روایت یک شهروند از حیات دوباره خود بواسطه تلاش کادر درمانی بیمارستان | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۱
درپی انتشار گزارشی در سایت تابناک با عنوان"40 میلیون تومان به حساب بریز تا نوبت عملت فراموش نشود!" که ادعاهای نادرستی در ارتباط با یکی از بیمارستانهای مشهور و قابل اعتماد کشور که در آن پیوند کبد انجام می شود مطرح کرده بود،یکی از بیماران این بیمارستان پس از خواندن گزارش مورد اشاره با ارسال نامه‌ای به پایگاه خبری-تحلیلی امید ضمن روایت سیر درمان خود در این بیمارستان و اعتمادی که مردم کشور نسبت به کادر درمانی و پزشکان این بیمارستان دارند از انتشار اینگونه اخبار نادرست که زمینه ساز برخی سوء تفاهم ها درباره یکی از حساسترین و حیاتی‌ترین مراحل زندگی بشر می‌شود اظهار تاسف کرد.
به گزارش امید،متن کامل نامه ارسالی از سوی این شهروند که روایتگر مراحل درمانی خود در این بیمارستان می‌باشد به شرح زیر است:
مدتی بود که خیلی ضعیف شده بودم و تب می کردم .خیلی لاغر شده بودم فکر می کردم چون بچه ام کوچک است و دانشجو هستم کارم زیاده ولی به مرور بدتر شدم تا اینکه تشخیص دادند که من بیماری PSC مبتلا شده ام و کبدم را از دست داده ام و تنها راه زنده ماندم پیوند کبد بود .همه جا مکاتبه کردم و همه بر این عقیده بودند که دیگه زمانی ندارم تا در لیست انتظار پیوند کبد آن کشورها بمانم دیگر خیلی دیر شده بود .دوستی داشتم که ساکن اتریش بود و مدارکم را برده بود در بیمارستانی و آنها گفته بودند که ما شنیده ایم که در کشور خودتان پزشکی هست که تازه این عمل پیوند کبد را انجام می دهد و با شناختی که از او داریم ایشان جزء بهترین و برترین جراحان دنیا هستند که تعداد چنین جراحانی انگشت شمار است با سختی فراوان رفتیم شیراز و ایشان وقتی مرا معاینه کردند به من گفتند که مشخص است همه چیز را از وخامت حال خودت میدانی اگر قسمت به زنده ماندن تو باشد در هر شرایطی زنده خواهی ماند و من فقط  یک وسیله ام .خیلی امیدوارتر شده بودم چرا که میخواستم برای زندگی بجنگم و بزرگ شدن پسرم را ببینم .
جوان بودم در چند قدمی مرگ، سخت می شود که آن همه درد و رنج را در چند خط نوشت ولی این حس و حال خیلی از ما بیماران پیوندی است که تجربه کرده ایم.
چند بار به شیراز آمدیم ولی پیوند نشدم و در آخر 21 اردیبهشت سال 1382 پیوند کبد شدم.زمان عمل دکتر باز هم به من یادآوری کرد که خیلی امیدوار به این عمل و زنده ماندم نباشم چون با زردی 40 و وخامت حالی که من داشتم همه به این مسئله واقف بودیم که فقط با خداست زنده ماندن من.
به لطف خدا و تلاشهای دکتر و تیم پیوند با نبود خیلی امکانات من عمل شدم و هنوز این خبر را نگه داشتم که در تمام دنیا مخابره شده بود که طی یک جراحی کم سابقه در دنیا زن جوان 26 ساله ای در ایران در بیمارستان نمازی شیراز پیوند کبد شد.با زحمت های شبانه روزی تک تک پرسنل و تیم پیوند 12 سال پیش که هنوز در ایران کسی نمی دانست پیوند کبد چیست و چگونه انجام میشود این امر صادق شد و آن زمان هیچ  سازمان دولتی از ما حمایت نکرد تمام خرج عمل و داروها را بیماران خودشان باید پرداخت میکردند که واقعاً از توان خارج بود اگر خیرین نبودند و کمک های مردمی نبود هیچ کار نمیشد کرد طی 43 روزی که من در بخش بستری بودم شاهد زحمت های دکترها بودم .آنها شبانه روز در کنار ما بودند مثل یک پدر دلسوز گاهی می دیدم که چطور برای بیمارشان که از دست می رفت یا حال خوبی نداشت آرام اشک می ریختند همین طور پرستارانی که مثل فرشته بودند همیشه در کنار مریض و صبور بودند با این همه دردهای ما.
کم کم بهبود پیدا کردم و دوباره به زندگی برگشتم ولی هنوز سه سال نشده بود که پس زدگی های کبدم شروع شد مدام تحت درمان بودم ولی به مرور دوباره سیروز کبدی به سراغ من آمد و کم کم من دوباره در لیست پیوند قرار گرفتم .به خاطر شرایط زندگی و تحصیلی این دو سال اخیر را در ایران نبودم و در آمریکا هم که در یک بیمارستان تحقیقاتی دانشگاهی بستری می شدم به خاطر باز وخامت حال جسمانی ام آنها به من می گفتند که خیلی فرصت ندارم و دوباره خاطرات 12 سال پیش من تکرار شده بود بعد از اینکه به خاطر عوارض بیماری تو کما رفتم کمی فراموشی پیدا کردم و خیلی از چیزها را یادم میرود و به خاطر مصرف این همه سال داروهای پیوند ارگان های دیگه بدنم دچار نارسایی و صدمه شده اند تمام مدت که از ایران دور بودم باز هم دلم می خواست اگر بشود دوباره پیوند بشوم دوباره در شیراز باشد .دوست داشتم اگر هم قرار است بمیرم در خاک خودم باشم و یا اینکه در جایی باشم که بهترین امکانات پیوند دنیا را دارد و تمام مطالعات و یافته های جدید در آن بیمارستان بود باز نور امید من در شیراز بود. یک روز در بیمارستان آنجا بستری بودم یک سری از اساتید و پرفسورهای آنجا آمدند و از من خواستند که اگر راضی هستم به آنها اجازه بدهم از عکس ها و سونوگرافی هایی که از من داشتند در تدریس استفاده کنند و می گفتند که از نظر ما راحان بهترین جراحی عروق در پیوند کبد تو د رآن سال انجام شده که خیلی مایل بودند با تیم پیوند همکاری کنند و تبادل اطلاعات داشته باشند و با سختی فراوان از همسرم خواستم که نرا به شیراز ببرد شاید بشود باز کاری کرد . با اینکه ممنوع بود پرواز برایم ولی آمدم شیراز و مجدد به کلینیک پیوند. این بار دیگر فرق داشت با 12 سال پیش که ما فقط خودمان بودیم دیدم که جمعیت زیادی هرروز می آیند و در لیست قرار می گیرند ولی دیگه این بار چون تجربه داشتم می دانستم که باید صبر کنم تا روزش برسد و باز هر روز به خودم می گفتم که اگر در تقدیر من زنده ماندن تا هر ساعتی از این روزها باشد من زنده خواهم ماند و همه چیز در دستان خداوند است . به خاطر وخامت حالم که در لیست اورژانس قرار گرفتم تو این چند ماه چند بار برای پیوند خبرم کردند ولی باز لحظه پیوند من را گفتند دفعه بعد و شخصی که از من حالش بدتر بود را پیوند کردند حتی یک بار آماده اتاق هم عمل شدم ولی باز تیم پیوند گفتن نه این بار هم نمی شود تا اینکه به لطف خدا و باز تلاشهای بی دریغ تیم پیوند 17 خرداد پیوند شدم و با تمام سختی ها و دردها دوباره خداوند مهربان با فرشتگان زمینی اش من و امثال من که در اینجا بسیار بسیار زیاد هستند را به زندگی برگرداند حالا دیگه یه جورایی من از قدیمی های پیوند هستم در اینجا شاید مردم ما کمتر می دانند ولی اشخاص مثل من که سالهای پیش با نبود امکانات و حمایت های دولتی عمل شدند می دانند که چه خون جگرهایی این تیم پیوند خورده است که حالا مردم ما به راحتی و رایگان عمل می شوند باشد که شکرگزار خداوند و این عزیزانی باشیم که من شاهدم که چه زحمت ها و تلاشهایی کردند تا این روز برسد که مردم ما و حتی خاورمیانه به راحتی برای عمل به اینجا مراجعه کنند عمل پیوند کبد که در تمام دنیا بسیار بسیار هزینه بر و حتی گاهی ناممکن است. 
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز