سيد حسن خميني:براي اصلاح بايد اميد داشت/روزنامه‌ها بايد بروند به سمت يك بسته خبري/نقش روزنامه‌ها بايد تغيير كند | روزنو

سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۰
«دو چيز اگر موجود باشد آدم خوشحال است. يكي جهت حركت جهت درست باشد و ديگري شيب حركت خوب باشد، اگر اينها فراهم باشد، حتي اگر جاي خوبي هم نباشيد باز يك نشاطي پديد مي‌آيد و آدم اميد پيدا مي‌كند.»
كوچه پرخاطره جماران را كه بروي به جايي مي‌رسي كه براي 10 سال تمام، قلب تصميم‌گيري سياسي تاريخ معاصر ايران بوده است. اينجا نه خبري است از ستون‌هاي استوار كاخ نياوران، نه دكوراسيون كلاسيك گران‌قيمت كاخ پادشاه، در اتاقي شش متري، يك كاناپه قديمي‌ وجود دارد، تمثالي منسوب به خاتم پيامبران و يك فرش كوچك ايراني با يك آينه. از پشت شيشه كه به اتاق «پير جماران» بنگريد، انگار آيينه‌يي تمام قد از ايران سال‌هاي 57 تا 67 هجري شمسي است. در همين اتاق بنيان‌گذار جمهوري اسلامي پايه‌هاي ثبات و استيلاي هژموني حكومت پس از انقلاب را ساخت، فرمان‌ها و نامه‌هاي بسيار مهمي كه هر كدام از آنها فرازي از تاريخ اين دوره ايران است، مانند نامه مشهور به «جام زهر» در همين اتاق به تحرير درآمده و از رهبران سياسي گرفته تا ادوارد شوارد نادزه، نماينده‌ ويژه‌ گورباچف، همه در همين اتاق به ديدار «امامي» آمدند كه دنيا را تكان داد.

بخش مهمي از اين سندها را مي‌شود كمي آن سوتر يافت. در نگارستاني كه زير حسينيه فرو رفته در سكوت جماران برپا شده است، در اين نگارستان بخش مهمي از عكس‌ها و دستنوشته‌هاي آن دوران و وسايل شخصي بنيانگذار جمهوري اسلامي كه در يك قفسه جاي مي‌گيرد محفوظ است‌ كه مي‌توان با مرور آنها، تاريخي را در آينه ديد. در يكي از آنها، خانواده «خميني‌ها» دورتادور «امام روح‌الله» ديده مي‌شوند. كودكي سمت چپ تصوير با لباسي سپيد آنجاست كه امروز به ديدارش آمده‌ايم. سه دهه از تاريخ اين عكس گذشته و آن كودك سه دهه پيش، اكنون بدل به چهره‌يي سياسي و مذهبي به نام سيد حسن خميني شده كه توليت جماران را در دست دارد. مناسبت ديدار ما، دوازدهمين سال انتشار روزنامه اعتماد و خبر فرخنده رسيدن به سه‌هزارمين شماره روزنامه‌يي است كه يادگار امام درباره‌اش مي‌گويد: «من «اعتماد» را دنبال مي‌كردم و مي‌كنم. به‌راستي در يك دوره‌هايي، در روزهايي و در سال‌هايي استقامت دوستان بسيار ستودني بود. هيچ تريبوني وجود نداشت و همين چند تا تريبون بودند تا يك صدايي شنيده شود و تلاش بسيار ارزنده‌يي داشتند. براي همين هم اذيت‌هاي زيادي شديد كه من در جريانش بودم و برداشتم اين است كه «اعتماد» دوران خوبي داشت و هر چه فشار بود را تحمل كرد، اين مقاومت شما خيلي خوب بود». سخنان او نشان مي‌دهد كه سيدحسن خميني به‌روز و پيگير خبرهاست و از فضاي رسانه چندان دور نيست؛ «يك روزي آقاي علوي، وزير اطلاعات و معاونانش پيش من بودند و نشسته بوديم در دفتر قم كه انفجاري در بيروت رخ داد. هنوز تلفن ايشان زنگ نزده بود كه خبر را بدهند به وزير اطلاعات، يك نفري آمد و گفت كه بي‌بي سي گفته كه در بيروت انفجار شديد شده است. اين نشان مي‌دهد كه با اين وسايل ارتباطي جديد، فضاي رسانه‌يي متفاوت از گذشته است و انتقال خبر بازه زماني جديدي پيدا كرده است. خب يك زماني نقش روزنامه‌ها نقش خبررساني بوده اما طبيعي است كه امروز ديگر اين نقش به جاي ديگري سپرده شده است. كمااينكه خود من روزنامه شما را شب روي كامپيوتر مي‌خوانم» و در همين جا، سيدحسن با كنايه‌يي طنزآميز سايت سنتي روزنامه‌ را مي‌نوازد: «البته گاهي هم دير مي‌آيد روي سايت. ديگر روزنامه‌ها بالاخره يك ساعتي دارند اما روزنامه شما خيلي بي‌ساعت است. يك موقعي هست و يك موقعي نيست.»

ديداري است كه سيدحسن خميني در آن بيشتر مي‌شنود. الياس حضرتي، رويكردهاي «اعتماد» 12 ساله ما را برايش بازگو مي‌كند، بهروز بهزادي و جواد دليري سردبير گذشته و حال روزنامه، از «محدوديت‌ها» و «مشكلات رسانه‌ها» و «دورنماي آتي فضاي رسانه‌يي» مي‌گويند، دبير سرويس فرهنگي‌مان توضيح مي‌دهد كه همه اين‌ محدوديت‌ها و تنگ‌نظري‌ها در بخش ادبيات و سينما هم همچنان وجود دارد و هر چند با تغيير دولت «حال همه خوب است» اما هر چه مي‌گردند اين حال‌ خوبي هنرمندان «بي‌دليل» مي‌نمايد. ديگري از خواسته‌اش از سيد حسن خميني مي‌گويد: «شما بايد كاري كنيد كه تمام اصول قانون اساسي بي‌كم و كاست اجرا شود.» دبير گروه انديشه از مهجور ماندن انديشه و سخنان امام به ويژه در باب عرفان امام سخن مي‌گويد؛ سيد حسن خميني همه را خوب مي‌شنود و گاهي يادداشتي برمي‌دارد. در پاسخ به گلايه‌هاي دسته‌جمعي ما از مشكلات مي‌گويد: «در مورد فشارها همه آگاهيم. ممكن است آنچه مطلوب آدم است با اين خيلي متفاوت باشد اما بالاخره در خلأ كه زندگي نمي‌كند و در شرايطي هستيم كه يك دوره طولاني را گذرانده‌ايم و بايد در اين شرايط بالا بياييم. من نمي‌خواهم بگويم كه نقاط تلخ نداريم اما بالاخره يك اميد هست براي اصلاح آن. يكي از نقاطي كه بايد رويش سرمايه‌گذاري كرد و درباره‌اش اصرار ورزيد، همين است؛ قانون را نبايد بر اين فرض نوشت كه مجري بهترين آدم جامعه است، چون بهترين آدم كه قانون نمي‌خواهد، خودش مراقب است كارش را درست انجام دهد. بايد قانون را با اين فرض نوشت كه مجري بدترين آدم جامعه است. مشكل ما اينجاست كه ما خيلي از جايگاه‌ها را موكول كرده‌ايم به اينكه اينها عادل هستند و اين روش درستي نيست. بايد فرض را بر اين گذاشت كه حتي اگر مجري بدي بود هم، نتواند بدي كند، قانون جلوي او را بگيرد، نه اين قانون خودش يك كمكي به او كند.»

گلايه‌هاي ما اما يكي دو تا نيست. بيشترين تاثيري كه فشارها بر رسانه‌ها گذاشته، سلب اعتماد از رسانه‌هاي داخل كشور و در پي آن افت تيراژ است. مي‌شود برآيند اين نگراني را در اين جمله جواد دليري يافت كه «روزنامه‌ها تا مقدار زيادي رقابت را به شبكه‌هاي اجتماعي و تلويزيون‌ها باخته‌اند». مي‌دانيم كه سيد حسن خميني يكي از فالوكنندگان فضاهاي مجازي است، در بيت جماران هم تنها نيست؛ پس او خوب مي‌داند كه شتاب و سرعت در شبكه‌هاي اجتماعي هر خبري را در روزنامه‌هاي فردا كهنه مي‌كند و توصيه‌هايي دارد كه از شناخت خوب طلبه‌نشين قم خبر مي‌دهد: «يك مقداري تغيير نگاه در روزنامه‌هاي ما لازم است، به اين معنا كه روزنامه‌ها بايد بروند به سمت يك بسته خبري. ديگر دوره تك‌خبرها گذشته است. سابق بر اين روزنامه بحث خبر داشت، هفته‌نامه‌ها يك مقداري تحليلي بودند، ماهنامه‌ها كارهاي فرهنگي مي‌كردند و فصلنامه‌ها علمي بودند؛ اين تقسيم‌بندي از قديم معمول بود. الان اينها يك درجه پايين آمده‌اند، يعني اگر شما بخواهيد روزنامه را با همان نگاه خبري صرف دربياوريد، با همان مساله افت تيراژ روبه‌رو خواهيد شد. البته روزنامه يك جذابيتي و يك تاثيرگذاري‌هايي دارد كه وب ندارد. يكي اين است كه وقتي خبر كاغذ مي‌شود و روي ميز باقي مي‌ماند، نمي‌توانيد آن را با يك كليك ببنديد و اثرش روي مخاطب باقي مي‌ماند. هر دفعه نگاهي مي‌كند روي ميزش، اين دايم در انتشار است اما براي مخاطب عام كه دنبال اين جنگ رواني نيست، كار با وب آسان‌تر است. پس كار روزنامه سخت‌تر شده چون اگر بخواهد تنها يك خبري را نقل كند كه اين را شب قبل مخاطب ديده يا شنيده است، بايد روزنامه برود سمت يك مجموعه‌يي كه كل اطلاعات نسبت به يك موضوع را به مخاطب ارائه دهد». سيدحسن خميني در اينجاي بحثش يك مثال جالبي مي‌زند: «من تعقيب مي‌كردم، ديدم 10 روز طول كشيده تا خبر مرگ معاويه برسد كوفه، يعني 10 روز پس از آنكه حاكم شام مرده، 10 روز بعد در كوفه فهميده‌اند. فاصله كوفه تا شام، اصلا چقدر است؟ ببينيد كه چقدر جامعه بشري پيش‌رفته كه حالا خبرهايي از هر گوشه جهان در چند ثانيه مي‌رسد آن سوي كره زمين.»

نوه گرانقدر امام راحل در جمع‌بندي سخنانش مي‌گويد: نقش روزنامه‌ها بايد تغيير كند؛ پيش از اين، اگر دنبال خبر بوديد بايد روزنامه مي‌خريديد، اگر در پي تحليل بوديد به سراغ هفته‌نامه‌ها مي‌رفتيد و علاوه بر آنها، مقالات ترويجي در ماهنامه‌ها و مقالات پژوهشي در فصلنامه‌ها درج مي‌شد. اما امروز ديگر كسي براي كسب «خبر» روزنامه نمي‌خرد، زيرا قبل از آنكه مخاطب خبر را در روزنامه بخواند، در سايت‌ها خوانده است. يادم مي‌آيد كه سال‌ها پيش رييس سازمان سيا در مصاحبه‌يي گفته بود ما ديگر جاسوس نمي‌خواهيم زيرا سي‌ان‌ان همه‌چيز را مي‌گويد! روزنامه براي بقاي خود، بايد كاركرد خود را تغيير دهد، يكي از راه‌ها اين است كه روزنامه به سمت تهيه «بسته خبري» برود؛ مثلا درباره حادثه‌يي كه امروز رخ مي‌دهد، روزنامه بايد بتواند روز بعد يك بسته خبري از مجموع اخبار آن حادثه تهيه كند. اخيرا هم ديده‌ام كه برخي روزنامه‌ها آرام آرام به سمت استفاده از اين شيوه در حال حركت هستند.

حرف‌هاي رسانه‌يي‌مان مثل هميشه به سياست هم گريزي دارد. سيد حسن خميني كه گلايه‌ها را شنيده، تلاش مي‌كند با ترسيم راهي كه آمده‌ايم ما را اميدوار كند. اين روزها، به نظر او نيز مانند هاشمي و خاتمي و ناطق، آرامش بيشتري دارد و وقتي ما مي‌پرسيم كه چرا، اين شادي از كجا مي‌آيد، پاسخ مي‌دهد:

«دو چيز اگر موجود باشد آدم خوشحال است. يكي جهت حركت جهت درست باشد و ديگري شيب حركت خوب باشد، اگر اينها فراهم باشد، حتي اگر جاي خوبي هم نباشيد باز يك نشاطي پديد مي‌آيد و آدم اميد پيدا مي‌كند.»

حرف‌هايش همه از اين مي‌گويد كه مشي او اعتدال است؛ نه تسليم، نه سازش. وقتي كه مي‌خواهد يك توصيه به مديران و دبيران روزنامه اعتماد داشته باشد هم همين را بازگو مي‌كند، از ما مي‌خواهد كه «تسليم شرايط» نشويم، براي رسيدن به آنچه دوست داريم پافشاري كنيم، با وجود تجربه بالاي بهروز بهزادي و الياس حضرتي همچنين هسته اصلي «اعتماد»، جوان است و انگيزه «دنبال كردن روياهايش» را دارد: «مطبوعات يك دوره‌هايي را كه مي‌بينيد، يك تسليمي در آنها هست. خود آنها شرايط را قبول ندارند اما انگار گرفتار آن شده‌اند. اينكه تسليم شرايطي شويد كه دوست نداريد، خيلي بد است، بايد آدم براي رسيدن به نقطه‌يي كه مي‌خواهد، هميشه انگيزه داشته باشد، تلاش كند كه اصلاح كند. فرق است ميان تسليم شدن و عاقل بودن، نبايد تسليم شد اما نبايد شورش هم كرد». حرف آخر او شايد كنه روزگار سيدحسن خميني باشد؛ مردي كه در 41 سالگي نه تسليم شده و نه شورش كرده است.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
عکس روز
خبر های روز