
یک افشاگری دیگر در مورد مجید جلالی
دیروز افشاگریهای خداداد عزیزی علیه آقا معلم را منتشر کردیم. غزال تیزپا در این مصاحبه گفته بود سال 82 سرمربی تیم به واسطه اعتقاد به جادوگر و رمال پاس را قهرمان کرد! صحبتهای خداداد که به طور غیرمستقیم مجید جلالی را نشانه گرفته بود واکنشهای زیادی را به دنبال داشته، از جمله این که جلالی در مصاحبه با یکی از روزنامههای ورزشی کشور موضوع را به نوعی تکذیب کرده است. از همین رو با مهدی هاشمینسب تماس گرفتیم ستاره آن روزها پاس هم در اینباره اظهارنظر کند.
خداداد در مصاحبه با بانک ورزش، بحث جادوگر در سالی که با پاس قهرمان شدید صحبت کرد…
شاید اگر خداداد صحبت نمیکرد من هم تا آخر عمرم صحبت نمیکردم اما این را میدانم شاید خداداد تند صحبت کند اما همیشه واقعیتها را گفته و حالا هم چون مصاحبه کرده من هم حرفهای او را تأیید میکنم.
یعنی جلالی برای قهرمانی پاس در سال 82 به رمال و جادو متوسل شده بود…
من اسم از کسی نمیبرم؛ اما این حرف و حدیثها اطراف تیم بود و همه بازیکنان در جریان این مسائل بودند. من در این مصاحبه اسمی از شخص جلالی نمیبرم چون سرمربی من بود اما در آن سال در پاس همه بازیهای بزرگ را بازی میکردم اما بازیهای راحتتر مثل شموشک و فجر را روی نیمکت قفل میشدم وقتی هم پرسیدم اگر من بد کار میکنم چرا بازیهای مهم بازی میکنم.
دلیلش را از کی پرسیدی؟
یکی از دوستان همان فرد…! وقتی پرسیدم گفت دستور از پرندههای آسمانی میآید؛ بیشتر که پیگیر شدم گفتند اگر بازیهای معمولی را بازی کنی پرندهها خشمگین میشوند.
این دوست طرف این حرفها را میزد یا سرمربی تیم؟
یکی از دوستان طرف بودند که ارتباط خوبی با کادر فنی داشت. این فرد همان کسی است که بعداً در سایپا هم فعالیت میکرد و گفته میشد به خاطر اوست که 8 هفته سایپا فصل بعدش در صدر مانده. آن زمان هم میگفتند به خاطر پرندههای آسمانی بود.
شاید جلالی در جریان نبوده وگرنه باشگاه پاس یک باشگاه نظامیبود…
گفتم اسم کسی را نمیبرم اما اگر این گونه بود چرا اسم مادرم را پرسیدند در صورتی که دلیلی نداشت.
حالا واقعاً پرندههای آسمانی پاس را قهرمان کردند؟
این که کارساز بود یا نبود را نمیدانم اما معتقدم دلیلش این حرفها نبود بلکه تیم پاس در آن فصل کاپیتانش خداداد بودو بازیکانی چون غلامپور، جواد نکونام، عباس آقایی و… را در اختیار داشت. اتفاقاً معتقدم اگر پرندههای آسمانی نبودند ما باید زودتر از اینها قهرمان میشدیم و کارمان به روزهای آخر کشیده نمیشد.
چرا با جلالی صحبت نکردی تا دلیل نیمکت نشینی ات را بپرسی؟
من با جلالی صحبت نکردم. من بازیکنی نبودم که نیمکت نشین باشم و سکوت کنم بلکه به پر و پای مربی میپیچیدم.
گویا فصل بعد هم قرار بوده «الف. الف» ر اروی نیمکت بیاورند…
میگفتن چنین مسائلی بوده اما من در پاس نبودم.
چرا کسی که همواره در رسانهها معلم اخلاق و تئوریسین فوتبال است باید اینگونه رفتار کند.
در فوتبالی که مربی در روز روشن حقالناس میکند و حق بازیکن را میخورد و بعد هم محرز میشود هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. فوتبال ما آن قدر کثیف است که دیگر وقت نمیشود با رمالی و جادوگری مبارزه کرد. برخورد کردن در این فوتبال برای من و امثال من است چون پشت نداریم. آقایان با تمام این حرفها دوباره با دوتا تلفن مشکلشان حل میشود اما یک مربی ضعیف از نظر رابطه حتی اگر چای را با نمک بخورد هزار تا پرونده برایش درست میکنند. در این فوتبال آنهایی که پشت دارند نهایتش میگویند این جا دزدی نکن برو جای دیگر کارت را انجام بده. کسانی که رأس فوتبال هستند تک تک این آدمها را میشناسند اما کسی برخورد نمیکند من هم اگر اسم نمیبرم به خاطر این که حوصله ندارم خودم را درگیر کنم چون پشت ندارم تا همین جا هم گفتم زیاد بود. شما مطمئن باش اگر دست کسی بهانه داشتم تا حالا لهام میکردند.