"غلامرضا ظریفیان" استاد تاریخ دانشگاه تهران و دانشآموخته دوره دکترای تاریخ اسلام است که در دولت سید محمد خاتمی، معاون وزیر علوم بود. وی که خود در دوران جوانی از فعالان سیاسی و دانشگاهی محسوب میشده، به خوبی به مسائل دانشگاه و مطالبات دانشجویی آشنایی دارد و از این جهت، گزینه خوبی برای گفتوگو در زمینه ارزیابی عملکرد دولت یازدهم در حوزه وزارت علوم و نقد دولتهای نهم و دهم در نگاه امنیتی به دانشگاهها، خواهد بود.
گفتوگوی خبرنگار "
صدای آزاد" با وی در این زمینه، به شرح زیر است:
* به عنوان اولین سؤال، آنچه امروز در دانشگاهها شاهد هستیم، حاصل نگاه کلان دولتهای نهم و دهم به جامعه دانشگاهی است. این نگاه و رویکرد را چطور عنوان میکنید و به نظرتان چه شاخصههایی داشت؟
در دولت قبل که دو دوره سکانداری مملکت را به عهده داشتند، در خیلی از بخشهای دولتی و غیردولتی بیمهریهایی را نشان دادند که یکی از این بخشها، دانشگاهها بودند؛ حال آنکه دانشگاه جایی است که باید هر روز برای توسعه و ارتقاء آن سعی و تلاش کنیم نه اینکه باعث عقبگرد و یا حتی توقف آن باشیم.
وقتی به عقب برمیگردیم و تاریخ هشت سال گذشته را نگاه میکنیم، یکی از بخشهای مهمی که مورد بیمهری قرار گرفت چه در عرصه دانشجویی، چه در برخورد با اساتید و حتی توجه به چارجوبهای اصولی آکادمیک، دانشگاهها بودند.
* دلیل این بیمهری چه بود؟
دولت نهم و دهم بر این باور بود که خودش توانمند است و نیاز به حضور کارشناس ندارند؛ از این جهت با دانشگاه که محل رشد نیروهای متخصص و کارشناس است، رابطه خوبی نداشت.
دولت احمدینژاد از همان ابتدای کارش، عمده تکیهگاه و فعالیتش را بر یک مجموعه محدود و مشخص گذاشته بود. حتی شاهد بودیم اساتید و کارشناسان برجسته اقتصادی کشور به آقای احمدینژاد نامه دادند و از وضعیت کشور ابراز نگرانی کردند و گفتند این روش پاسخگویی به مسائل کشور و اقتصاد مملکت نیست و اگر با این روش پیش برویم شاهد بحران خواهیم بود؛ ولی احمدینژاد توجهی به نامه و نظر اقتصادانان خبره نکرد.
در آن دوره، در حوزه دانشگاهها با بازنشستگی زودهنگام اساتید خبره و زبده روبهرو بودیم. همچنین با سیستمهای متمرکز مواجه شدیم که همین امر فعالیت دانشجویان را رو به افول برد و از همه مهمتر با پدیده عجیب و غریب ستارهدار کردن دانشجویان مواجه بودیم و نقش دانشجو، دانشگاه و اساتید به حاشیه سپرده شد که جای علامت سؤال و حتی خنده دارد.
دولتها باید تمام سعی و تلاش خود را به کار بندند تا دانشگاه و دانشجو فعالیت و جایگاه خود را در مسیر پیشرفت جامعه داشته باشند؛ ولی دولتهای نهم و دهم و شخص احمدینژاد بر عکس این کار را انجام دادند.
برنامه چهارم که از فیلتر دانشگاه رد شد، دولت احمدینژاد هیچ اهمیتی به این برنامه نداد و براساس برخی رویههای خودانگارانه کشور را اداره میکرد و حاصلش هم دیده شد. در آن ایام، شاهد رشد کاملا محسوس نیروهای دانشجویی از خارج کشور و در عین حال رشد کمی غیرمتوازن در دانشگاهها روبهرو بودیم.
* علت اصلی این نگاه و رویکرد به جامعه دانشگاهی در دولتهای نهم و دهم به نظرتان چه بود؟
به دلیل نگاه سیاسی که وجود داشت. متولیان این امر بر این باور بودند که اگر درهای دانشگاه باز شود، عرصه متکثر میشود که بخش مهمی از این ورودها نیز برای دولت بود.
وقتی به تحولات گفتمانی دانشجویی نگاه میکنیم دانشگاه از یک دورهای که جایگاه نخبگان بود به دانشگاه تودهای تبدیل شد. زمانی فقط 170 هزار دانشجو مشغول به درس خواندن بودند و فضا در آن زمان بسیار متفاوت بود؛ اما از یک زمان به بعد، شاهد ورود عدهای کثیری به دانشگاه بودیم و عملا دانشگاه از فضای صرفا سیاسی به پارادایم اجتماعی منتقل شد.
*با توجه به همین وضعیتی که حضرتعالی نیز اشاره داشتید، دولت یازدهم با چه شرایطی در حوزه دانشگاهی روبهروست و چه اقداماتی را باید ترتیب دهد؟
دولت یازدهم که با شعار تدبیر و امید روی کار آمد، در ایام تبلیغات خود نگاه ویژه و خاصی را به مراکز آموزشی از جمله دانشگاهها داشت. همین شعارها با استقبال جامعه دانشگاهی مواجه شد و دیدیم که در انتخابات 24 خرداد 92، جامعه دانشگاهی برای جریان اعتدال سنگ تمام گذاشت. از این جهت، دولت یازدهم بار سنگینی را در این حوزه بر دوش دارد و باید اقداماتی را انجام دهد تا امیدی را که هشت سال مرده بود، زنده کند.
میتوان گفت که این دولت حاصل نوعی درک هوشمندانه نخبگان بوده است. نخبگان به دلیل اینکه هوشمندتر از دیگران هستند، گاهی در اثر فشارها منزوی شده، دچار یأس فلسفی میشوند و در انزوا میمانند؛ ولی دانشجویان به جهت اینکه اعتقاد به توسعه کشور دارند علیرغمی که صدمه دیده بودند، وارد میدان انتخابات شدند، در مسیر نخبگان حرکت کردند و سرنوشت کشور را به گونهای رقم زدند که شاهد آن هستیم.
خوشبختانه نگاه دولت یازدهم به دانشگاه این است که کار دانشگاه را به خود دانشگاهیان و دانشجویان واگذار کنند و اداره دانشگاه را به اراده دانشجویان و اساتید بسپرند.
* شاهد بوده و هستیم که دولت دکتر روحانی در حوزه دیدگاههای وزارت علومی خود با هجمههای جدی روبهرو بوده است، عملکرد دولت یازدهم را در حوزه دانشگاه چطور ارزیابی میکنید؟
بله، شاهد بودیم دکتر روحانی برای معرفی وزیر علوم چه هجمهها و فشارهایی را از سوی مجلسیها و حتی خارج مجلس تحمل کرد؛ ولی دست آخر کسی را روی کار آورد که در حوزه دانشگاه تبحر خاصی دارد و نصف عمرش را در دانشگاهها گذرانده است.
روحانی برای انتخاب هر وزیر، یک کارگروه کارکشته درست کرد. برای وزیر علوم نیز یک کارگروه ایجاد کرد که کاملا دانشگاهی و مسلط به فضای دانشگاه و مطالبات جامعه دانشگاهیان بودند.
آقای جعفر توفیقی مدیریت این کارگروه را به عهده داشت و کاملا فضای تخصصی و کارشناسانه در تیم جریان داشت. در اثر بررسیهای این جمع،
آقای جفعر توفیقی، آقای رضا فرجی دانا و آقای جعفر میلی منفرد در لیست معرفی به عنوان وزیر علوم جای گرفتند. در مورد دکتر توفیقی به دلایلی توافق صورت نگرفت و ایشان به صحن علنی مجلس معرفی نشدند. فرجی دانا در آن زمان ایران نبود و انتخاب به سمت میلی منفرد رفت. در نهایت با نظر منفی مجلس نسبت به دکتر میلی منفرد، دکتر توفیقی سرپرستی وزارتخانه را عهدهدار شدند. ولی شاهد بودیم که بعد از سه ماه و با توجه به جوی که در دانشگاهها و مجلس حاکم بود، توفیقی شانس خیلی کمی برای وزارت علوم داشت. بالاخره قرعه به نام دکتر فرجی دانا افتاد و ایشان توانست از مجلس رأی اعتماد بگیرد.
ایشان یک شخصیت اصلاحطلب است که در عین حال در عرصه دانشگاهی، نگاه جناحی ندارد. باید بگویم که دکتر فرجی دانا یکی از سرمایههای جدی در جامعه و در حوزه دانشگاه محسوب میشود.
خوشبختانه در این مدت، در وزارت علوم و دانشگاهها تغییراتی به وجود آمده که چشمانداز مثبتی را به همراه خود دارد. همچنین در دانشگاهها کسانی روی کار آمدند که مشکلات، درد و رنج دانشگاه را کشیدهاند و میدانند دانشگاه و دانشجو چه میخواهد. حتی شخص وزیر هم میداند که باید دانشگاه را به ریلی بازگرداند که در هشت سال گذشته از آن خارج شده است؛ یکی از این موارد "استقلال در حیطه وظایف دانشگاه و دانشجویان" است.
* چه نمرهای به عملکرد دکتر فرجی دانا میدهید؟ به نظر من اگر بخواهیم به عملکرد اعضای کابینه دکتر روحانی در این مدت، نمره بدهیم، فرجی دانا نمره بالایی دریافت خواهد کرد.
* یکی از خواستهها و مطالبات جامعه دانشگاهی که در ایام انتخاب وزیر علوم به صراحت بیان میشد، بحث رسیدگی به وضعیت تشکلهای دانشجویی و دانشجویان فعال بود. در شرایط کنونی، وضعیت تشکلات دانشگاهی را چطور میبینید؟
بحث تشکلات در دولت قبل خیلی مورد بیمهری قرار گرفت و متأسفانه خاک مرده بر سر تشکلهای دانشجویی ریختند. تشکلهای دانشجویی در واقع یکی از پایههای اصلی دانشگاهها به شمار میآیند ولی در در دولتهای نهم و دهم، این عرصه با رکود جدی مواجه شد. در واقع میتوانم به صراحت بگویم که تشکلهای دانشجویی در دولت احمدینژاد با وضعیتی مواجه شدند تا قبل از آن، در هیچ دورهای به این حالت درنیامده بودند.
حال آنکه به باور ما، فعالیت دانشجویی یک فرصت برای جامعه، کشور و دانشگاه است نه اینکه تهدیدی علیه کشور باشد. اگر دانشگاه به سمت نشاط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نرود، آسیبهای اجتماعی جدی خواهد بود.
* برای بهرهگیری از این فرصت در جهت منافع ملی، به نظر شما چه باید کرد؟
ما باید فعالت دانشگاهی را به رسمیت بشناسیم و نگاه امنیتی که در طول هشت سال گذشته بر دانشگاهها حاکم شد، باید از بین برود و به نگاه فرهنگی تبدیل شود. ما باید به دانشگاه و دانشجو فرصت بدهیم نه اینکه به آن به چشم یک تهدید نگاه کنیم. ما باید به این نگاه برسیم که تشکلهای دانشجویی نیاز به حمایت دارند. باید بدانیم که فعالیت دانشجویی فعالیت حرفهای نیست بلکه یک فعالیت آماتوریست و دانشجو از این رهگذر میخواهد و میتواند خود را برای ورود به عرصههای مهمتر اجتماعی آماده کند.