبل از قرائت پرونده فساد! شما الان سر يك دو راهي قرار گرفتهايد. شما الان خودتان هم نگران هستيد.
اتفاقا من الان ريلكس و آرام هستم.
شما تحت فشار نيستيد خدا وكيلي براي انجام دستوراتي كه راضي به انجام آن نيستيد؟
نميخواهم الان جواب بدهم.
چرا؟ الان هم مسوولان به دلايلي كه خودتان بهتر ميدانيد و ما بخشي از آن را ميدانيم، دست گذاشته است روي بعضي از آدمهاي اطراف مديران نزديك به شما! مسوولان به دنبال تغيير سيستم فدراسيون فوتبال هستند. اين تحت فشار قرار گرفتن باعث نشده است در تعاملات با وزارت ورزش و دولت به مشكل بخوريد؟
الان نميتوانم قضاوت كنم.
شما در موقعيتي هستيد كه بايد قضاوت كنيد تا به راهحل برسيد. با وجود مشكلات تمام پنج، شش سال گذشته، الان شما در حساسترين مقطع مديريتي خود در فوتبال ايران هستيد! چون اين بار وزارت ورزش و مجلس روبهروي شما هستند. هيچوقت تا به اينقدر روي آدمهاي اطراف شما زوم نشده بود.
به هر صورت من بايد با هيات رييسهام مشورت بكنم بعد تصميم بگيرم.
هيات رييسه فدراسيون در دوره اول رياست شما نامهيي زده بود و در نامهيي رسما خواهان بركناري بعضي از اين مديراني و نفراتي كه نزديك به شما هستند شده بود.
آري!
چرا آن موقع اين كار را نكرديد؟
چون دلايلش قانعكننده نبود.
فقط شما قانع نشديد! چون نميخواستيد. تمام اعضاي هياتمديره روي اين تغييرات اتفاق نظر داشتند و قانع شده بودند كه نامه بركناري چندين نفر را به شما دادند.
نظري ندادند كه اعضاي هيات رييسه!
منظور ما همان نامهيي است كه اعضاي هيات رييسه بدون اطلاع شما شبانه در خانه يكي از نواب رييس جمع شدند و مصوبه بركناري چند رييس كميته و افراد نزديك به شما را امضا و صادر كردند! همان مصوبهيي كه وقتي در جلسه بعدي قرائت شد شما آن را پاره كرديد و عصباني شديد!
بله. راجع به چي بود آن نامه؟
آن كه پارهاش كردم در هيات رييسه را ميگوييد؟ آن موقع اعضا پشيمان شدند.
درباره يكي از نفرات (يكي از مديران فدراسيون) ميدانيد چه بحثهايي وجود دارد
حالا مگر (...) دارد بد كار ميكند!
بله. شما دوست داريد آدمهايي كه از اين مدير در دانشگاه، كميته المپيك و فدراسيون شكايت كردهاند آن هم با سند معرفي كنيم تا به دفتر شما بيايند؟
بله بياوريد!
اما چرا به مصوبه هيات رييسه درباره بعضي از آن نفرات توجه نكرديد؟
خب پشيمان شدند.
مگر حتما يكي از نزديكان شما بايد بازداشت ميشد كه او را كنار بگذاريد؟
ببينيد. بالاخره همان مشاور عالي بنده كه بازداشت شد خودتان هم ميدانيد كه چيزي دربارهاش ثابت نشد. كاري ندارم كه ديگر ارتباط من قطع شد، ولي از تمام آن داستانها تبرئهاش كردند. گير افتادن آدمها دليل بر متهم بودن آنها نيست.
محاكمه نيست . بعضي از مديران را به خاطر يك اشتباه در ارسال ايميل كنار گذاشتيد، اما بعضيها را كه نامههاي محرمانه براي بركناري آنها به دستتان رسيد نه!
من نميتوانم جواب بعضي سوالات را در رسانهها بدهم. شما يك مدل كار را ميبينيد و من چند مدل را. من اين طوري نيست كه سرخود كار خودم را بكنم. وقتي تصميمي ميگيرم كه مراجع قانوني رسيدگي كنند و به نتيجه برسند. من نميتوانم هر روز عوض بدل بكنم زيرمجموعه خودم را!
شب قبل از مجمع انتخابات فدراسيون قولهايي داده بوديد يكسري تغييرات در كميتههاي فدراسيون انجام بدهيد. اماديديد زير قولتان زديد.
اينها همهاش حرف است.
اما تغييري ايجاد نشد.
(سكوت ميكند) ما درباره اين حرفها بايد خصوصي حرف بزنيم.
ما دلمان ميسوزد كه شما محبوبيتي كسب كرديد بعد از يك دوره بحراني. اما اين محبوبيت دارد از بين ميرود.
عيب ندارد!
عيبش اين است كه داريد از جايي ضربه ميخوريد كه با يك امضا ديگر تمام اين مسائل حل ميشود.
من هميشه سعي كردهام هر وقت دستوري براي بركناري فردي ميگرفتم پيگير شوم كه داستان از چه قرار است. دستور و خواهش سليقگي است يا مشكلي وجود دارد. آخر سر ميخواستم كه برايم دو خط بنويسند. درباره فريده شجاعي هم همين اتفاق رخ داد.آنهايي كه ميگويند فلان مدير صلاحيت ندارد كه باشد دو خط بنويسند كتبا به من بدهند. من درباره همين (...) تا به حال يك خط نامه هم نگرفتهام! اگر نامه آمد تعارف ندارم. بركنار ميكنم. چون نه به كسي تعهد دارم و نه زدوبند مالي با احدي دارم.
واقعا تاكنون درباره هيچ كدام از زيرمجموعهتان نامه بركناري دريافت نكردهايد؟
واقعا نه. مواردي هم كه شما به آن اشاره كرديد من خواهش كردهام كه كتبي منعكس كنيد. همين خانم شجاعي. وزير به من زنگ زد و گفت كه فلاني بركنار شود. من گفتم خودتان به او بگوييد، من گفتم نرفت. چه كار كنم؟ شما بگوييد شايد برود و استعفا بدهد. كتبا خودتان پيگيري كنيد. من نميتوانم كه اصول خودم را زير پا بگذارم. من حرفي ندارم. اصل من تعامل با وزارت ورزش است. چون نفع را در اين ميبينم ولي اتفاقات بايد اصولي باشد.
پس قبول كرديد كه براي بركناري زيرمجموعه تحت فشار هستيد.
در بعضي موارد بله!
شما ميگوييد تعامل. اما اينكه شما در جلسه با مديران باشگاهها شركت و سكوت ميكنيد و وزير از مديران سوال ميكند كه نظرشان را درباره سرمربيگري كيروش و فركي اعلام كنند. اين ميشود دخالت نه تعامل!
آهان! رفتار ما بايد طوري باشد كه تعامل باشد ولي دخالت نه!