دردسر های عمل بینی برای «سحر زکریا»/ کیک بوکسینگ ورزش مورد علاقه من است!
مجله سیب سبزنوشت: یکی از محبوبترین کاراکترهای کارهای طنز مهران مدیری که از «پاورچین» ستاره شد و در «مرد هزارچهره» و «قهوه تلخ» و این اواخر هم «شوخی کردم» خوش درخشید سحر زکریا است. کسی که ترجیح میدهد با مهران مدیری کار کند چون معتقد است او شناخت خوبی نسبت به کار طنز دارد و کارهایش با دیگر کارهای طنز متفاوت است. سحر ورزشکار است و حسابی حواسش را برای حفظ تناسب اندامش جمع کرده است. آشپزی کردن را دوست دارد و به عنوان یک تفریح، گاهی آشپزی میکند و معتقد است غذا هر چه که باشد فقط باید خوشمزه باشد.
سراغ پرکالریها نمیروم
واقعا اگر راستش را بخواهید من تا به حال هیچ برنامهریزی دقیقی برای رعایت نکات سلامتی یا پیروی از روند خاصی نداشتهام. مثلا اصلا اهل خوردن میوه یا هشت لیوان آب در روز نیستم ولی چیزی که همیشه رعایت کردهام و به آن پایبند بودهام این بوده که همیشه کم غذا بخورم یعنی تنها کاری که کردم کم کالری بودن چیزهایی است که خوردم. حتی کیک، خامه، هر چیز پر حجم و پر کالری مدتهای زیادی است که در خورد و خوراک روزانه من جایی ندارد. مثلا من سالهاست که کره نخوردهام.
اگرچه شاید موادی در آن باشد که برای بدن مفید است اما با بالا رفتن سن از آنجا که سوختوساز بدن کم میشود بدن خود به خود چربی بیشتری را جذب میکند و این تغییر و تحولات چاقی، بیماریهای مختلف و... را دنبال خودش میآورد.
نقشهای زیادی را به خاطر عمل بینیام از دست دادم
هرکس به نظرم میداند که چه چیزی برایش ضرر دارد و چه چیزهایی باعث چاقی یا مشکلات برای سلامتش میشود. رژیم غذایی هم که من تجربه کردم همین طور بود، یعنی میدانستم خوردنیهای پرکالری و چرب اصلا خوب نیست یا اینکه من تا مدتها اصلا برنج نمیخوردم و واقعا طعم آن را فراموش کرده بودم بنابراین وقتی میدانم مصرف زیاد نشاسته، برنج، روغن، شیرینی و شکلات باعث چاقی و مشکلات دیگر میشود همیشه با رعایت آنها را مصرف میکنم. خودم هر چه دوست دارم را درست میکنم، برای من آشپزی بیشتر جنبه تفریحی دارد چون از غذا درست کردن واقعا لذت میبرم.
دمنوشهای گیاهی را به مسکن ترجیح میدهم
اصلا اهل خوردن مسکنهای جورواجور برای هر چیزی نیستم چون اعتقاد دارم که سیستم خود بدن طوری است که اگر به آن فرصت داده شود خودش با درد مقابله میکند ولی اگر انواع و اقسام قرصها و مسکنها را مصرف کنیم بدن عادت میکند و با کوچکترین دردها هم به مصرف قرص نیازمند میشود. من خیلیها را میبینم که مشت مشت قرصهای رنگارنگ مسکن برای سردرد و دردهای ساده و پیش پا افتاده مصرف میکنند اما خیلی کم پیش میآید که مسکن بخورم. در خانه اکثر ایرانیها به خصوص بزرگترهای ما پر است از انواع عرقیات و دم کردنیهای مفید گیاهی که تاثیری به مراتب بیشتر و بهتر از داروهای شیمیایی دارد، بهخصوص که داروهای شیمیایی غیر رفع کردن یک مشکل چندین و چند مشکل دیگر را هم همراه با عوارض خود بهوجود میآورند. بنابراین خیلی وقتها شده که من از داروهای گیاهی و دمنوشها برای آرامتر شدن یا بهتر شدن دردهایم استفاده کردهام. مثلا عرق گیاه بابونه، بهار نارنج، شیرین بیان یا عرق نعناع و خیلیهای دیگر جزو داروهای گیاهی هستند که من اعتقاد زیادی به استفاده از آنها دارم. البته نوشیدنی مورد علاقه من قهوه است و تنها چیزی که در مواقع خستگی و استرس به بهتر شدنم کمک میکند نوشیدن یک فنجان قهوه است.
هر روز پیاده روی میکنم
چیزی که در ظاهر و جسم هر کسی خوب یا بد است بستگی زیادی به ژن او دارد. مثلا ما در خانواده چاق نداریم. اما در کنار ویژگیهای وراثتی من تا یکسال پیش ورزش میکردم. کیک بوکسینگ، ایروبیک، شنا و... ورزشهایی بودند که هر دفعه دورهای طولانی مدت مشغولشان بودم که البته از بین همه اینها کیک بوکسینگ ورزش مورد علاقه من شد که تاثیر فوق العادهای هم روی سوخت و ساز بدن دارد. همچنین هر روز نیم ساعت تا یک ساعت پیاده روی را هم در برنامهام دارم چون حتی افرادی که ورزش نمیکنند با پیادهروی متوجه میشوند که چه تاثیری در بهتر شدن وزن و حتی روحیه دارد. ما به واسطه حرفهای که داریم متاسفانه خواب منظم و دقیقی نداریم، مثلا برای خود من اتفاق افتاده که سر پروژهای که بودم یک ماه شب تا صبح بیدار و مشغول ضبط بودیم بنابراین برگشتن به شرایط قبل و دوباره تغییر کردن برای شرایط جدید برای سلامتی ضرر زیادی دارد. به هم ریختن سیستم کارایی بدن،گود رفتن چشمها و مشکلات پوستی همه مشکلاتی هستند که کم خوابی باعث آن شده و به مرور زمان خودش را نشان میدهد.
من از تک تک خطوط صورتم خاطره دارم
از جراحی بینیام پشیمانم. دورهای که من وارد سینما و تلویزیون شدم یعنی حدود 20 سال پیش من بسیاری از نقشها را بابت همین عمل زیبایی از دست دادم و همین برای من اتفاق خیلی بدی بود. در صورتی که الان اینقدر چهرهها در سینما و تلویزیون مصنوعی شده که دیگر هیچ کس به اندازه سابق اهمیتی به این موضوع نمیدهد. این همه عمل زیبایی روی چهرهها را هم فقط در جهان سوم و کشورهای آسیایی و بازیگرهای ترک و عرب و ایرانی میبینیم، وگرنه تقریبا اکثر بازیگران هالیوود جراحیهای زیبایی ندارند یا اگر دارند کاملا حساب شده و اصولی این کار را انجام میدهند. ما ایرانیها صرفا با دیدن مثلا لب آنجلینا جولی یا بینی فلان هنرپیشه دست به هر کاری میزنیم که نتیجهای جز بد ظاهر شدن و حتی از بین رفتن زیبایی طبیعی ندارد. من خودم پشیمان هستم اما من بینیام را قبل از ورودم به بازیگری جراحی کردم و اگر از قبلتر میدانستم که میخواهم وارد این حرفه شوم هیچ وقت همین یک جراحی را هم انجام نمیدادم، چون به نظرم بازیگر نباید با صورت و ظاهر خود بازی کند و آن را تغییر دهد چون حس و بازی چهرههای مصنوعی هیچ وقت پذیرفته نمیشود. یادم میآید در مصاحبهای از سوفیا لورن خواندم که از او پرسیده بودند چرا صورتت را جراحی پلاستیک نمیکنی و گفته بود که « من از تک تک خطوط صورتم خاطره دارم. چه ایرادی دارد،
من هم بازیگرم، خب همه آدمها یک روز پیر میشوند». بازیگر حتما نباید زیبا باشد. در هر چهرهای هنرپیشه با بازی خوبش پذیرفته میشود و مردم میتوانند دوستش داشته باشند. ما سالهاست بازیگر نداریم و همین ملاک زیبایی هم باعث این اتفاق است. فکر میکنم خانمهای ما از پیری وحشت زیادی دارند و به همین خاطر به محض ظاهر شدن کوچکترین علائم آن به انواع و اقسام آمپول و بوتاکس و هزار جور راهکار دیگر متوسل میشوند تا جلوی این روند طبیعی را بگیرند که متاسفانه اصلا هم زیبا نمیشوند.
دیگر آن سحر 25ساله نیستم
از صبح زود متنفرم، روزهایی که فیلمبرداری صبح داریم، بدخلقم. برای همین اصلا نمیتوانم تصور کنم ساعت ۷ صبح بروم سرکار و ۵ بعدازظهر بیرون بیایم. نمی توانم شغلی را قبول کنم که آدمهای تکراری را هر روز ببینم. تنها بودم، بچه و مسوولیتی نداشتم که نگرانش باشم، اما می دانستم زندگی من در حال گذر است و عمرم می گذرد و این سخت بود. ناگهان می بینی سنت بالا رفته و همه چیز گذشته. همین چند وقت پیش به تهیه کنندهای میگفتم آن زمان که سنمان کم بود، همه بازیگر با سن بالا می خواستند، اما حالا همه دخترجوان ۲۰ ساله میخواهند. زمانی است که نگاه میکنی و میبینی ۴۰ ساله شده ای و از این سالها، ۲ سال هم درگیر بیکاری و... بودهای. . من دیگر از چیزهایی که در ۳۰ و ۳۵ سالگی، لذت می بردم، لذت نمیبرم. حتی الان که به آن روزهایم فکر می کنم، تعجب می کنم. از خودم می پرسم من واقعا چنین آدمی بودم؟! مثلا چقدر اهل مهمانی، جای شلوغ و... بودم. الان اصلا دیگر حوصله این چیزها را ندارم. من قبلا یک روز هم نمی توانستم توی خانه بنشینم اما الان ممکن است ۱۰ روز بمانم توی خانه و فیلم ببینم. برای من این تغییرات این طوری است، برای همین ۲۰ تا ۳۰ سالگی را بیشتر دوست دارم. من دیگر آن سحر ۲۰ یا ۲۵ و حتی ۳۰ ساله نیستم. تغییر کرده ام و این برای من خوشایند نیست.