عصبانی نیستم فیلمی سیاسی نیست
روزنو : اینکه رییس سازمان سینمایی در اولین نشست رسانه ای اش به صراحت به دفاع از فیلمهایی مانند "خانه پدری" و "عصبانی نیستم" می پردازد شرط عقل است چراکه این آثار با مجوز رسمی اداره نظارت و ارزشیابی همین سازمان در جشنواره فجر به نمایش درآمدند و حالا هم منطق حکم می کند بی توجه به همه حواشی پیرامون این آثار، مجوز نمایش عمومی آنها صادر شود. در تلخی اپیزود ابتدایی "خانه پدری" شکی نیست و همان طور که یکی از اعضای شورای پروانه نمایش یعنی سیدضیاء الدین دری گفته این فیلم می تواند با داشتن درجه بندی سنی در سینماها اکران شود اما درباره "عصبانی نیستم"، فیلم، نه تنها هیچ کار خلاف شئونات و اخلاقی را مرتکب نشده که به صریح ترین شکل ممکن بخشی از معضلات برآمده از علتی بزرگ به نام بیکاری را به تماشا گذاشته!
کمتر آدم منصفی بود که به هنگام نمایش فیلم در جشنواره نیز آن را اثری مشکل دار قلمداد کند و همان طور که باران کوثری از دیدارش با نمایندگان مجلس گفته بود آنها نیز در مجموع فیلم را اثری بی مشکل دانسته بودند که البته شیطنتهایی هم دارد! تعبیر نمایندگان از شیطنتها هم بیشتر به همان بخشهایی برمی گشت که بر ماهیت شخصیت اصلی فیلم به عنوان دانشجویی ستاره دار تاکید می شد که صدالبته که این ستاره دار بودن هم نیاز درام بود برای شخصیت پردازی درست کاراکتر "نوید".
نه سیاه نمایی، نه دروغ پردازی و نه ژستهای شبه روشنفکرانه
فیلم نه سیاه نمایی داشت، نه دروغ پردازی، نه ژستهای شبه روشنفکرانه برای دلبری از آن وریها و نه حتی یک سکانس خلاف شئونات رایج کشور. اگر بر سر فیلم جاروجنجال ایجاد شد فقط و فقط یک علت داشت و آن هم اینکه جناح افراطی برای تسویه حساب با مدیریت فعلی فرهنگی حساب ویژه ای را بر روی نمایش فیلمی دیگر(!) در جشنواره باز کرده بود اما وقتی دید آن فیلم دیگر حتی تا آخرین روز به سبد جشنواره راه نیافته چاره ای نداشت جز اینکه بر روی رگه هایی از گزندگی اجتماعی "عصبانی نیستم" مانور کرده و با انگهایی بی منطق مثل "حامی فتنه بودن" کاری کند که فیلم به اثری مشکل دار بدل شود.
محاسبات جناح افراطی بر این مبنا بود که این فیلم به دلیل اینکه تقریبا در بخش مستقل و بدون کمترین وابستگی به نهادها و ارگانهای دولتی یا شبه دولتی تولید شده است انگ زدن به آن راحتتر از فیلمی است که تهیه کننده ای متنفذ را پشت خود دارد یا ارگانی خاص از تولید آن حمایت کرده است و نتیجه همین محاسبات بود که باعث شد اثری کاملا اجتماعی در حد یک درام سیاسی، به دروغ، ضدنظام جلوه داده شود و حتی از اعطای جوایز بحق داوران جشنواره به آن نیز خودداری شود.
اگر "عصبانی نیستم" سیاسی است پس "قلاده های طلا" چیست؟
پیش بینی این بود که با جو ناعادلانه ای که پیرامون فیلم به وجود آمده "عصبانی نیستم" حالا حالاها فرصت اکران را پیدا نکند اما دفاع حجت ا.. ایوبی از این فیلم، خوش بین مان می کند به آینده یکی از جسورانه ترین فیلمهای همه این سالها و البته کارگردان آن با این حال تکیه ایوبی بر اینکه "کارگردان طی یک تفاهم بسیار خوب فیلمش را به اثری اجتماعی بدل کرده و اکنون از نظر شورای پروانه نمایش، این فیلم، یک فیلم اجتماعی است نه سیاسی" را نمی فهمیم. مگر "عصبانی نیستم" تریلری سیاسی بوده که حالا تبدیلش کرده اند به فیلم اجتماعی. اگر "عصبانی نیستم" در زیرگونه سیاسی دسته بندی شده پس "قلاده های طلا" را باید در کدام گونه دسته بندی کنیم؟
از آنجاکه عناصر و مشخصات مربوط به مكان، كاراكتر، پوشش و نظیر آن كه مولفههای شناسايی ثابت يک ژانر هستند در ژانر سياسي وجود ندارد پس نمی توان به راحتی گونه ای به نام گونه سیاسی را تعریف کرد اما اصلی ترین تعریفی که برای زیرگونه سیاسی وجود دارد زمانی رقم می خورد که فیلمساز یک سوژه محوری مرتبط با دنیای سیاست را محور درام خود کند. به عنوان نمونه آثاری مانند "دکتر استرنج لاو" یا "کاندیدای منچوری" می توانند اثر سیاسی قلمداد شوند. "گوزنها" یا "گزارش یک جشن" هم از نمونه های وطنی چنین زیرگونه ای هستند.
اما فیلمی که از ابتدا تا انتها از بیکاری یک جوان و تلاش فراوانش برای رهایی از بدبختیهای برآمده از این بیکاری می گوید در هر ژانری طبقه بندی شود نمی توان آن را سیاسی قلمداد کرد. "عصبانی نیستم" یک درام اجتماعی است که نقش اوضاع و احوال اجتماع در تعیین مسیر کاراکتر اصلی را به صریح ترین شکل ممکن می نمایاند و البته به مانند هر درام اجتماعی دیگری، جای تعابیر مخاطب را هم باز می کند که آسیبهای اجتماعی فیلم را معلول شرایط سیاسی بداند درست به مانند آنچه در آثاری دیگر از سینمای اجتماعی ایران نظیر "آژانس شیشه ای"،"زیر پوست شهر"،"ارتفاع پست" و "سگ کشی" رخ می دهد اما اینکه به این دلیل چنین فیلمی را سیاسی قلمداد کنیم نابخردانه ترین کار ممکن است.
سخنان یکی مثل خودتان را جدی بگیرید
با این اوصاف به نظر می رسد توضیحات ایوبی درباره تبدیل ژانر فیلم را نیز بیشتر پاسخی بدانیم برای آن دسته از افراطیون که از جشنواره به این سو مرتبا سعی کرده اند با انتشار شایعات پیرامون وجوه نامریی فیلم با جریان سیاسی روبرویشان تسویه حساب کنند. شخصا این دسته از دوستان افراطی را ارجاع می دهم به نشست نقد و بررسی مستندی به نام "آرامش شام" که اخیرا در قالب طرحی به نام "سینماروایت" انجام شد. در این نشست کارگردان فیلم که اتفاقا بلحاظ فکری می توان او را به اصولگرایان متعلق دانست با انتقاد از یکی از رسانه های افراطی که سعی کرده فیلم او را تودهنی به جناح مقابل قلمداد کند گفت:«بعضی واژه ها را نباید خراب کنیم، مثلا اینکه بدون دلیل به کسی بگوییم تحت تاثیر صهیونیستهاست و یا از فتنه گران است عاقلانه نیست. بلکه باید با گفتگو شرایط حل مشکلات را فراهم کنیم.»
می بینید دوستان افراطی! یک فیلمساز 25 ساله که اتفاقا توسط رسانه های شما مورد تقدیر قرار گرفته این چنین از شانتاژهای رسانه ای شما انتقاد می کند. پس آیا بهتر نیست حتی برای تسویه حساب سیاسی هم که شده روشی دیگر در پیش گیرید؟! شما حتی اگر می خواهید کاستیها را رونمایی کنید بر دهها فیلمی مانور کنید که با بودجه مملکت و به نام اثر ارزشی ساخته می شوند اما حتی به اندازه یک سوم هزینه تولیدشان هم فروش نمی کنند.
کمترین مزد زحمت
"عصبانی نیستم" فیلمی است برآمده از نسل تازه سینماگران ما که هم داستانگویی را خوب یاد گرفته اند و هم اینکه می دانند چگونه برای روایت داستانهای خود به جای فانتزی سازی به سراغ واقع گرایی بروند. کمترین مزد زحمت چنین فیلمسازانی ایجاد شرایط عادلانه اکران برای آنهاست. وقتی اثری سفارشی در گونه دفاع مقدس که حداقل یک میلیاردی برای آن هزینه شده و بنا بوده در زمره آثار فاخر سازمان متبوعش باشد با کف و خنده حضار جشنواره روبرو می شود و همگان از مخاطب خاص تا عام، طرز تلقی سازنده اش را نکوهش می کنند، این فرصت را می یابد که به صورت گستره روی پرده برود چرا نباید شرایط اکران عادلانه اثری که یکی از پرمخاطب ترین فیلمهای جشنواره بود فراهم شود؟!
منبع: کافه سینما
کمتر آدم منصفی بود که به هنگام نمایش فیلم در جشنواره نیز آن را اثری مشکل دار قلمداد کند و همان طور که باران کوثری از دیدارش با نمایندگان مجلس گفته بود آنها نیز در مجموع فیلم را اثری بی مشکل دانسته بودند که البته شیطنتهایی هم دارد! تعبیر نمایندگان از شیطنتها هم بیشتر به همان بخشهایی برمی گشت که بر ماهیت شخصیت اصلی فیلم به عنوان دانشجویی ستاره دار تاکید می شد که صدالبته که این ستاره دار بودن هم نیاز درام بود برای شخصیت پردازی درست کاراکتر "نوید".
نه سیاه نمایی، نه دروغ پردازی و نه ژستهای شبه روشنفکرانه
فیلم نه سیاه نمایی داشت، نه دروغ پردازی، نه ژستهای شبه روشنفکرانه برای دلبری از آن وریها و نه حتی یک سکانس خلاف شئونات رایج کشور. اگر بر سر فیلم جاروجنجال ایجاد شد فقط و فقط یک علت داشت و آن هم اینکه جناح افراطی برای تسویه حساب با مدیریت فعلی فرهنگی حساب ویژه ای را بر روی نمایش فیلمی دیگر(!) در جشنواره باز کرده بود اما وقتی دید آن فیلم دیگر حتی تا آخرین روز به سبد جشنواره راه نیافته چاره ای نداشت جز اینکه بر روی رگه هایی از گزندگی اجتماعی "عصبانی نیستم" مانور کرده و با انگهایی بی منطق مثل "حامی فتنه بودن" کاری کند که فیلم به اثری مشکل دار بدل شود.
محاسبات جناح افراطی بر این مبنا بود که این فیلم به دلیل اینکه تقریبا در بخش مستقل و بدون کمترین وابستگی به نهادها و ارگانهای دولتی یا شبه دولتی تولید شده است انگ زدن به آن راحتتر از فیلمی است که تهیه کننده ای متنفذ را پشت خود دارد یا ارگانی خاص از تولید آن حمایت کرده است و نتیجه همین محاسبات بود که باعث شد اثری کاملا اجتماعی در حد یک درام سیاسی، به دروغ، ضدنظام جلوه داده شود و حتی از اعطای جوایز بحق داوران جشنواره به آن نیز خودداری شود.
اگر "عصبانی نیستم" سیاسی است پس "قلاده های طلا" چیست؟
پیش بینی این بود که با جو ناعادلانه ای که پیرامون فیلم به وجود آمده "عصبانی نیستم" حالا حالاها فرصت اکران را پیدا نکند اما دفاع حجت ا.. ایوبی از این فیلم، خوش بین مان می کند به آینده یکی از جسورانه ترین فیلمهای همه این سالها و البته کارگردان آن با این حال تکیه ایوبی بر اینکه "کارگردان طی یک تفاهم بسیار خوب فیلمش را به اثری اجتماعی بدل کرده و اکنون از نظر شورای پروانه نمایش، این فیلم، یک فیلم اجتماعی است نه سیاسی" را نمی فهمیم. مگر "عصبانی نیستم" تریلری سیاسی بوده که حالا تبدیلش کرده اند به فیلم اجتماعی. اگر "عصبانی نیستم" در زیرگونه سیاسی دسته بندی شده پس "قلاده های طلا" را باید در کدام گونه دسته بندی کنیم؟
از آنجاکه عناصر و مشخصات مربوط به مكان، كاراكتر، پوشش و نظیر آن كه مولفههای شناسايی ثابت يک ژانر هستند در ژانر سياسي وجود ندارد پس نمی توان به راحتی گونه ای به نام گونه سیاسی را تعریف کرد اما اصلی ترین تعریفی که برای زیرگونه سیاسی وجود دارد زمانی رقم می خورد که فیلمساز یک سوژه محوری مرتبط با دنیای سیاست را محور درام خود کند. به عنوان نمونه آثاری مانند "دکتر استرنج لاو" یا "کاندیدای منچوری" می توانند اثر سیاسی قلمداد شوند. "گوزنها" یا "گزارش یک جشن" هم از نمونه های وطنی چنین زیرگونه ای هستند.
اما فیلمی که از ابتدا تا انتها از بیکاری یک جوان و تلاش فراوانش برای رهایی از بدبختیهای برآمده از این بیکاری می گوید در هر ژانری طبقه بندی شود نمی توان آن را سیاسی قلمداد کرد. "عصبانی نیستم" یک درام اجتماعی است که نقش اوضاع و احوال اجتماع در تعیین مسیر کاراکتر اصلی را به صریح ترین شکل ممکن می نمایاند و البته به مانند هر درام اجتماعی دیگری، جای تعابیر مخاطب را هم باز می کند که آسیبهای اجتماعی فیلم را معلول شرایط سیاسی بداند درست به مانند آنچه در آثاری دیگر از سینمای اجتماعی ایران نظیر "آژانس شیشه ای"،"زیر پوست شهر"،"ارتفاع پست" و "سگ کشی" رخ می دهد اما اینکه به این دلیل چنین فیلمی را سیاسی قلمداد کنیم نابخردانه ترین کار ممکن است.
سخنان یکی مثل خودتان را جدی بگیرید
با این اوصاف به نظر می رسد توضیحات ایوبی درباره تبدیل ژانر فیلم را نیز بیشتر پاسخی بدانیم برای آن دسته از افراطیون که از جشنواره به این سو مرتبا سعی کرده اند با انتشار شایعات پیرامون وجوه نامریی فیلم با جریان سیاسی روبرویشان تسویه حساب کنند. شخصا این دسته از دوستان افراطی را ارجاع می دهم به نشست نقد و بررسی مستندی به نام "آرامش شام" که اخیرا در قالب طرحی به نام "سینماروایت" انجام شد. در این نشست کارگردان فیلم که اتفاقا بلحاظ فکری می توان او را به اصولگرایان متعلق دانست با انتقاد از یکی از رسانه های افراطی که سعی کرده فیلم او را تودهنی به جناح مقابل قلمداد کند گفت:«بعضی واژه ها را نباید خراب کنیم، مثلا اینکه بدون دلیل به کسی بگوییم تحت تاثیر صهیونیستهاست و یا از فتنه گران است عاقلانه نیست. بلکه باید با گفتگو شرایط حل مشکلات را فراهم کنیم.»
می بینید دوستان افراطی! یک فیلمساز 25 ساله که اتفاقا توسط رسانه های شما مورد تقدیر قرار گرفته این چنین از شانتاژهای رسانه ای شما انتقاد می کند. پس آیا بهتر نیست حتی برای تسویه حساب سیاسی هم که شده روشی دیگر در پیش گیرید؟! شما حتی اگر می خواهید کاستیها را رونمایی کنید بر دهها فیلمی مانور کنید که با بودجه مملکت و به نام اثر ارزشی ساخته می شوند اما حتی به اندازه یک سوم هزینه تولیدشان هم فروش نمی کنند.
کمترین مزد زحمت
"عصبانی نیستم" فیلمی است برآمده از نسل تازه سینماگران ما که هم داستانگویی را خوب یاد گرفته اند و هم اینکه می دانند چگونه برای روایت داستانهای خود به جای فانتزی سازی به سراغ واقع گرایی بروند. کمترین مزد زحمت چنین فیلمسازانی ایجاد شرایط عادلانه اکران برای آنهاست. وقتی اثری سفارشی در گونه دفاع مقدس که حداقل یک میلیاردی برای آن هزینه شده و بنا بوده در زمره آثار فاخر سازمان متبوعش باشد با کف و خنده حضار جشنواره روبرو می شود و همگان از مخاطب خاص تا عام، طرز تلقی سازنده اش را نکوهش می کنند، این فرصت را می یابد که به صورت گستره روی پرده برود چرا نباید شرایط اکران عادلانه اثری که یکی از پرمخاطب ترین فیلمهای جشنواره بود فراهم شود؟!
منبع: کافه سینما