قوم‌نگار نباید خود را درگیر قضاوت کند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۰
کد خبر: ۷۴۱۶۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۱ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۳

نخستین‌باری است كه كتابی به این سبك و سیاق در تاریخِ فرهنگی نوشته می‌شود، در مورد تدوین «دانشنامه قوم بختیاری» توضیحاتی را ذكر كنید.

من هیچ‌گاه كوتاه مدت فكر نمی‌كنم، تمام تلاش‌ام این بود كه می‌خواستم تاثیرگذار و متفاوت باشم. از طرف دیگر احساس تعهد و تعلق عاطفی به فرهنگ ملی را دارم و سعی‌ام بر این بود كه به شاخص‌های آیینی و سنتی در حوزه مردم‌شناسی اشاره كنم. در پژوهش‌های قوم نگاری، آیین و سنت مانند مهره‌های یك تسبیح هستند كه به نخ جامعه‌شناسی وصل می‌شوند، آن چنان كه محوراساسی دانشنامه بر راه و رسم فرهنگ مردم و پرسش‌های انسان شناسانه بنا نهاده شده است. در تحریر دانشنامه وامدار معنوی فرهنگ مردم هستم، من ارزش تاریخِ فرهنگی و عظمت این فرهنگ را دریافتم و سعی كردم كار نكرده‌ای را ارائه دهم تا مرجع و رفرنسی برای فرهنگ ملی و قومی باشد. دانشنامه حاصل كنكاش و مطالعه میدانی چندین ساله من است، با دیدگاه بومی گرایی و روش‌شناسی قومی به صورت رده‌ای و موضوعی تدوین و تنظیم شده است. هر بخش شامل چند فصل مرتبط به هم كه شامل مفاهیم كلیدی، تحلیل ساختاری، بیت مثل و طرح و تصاویر و... است.

دانشنامه اثر شما اتفاق مهمی در زمینه فرهنگ مردم است، آیا شما با موضوعات غیرمنتظره‌ای در قوم نگاری برخورد كردید؟ آیا در مورد بررسی آیین و سنت‌ها به قضاوت هم می‌نشستید؟

آیین و سنت‌ها در اقوام بسیار قدرتمند هستند، زیرا به زیست آدمی معنا و مفهوم می‌بخشند. قوم‌نگاری با پیمایش‌های اجتماعی نمود خواهد داشت، آرا و نظرات مطرح در این خصوص باید موشكافانه انجام شود و قوم نگار نباید خود را درگیر قضاوت كند كه دچار بد فهمی خواهد شد. اقوام ویژگی‌های منحصر به فردی دارند، اعمال و رفتار آنها خارق العاده است. شناسایی كنش‌های قوم نگارانه مستلزم انگیزه است مثلا در اعمالی كه اقوام برای نیل به رستگاری انجام می‌دهند، قوم نگار گاهی به موضوعات غیرمنتظره‌ای برخورد می‌كند، پس باید از دانسته‌های قومی برخوردار باشد و به اعمال و كاركردهای رفتاری «شوخی آمیز» یا «پرهیز آمیز» یا «تهدیدآمیز» توجه كند. از طرف دیگر در تحلیل آیین و سنت‌ها باید به منابع ریز جامعه‌شناسی عامیانه دقت كرد. به تحلیل یكی از سنت‌های پرهیزآمیز قومی دقت بفرمایید؛ در گذشته قشری از زنان خلخال به پا می‌بستند، شاید زیبایی ملاك ظاهری این سنت باشد ولی این اجرا یك پیشینه تاریخی دارد، امری پرهیزآمیز در این امر نهفته است، نوعی از هشدار تا گروهی كه از لحاظ طبقاتی شناسایی شده‌اند از سر راه این بانوی شوهر‌دار كنار روند. و نشان می‌داد فردی كه خلخال به پا دارد برخوردار از یك رشته امتیازات اجتماعی است.جامعه عشایری و روستایی مختصات و اعتقادات خود را دارند؛ دلبستگی و وابستگی اعمال آنها بر گرفته از سنت پیشینیان است، به‌طور مثال در پیوند‌های خونی و زناشویی (نسبی و سببی) سعی می‌كنند با هم نژاد و هم سطح خود وصلت كنند. یا در سنت ازدواج پرداخت شیربها هنوز بین عشایر رایج است. در همین جامعه سنتی گاهی با فوت پدر یك تغییر ساختاری در جایگاه فرزندان به وجود می‌آمد، اگر مادر جوان باشد و بخواهد با غیرخویشاوند (متوفی) ازدواج كند، برای استمرار سلسله دودمانی (پدرتباری) فرزندان نباید از تیره پدری خارج شوند و حتی اگر خانواده درجه اولی در قید حیات نباشد خویشان و وابستگان پدری باید سرپرستی فرزندان را برعهده بگیرند.

اكولوژی انسانی و روانشناختی فرهنگی از رشته‌های عمیق علوم انسانی است و پژوهش‌های پیمایشی بهترین كار برای یك قوم نگاشت محسوب می‌شود. قوم‌نگاری وظیفه بس دشواری است و بومی گرایی بازنمود باورها و ارزش‌های فرهنگی است. ظهور و بروز این امر را از كجا آورده اید؟ و چگونه به این نوشتار روی آوردید؟

یكی از اهداف مهم تاریخ فرهنگی ثبت افكار و اندیشه است، می‌خواستم با یك كار میدانی چیستی و چگونگی آداب و رسوم را منتقل كنم. آیین و سنت‌ها نقش پیچیده‌ای دارند، فولكلور حافظه تاریخی و فرهنگی جامعه سنتی است. اجرای آنها بین چادرنشینان عشایری در من انگیزه ایجاد می‌كرد، برای منِ بختیاری جاذبه مند بود. من هیچ‌گاه خود را بی‌نیاز از كنكاش و پژوهش میدانی ندیدم... صدای شیهه مادیان، صدای چشمه سارها، صدای باد وقتی لای درختان می‌پیچید، صدای گنجشكان، صدای هی هی چوپان‌ها، صدای بع بع گوسفندان و بره‌هایی كه از بین هزاران راس مادر خود را تشخیص می‌دادند هنوز هم برایم هیجان‌انگیز است. من در نوجوانی با پرچمداران شعر بومی بختیاری نظیر داراب افسر بختیاری و ملا زلفعلی كرونی و افراد سرآمد، مبارزان و سردمدارانی چون سردار اسعد و... كه در فراز و فرود تاریخ حماسه ساز بودند... آشنا شدم. نخستین بار شعر «رستاخیز مسجدسلیمان» اثر داراب افسر بختیاری (پدر شعرگویشی بختیاری) را حفظ كردم. شعری كه تاریخ مدون دوره‌ای از حضور انگلیسی‌ها را در خاك بختیاری بازگو می‌كند. آن قدر برایم شوق برانگیز بود كه در تمام مناسبت‌ها آن را می‌خواندم.

از اصول‌ قوم نگاری تحقیقات میدانی در محوریت گفت‌وگوست، شما تا چه حدی این اصل را اجرا می‌كردید؟

قوم نگاشت برداشت‌های متفاوت از اعمال قومی دارد؛ محور اصلی كارم بررسی آیین و سنت‌ها بود، راه و رسم‌هایی كه ركن اصلی پژوهش‌های انسانی را دارد. بختیاری قومی سختكوش و بلند پرواز با جنبش‌های تكرار ناپذیر تاریخی (خیزش‌های مردمی علیه شاهان قاجار، خیزش‌های متفاوت در دوران پهلوی) كه اشعار حماسی آنها در حافظه جمعی مانده است، دارای افتخارات تاریخی و اجتماعی با پیشینه طولانی است و به علت قدمت باستانی از نوعی ابر فرهنگ برخوردار است. بر اساس داده‌های زبان‌شناسی و تاریخی تنها زبانِ خویشاوند زبان پارسی زبان بختیاری است. زبان بختیاری مثل رودخانه‌ای است كه فرهنگ، باور و اعتقادات باران و برف و تگرگ آن محسوب می‌شوند. شناسایی كنش‌های رفتاری مثل دست بر زانو زدن مستلزم پرداخت به انگیزه‌های سنتی و اعتقادی است. اكثر اقوام سنت‌های خود را شفاهی و به وسیله افسانه، ترانه مثل و متل و چیستان... به نسل بعدی منتقل می‌كنند. بی شك هر پژوهشگری از تقدیر باوری اقوام در شگفت می‌ماند، زیرا بر این اعتقاد و باورمندی هستند كه قوانین حاكم بر طبیعت و كائنات به سرنوشت انسان تعمیم داده می‌شود. اصولا عشایر كوچنده زمان كوچ از قوانین حاكم بر طبیعت و گردش ماه و ستاره استفاده می‌كنند... معمولا در عزاداری‌ها زنان بختیاری چادرهای سیاه را به پشت سر گره می‌زنند كه این نشان و المانی است از مرگ انسانی كه زندگی اش به دنیای دیگر (دنیای پشت سر) گره خورده است.

تلاش شما در تدوین دانشنامه بختیاری فرهنگ مداران اقلیم گرا را امیدوار به كنكاش و پژوهش در این مورد كرده است، چگونه و با چه اهدافی به این رویكرد‌های انسان گرایانه دست یافتید؟

اعتقادات آیینی و سنتی تنها موضوعی است كه همه اقوام در مورد آنها اتفاق نظر دارند. نمی‌توان منكر حقیقت‌های آشكار و پنهان آیین و سنت‌ها شد، در گوشه مینای دختران لچك ریالی رازها نهفته است، همچنان كه نگاه متفكر مردان گیوه پوش جزیی از فرهنگ قومی محسوب می‌شود. افرادی كه با قدرت شفابخشی در مناسك اعتقادی تبحر دارند، آن چنان كه مواظب‌اند به نقض قوانین عرفی قوم متبوع خود نپردازند و به واسطه تصمیم‌گیری‌ها پایه‌های انضباط اخلاقی نلغزد، چه مناقشاتی كه با پادرمیانی ریش سفیدان فیصله پیدا می‌كرد، جنگ افروزی‌هایی كه با نگاه بزرگ‌زاده‌ای به دوستی بدل می‌شد. چادرنشینان دنیایی آكنده از زیبایی دارند، فصل كوچ، فصل پشم چینی، فصل كاشت، فصل درو، فصل حنابندان گوسفندان، ازدواج دختران لچك ریالی، دست ساخته و دست بافته زنان هنرمند بختیاری... همه و همه علاوه بر ترغیب و تشویق مرا به كنكاش وامی داشت. در گذشته افراد با تجربه و دانایان قوم به صورت شفاهی تاكید بر نوع آموخته‌هایشان داشتند، به جوانان توصیه می‌كردند در بلندی‌ها اقامت گزینند تا به‌راحتی از اقلیم شان دفاع كنند. بختیاری در هیچ سلسله‌ای زیر سیطره نبوده است، همیشه استقلال نسبی خود را حفظ كرده است، با توجه به جنگ و گریزها آنها به مرو زمان امتیازات اجتماعی و سیاسی خاصی را حفظ می‌كردند و به باورهای رسوم و اعتقادات خود وفادار می‌ماندند.

گروهی از جهانگردان در دوره‌های مختلف به دیار بختیاری آمده‌اند و كتاب‌هایی را در مورد تاریخ، فرهنگ و آیین و آداب قومی نوشته‌اند، سوال اینجاست كه چقدر بازنمود فكری این نوشته‌ها در فرهنگ بختیاری دقیق و حقیقی بوده است؟ راهبردها و شیوه‌های فكری آنها چه اثرات فرهنگی بر مردم‌شناسی داشته است؟

فرهنگ از اساسی‌ترین نیازهای اقوام است، نوعی وحدت روحی و تشابه محسوسی در اعتقادات و سنت‌های جوامع قومی دیده می‌شود. باورهای اعتقادی جزء برساخته‌های فرهنگ زبانی است كه به ذهن و زبان قدرت می‌بخشد. معمولا بومی نگاران پژوهشگر، گذشته‌ای را بازگو می‌كنند تا موجب تحریف تاریخ و فرهنگ نشوند. سیاح و جهانگردانی مانند سرهنری لایارد، كارثویت... یا ایزبلا بیشوب اسكاتلندی الاصل كه در فوریه 1890م از راه بغداد وارد كرمانشاه شد و پس از عبور از شهرهای تهران و اصفهان به چهارمحال و بختیاری می‌رسد... الیزابت مكبن با كتاب« بامن به سرزمین بختیاری بیایید » آن چنان مجذوب فرهنگ بختیاری بود كه نام « بی‌بی گل افروز» را بر خود نهاد. و افراد و سیاحان دیگری كه در كسوت یك قوم نگاشت به دیار بختیاری سفر می‌كردند، اكثر آنها با انگیزه سیاسی و اجتماعی وارد خاك بختیاری می‌شدند كه سفرنامه‌های آنها بازنمودی از ذهنیات خودشان است. برخی از این نوشته‌ها از لحاظ تبارسازی یا واپس گرایی تاریخی آغاز یك انحراف جدید در تاریخ و فرهنگ قومی محسوب می‌شوند. تحلیل تاریخ فرهنگی بختیاری كمك به فرهنگ ملی است، امروزه گام‌های خوبی در راه تثبیت فرهنگ بختیاری برداشته شده است. نام‌های شناخته شده مانند دكترعلی قنبری عدیوی، دكترغفار پوربختیار، دكتراسفندیار آهنجیده، دكتر نورالله مرادی، دكترفریبز فروتن... كه رفرنسی كار می‌كنند و در تثبیت و ترویج فرهنگ بختیاری در خط مقدم هستند.

قوم نگاری از مولفه‌های انسان‌شناسی و زیرمجموعه علوم اجتماعی است. از این رهگذر «دانشنامه قوم بختیاری» سرشاخه و كف فرهنگ بختیاری و جزء واقعیت‌های جامعه شناختی است. چه ضرورتی ایجاب می‌كرد كه شما به این مهم بپردازید؟

آغاز هزاره سوم میلادی با شعارجهانی شدن شكل گرفته است كه همه ابعاد زندگی اجتماعی، فرهنگی اقتصادی ما را تحت نفوذ خواهد داشت، این امر برای هویت ملی و هویت قومی چالش برانگیز است. جهانی شدن این نوزاد عصر جدید در اكثر كشورها رویكرد و رهیافت‌های مختلفی به همراه دارد، در آینده جهان به سرعت در پدیده‌های مادی مستحیل می‌شود و كمتر به واقعیت‌های اجتماعی توجه خواهد شد. جهانی شدن در كشور من ایران از بُعد ملی و قومی هم فرصت است و هم تهدید محسوب می‌شود. ما باید مباحثی چون هویت ملی و هویت قومی، جهانی شدن و چالش‌های این پدیده جهانی را مورد واكاوی قرار دهیم. جهانی شدن زمینه‌های مختلف زندگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد اما ما با ثبت تحلیلی سنت‌های آیینی نباید از جهانی شدن هراسی داشته باشیم، حفظ هویت از مباحث با اهمیت جامعه شناختی است، باید هر انگاره، ارزش، هنجار، آیین، رسم و سنت ثبت شود تا با هر نوع دگردیسی و جهانی شدن، فرهنگ بومی و قومی مستحیل نشود و در این ره آورد جهانی شدن كه از آن گریزی نیست فرهنگ غالب قرار نگیرد.

قوم نگاری از اصلی‌ترین مولفه‌های انسان‌شناسی است و فرهنگ مردم مثل یك اقیانوس است كه از هر زاویه آن می‌شود برداشت كرد، آیا شما اثر دیگری هم در رده تاریخِ فرهنگی دارید؟

آیین و سنت‌ها كشتزار افكار پدران ما هستند و حفظ فرهنگ فولكلور حفظ اصالت یك ملت است. امروزه با كمرنگ شدن مناسبات قومی، مناسبات مدنی جایگزین می‌شود و پرداخت به تاریخِ فرهنگی برای جلوگیری از استحاله فرهنگ قومی موثر است... من معتقدم اگر قنات‌ها لایروبی نشوند می‌خشكند، اگر علف‌های هرز هرس نشوند مزرعه خشك می‌شود و اگر افكار و عقاید ثبت نشوند به مرور زمان محو می‌شوند و دچار خشكسالی خواهند شد. در خاستگاه اقوام مختلف ایرانی آیین و سنت و باورداشت‌ها از پتانسیل شگرفی برخوردارند، هر قومی ویژگی مختلف آیینی دارد كه در لفاف آداب و رسوم خود را نشان می‌دهد. ما در تاریخِ فرهنگی توانایی‌های بسیار داریم، این فرهنگ ارزش ماندگاری دارد و امروزه شعار ما اقلیم گرایان نوین این است كه بنویسیم تا بدانیم كی هستیم، بنویسیم تا فراموش نشویم، بنویسیم تا فرهنگ را از آفرینندگی باز نداریم. بنویسیم تا به قول مولانا«هر كسی كو دور ماند از اصل خویش، بازجوید روزگار وصل خویش»، چالش‌های ناشی از جهانی شدن بر هویت ملی و قومی تاثیر مستقیم دارد، بنویسیم تا جهانی شدن هویت ملی و هویت قومی را تضعیف نكند و ما گرفتار فرهنگ استعلایی و تحمیلی و چالش‌های هویت قومی نشویم. بنویسیم تا نسل جوان با خودباوری وارد جامعه جهانی شود و گرفتار بحران هویت نشود. در آخر متذكر شوم كه شاید این كار من موج كوچكی از تاریخِ فرهنگی دریای مواج فرهنگ مردم باشد، امید دارم خوانندگان دانشنامه بختیاری «نه» بود و «كم» بود‌ها را به دیده اغماض منگرند و در صورت تمایل در ایمیلی كه در آخر كتاب ذكر شده، نكات ارزشمند خویش را متذكر شوند تا رهیافتی برای جلدهای بعدی باشد.

سریا داودی حموله را بیشتر به شاعری و نقادی می‌شناختیم. ایشان علاوه بر مقاله و نقدهای متعدد مجموعه های«اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف می‌زنم»، «آسمان حرفی از گیسوان لی لی بود»، «نان ونمك میان گیسوان تهمینه»، «از عصای شكسته نیچه تا عصر مچاله لوركا»، «من ما بودم با دو فاعل اضافه» و «سرنادهای میتراییك»... در كارنامه ادبی خویش دارد. در نمایشگاه كتاب امسال شاهد انتشار«دانشنامه قوم بختیاری» و كاری متفاوت از ایشان بودیم. كتابی سترگ بر قله ادبیات فولكلور كه با تحلیل میدانی و علمی به بررسی آیین، سنت، باورداشت، اعتقادات و ریز تاریخِ فرهنگی پرداخته شده است. مولف در راه اعتلای فرهنگ قومی گام برداشته است تا از هویت ملی خویش دفاع كند.

برچسب ها: قوم نگار ، قضاوت
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز